شناسه خبر : 35676 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

فاتح جهان

مجاهدین خلق چگونه محمدصادق فاتح یزدی را ترور کردند؟

 

 

شادی معرفتی / نویسنده نشریه

یکی از پرسرو‌صداترین ترورهای دهه 50، ترور سرمایه‌داری بود که در بیستم مردادماه 1353 در حال رانندگی در مسیر دفتر کارش در محل اتوبان ستاری فعلی به دست سازمان فداییان خلق ترور شد. محمدصادق فاتح‌یزدی، یکی از سرمایه‌داران بزرگ پیش از انقلاب، کارآفرینی بود که تجارت، صنعت، شهرسازی و فعالیت‌های گسترده خیریه را با هم تلفیق کرده بود. وی نمونه‌ای از تمرکز بر توسعه منطقه‌ای را به ما معرفی می‌کند که نظیر آن در میان سایر کارآفرین‌های ایرانی با ویژگی چندوجهی کمتر مشاهده می‌شود. او تنها فعال صنعتی بود که قبل از انقلاب توسط چریک‌های فدایی ترور شد.

 

دوران رضاشاه

محمدصادق فاتح به سال 1277 در خانواده‌ای بازرگان در یزد به دنیا آمد. تا 13‌سالگی در مکتب‌خانه‌های قدیمی تحصیل کرد. پس از آن در حجره تجاری پدرش که یکی از بازرگانان معروف منطقه بود، به کار پرداخت. اولین نصیحت پدرش این بود که «امروز روز تولد تجاری توست؛ سرمایه واقعی تو راستی، درستی، انجام تعهدات و خوش‌قولی است.»

در سال 1300 تجارت بین هندوستان، زاهدان و بیرجند رونق داشت. فاتح در 23‌سالگی، تجارت خود را به بیرجند و سپس مشهد و نیشابور منتقل کرد و طولی نکشید که به عنوان یکی از تجار خوشنام مشهد مشهور شد. او اجناسی مثل پشم، پنبه و پوست را به عشق‌آباد شوروی صادر و قند، شکر و پارچه را وارد می‌کرد.

  در سال 1317 کرج بیشتر شبیه یک روستای فاقد برق، آسفالت و تلفن بود. فاتح در اواخر دوره رضاشاه، اقدام به خرید زمین‌های خالصه کرج و ساخت‌وساز در آنجا کرد. از فعالیت‌های تجاری فاتح پس از انتقال به تهران، اطلاعات دقیقی در دست نیست. تجارت چای یکی از آنها بود. وی قریب به چهار دهه در بازار چای ایران با برند چای جهان فعالیت داشت، و با هندوستان دادوستد داشت، از فعالیت‌های سودآور فاتح شرکت چای جهان بود.

79-1

عرصه صنعت

فاتح از سال 1320 به بعد، در کنار تجارت چای، به تفکیک زمین‌ها و آماده‌سازی آنها برای ساخت منازل مسکونی، مراکز خدمات عمومی و درخت‌کاری پرداخت. همچنین به تاسیس چندین ساختمان اجاره‌ای مثل چلوکبابی باغ جهان و فروش آنها اقدام کرد. به تدریج، منطقه بیابانی حاجی‌آباد به یکی از مراکز آباد و پرارزش کرج تبدیل شد. آباد شدن این منطقه ثروت وی را افزایش داد. فاتح زمین‌هایش را به انبوه‌سازان نمی‌فروخت؛ بلکه به هرکس به اندازه نیاز یک واحد، می‌فروخت. همین مساله نقش موثری در افزایش ارزش املاک وی و توسعه منطقه حاجی‌آباد داشت.

فاتح از سال 1332 به فعالیت صنعتی روی آورد. بعد از مدتی پسرش در رشته مهندسی نساجی از انگلیس فارغ‌التحصیل شد و به ایران بازگشت و در کارخانه چیت ری که پدرش از سهامداران آن بود مشغول کار شد. وجود او و دایی‌اش که او هم مهندس نساجی بود، یکی از عوامل موثر در ورود فاتح به فعالیت‌های صنعتی خانوادگی بود. اولین فعالیت صنعتی وی در حوزه صنعت نساجی بود.

