زمانی میرسد که آبی در دسترس نخواهد بود
گفتوگو با مجتبی شوریان درباره مبنای علمی پایان یافتن منابع آبی ایران تا 50 سال آینده
مجتبی شوریان میگوید: در حقیقت این هشدارها خطاب به همه است. با ادامه روند فعلی مصرف آب در کشور طولی نخواهد کشید که اکثر مناطق با مشکلات بیآبی و آلودگی محیط زیست مواجه خواهد شد و در چنین شرایطی هم زندگی برای مردم و هم حکمرانی برای سیاستگذاران سخت و طاقتفرسا خواهد بود.
منابع آبی ترکیبی از منابع سطحی مثل روانآبها و منابع زیرین مانند سفرههای زیرزمینی است. ایران خشک و گرم این روزها البته مثل تمام ادوار گذشتهاش در مخمصه بدی است. نوسانات اقلیمی سبب کاهش ریزشهای جوی شده و دمای هوای این سرزمین نیز کمی گرمتر از گذشته شده است. باید به این بحران طبیعی پایدار، ناهنجاری سیستماتیک در توسعه ناپایدار را که شوربختانه در ایران هرگز بر مبنای توانایی اکولوژیک استوار نبوده، اضافه کنیم. حالا سراسر ایران با چالش رو به تزاید آب مواجه است. هم در بعد اکولوژیک و هم در بعد اجتماعی تنش به جان ایران افتاده است. از خشک شدن دریاچهها و رودخانهها گرفته تا بروز ناآرامی در شهرهای خشک و حتی شهرهای نرمال! حالا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در این باره گفته است منابع آبی ایران تا 50 سال دیگر تمام میشود. آیا این سخن مبنای علمی دارد؟ مجتبی شوریان عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به پرسشهایی پیرامون این موضوع پاسخ داده است.
♦♦♦
آیا طرح موضوع اتمام منابع آبی در کمتر از 50 سال آینده از پشتوانه علمی برخوردار است؟
منابع آب متعارف (Conventional Water Resources)یا منابع آب سطحی هستند که به صورت روانآب جاری در رودخانهها یا بهنگام از داخل رودخانه برداشت شده یا در مخازن سدها ذخیره شده و برای اهداف مدنظر رهاسازی میشوند یا منابع آب زیرزمینی هستند که عمدتاً با نفوذ بارش به زیر زمین وارد شده و در سفرههای آب زیرزمینی ذخیره شده و با احداث چاهها از آنها برداشت صورت میگیرد. در کنار این منابع متعارف، یکسری منابع آب غیرمتعارف (Unconventional Water Resources) نیز داریم که در کشور ما عمدتاً شامل آب ناشی از تصفیه پسابها یا آبشیرینکنهای کنار دریا هستند. منشأ تمامی منابع آب متعارف نزولات جوی است که معمولاً مقدار آن در طول یکسال مدنظر قرار گرفته و منابع آب در دسترس در کشور بر آن اساس مشخص میشود. متوسط درازمدت بارش اندازهگیریشده در کشور حدود 250 میلیمتر بوده است. اما در سالهای اخیر خصوصاً سال آبی جاری این میزان کاهش چشمگیری یافته که از آن به خشکسالی تعبیر میشود. همچنین توزیع زمانی بارش نیز در بسیاری از مناطق دستخوش تغییر شده و به نوعی الگوی بارش از فصل زمستان و شکل برف به سمت بهار و شکل باران تغییر کرده که منجر به کاهش شدید ذخیره برفی در کشور در سال جاری شده است. این ذخیره با ذوب شدن در فصل گرما منتج به جاری شدن دبی پایه در رودخانهها یا تغذیه چشمهها میشده اما در حال حاضر این امکان وجود ندارد. اگر همان بارش متوسط بلندمدت را ملاک قرار دهیم متوسط مقدار منابع آب متعارف سطحی و زیرزمینی تجدیدشونده سالانه در کشور حدود 120 میلیارد مترمکعب برآورد میشده است. بدین معنی که هرسال در کشور ما به طور متوسط پتانسیل تجدید این مقدار آب در رودخانهها و آبخوانها وجود داشته است. اما با وضعیت اقلیمی سالیان اخیر و کم شدن بارش و روانآب و در نتیجه ذخایر سطحی و از همه مهمتر افزایش بیرویه مصرف آب در کشور، منابع آب تجدیدشونده سالانه کاهش یافته و در حال حاضر رقمی بین 80 تا 90 میلیارد مترمکعب برای آن بیان میشود. این وضعیت منجر به وارد آمدن فشار مضاعفی به ذخایر غیرتجدیدشونده آب زیرزمینی شده است. به تعبیر دیگر، منابع آب سطحی و زیرزمینی تجدیدشونده سالانه به دلیل افزایش برداشت و کاهش بارش به طور کامل مصرف شده، علاوه بر آن در بسیاری از مناطق کشور در حال مصرف منابع آب زیرزمینی غیرتجدیدشونده هستیم. طبیعی است که حجم این منابع نیز محدود بوده و بالاخره آنها نیز پس از مدتی تمام خواهد شد. به عبارت دیگر برای رسیدن به آب هرسال در حال افزایش عمق چاههای برداشت هستیم اما زمانی خواهد رسید که دیگر هیچ آبی در دسترس نخواهد بود. بر این اساس این ادعا مطرح شده که در صورت ادامه روند فعلی، منابع آبی کشور کمتر از 50 سال آینده به پایان خواهد رسید.
