شیشهای اما استوار
شفافیت در حکمرانی چه ارمغانی در پی دارد؟
«شفافیت» شاید مفهومی تازه در ادبیات مدرن اقتصادی که با عنوان کلیتر حاکمیت قانون شناخته میشود باشد. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم ردپای آن را در اولین نوشتههای پیشتازان علم اقتصاد خواهیم یافت.
«شفافیت» شاید مفهومی تازه در ادبیات مدرن اقتصادی که با عنوان کلیتر حاکمیت قانون شناخته میشود باشد. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم ردپای آن را در اولین نوشتههای پیشتازان علم اقتصاد خواهیم یافت. نخست مهم این است که در عرصه سیاستگذاری و اقتصاد به تعریفی مشخص از شفافیت دست یابیم سپس کارکرد و اثربخشی آن را در میدان عمل یعنی اجرای سیاستها آزمون کنیم. اجرای این سیاستها مستلزم پیشنیازهایی است که باید به صورت موازی و یکپارچه دنبال شوند. این پیشنیازها مواردی از حاکمیت قانون و مشارکت مدنی گرفته تا نقش فناوری اطلاعات را دربر میگیرند.
به علاوه هنگامی که به زبان اقتصادی سخن میگوییم همواره اعداد و ارقام و شاخصها به کمک ما میآیند از همینرو میتوان به معیارها و سنجههای مورد قبول در سطح بینالمللی رجوع کرد تا تصویری شفاف و کاملتر از آنچه در سطح دنیا در این حوزه خاص میگذرد دریافت کرد. در ضمن شاخصها و آمار و ارقام در سیاستگذاری همواره به کمک سیاستگذار میآیند تا به او بگویند کجا قرار دارد و برای رسیدن به مقصد چقدر راه در پیش دارد. در مقوله شفافیت نیز شاخصها و معیارهای مختلفی وجود دارند که میتوانند در درک بهتر این مفهوم به صورت مقایسهای در میان کشورهای مختلف یاریرسان باشند.
در این راه البته ادبیات نظری نسبتاً قوی و مهمتر از آن، تجربه کشورهای مختلف در زمینه ایجاد شفافیت راهگشا خواهد بود. نکته جالب توجه این است که در دهههای اخیر حتی کشورهای در حال توسعه نیز تلاشهایی درخور توجه در این حوزه داشتهاند که اتفاقاً تجربیاتشان در مقایسه با همتایان توسعهیافته خود میتواند حائز اهمیت باشد چراکه آنها موانع بیشتری را در زمان کمتر برای نیل به این میزان از شفافیت و حکمرانی خوب حداقل در برخی زمینهها پشت سر گذاشتهاند. در همین راستا ادبیات اقتصاد توسعه نیز به ما یادآوری میکند که اکثر معضلات کشورهای در حال توسعه در حوزه حکمرانی خوب تقریباً مشابه است، بنابراین مطالعه و مرور این تجربیات سرنخهای مرتبطی را به منظور بهکارگیری آن تجربه در دیگر نقاط جهان به دست میدهد.