فاتح و کورس از سهامداران کارخانه چیت ری بودند. فاتح در اوایل دهه سی، سهام خود را فروخت و با مشارکت محمدعلی غضنفر برادر همسرش در مهرماه 1333، اقدام به تاسیس کارخانه جهان چیت در حاجی‌آباد کرج کرد.کارخانه با هدف تبدیل پنبه خام و ابریشم مصنوعی به چیت، یک میلیون متر چلوار، پاتیس، پارچه پرده‌ای و مبلی تاسیس شد. فاتح، رئیس هیات‌ مدیره کارخانه بود، با وجود این شرکت خانوادگی اداره می‌شد و او در اداره مستقیم کارخانه مشارکت نداشت.

در سال 1349، کارخانه جهان چیت، به توصیه فاتح، کارگاه دیگری به نام آرمه در حاجی‌آباد کرج تاسیس کرد. کارخانه آرمه سالانه 1400 تن انواع نخ، کیسه‌هایی از نخ پلاستیکی، چتایی، توری پنجره و... و در مجموع از مواد آلی پتروشیمی، مصنوعاتی تولید می‌کرد. سهامداران، اعضای هیات مدیره و مدیرعامل کارخانه آرمه و جهان چیت، یکی بودند. ارزش سالانه محصولات کارخانه، 600 میلیون ریال بود.

کارخانه پشم‌بافی جهان با شراکت محمدصادق فاتح و برادر همسرش در اوایل سال 1339 تاسیس شد. این کارخانه دوک ریسندگی و 60 دستگاه بافندگی داشت که آ‌نها را از آلمان خریده بودند. تولید سالانه شرکت 700 هزار متر پارچه و 100 هزار تخته پتو بود. وضعیت تولید شرکت طی 10 سال بعد به دلیل رقابت خارجی، ضعیف‌تر شد؛ به‌طوری که پایین‌تر از ظرفیت، کار می‌کرد. کارخانه در سال 1346 روزانه بین 2500 تا 3000 متر، انواع پارچه‌های فاستونی، پالتویی و پتوی پشم مرینوس تولید می‌کرد. در همین سال، نیم میلیون متر پارچه و 20 هزار تخته پتو، تولید داشت. سرمایه آن، 120 میلیون ریال بود.

کارخانه روغن نباتی جهان در آبان ماه 1334 برای تولید روغن نباتی از روغن دانه‌های پنبه‌ای در حاجی‌آباد کرج با سرمایه‌گذاری فاتح و برادر همسرش تاسیس شد. کلیه فعالیت‌های تولیدی، اعم از روغن‌کشی، پالایش، چاپخانه، ظروف فلزی هیدروژن و... در این کارخانه انجام می‌شد. میزان تولید آن، سالانه 75 هزار تن بود که به تولید انواع روغن جامد و مایع در وزن‌های 900‌گرمی تا 17‌کیلوگرمی می‌پرداخت. ظرفیت تولید آن پس از انقلاب، گسترش یافت. تولید روزانه آن 260 تن روغن جامد و مایع بود.‌ این کارخانه اولین تولیدکننده لستین خوراکی بود و 70 هزار تن کنجاله تولید می‌کرد. در اواسط سال 1385 بخشی از روغن مورد نیاز کشور را تامین می‌کرد. کارخانه در اواخر دهه 80 به کیلومتر 15 بزرگراه زنجان-‌قزوین منتقل شد. سهامداران فعلی آن، بنیاد شهید و ستاد اجرایی فرمان امام هستند.

شرکت اینتراویل (inter oil) و اینترلوب (inter lobe) توسط کاظم لاری داماد فاتح در سال 1344 کنار کارخانه جهان چیت تاسیس شد. فاتح زمین کارخانه را فروخت و سهامی در آن داشت، لاری مدتی به واردات روغن موتور مشغول بود. بعد با گرفتن امتیاز inter oil کارخانه‌ای تاسیس کرد که تصفیه روغن موتور محصول آن بود، شرکت به علت زیان‌دهی پیش از انقلاب فروخته شد.

