نزاع با اسلحه
چرا درگیریهای مسلحانه رو به افزایش گذاشته است؟
از آنجا که این روزها خیلی از متقاضیان برای «کلاسگذاشتن» یا «تهدید» به دنبال اسلحه هستند و قاتل بالفطره نیستند، فروشندگان اسلحه نیز توصیه میکنند اسلحه بدون فشنگ خریداری شود. این هم برای آن نیست که فروشنده دلش برای قربانی سوخته یا نگران آسیبدیدن خریدار است، دلیل آن ترس از پیگرد قانونی است.
این چند سطر بخشی از گزارش پربازدید تجارت فردا در تیرماه 1395 است. گزارشی که نشان میداد با حداقل 300 یا 400 هزار تومان میتوان در قلب پایتخت یک سلاح گرم تهیه کرد. حالا پنج سال از انتشار این گزارش میگذرد و خبرهای نگرانکننده رسانهها حاکی از آن است که دیگر کسی برای کلاسگذاشتن اسلحه نمیخرد. تفنگهای امروزی واقعی هستند، پر از گلوله و به سمت سر و قلب انسانهای واقعی نشانه میروند؛ کسانی که قربانی سرقت، انتقامجویی یا تعصب و غیرت مهاجمان میشوند. خشم و عصبانیتی که چند سال قبل ما را در زمره صدرنشینان شاخصهای جهانی قرار داد، حالا از مشت و لگدپراکنی در تصادفات خیابانی یا قمهکشی اشرار فراتر رفته و جای خود را به خشونت مسلحانه داده است. از خبر درگیریهای پلیس با سارقان مسلح در شهرهای بزرگ و نزاعهای قومی و طایفهای در مناطق غربی و جنوبی کشور تا کشته شدن دختربچه ایذهای در درگیری مسلحانه اوباش یا قتل عام اعضای یک خانواده در اهواز آن هم بر اثر تیراندازی عموها! همگی نشانه آن است که زنگ خطر گسترش استفاده از سلاح گرم در کشور به صدا درآمده است.
خشونت با اسلحه البته معضلی پیچیده و چندوجهی است که نیاز به راهحلهای چندوجهی مبتنی بر شواهد دارد. روانشناسی بیتردید میتواند سهم مهمی در جلوگیری از خشونتهای مسلحانه داشته باشد اما پیش از آن ضروری است تا با آسیبشناسی اجتماعی دریابیم چه عواملی جامعه را به داشتن اسلحه و اعمال خشونت با آن وامیدارد. برای مثال، مطالعات متعددی نشان دادهاند قرار گرفتن در معرض خشونت، احساس ناامنی، دسترسی بدون نظارت به اسلحه و مشارکت در رفتارهای مخاطرهآمیز مانند خرید و فروش مواد مخدر، همگی در مشارکت جوانان در حمل اسلحه و خشونت با آن نقش دارند. کاهش ایمنی در جامعه و وجود زمینههای اجتماعی و فیزیکی مساعد در محلهها مانند محرومیت، درگیریهای خیابانی، اعتیاد یا مشروبات الکلی هم همواره با افزایش حمل سلاح در جامعه همراه بوده است.
در کنار همه فرضیاتی که علت خشونتهای مسلحانه را تبیین میکند، فرضیه ساده اما مهم دیگری هم وجود دارد: «پول»! کاهش دستمزد، از دست دادن شغل، افت کیفیت خدمات، بیکاری، تورم و... واقعیتهای غیرقابل انکار جامعهاند. تحلیلگران میگویند ما شاهد «ناامیدی مدنی» هستیم. دورههای سخت، ترس و ناامنی ایجاد میکند. افراد احساس امنیت شغلی و مالی خود را از دست میدهند. به خدمات بهداشتی و اجتماعی اطمینان ندارند. دچار احساس ناامنی اجتماعی میشوند و دیگران را مقصر میدانند: دولت، اقتصاددانها، بانکها، مدیران و... از همه بدتر سرمایهداران و ثروتمندان و این شروع یک چالش دیگر است؛ احساس نابرابری، تبعیض و چپافتادن با بقیه!
