تحریم علیه دلار
تحریمهای آمریکا چگونه باعث تضعیف دلار میشود؟
بر اساس گزارشهای صندوق بینالمللی پول (IMF)، در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد ذخایر ارزی جهان به صورت دلار است و همچنین حدود 40 درصد از بدهیها در جهان دلاری است که باعث شده دلار، اصلیترین ارز ذخیرهای جهان شود. ارز ذخیرهای ارزی است که دولتها برای مقابله با نوسانهای اقتصادی، توان پرداخت مالی و امکان تسویه واردات، ذخیره میکنند. همچنین در طول ۲۰ سال اخیر، دلار آمریکا همواره بیش از ۸۰ درصد تسویهحسابهای بینالمللی را به خود اختصاص داده است. با وجود این در سالهای اخیر، چندین کشور با ترکیبی از ملاحظات ژئوپولیتیک، اقتصادی و استراتژیک، مسیر دلارزدایی را در پیش گرفتهاند. چین، روسیه و اتحادیه اروپا نمونهای از کشورهایی هستند که هر یک گامهای مشخصی برای کاهش اتکای خود به دلار آمریکا در معاملات بینالمللی و بازارهای مالی برداشتهاند. برزیل و آرژانتین نیز قصد خود را برای ایجاد یک واحد پولی مشترک به نام سور (به معنای جنوب در زبان اسپانیایی) اعلام کردند. این دو کشور قصد دارند این ارز مشترک را در سراسر آمریکای لاتین گسترش دهند. هدف از این طرح اگرچه ارتقای تجارت و همکاریها عنوان شده اما اظهارنظر و موضعگیری دولتها نشان میدهد که در حقیقت، هدف آن کاهش وابستگی به دلار آمریکا برای فراهم کردن امکان گسترش روابط با سایر کشورهاست. در حالی که بسیاری از کشورها به دنبال کاهش اتکای خود به دلار آمریکا هستند، چندین موضوع کلیدی از جمله نقش ارزهای ذخیره، بینالمللی بودن دلار و پیامدهای بالقوه این اقدامات وجود دارد. اما چه چیزی باعث شده است که این کشورها اقدام به موضعگیری نسبت به دلار کردهاند؟ شاید جواب این سوال را بتوان در اقداماتی آمریکا جستوجو کرد. در سال 2018، خزانهداری آمریکا اقداماتی را اعمال کرد که مانع از دسترسی آزادانه Rusal، یک شرکت آلومینیومی مهم استراتژیک روسی به سیستم مالی مبتنی بر دلار شد که باعث شد برای تسویه اوراق بدهی خود با مشکلات شدیدی مواجه شود و به سقوط قیمت اوراق قرضه آن منجر شد. در حال حاضر آمریکا بیش از 30 برنامه تحریمهای مالی و تجاری فعال دارد. این تحریمها علیه کشورهای مختلفی از جمله روسیه، ایران، کوبا، ونزوئلا، کره شمالی، عمان و... وضع شده است. غالباً این تحریمها به دلیل ساختار قدرتی است که دلار برای آمریکا فراهم کرده است. قدرتی که در آن، آمریکا میتواند از طریق سلطه دلار در جهان، قدرت را اعمال کرده و کشورها را وادار به پیروی کند. وجود چنین قدرتی به ضرر خود آمریکا شده است؛ زیرا این تحریمها، کشورهای مختلف را به فکر دلارزدایی از معاملات خود با دیگر کشورها انداخته است که باعث تضعیف شدن این پول در آینده خواهد شد. اهمیت این موضوع باعث شده است که بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران به بررسی جوانب مختلف آن بپردازند. در همین راستا، اکونومیست نیز مقالهای تحت عنوان «استفاده تهاجمی آمریکا از تحریمها، حاکمیت دلار را به خطر میاندازد» در ژانویه 2020، زمانی که تحریمهای آمریکا علیه روسیه در حال شدت گرفتن بود، به چاپ رساند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
دلار چگونه ارز غالب شد؟