بنیانگذار کارخانه‌های جهان، در سال 1341 در کنار فعالیت صنعتی، یک گاوداری 50‌رأسی نیز زیر نظر اداره دامپزشکی تاسیس کرد.

محمدصادق فاتح در سال 1345 به عنوان بازرگان موفق و شایسته انتخاب و از طرف اتاق بازرگانی گواهی‌نامه شایستگی به او اهدا شد. دو شریک و خویشاوند در اواسط دهه 1340 به‌صورت دوستانه، مالکیت شرکت‌ها را بین خود تقسیم کردند. فاتح مالکیت چای جهان و جهان چیت را گرفت. غضنفر و گرامیان مالکیت روغن نباتی جهان و پشم‌بافی جهان را به دست آوردند.

 

فعالیت‌های عام‌المنفعه

فاتح همواره در کنار فعالیت‌های صنعتی خود، به امور عام‌المنفعه نیز اهتمام داشت. از جمله فعالیت‌های او، ساخت مدرسه و آموزشگاه بود. ایجاد دو ساختمان پیکار با بی‌سوادی برای کارگران و ساکنان محل نیز با پیگیری و حمایت سندیکای کارگری انجام گرفت. اما تاثیرگذارترین فعالیت او در این زمینه، احداث «آموزشگاه حرفه‌ای فاتح» است که امروز به نام مرکز آموزش فنی و حرفه‌ای در منطقه جهانشهر کرج شناخته می‌شود. ساخت این آموزشگاه، با توجه به رشد جمعیت و تغییر شیوه معیشت از کشاورزی به صنعت جایگاه ویژه‌ای دارد. این تحولات، در آن سال‌ها به لزوم آموزش‌های تخصصی و فنی برای گروه‌های مختلف مردم دامن ‌زده بود و در ارتقای سطح کیفی و دانش فنی اهالی کرج و در سطحی وسیع‌تر، منطقه و ایران موثر بوده است.

فاتح به موازات فعالیت‌های صنعتی خویش، با کمک یک مهندس خارجی، شروع به قطعه‌بندی زمین‌های اطراف و خیابان‌کشی آنها کرد که در نهایت دو محله «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» ایجاد شد. چهارصد دستگاه، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰واحدی برای سکونت کارگران در نظر گرفته شده بود که تنها ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد. این تقسیم‌بندی در خود، نوعی از قشربندی اجتماعی را رعایت کرده است.

در بخش جنوبی یا چهارصد دستگاه، کوچه‌ها و خیابان‌های باریک‌تر و خانه‌هایی با متراژ کمتر تعریف شده‌اند اما در بخش شمالی، خیابان‌ها و کوچه‌ها پهن‌تر بوده و متراژ قطعات مسکونی بزرگ‌تر می‌شود. دو کوچه شش دستگاه و هشت دستگاه در جهانشهر، خانه‌هایی بودند که در اختیار کارمندان کارخانه‌های جهان قرار داشتند. فاتح علاوه بر ساخت چهارصد دستگاه، یک لوله آب آشامیدنی را تا سر کوچه‌ها می‌آورده و در سر هر کوچه یک شیر فشاری قرار داشته است. درمانگاه راست‌روش فعلی و مسجد جامع چهارصد دستگاه نیز از دیگر ساخت‌وسازهای خدماتی او در چهارصد دستگاه است.

دیگر کارهای خدماتی او در جهانشهر عبارت‌اند از اهدای زمین و مبلغ یک میلیون ریال جهت ساخت بیمارستان شهید مدنی (شیروخورشید سابق)، اهدای زمین ساختمان هلال‌احمر (شیروخورشید سابق)، ساخت کافه جهان، اهدای زمین برای قبرستان حاجی‌آباد و ساخت زورخانه فاتح، ساخت مسجد رسول اکرم با اهدای زمین و تخصیص یک میلیون و ۵۰۰ هزار ریال که پس از فوت او به پایان رسید. از دیگر ساخت‌وسازهای خدماتی او که ظاهراً نیمه‌تمام ماند، آموزشگاه پرستاری و پرورشگاهی جهت نگهداری ۲۵۰ کودک در کرج بوده است.