این همه اما حاصل مطالعاتی است که در کشورهایی نظیر ایالاتمتحده صورت گرفته؛ جوامعی که مالکیت و حمل اسلحه گسترده و خشونتهای مسلحانه نیز رایج است. همین مطالعات در یک سال گذشته نشان میدهد نهتنها خرید اسلحه در این کشورها افزایش یافته که الگوی خرید و خشونت با اسلحه هم تغییر کرده است. در حالی که افزایش فروش اسلحه در سالهای گذشته به ترس و ناایمنی فردی یا قوانین سختگیرانه خرید سلاح مربوط میشد، افزایش فعلی مربوط به نگرانیهای منحصر به فردی است که پاندمی با خود به همراه آورده است: نااطمینانی در مورد آینده، ترس مردم از بیگانگان و هراس از بحران اقتصادی.
اما چه میشود که جوامع به خرید سلاح گرم و خشونت با آن روی میآورند؟ پاسخ به این سوال ضروری است اگر نگران گسترش و تشدید جرائم و جنایاتی هستیم که ممکن است در آینده نزدیک از کنترل خارج شوند.
طالبان اسلحه
هر درگیری مسلحانه یا تیراندازی جمعی در جهان، با سرزنش بیپایان مقامات، موضعگیریهای سیاسی و تجزیه و تحلیلهای بسیاری همراه است. در دنیا و به ویژه در آمریکا چنین وقایعی سبب قدرتگیری مخالفان کنترل اسلحه میشود. کسانی که به طور دائمی بر ترس از جنایت در جامعه میدمند تا از حق شهروندان در مالکیت اسلحه حمایت کنند. اما در پس این همه، یک سوال اساسی وجود دارد. اصلاً چرا مردم اسلحه میخواهند؟ محققان میگویند با توجه به تنوع مالکان اسلحه، نمیتوان هیچ پاسخ جامع و روشنی به این سوال داد. اما چند توضیح علمی وجود دارد که میتواند به درک این تقاضا کمک کند:
حفاظت: بهرغم تصورات اولیه، نظرسنجی گالوپ در سال 2005 نشان داد رایجترین دلیل افراد برای داشتن اسلحه، «حفاظت» است. درست مانند سگهای نگهبان یا دوربینهای امنیتی، اسلحه چیزی است که سبب میشود مردم احساس کنند در برابر مزاحمان ایمنی دارند. برخی ممکن است استدلال کنند این دلیل اخلاقی و پذیرفتنی است و شاید حتی منصفانه باشد. با این حال، این بیشترین پاسخی است که شما از مجرمان نوجوان که به دلیل جرائم مربوط به اسلحه در زندان هستند میشنوید. اگر کسی به دلیل جرم با اسلحه در زندان است بدیهی است که دلیل خرید اسلحه برای او محافظت نبوده است! یافتههای جالب دیگری هم در این زمینه وجود دارد. احساس خطر، میتواند ناشی از اطلاعات منابعی باشد که ممکن است خود درگیر سوگیری باشند. برای مثال کسب اطلاعات از آشنایان، تماشای اخبار مربوط به درگیری، جستوجوی گوگل یا مطالعه اخبار شبکههای اجتماعی و حتی ستونهای حوادث مطبوعات! این نشان میدهد ترس عمومی از خطر، مستقل از خطر واقعی یا حتی تصور فردی ممکن است به انگیزهای قوی برای مالکیت اسلحه بدل شود. برخی نویسندگان هم با بررسی نمادگرایی و معانی سیاسی و اجتماعی اسلحه بین مالکیت اسلحه و تنشهای نژادی ارتباط برقرار کردهاند.
این نکته ممکن است در کشورهایی که اسلحه چندان رایج نیست پارانویا به نظر برسد اما در جوامعی مانند آمریکا بسیار رایج است. انسانها همه در محافظت از خود مستعد پیشبینی بدترین سناریوها هستند بنابراین اگر احساس کنند در محاصره افراد مسلح قرار دارند منطقی است که به این نتیجه برسند که آنها هم به سلاح نیاز دارند.
پارانویا، عصبانیت و ناامنی: بسیاری از صاحبان اسلحه میگویند که بدون آن احساس آسیبپذیری میکنند. این البته تعجبآور نیست؛ داشتن اسلحه به شما قدرت قابل توجهی میدهد. اگر احساس کنید کوچک، ضعیف یا محروم هستید یا هر چیزی شبیه به این، برخورد دیگران میتواند اضطراب اجتماعی زیادی در شما ایجاد کند. اسلحه حداقل یک راهحل آسان است تا احساس کنید بر دیگران برتری دارید حتی اگر این استدلال فقط در سطح ناخودآگاه رخ دهد. دستیابی به موقعیت اجتماعی برتر برای یک انسان معمولی مهم است و اگر در فرهنگی، داشتن سلاح رایج شود اسلحه میتواند برای برخی افراد، احساس برتری موقعیت ایجاد کند.