این اظهار نگرانی چقدر واقعیت دارد و برای گریز از آن چه راهکارهایی پیشرو داریم؟
اصولاً پیشبینی همواره با عدم قطعیت همراه است. پیشبینیهای هیدرولوژیک نیز از این قاعده مستثنی نیستند. بر این اساس نمیتوان با قطعیت گفت که سالهای آینده نیز همانند سالهای اخیر خشک و کمبارش خواهند بود. ممکن است پس از چندین سال خشکسالی، میزان نزولات جوی در آینده شرایط بهتری پیدا کند و لذا با این حد از کمآبی مواجه نباشیم. اما به هیچ وجه نمیتوان بر این اساس نیز گفت که نیازی به نگرانی نیست. برای اینکه در آینده مشکلی نداشته باشیم. بایستی بدترین حالت ممکن را در نظر داشته باشیم. به عبارت دیگر همواره در برنامهریزیها باید یک سناریوی حدی بدبینانه وجود داشته باشد تا شرایط محتمل در صورت وقوع آن نیز سنجیده شده باشد. برای منابع آب کشور این سناریوی بدبینانه عبارت است از کاهش مستمر نزولات جوی سالانه، افزایش دما و در نتیجه تبخیر و تعرق و ادامه روند فعلی افزایش مصرف آب در کشور. اگر این وضعیت با ادامه روند فعلی رخ دهد علاوه بر مصرف منابع آب تجدیدشونده سالانه، ذخایر غیرتجدیدشونده نیز به پایان خواهد رسید و لذا تنشهای اجتماعی و امنیتی ناشی از کمآبی یا بیآبی که هماکنون نیز در مناطقی از کشور رخ داده وسیعتر و فراگیرتر خواهد شد. رودخانهها، تالابها و دریاچهها خشک خواهد شد و مشکلات ناشی از ریزگردها به بسیاری از مناطق گسترش خواهد یافت. به طور خلاصه، در شرایط ادامه روند فعلی امنیت سیاسی و اجتماعی کشور به مخاطره خواهد افتاد. لذا در نظرگیری این سناریوی بدبینانه در برنامهریزیها امری ضروری است. اما بیان آن از سوی مسوولان بدون اینکه هیچ راهکار مناسبی برای مواجهه با این شرایط اتخاذ شود و از طرفی مردم نیز نسبت به عواقب وقوع این شرایط هیچ احساس مسوولیتی نداشته باشند مشکلی را حل نخواهد نکرد. شرایط اقتصادی جامعه منجر به مشکل شدن تامین معاش زندگی برای بسیاری شده و بسیاری از مردم زندگی خود را به سختی میگذرانند. در چنین شرایطی توجه به مسائلی نظیر وضعیت منابع آب و محیط زیست کشور در آینده از اولویتهای زندگی بسیاری از مردم خارج شده و اهمیت چندانی برای آن قائل نیستند. لذا میبینید که بیان این جملات از سوی مسوولان یا حتی پیامهای تبلیغاتی در مورد کاهش مصرف آب و برق در کشور شاید چندان مثمر ثمر نبوده و میزان مصرف آب و برق افزایش نیز داشته است.