در میان کارهای فاتح، آنچه بیش از دیگر کارهایش به همان قوت پیشین پابرجاست درخت‌های کهنسالی هستند که هنوز هم جهانشهر را از دیگر بخش‌های شهر کرج متمایز می‌کنند. بخش قابل توجهی از زمین‌های سبز و پارک‌های امروز کرج، حاصل فعالیت‌های اقتصادی و کشاورزی فاتح است. امروز، باغ‌های جهانشهر یکی از سرمایه‌های محیط زیستی کرج محسوب می‌شود و در تعریف کرج به عنوان یک باغ‌شهر نقش بسزایی دارند. در کنار این باغ‌ها، کاشت درخت در حاشیه خیابان‌های جهانشهر نیز جالب توجه است. درخت‌هایی که هنوز با ساختمان‌های سر به فلک‌کشیده جهانشهر، زورآزمایی می‌کنند. فاتح در زلزله بوئین‌زهرا از سوی مقامات سیاسی برای کمک به زلزله‌زدگان، دعوت شده بود.

بنیاد خیریه فاتح در سال 1352 در جهانشهر کرج به ثبت رسید. طرح فاتح این بود که مدیریت موقوفه و بنیاد به مدت 70 سال در اختیار خانواده وی باشد؛ پس از آن به موسسه شیر و خورشید و آموزش و پرورش سپرده شود؛ اما فاتح، یک سال پس از تاسیس بنیاد ترور شد و پنج سال پس از آن، انقلاب رخ داد، از این‌رو، مدیریت بنیاد از سال 1358 در اختیار سازمان اوقاف قرار گرفت.78-1

 

داستان یک ترور

غلامحسین ساعدی در شماره هفتم فصلنامه الفبا که در پاریس منتشر می‌شد، نوشته: «فتحعلی پناهیان جوان بیست‌وچندساله... بچه عجیبی بود، سیانور در گوشه زبانش. همان بود که سرمایه‌دار گردن‌کلفت کرجی (فاتح) را کشت. همان‌که چای جهان را داشت.»

از زمستان 1349، مبارزه سیاسی مخالفان حکومت، شکل جدیدی گرفت. بهمن 1349 شروع مبارزات چریک‌های فدایی خلق در جنگل‌های سیاهکل بود. همین امر، منجر به رادیکالیزه شدن نیروهای سیاسی و شدت عمل رژیم برای سرکوب آنها شد. بازداشت 12 دانشجوی دانشکده فنی تهران، پس از آن، اعتصاب دانشجویان دانشکده فنی، آتش زدن مجسمه شاه و زدوخورد با پلیس از آن نمونه است. تظاهرات در محوطه دانشکده آریامهر (شریف) به بازداشت کوتاه‌مدت 350 نفر انجامید.

در همین ایام، معلمان تهران دست به اعتصاب زدند که بازداشت تعداد زیادی از آنان را در پی داشت. در دو دهه آخر حکومت پهلوی نهادهای امنیتی، واحدهای بزرگ صنعتی را به‌شدت کنترل می‌کردند. اعتصاب در کارخانه فاتح در همین فضا اتفاق افتاد. همین امر، فعالیت آزاد نهادهای سندیکایی را با مشکل مواجه می‌کرد. در این دوره، عمده اعتراضات، در ذیل وعده‌ها و شعارهای سیستم رسمی صورت می‌گرفت. کمتر اتفاق افتاده بود که اعتراض کارگری از منطقه کارخانه و شهرستان کرج یا قزوین، به صورت تظاهرات دسته‌جمعی، صورت بگیرد. یک بار، کارگران کارخانه فاتح در دسته‌ای 200 تا 500‌نفره به سمت تهران، حرکت کردند. از نظر عبدالمجید مجیدی (وزیر کار وقت)، دلیل این حادثه، برخورد نامناسب پسر و داماد فاتح با کارگران، همراه با تحریک گروه‌های سیاسی بود. مشکلات متعددی بر سر درخواست‌های صنفی کارگران وجود داشت. مدیریت با درخواست کارگران، مبنی بر بیمه شدن موافقت کرد؛ اما سایر مسائل را نپذیرفت. فقدان سندیکا و اتحادیه آزاد کارگران و مدیریت سنتی و پدر‌سالارانه واحد صنعتی، زمینه را برای بروز یک فاجعه کارگری فراهم کرد. بخشی از کارگران در اعتراض به دستمزد کم، ساعات کار بالا، استفاده از نوجوانان به عنوان نیروی کار در 9 اردیبهشت 1350 اعتصاب کردند.