در حدود 200 سال پیش، برای اولین بارها استفاده از اسکناس (ارز) در اغلب کشورهای دنیا رواج یافت. در ابتدا، اسکناسهای چاپشده از سوی بانک مرکزی کشورها بر اساس یک نرخ ثابت و مشخص، قابل تبدیل به طلا بودند و بانکهای مرکزی باید متعهد میشدند که در ازای دریافت اسکناس از افراد، مقدار مشخصی طلا به آنها پرداخت کنند. این روش، نوعی استاندارد قابل قبول برای معاملات بینالمللی ارز رایج کشورها بود که استاندارد طلا نام داشت. در همان دوره استفاده از پوند انگلیس به عنوان وسیلهای برای مبادلات خارجی رواج داشت. در سالهای ابتدایی قرن بیستم، اقتصاد آمریکا در حال سبقت گرفتن از اقتصاد انگلیس بود، اما انگلیس همچنان مرکز تجارت جهانی بود و بخش قابل توجهی از مبادلات جهانی با پوند انجام میشد. همچنین، بیشتر کشورهای توسعهیافته، نرخ مبادله ارز خود را با هدف ایجاد ثبات با طلا پیوند میدادند. اما زمانی که جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ شروع شد، بسیاری از کشورها استاندارد طلا را کنار گذاشتند تا بتوانند هزینههای نظامی خود را از طریق چاپ اسکناس پرداخت کنند. این روند ارزش پول این کشورها را کاهش داد. در خلال این سالها آمریکا که در جنگ شرکت نداشت، وضعیت بهتری نسبت به انگلیس پیدا کرده بود و میتوانست پول بیشتری به دیگر کشورها قرض بدهد که غالب این قرضها به صورت دلاری بودند. همین روند، آغاز سبقت گرفتن دلار از پوند را به دنبال داشت. در این زمان، آمریکا، گزینه مناسبی برای کشورهایی بود که مایل به خرید اوراق قرضه دلاری بودند. در سال ۱۹۱۹، بریتانیا سرانجام ناچار شد سیستم استاندارد طلا را رها کند. با سقوط ارزش پوند، سرمایهداران هم پولهای خود را از حسابهایشان بیرون آوردند و به این ترتیب، دلار به عنوان ذخیره ارزی جای پوند را گرفت و تا اواخر دهه ۱۹۲۰، دولتها یکی پس از دیگری استاندارد طلا را کنار گذاشتند. در سال 1944، نمایندگان 44 کشور تصمیم به امضای توافقنامهای گرفتند که طی آن، ساختار پولی تازه مبتنی بر دلار آمریکا ایجاد و دلار به ارز اندوخته جهانی بدل شد. در نتیجه دلار آمریکا با قیمت ثابت به طلا پیوند داده شد. این آغاز دوره سلطه دلار در جهان بود. با توجه به سازوکار سیستم پولی برتون وودز، فقط دلار آمریکا قابلیت تبدیل شدن به طلا و دیگر ارزها را داشت. در این دوره، آمریکا در مقایسه با سایر کشورها رشد اقتصادی بالاتری را تجربه کرد. البته رشد اقتصاد آمریکا نهتنها از نظر تولیدات داخلی و درآمد ملی بلکه از نظر افزایش ذخایر طلا نیز قابل توجه بود. یکسوم کل ذخایر طلای جهان در آمریکا نگهداری میشد. به واسطه این موجودی آمریکا توانست به عنوان بزرگترین خریدار و فروشنده طلا در بازارهای مالی بینالملل در ثبات قیمت جهانی طلا و رفع کمبود نقدینگی در تجارت جهانی تاثیرگذار باشد. در نتیجه میتوانست به عنوان یک بانکدار مرکزی در سطح جهانی ایفای نقش کند. افزایش اعتماد به ارزش برابری دلار آمریکا با طلا و دیگر ارزها باعث شد که ذخایر دلار بیش از ذخایر طلا در بازارهای مالی رشد پیدا کنند. افزایش تولید ناخالص داخلی، رشد ذخایر طلا، تضمین بانک مرکزی آمریکا در تبدیل دلار به طلا و همچنین تعهد دولت آمریکا برای حفظ جریان آزاد ورود و خروج سرمایه همگی این عوامل در رشد نقش بینالمللی دلار آمریکا موثر واقع شدند. در ادامه آمریکا بین سالهای ۱۹۶۴ و ۱۹۷۱ میلادی موافقت کرد که طلا را با قیمت ثابت ۳۵ دلار در هر اونس جایگزین کند. این شد که از آن به بعد دلار به ارز ذخیره و مبادله بلامنازع جهان تبدیل شد.