قطعاً برای گریز از شرایط بیآبی و مشکلات ناشی از آن در آینده، موثرترین راهکار کنترل و کاهش مصرف آب در کشور است. برای این کار نیز راهکارهای متعددی وجود دارد که در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا اجرا شده و موفقیتآمیز بوده است. افزایش راندمان مصرف و بهرهوری آب در بخش کشاورزی، اتخاذ الگوی کشت متناسب با وضعیت منابع آبی هر منطقه و جلوگیری از افزایش سطح و کشت گیاهان پر آببر، انسداد چاههای برداشت غیرمجاز، توسعه کشت گلخانهای در مناطق مستعد که منجر به کاهش مصرف و افزایش بهرهوری آب میشود و مهمترین عامل یعنی اصلاح قیمت آب در کشور از جمله راهکارهای موثر برای کاهش مصرف آب و جلوگیری از وقوع شرایط بحرانی ناشی از کمآبی هستند.
وضعیت منابع آبی در ایران تا چه اندازه به نوسانات اقلیمی وابسته است و تا چه اندازه به سیاستگذاریهای توسعه و نحوه بهرهبرداری منابع آبی؟
اثر نوسانات اقلیمی بر کاهش بارش، تغییر الگوی زمانی بارش و افزایش دما و تبخیر و تعرق در سالهای اخیر در کشور انکارناپذیر است. اما بایستی توجه داشت که پژوهشهای علمی نشان میدهند که کشور ما طی هزاران سالی که از عمرش میگذرد با اینگونه نوسانات اقلیمی مواجه بوده و این خشکسالیها پدیدهای جدید یا دائمی نبودهاند. بنابراین سهم عمده وضعیت فعلی منابع آبی کشور ناشی از سیاستها و برنامهریزیهای نادرست اتخاذشده در سالهای متمادی اخیر است. آنچه مهم است این است که باید بپذیریم در یک کشور خشک و کمآب زندگی میکنیم و بنابراین باید سیاستها و راهکارهای سازگاری با این شرایط کمآبی را اتخاذ کرده و برنامههای متناسب با آنها با جدیت اجرا شود. اما سیاستهایی که طی سالهای اخیر در کشور اجرا شدهاند کاملاً در تضاد با این واقعیت بودهاند. یک نمونه از این موارد سیاست خودکفایی در محصولات کشاورزی است که منجر به افزایش بیرویه سطح زیر کشت و افزایش مصرف آب و فشار مضاعف بر منابع آب شد آن هم کشاورزیای که با کمترین بهرهوری اقتصادی و ارزشافزوده همراه است. در حالی که بایستی با در نظرگیری ملاحظات امنیت غذایی کشور، نسبت به تدوین یک برنامه جامع الگوی کشت کشاورزی متناسب با وضعیت منابع آب مناطق مختلف اقدام و از کشت محصولات پرآببر در مناطق خشک و کمآب جلوگیری کرد. باید بپذیریم که کشور ما یک کشور مستعد برای توسعه کشاورزی به شکل فعلی نیست. در حالی که ظرفیتهای بسیار عظیمی برای گردشگری طبیعت و روستایی دارد و میتوان با سرمایهگذاری در این بخشها نسبت به ایجاد معیشت جایگزین برای کشاورزان اقدام کرد.
این تلقی که هشدارهای رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره تمام شدن منابع آبی ایران در 50 سال آینده خطاب به مردم و رسانهها نیست و تا حدودی پیامی به حکمرانان آب و سیاستگذاران است تا چه اندازه میتواند درست باشد؟
در حقیقت این هشدارها خطاب به همه است. با ادامه روند فعلی مصرف آب در کشور طولی نخواهد کشید که اکثر مناطق با مشکلات بیآبی و آلودگی محیط زیست مواجه خواهد شد و در چنین شرایطی هم زندگی برای مردم و هم حکمرانی برای سیاستگذاران سخت و طاقتفرسا خواهد بود. به عبارت دیگر، هم مردم بایستی نسبت به آینده وضعیت منابع آبی و محیط زیست کشور احساس مسوولیت داشته باشند و هم سیاستگذاران نسبت به اصلاح و اتخاذ سیاستهای منابع آب کشور اقدام عاجل کنند. در این راستا، نباید از نقش آموزش و آگاهیسازی مردم نسبت به اهمیت آب و محیط زیست غافل شد. یکی از دلایل اصلی که مصرف آب و برق در کشور ما بهرغم این وضعیت فعلی رو به افزایش بوده و اینهمه صحبتهای مطرحشده از رسانههای جمعی را به نوعی بیاثر ساخته عدم آگاهی جامعه و حس مسوولیت نسبت به آینده محیط زیست طبیعی کشور است. این آگاهی باید به عنوان یکی از دروس اصلی و به صورت مستمر طی سالهای تحصیلی و از سالهای پایه در مدارس به کودکان آموزش داده شود تا در آنها نهادینه شود. در غیر این صورت و با بزرگ شدن افراد در محیطی که وقعی به آب و محیط زیست نهاده نمیشود، سخنان حکمرانان تاثیری در بهبود وضعیت منابع آب کشور نخواهد داشت.