این واقعیت که عمدتاً مردان صاحب اسلحه هستند هم نشان میدهد که مردانگی (از نوع سمی یا غیر آن) نقش مهمی در تمایل به خرید اسلحه دارد. به علاوه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مالکیت سلاح با گرایش به عصبانیت و تحریکپذیری ارتباط دارد. این یادآور توصیف داگلاس آدامز-نویسنده انگلیسی- از افرادی است که به دنبال قدرت هستند؛ از این منظر کسانی که بیشترین قدرت را میخواهند برای داشتن آن کمترین شایستگی را دارند! به همین دلیل است که همهگیری خشم و عصبانیت در جامعه را باید جدی گرفت.
تفریح: گاهی توضیح ساده است؛ مردم از سرگرمی لذت میبرند و سرگرمیها به ابزار نیاز دارند! در واقع یکی دیگر از پاسخهای رایج مردم در مورد اینکه چرا اسلحه میخرند، تفریح است. تیراندازی به هدف و شکار، دو فعالیت تفریحی محبوب هستند و اگر درباره آنها بیندیشید مالکیت اسلحه توسط تعداد زیادی از افراد را توضیح میدهند.
فشارهای اجتماعی و فرهنگی: در دنیا، اینکه مردم روزهای متمادی منتظر رونمایی از آخرین مدل موبایل هستند عجیب نیست. آن هم در حالی که خوشان بهترین مدلش را دارند. اما چرا؟ واضح است که عوامل اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که سبب میشود داشتن یک آیفون بهروز برای بسیاری از مردم ضروری شود. چرا این امر برای داشتن اسلحه صادق نباشد؟ اگر فردی در فرهنگی بزرگ و غرق شود که در آن مالکیت اسلحه عادی است و حتی مورد تمجید قرار میگیرد بیتردید این امر بر نگرشهای او تاثیر میگذارد.
در برخی کشورها مانند ایالات متحده اسلحه نمادی از وضعیت یا داشتن وسیلههای ارزشمند است همانطور که داشتن آیفون. اگر مردم اسلحه را صرفاً برای محافظت از خانه خود میخواستند، تنها به یک نوع از آن نیاز بود. اما علاقهمندان به سلاح گرم اغلب صاحب انواع مختلفی از آن میشوند. حمل انواع سلاح سرد نظیر چاقو یا قمه در فرهنگهای خاص مناطق حاشیهنشین و در میان اقشار بزهکار میتواند این امر را به خوبی توضیح دهد. اگر این روند را نادیده بگیرید، اسلحههای بیشتر یا بهتر، به نشانه برتری در میان بزهکاران تبدیل خواهد شد!
سایر قضایا: عوامل بسیارِ دیگری وجود دارد که میتواند منجر به تمایل افراد به داشتن اسلحه شود. برای مثال منافع شخصی قویتر، شخصیت اقتدارگرا، و بیاعتمادی به سایر گروهها میتواند باعث شود که اسلحه به عنوان یک وسیله ضروری به نظر برسد. سرگرمیهای مدرن هم مملو از اسلحه و خشونتهای مبتنی بر آن هستند. معمولاً در فیلمها افراد خوب برای مقابله با بدها از سلاح استفاده میکنند. آنچه در رسانهها میبینیم میتواند بر دیدگاه و رفتار ما تاثیر بگذارد بنابراین اگر به طور مرتب اسلحه برای حفاظت از زندگی فرد نمایش داده شود بدون شک بر برخی تاثیرش را خواهد گذاشت. از سوی دیگر، ساخت و فروش اسلحه یک صنعت پردرآمد است، بنابراین شرکتهای پشت آن تا آنجا که ممکن است میکوشند مزایای استفاده از سلاح گرم را ترویج کنند.
این همه البته به معنای توجیه مالکیت اسلحه نیست، آن هم در حالی که فهرست فزاینده فجایع آن مقابل چشممان است. درک اینکه چرا مردم میخواهند اسلحه داشته باشند برای کنترل و مقررات ناظر بر آن ضروری است. بدون شناخت آسیبشناسانه از افزایش جرائم مبتنی بر اسلحه، به احتمال زیاد، وقایعی از این دست چندبرابر خواهد شد.