آنان، با شعار جاوید شاه و با هدف آگاهی مقامات سیاسی از وضعیت ناهنجار کارگران، پیاده به سوی تهران حرکت کردند. کارگران به کاروانسرای سنگی رسیدند. عدم آموزش نیروهای ژاندارمری در مواجهه با چنین اعتراضاتی و به روایتی مداخله نیروهای امنیتی و ترس آنها از عدم کنترل کارگران موجب تیراندازی شد؛ در نتیجه سه کارگر و به روایتی 20 نفر کشته و تعداد زیادی، زخمی شدند. وقوع این حادثه برای کارگران فاتح، مقامات مملکتی، کارکنان واحدهای صنعتی و مردم مصیبت‌بار بود.

پس از تیراندازی به کارگران، فاتح حدود دو سال به کارخانه‌اش نمی‌رفت، با اصرار مدیران به کارخانه بازگشت. او که تاسیس واحد صنعتی، مسجد، درمانگاه، مدرسه، خانه‌سازی و توسعه شهری را حاصل تلاش خود در بیش از سه دهه می‌دانست، انتظار چنین حادثه‌ای را نداشت. او بقای هر موسسه را بر مبنای سه اصل می‌دانست: اخلاق خوب، انجام تعهد و تشویق، سهیم کردن کارگران و کارکنان موسسه از منافع خالص درست اجرا نکردن همین اصول، سبب ایجاد شکاف در بین کارکنان و مالکان شرکت جهان چیت شد.

چریک‌های فدایی، سه سال و سه ماه پس از کشته شدن کارگران، به انتقام خون آنان، در دادگاهی غیابی، فاتح را محکوم به اعدام کردند و در بیستم مرداد 1353، هنگامی که او از تجریش عازم محل کار خود بود، در محل پل ستاری فعلی ترور شد. او را در حاجی‌آباد کرج، یعنی همان محل که حدود 35 سال فعالیت داشت، دفن کردند.

ترور فاتح در میان گروه‌های سیاسی، بازتاب‌ مختلفی داشت. به روایت لطف‌الله میثمی از اعضای مجاهدین خلق، محمدعلی رجایی اولین نخست‌وزیر انقلاب به دلیل گرایش ملی و فعالیت‌های اجتماعی فاتح، از اقدام چریک‌ها ابراز ناراحتی کرد، این ناراحتی به نیروهای سازمان نیز منتقل شد. در جزوه دست‌نویس چریک‌های فدایی شاخه کرج آمده است:

اولین عکس‌العمل کارگران کارخانه فاتح، حاکی از ابهام زیاد، تاثر، ناراحتی شدید و تنفر از نحوه قتل بود؛ حتی کارگران دلیل می‌آوردند که دولت این عمل را انجام داد. با همه تلاش فراوان برای ترور فاتح، این اقدام در نزد کارگران به تضاد بین فاتح و دولت منجر نشده بود.

به روایت مقامات امنیتی، محمد صفری‌لنگرودی و اعظم روحی‌آهنگران (ترورکنندگان فاتح) دو سال بعد، یعنی در 7 شهریور 1355 تیرباران شدند.

دراین پرونده بخوانید ...