استفاده از قدرت دلار
آمریکا پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 شروع به استفاده از بازوان قدرت خود کرد. این کشور جریمههای هنگفتی را برای بانکهای خارجی به خاطر پولشویی و دور زدن تحریمها وضع کرد. در سال 2014 یک جریمه 9 میلیارددلاری علیه بانک بی ان پی پاریبا (BVP) به دلیل حمایت مالی از صادرات کوبا، سودان و ایران وضع کرد چون این سه کشور تحت تحریم آمریکا بودند. ترامپ تسلیحات مالی را به سطح جدیدی رساند و از تحریمها برای سرنگونی ایران، کره شمالی، روسیه، ترکیه، ونزوئلا و دیگر کشورهای مخالف خود استفاده کرد. او همچنین تعرفهها و تهاجمات قانونی علیه شرکتهایی، از جمله هوآوی وضع کرد و این شرکتها را به جاسوسی برای چین متهم کرد. وقتی تحریمها اعمال میشود تنها از سمت آمریکا اجرا نمیشود بلکه تحریمهای «ثانویه» از سمت کشورهای دیگر نیز شرکت مورد تحریم را هدف قرار میدهند. حتی کشورهایی که قصد تحریم ندارند به دلیل شرایط حاکم و تسلط دلار بر بازار جهانی مجبور به این کار میشوند. پس از خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران در سال 2018، شرکتهای اروپایی از ایران گریختند، حتی اگر اتحادیه اروپا آنها را به ماندن تشویق میکرد هم باز چنین اتفاقی رقم میخورد. در سال ۲۰۲۲ نیز پس از جنگ روسیه علیه اوکراین، آمریکا از دلار به عنوان سلاح استفاده کرد و با مسدود کردن ذخایر ارزی دلاری بانک مرکزی روسیه، تحریمهای شدیدی علیه روسیه اعمال کرد. با این مثالها به خوبی میتوان فهمید که دلار، جدا از مزایای اقتصادی برای ایالات متحده، به آمریکا این امکان را داده تا بتواند علیه هر کشوری جنگ مالی به راه بیندازد. دلار نشانگر قدرت آمریکا و به نفع جایگاه سیاسی این کشور است. از آنجا که دلار در سطح جهانی به عنوان واحد حساب، ذخیره ارزش و وسیله مبادله استفاده میشود، محدودیت در استفاده آزادانه از آن، تجارت بینالمللی را برای کشورهای هدف، تهدید میکند. حداقل نیمی از فاکتورهای تجارت فرامرزی به دلار است. این پنج برابر سهم آمریکا از واردات کالاهای جهانی و سه برابر سهم آن از صادرات است. به این ترتیب، بخش قابل توجهی از توان اعمال ابرقدرتی آمریکا به دلار وابسته است. در واقع دلار ابزاری است که ایالات متحده به وسیله آن هژمونی خود را تحکیم میبخشد. دلار این موقعیت را فراهم کرده و به آمریکا این امکان را میدهد که در عمل، صلاحیتی قضایی در سراسر کره زمین اعمال کند. این همان روشی است که آمریکاییها با آن قوانین خود را بر سایر کشورهای جهان تحمیل کردند در نتیجه شرکتهای اروپایی مجبور بودند به قوانین این کشور تمکین کنند و ایران را پس از خروج یکطرفه دونالد ترامپ از برجام، در سال ۲۰۱۸ میلادی ترک کنند. اما وجود این قدرت و تهدیدها و تحریمهای افسارگسیخته آمریکا علیه کشورهای مختلف، بسیاری از کشورها را به سمتوسوی دلارزدایی از معاملات خود و کاهش وابستگی به دلار آمریکا هدایت کرده است.
نمودار 1 سهم ارزهای مختلف از ذخایر جهانی در سالهای 2000، 2017 و فصل سوم سال 2019 را نشان میدهد که با توجه به آمارها میتوان فهمید ذخایر دلاری در حال کاهش هستند.
نمودار 2 تعداد تحریمهای جدید وضعشده از سمت آمریکا علیه کشورهای مختلف در دهه گذشته را نشان میدهد که نمایانگر روندی افزایشی در تعداد تحریمهای جدید این کشور است. در 10 سال گذشته به ترتیب ایران، روسیه، سوریه، کلمبیا، مکزیک و کره شمالی بیشترین تحریمهای آمریکا را تجربه کردهاند.