کندی تحرک اجتماعی و خشونت مسلحانه
یکی از اصول بنیادین و کلاسیک رویای آمریکایی آن است که هر فردی با تلاش کافی میتواند از نردبان اجتماعی- اقتصادی صعود کند و در جایگاه بالاتری نسبت به والدین خود قرار بگیرد. مطالعهای که در سال 2019 منتشر شد نشان داد که رابطهای معکوس بین تحرک اجتماعی و قتل با اسلحه وجود دارد. در واقع در جوامعی که تحرک اجتماعی آنها بیشتر است، نرخ قتل با اسلحه به میزان قابل توجهی پایینتر از مناطقی است که حرکت روی نردبان راکد مانده است.1
این مطالعه که حاصل آن در مجله PLOS Medicine به چاپ رسید به بررسی ارتباط بین خشونت با اسلحه، نه تنها با تحرک اجتماعی بلکه با عوامل متعدد دیگری که شاخصهای اجتماعی سلامتی به شمار میروند از جمله نابرابری درآمد، اعتماد به موسسات، هزینههای رفاهی و فاصله نژادی و اقتصادی پرداخته است. دانیل کیم نویسنده این مقاله و استادیار اپیدمیولوژی اجتماعی میگوید: مطالعه من نشان میدهد که خشونت با اسلحه، دلایل اجتماعی بنیادینی مانند توانایی ما در بالا رفتن از نردبان اقتصادی دارد. این علل ریشهای را میتوان از طریق سیاستها اصلاح کرد و این تحقیق و مطالعات آتی میتواند ابزارهای بیشتری را برای مقابله با اپیدمی خشونت با اسلحه در اختیار سیاستگذران قرار دهد. در این پژوهش 13 هزار و 60 مورد مرگ ناشی از سلاح گرم در 48 ایالت همجوار آمریکا در سال 2015، مورد بررسی قرار گرفته است. برجستهترین نتیجه گزارش مقاله کیم، کاهش 25درصدی نرخ قتل اسلحه با افزایش تحرک اجتماعی است. کاهش 19درصدی مرتبط با اعتماد بیشتر به دولت، رسانهها و شرکتها و 14 درصد کاهش با افزایش هزینههای رفاهی مانند برنامههای کمکهای مردمی و بیمه بیکاری نیز دیگر یافتههای شاخص این مطالعه هستند.
پژوهش مذکور به یک نکته کلیدی دیگر هم اشاره میکند؛ فقر میتواند ریسکهای بیشتری به همراه داشته باشد. کیم دریافت که افزایش درصد ساکنان محلههای فقیر، با 27 درصد قتل بیشتر با اسلحه مرتبط است. یکی دیگر از یافتههای نگرانکننده هم نشان میداد در محلههایی که تعداد بیشتری از مردان به تنهایی زندگی میکردند این نرخ 12 درصد بالاتر بود. در مورد فاصله نژادی و درآمد این مقاله تاکید میکند که شواهد محدودی در مورد ارتباط این عوامل با قتل با اسلحه وجود دارد.
کیم در تحلیل پژوهش خود مینویسد: ما در مورد نابرابری زیاد میشنویم؛ چه در بحثهای سیاسی و چه در مباحث اقتصادی و اجتماعی... اما نابرابری فقط به معنای کسب درآمد یا عدم آن نیست. در مورد این است که آیا شما زنده خواهید ماند؟
سونامی خشونت با اسلحه
سال 2020 یکی از مرگبارترین سالهای ثبتشده برای ایالات متحده بود. قتل با اسلحه و تیراندازیهای غیرمرتبط با خودکشی بیش از 19هزارنفر را کشت؛ این یعنی 25 درصد افزایش نسبت به سال 2019. تحلیلگران میگویند افزایش بیسابقه فروش اسلحه، خانهنشینی کودکان، انزوای اجتماعی و فشارهای اقتصادی ناشی از کووید19، بسیاری افراد را در معرض افزایش خشونت با اسلحه قرار داده است. اغلب خریداران اسلحه میگویند انگیزه آنها ناشی از احساس بیثباتکننده جدیدی است که حتی مخالفان اسلحه را واداشته تا برای اولینبار به خرید آن روی بیاورند.
