شناسه خبر : 44191 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عوارض بی‌سوادی مالی

چرا باید سواد مالی را افزایش داد؟

 

نیما صبوری / نویسنده نشریه 

78با پیچیده و متحول شدن خدمات مالی، افراد نیز به‌طور روزافزون با تصمیمات مالی پیچیده‌تری مواجه هستند. برای آن دسته از مردمی که در زندگی روزمره خود با این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها مواجه هستند، تحصیل سواد و معارف مالی برایشان ضرورت می‌یابد، دانشی که به واسطه آن می‌توانند از مفاهیم مالی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی استفاده کنند. واقعیت این است که در حال حاضر عمده مردمی که از فقدان این دانش رنج می‌برند نه‌تنها اقتصاد خود را محدود می‌کنند، بلکه به تشدید نابرابری ثروتی در جامعه دامن می‌زنند. دو اقتصاددان به نام‌های آناماریا لوساردی از دانشگاه جرج واشنگتن و اولیویا میشل از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا در مقاله‌ای که به تازگی (آوریل 2023) در تارنمای انجمن تحقیقات اقتصادی این کشور منتشر شده است، به بررسی اهمیت سواد مالی پرداخته‌اند. پایه‌های این مطالعه به اوایل دهه 2000 میلادی برمی‌گردد، زمانی که نویسندگان مقاله به منظور ارزیابی سواد مالی مردم و فهم آثار آن بر تصمیمات اقتصادی یک نظرسنجی را طراحی و تکمیل کردند. پرسش‌های این نظرسنجی امروز در محافل علمی دنیا بسیار طرفدار یافته است. بر این اساس در این مقاله نشان داده می‌شود که چه درس‌هایی از سواد مالی آمریکا و سایر کشورها می‌توان آموخت و چگونه دانش این حوزه در میان گروه‌های مختلف جمعیتی متفاوت است. نکته حائز اهمیت دیگر این است که بررسی‌های نظری و تجربی این مقاله امکان ارزیابی آثار سواد مالی روی شاخص‌های مهم اقتصادی نظیر رفاه و نابرابری اقتصادی را فراهم می‌کند. بحران‌های اقتصادی اخیر ناشی از ورشکستگی وام‌های رهنی، طاعون کووید 19 و به تازگی افزایش تورم بیش از پیش اهمیت سواد مالی برای افراد و کل جامعه را نمایان کرده است. به همین خاطر است که سواد مالی به یک حوزه مطالعاتی مستقل تبدیل شده است و بسیاری از کشورها آموزش آن را در مدارس (حتی در مقطع ابتدایی) اجباری کرده‌اند. گام بعدی این است که این مفهوم در آمار مالی عملکرد کشورها گنجانده شود.

از سواد مالی چه می‌دانیم؟

انگیزه‌های نخست مقاله از نگرانی‌هایی نشات گرفت که پیرامون پس‌انداز ناکافی، آسیب‌پذیری‌های مالی و ناامنی‌های دوران بازنشستگی وجود داشت. تا آن زمان در آمریکا به عنوان غول اقتصادی دنیا، هیچ مجموعه اطلاعاتی ملی جامعی وجود نداشت که نشان دهد مردم در مورد اصول علم اقتصاد و مالی چه می‌دانند (و چه نمی‌دانند). به همین خاطر در سال 2004 یک نظرسنجی تجربی از سواد مالی برای مرکز مطالعات سلامت و بازنشستگی دانشگاه میشیگان آمریکا طراحی و به مشارکت گذاشته شد. آن کار به ظهور آنچه امروز از آن تحت عنوان «سه بزرگ» یاد می‌شود منجر شد: مجموعه پرسش‌های کوتاهی که طی سالیان مشخص شد معیار بسیار خوبی از فهم مردم از مبانی و مفاهیم مالی است. در طراحی این پرسش‌ها، چهار اصل مدنظر قرار گرفت: سادگی، اختصار، مرتبط بودن و امکان تمایز. این پرسش‌ها به‌خصوص اطلاعاتی پیرامون تصمیم‌گیری‌های مالی بین‌زمانی (گذشته، حال و آینده) فراهم می‌کنند (سادگی). همچنین این پرسش‌ها دربردارنده مفاهیمی از تصمیم‌گیری‌های مالی روزانه طول دوره زندگی است و به جای پرداختن به ایده‌های محتوامحور به موضوعات کلی توجه دارد (مرتبط بودن). تعداد پرسش‌ها نیز در مجموع اندک است و برای مشارکت افراد رغبت ایجاد می‌کند (اختصار). در نهایت، با این پرسش‌ها می‌توان تفاوت میان دانش مالی مردم را دریافت (امکان تمایز).