خداحافظی با دلار
عصر جدید آزمایش پولی بینالمللی شامل دلارزدایی از داراییها، راهحلهای تجارت با استفاده از ارزهای محلی و مبادلات، و سازوکارهای جدید پرداخت بانکبهبانک و ارزهای دیجیتال است. در ژوئن، روسای جمهور چین و روسیه گفتند که حلوفصل تجارت دوجانبه را به ارزهای خود گسترش خواهند داد. در حاشیه اجلاس اخیر، رهبران ایران، مالزی، ترکیه و قطر پیشنهاد کردند که از ارزهای رمزنگاریشده، ارزهای ملی، طلا و مبادلات پایاپای برای تجارت استفاده شود. روسیه کمی جلوتر رفته است. این کشور برای جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتن بانکها، سازمانها و شرکتهای مهم، مشغول دلارزدایی بخشهایی از سیستم مالی خود است. از سال 2013 بانک مرکزی روسیه سهم دلار از ذخایر ارزی خود را از بیش از 40 درصد به 24 درصد کاهش داده است. از سال 2018 دارایی بانک از اوراق قرضه خزانهداری آمریکا از نزدیک به 100 میلیارد دلار به کمتر از 10 میلیارد دلار کاهش یافته است. «الویرا نابیولینا»، رئیس بانک مرکزی روسیه، میگوید که این اقدام تا حدی به دلیل تحریمهای آمریکا که در سال 2014 اعمال شد و همچنین به دلیل تمایل به تنوع بخشیدن به ریسک ارزی بوده است. او میخواهد اقتصاد روسیه به تدریج به سمت یک سیستم پولی بینالمللی چندارزی حرکت کند. بدهی روسیه نیز در حال دلارزدایی است. اوراق قرضههای جدید این کشور اغلب به روبل یا یورو است و دولت در حال بررسی فروش اوراق قرضه به یوآن نیز هست. ING (بانک چندملیتی آیاِنجی) تخمین زده است که 62 درصد از صادرات کالاها و خدمات روسیه در سال 2019 به دلار انجام شده باشد که نسبت به 80 درصد در سال 2013 کاهش یافته است. دلار آمریکا ارز معیار جهانی برای تجارت نفت است و فرار از چنگال آن سخت است. رئیس یک شرکت انرژی جهانی توضیح میدهد: «نکته کلیدی درک این است که مدیریت ریسک، کل مجموعه مشتقات، به دلار است. بنابراین اگر میخواهید مدیریت ریسک داشته باشید -به عنوان یک تاجر، خریدار یا تولیدکننده نفت- باید با سیستم دلاری ارتباط داشته باشید.» با وجود این روسنفت، یک تولیدکننده تحت حمایت دولت روسیه که بیش از 40 درصد تولید نفت خام این کشور را به خود اختصاص میدهد، قراردادهای مناقصه خود را به یورو تعیین کرده است. گازپروم در ماه مارس گذشته برای اولینبار یک محموله گاز طبیعی به اروپای غربی را به روبل قیمتگذاری کرد. در همین راستا کشورهای دیگر نیز در حال انجام برنامهریزیهایی برای دلارزدایی هستند. چین و برزیل و حتی منطقه اروپا از جمله کشورهایی هستند که هر یک گامهای مشخصی برای کاهش اتکای خود به دلار آمریکا در معاملات بینالمللی برداشتهاند. خبرها حاکی از آن است که شرکت نفت چین و شرکت توتال فرانسه میخواهند معاملات خود را با یوآن انجام دهند، برزیل هم قصد دارد در معاملات خود با چین یوآن را جایگزین کند، کشورهای ایران، روسیه، هند و چین در معاملات خود با برزیل قصد استفاده از یوآن را دارند. اما باید به این نکته توجه داشت که دلارزدایی هزینههای زیادی دارد. هیچ بازار سرمایه دیگری از نظر عمق و نقدینگی به آمریکا نزدیک نیست که عاملی کلیدی در انتخاب ارز برای تجارت است. با این حال، برتری مالی به ترکیبی از نفوذ اقتصادی، قدرت و مشروعیت بستگی دارد. جفری فرانکل از دانشگاه هاروارد معتقد است که رویکرد نظامی که آمریکا اتخاذ کرده سلطه دلار را تهدید میکند. جک لو یکی از وزیران سابق خزانهداری آمریکا در سال 2016 با این موضوع موافق است. او زمانی که هنوز در قدرت بود، به حضار در واشنگتن گفت: «این یک اشتباه است. فکر کنید که [تحریمها] کمهزینه هستند. اگر آنها محیط کسبوکار را بسیار پیچیده یا غیرقابل پیشبینی کنند، یا اگر به شدت در جریان وجوه در سرتاسر جهان تداخل ایجاد کنند، تراکنشهای مالی ممکن است بهطور کامل به خارج از ایالات متحده منتقل شوند- که میتواند نقش مرکزی سیستم مالی ایالات متحده را در سطح جهانی تهدید کند. اگر دولت آمریکا به استفاده تهاجمی از تحریمها مبادرت ورزد، تلاشها برای دور زدن آنها تسریع خواهد شد و در نتیجه سلطه دلار دیر یا زود زیر سوال میرود.»