آیا علم هیدرولوژی و آب میتواند آینده آب و منابع آبی را در جهان و بهخصوص ایران پیشبینی کند؟ روشهای این پیشبینی چگونه است؟
پیشبینی یکی از جنبههای مورد توجه و بهروز شونده در علم هواشناسی و هیدرولوژی محسوب میشود. امروزه مدلهای کامپیوتری بسیار پیشرفتهای در سطح دنیا توسعه داده شده که برای پیشبینی حرکت تودههای جوی و اقلیمی و در نتیجه دما و بارش مناطق مختلف کره زمین مورد استفاده قرار میگیرد. اما یک خصوصیت بارز این پیشبینیها عدم قطعیت (Uncertainty) در آنهاست. به عبارت دیگر، هرچقدر هم که این پیشبینیها با ابزار پیشرفتهای انجام شوند اما هنوز علم بشر به آن حد نرسیده که پیشبینیهای هیدرولوژیک را با دقت کامل بتواند انجام دهد. دلیل این موضوع نیز عوامل بسیار زیاد طبیعی و غیرطبیعی دخیل در وقوع پدیدههای اقلیمی و بارش هستند. این پیشبینیها با استفاده از مجموعه وسیعی از دادهها و اطلاعات و تصاویر ماهوارهای و مشاهده الگوی تغییرات در آنها و توسعه یک روند رفتاری برای آینده انجام میشوند. طبیعی است هرچقدر افق پیشبینی دورتر باشد دقت پیشبینی کمتر خواهد بود. به عنوان نمونه امکان پیشبینی دما و بارش برای فردا با دقت بسیار بیشتری وجود دارد تا پیشبینی آنها برای ماه یا سال آینده.
در صورتی که بخواهیم به نقش سیاستگذاران و مصوبات بهرهبرداری آب در ایران دقت بیشتری کنیم، آیا دولتها از آب به عنوان یک اهرم برای مقابله با نارضایتیهای مردم استفاده نکردهاند؟
زندگی بدون آب میسر نیست. اما مهم میزان آبی است که مردم کشور ما به مصرف آن در امور روزمره زندگی خود عادت کردهاند. سرانه متوسط مصرف آب هر ایرانی بیشتر از متوسط جهانی است در حالی که میزان بارش متوسط در کشور ما یکسوم دنیاست. در بخش کشاورزی نیز وضع بسیار بدتری حاکم است. 90 درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود در حالی که بهرهوری اقتصادی آن در حدود یکسوم کشورهای توسعهیافته است. طی سالهای متمادی بهجای کاهش مصرف، بر میزان مصرف و تقاضای آب افزوده شده و به دلیل کمبود منابع آب موجود، سیاستگذاران درصدد تامین آب مورد تقاضا از طریق طرحهای انتقال بین حوضهای برآمدهاند تا از به وجود آمدن تنشهای اجتماعی جلوگیری کنند. در حالی که افزایش تامین آب هیچگاه منجر به بهبود وضعیت مصرف نشده و همواره افزایش تقاضا و تعریف نیازهای جدید را در مناطق مقصد طرحهای انتقال آب به همراه داشته است. لذا نارضایتیهای ناشی از کمآبی به صورت اساسی با تامین منابع آب جدید برطرف نمیشوند بلکه اینگونه طرحها بهعنوان یک تسکیندهنده مقطعی ممکن است اعتراضات را کاهش دهند. راهحل اساسی، کاهش مصرف آب در بخشهای مختلف خصوصاً کشاورزی در کنار توسعه معیشت جایگزین برای کشاورزان است.