اما برخی از محققان برجسته این حوزه به این نتیجه رسیدهاند که دادهها از فرضیه «افزایش قتل به دلیل افزایش خرید سلاح» پشتیبانی نمیکنند. بر اساس یک مطالعه جدید که در مجله علمی Injury Epidemiology منتشر شده تا ماه جولای سال گذشته، هیچ ارتباط روشنی بین افزایش خرید سلاح گرم و افزایش بیشتر خشونتهای بینفردی در سطح این کشور وجود نداشته است.2
یافتهها پیشنهاد میکند که باید عوامل دیگری مانند از دست دادن شغل، تغییرات اقتصادی، تعطیلی مدارس و سازمانها و نهادهای غیرانتفاعی جامعه و ناآرامیهای مدنی مورد بررسی قرار گیرد تا علت افزایش خشونتهای مرتبط با اسلحه در سال گذشته مشخص شود. پژوهشگران این مطالعه میگویند گرچه در دو ماه از شروع پاندمی رابطهای بین افزایش خرید اسلحه و خشونت خانگی با آن مشاهده شده اما این ارتباط ممکن است ناشی از افزایش سوء مصرف مواد یا کاهش دسترسی به خدمات حمایتی خشونت خانگی باشد.
جو بایدن، در پاسخ به خشونتهای شدتیافته کوشید بر قوانین دسترسی به سلاح گرم، مقررات جدید برای کنترل سلاح گرم و همچنین حمایت از افزایش بودجه برای برنامههای مداخلهای پلیس و جامعه متمرکز شود. اما، این مطالعه جدید که در دانشگاه کالیفرنیا صورت گرفته میگوید وقتی تردیدهایی در مورد ارتباط بین افزایش خرید اسلحه و افزایش تیراندازیها وجود دارد، این سیاستها ممکن است مشکلی را برطرف نکند. در واقع افزایش تیراندازیها در سال گذشته ممکن است توسط کسانی صورت گرفته باشد که از قبل اسلحه داشتهاند. در هر حال اجماع نظر کارشناسان بر این است که وقتی افراد نگران امنیت شخصی خود هستند سلاح گرم میخرند. چنین نگرانیهایی در آمریکا از ماه مارس 2020 به دلیل شیوع کووید 19 آغاز شد و با ناآرامیهای پس از قتل جرج فلوید ادامه یافت. کارشناسان در تحلیل این سونامی میگویند پاندمی زندگی جوانان را در ایالات متحده متلاشی کرده و قرنطینه، به سلامت روانی این گروه آسیب رسانده است. بسیاری از جوانان، و حتی نوجوانان، از نظر اجتماعی در خانه یا خوابگاه منزوی شدهاند و تعامل با همسالان و نقاط عطفی را که سالها منتظرش بودند از دست دادهاند.
از سوی دیگر اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از شیوع پاندمی تاثیر فوری و شدیدی بر خشونت خانگی داشته است. قربانیان و فرزندان آنها در خانه با همسرانی خشن گرفتار شدهاند و فشارهای مالی ناشی از رکود اقتصادی شدید و انزوای اجتماعی ناشی از قرنطینه، این سوءرفتارها را بدتر کرده است. دسترسی به اسلحه میتواند این مشکلات را مرگبار کند. تحقیقات نشان میدهد که دسترسی به اسلحه احتمال آن را که یک زن به دست شریک خانگی جان خود را از دست بدهد پنج برابر بیشتر میکند.
به نظر میرسد به نقطه حساسی از تاریخ جرائم مسلحانه رسیدهایم. نقطهای که در آن تلاقی تمام عوامل اقتصادی اجتماعی و حتی بحرانهای سلامتی میتواند مایه بروز خشونتهایی شود که تاکنون نظیرش را ندیدهایم. با این همه، هرچه میدانیم تجربه کشورهایی است که به لحاظ زمینههای فرهنگی و اجتماعی و قوانین حمل و مالکیت اسلحه شباهت چندانی با ما ندارند. نقطه شروع مقابله با سونامی خشونت مسلحانه همینجاست. جایی که باید با مطالعات گسترده و پیگیرانه دریابیم چرا چاقو و پنجه بوکس دارد جای خود را به کلت و کلاشنیکف میدهد. این نخستین گامی است که میتواند از بروز یک فاجعه در جامعهای که خسته، ناامید، خشمگین و تحت فشار است و روزبهروز فقیرتر میشود جلوگیری کند.
پینوشتها:
1- Kim, Daniel. Social determinants of health in relation to firearm-related homicides in the United States: A nationwide multilevel cross-sectional study. POLS MEDICINE. December 17, 2019.
2- Schleimer, Julia et al. Firearm purchasing and firearm violence during the coronavirus pandemic in the United States: a cross-sectional study. Injury Epidemiology. July, 2021.