چرا فهم آب به عنوان یک منبع حیاتی در فرهنگ عمومی ما اینقدر پیچیده شده در حالی که کشور ما در طول تاریخ کشوری خشک و کمآب بوده و به نوعی تمدنهای ما با کمآبی سازگار بودهاند؟
در فرهنگ عمومی جامعه ما آب و محیط زیست به عنوان یکی از اولویتهای اساسی زندگی مطرح نیست. ما هر وقت که بخواهیم شیر آب را باز میکنیم و هر قدر که بخواهیم آب مصرف میکنیم بدون آنکه نسبت به عواقب آن احساس مسوولیتی داشته باشیم یا هزینه آن وزنی در سبد هزینه خانوار داشته باشد. امروزه میبینیم که طبق ادعای مسوولان یک لیتر آب معدنی در تهران با قیمت 20 هزار ریال به فروش میرسد در حالی که یک لیتر آب تصفیهشده سد لتیان با قیمت شش ریال به دست مصرفکننده میرسد. لذا هرچقدر هم که پیام تبلیغاتی در مورد مصرف آب پخش شود یا سمینار و سخنرانی با این موضوع برگزار شود اما تا زمانی که مردم حس و آگاهی نسبت به عواقب ناگوار مصرف بیرویه آب نداشته باشند و هزینه مصرف بیرویه آب را نپردازند اثرگذار نخواهد بود. از طرف دیگر فشارهای اقتصادی و روانی زندگی آنقدر بالا رفته که دیگر در ذهن و روان مردم جایی برای اولویت دادن به این مسائل نمانده است. موثرترین راهکار برای حل این مشکل گنجاندن این آگاهیها و دانش نسبت به وضعیت آب و محیط زیست کشور در دروس مدارس از سالهای پایه و عجین شدن شخصیت کودکان با لزوم سازگاری با کمآبی و مصرف بهینه آب است. در این شرایط و با گذشت یک نسل میتوان امید داشت که الگوی مصرف آب در کشور بهبود یابد. در کنار این راهکار اصلی، اصلاح قیمت آب حداقل در بخش خانگی با یک شیب ملایم میتواند مردم را نسبت به مصرف بیرویه آب مسوولیتپذیرتر کند.
آیا بیآبی پیشبینیشده به مهاجرت منجر میشود؟ تجربه دیگر کشورها در مواجهه با مهاجرت و دیگر تبعات اجتماعی بحران آب چگونه بوده است؟
زندگی جایی رونق خواهد داشت که آب و آبادانی باشد. بیآبی منجر به از بین رفتن محیط زیست بشری خواهد شد و تبعات از بین رفتن محیط زیست آنقدر وسیع و گسترده است که ادامه حیات را مشکل و طاقتفرسا خواهد کرد. کمااینکه امروزه میبینیم متاسفانه زندگی در بخشهایی از سیستان و خوزستان که با مشکلات ناشی از کمآبی و آلودگی زیستمحیطی مواجه هستند چقدر سخت و مشکل شده است. بشر قادر به مقابله با طبیعت نیست و اگر در جایی ضربهای به طبیعت وارد کند قطعاً در جایی دیگر ضربهای سختتر و تحملناپذیرتر خواهد خورد. لذا با سختتر شدن شرایط زندگی عده زیادی چارهای جز تغییر محل سکونت و مهاجرت به مناطق دیگر پیشروی خود نمیبینند در حالی که با مهاجرت این افراد و عمدتاً سکونت آنها در مناطق حاشیه شهرهای بزرگ مشکلات اجتماعی گسترده دیگری پدید خواهد آمد. لذا مهاجرت ناشی از بیآبی گریزناپذیر است اما علاج حل مشکل نیست. خصوصاً اگر این مهاجرت از مناطق مرزی صورت پذیرد امنیت سیاسی کشور را نیز به مخاطره خواهد کشید. احیای محیط زیست و حفظ و بقای آن و تامین حداقل استانداردهای زندگی برای مردم در مناطق مختلف در کنار افزایش آگاهی مردم جهت مصرف بهینه آب موثرترین راهکار برای جلوگیری از وقوع تنشهای اجتماعی ناشی از بیآبی است.