از زمان طراحی، این نظرسنجی مبنای طیفی از نظرسنجی‌های علوم گوناگون کشورهای مختلف قرار گرفته و پرسش‌های دیگری نیز به آن اضافه شده است. بنابراین این امکان فراهم شده است تا ارزیابی‌های مقاله پیرامون سواد مالی در مقیاس بین‌المللی مورد آزمون قرار گیرد. به‌علاوه در کار تحقیقاتی اخیر نویسندگان مقاله، یک معیار دیگر از سواد مالی برای مشارکت‌کنندگان حرفه‌ای‌تر طراحی شد که زیر عنوان «پنج بزرگ» نام گرفت. با توجه به اینکه معیارها و خط‌کش‌های ارزیابی، برای فهم موضوع و شناسایی چالش‌ها و راهکار بسیار مهم هستند، بخش قابل‌توجهی از تمرکز مقاله روی معیارهای اندازه‌گیری سواد مالی قرار گرفته است. در ادامه متن نظرسنجی «سه بزرگ» آورده شده است. همان‌طور که مشخص است، سه پرسش ساده هستند، اما دانش پایه و اساسی برای مهم‌ترین تصمیمات اقتصادی را می‌سنجند. به‌علاوه برای پاسخگویی به این پرسش‌ها نیاز به محاسبات دشوار نیست، چرا که قرار نیست ریاضی افراد آزمون شود بلکه آشنایی آنها با چگونگی سازوکار نرخ بهره و تورم اهمیت دارد. همچنین این پرسش‌ها دانش زبان مالی را می‌سنجند، چرا که به عنوان مثال برای مشارکت‌کنندگان توضیح داده نشده که نرخ بهره، تورم یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری چه هستند. پرسش‌های چندگزینه‌ای و قرار دادن حق انتخاب در گزینه «نمی‌دانم /خودداری از پاسخگویی» نیز مانع از اجبار مشارکت‌کنندگان برای انتخاب یک پاسخ می‌شود. مزیت دیگر نظرسنجی سواد مالی این است که اگر افراد با آن ناآشنا باشند، بسیار بعید است نسبت به مفاهیم پیچیده‌تر از قبیل روابط میان ریسک و بازدهی، ساختار نرخ‌های بهره و... اطلاع داشته باشند. 

پرسش‌های «سه بزرگ» سواد مالی

1) فرض کنید شما 100 دلار در حساب پس‌انداز دارید و نرخ بهره سالانه دو درصد است. پس از پنج سال در صورتی که شما پول را در حساب نگه دارید، فکر می‌کنید مقدار آن چقدر می‌شود؟

الف- بیش از 102 دلار

 ب- دقیقاً 102 دلار 

ج- کمتر از 102 دلار

 د- نمی‌دانم / خودداری از پاسخ

2) تصور کنید نرخ بهره حساب پس‌انداز شما سالانه یک درصد و نرخ تورم سالانه دو درصد است. پس از یک سال، شما با پول درون حساب خود چقدر می‌توانید خرید کنید؟

الف- بیشتر از امروز

 ب- مشابه امروز

 ج- کمتر از امروز 

د- نمی‌دانم /خودداری از پاسخ

3) لطفاً بگویید که این جمله درست است یا خیر: «خرید سهام یک شرکت به تنهایی امن‌تر است از خرید از صندوق سرمایه‌گذاری مشترک».

الف- درست

ب- نادرست

ج- نمی‌دانم /خودداری از پاسخ

این پرسش‌های بسیار ساده و مختصر، دربردارنده اطلاعات ارزشمندی از سواد مالی افراد هستند. برای تشریح برخی نتایج، در گام بعدی شواهدی از نظرسنجی 2019 مالیه مصرف‌کنندگان -جدیدترین آمار دردسترس یکی از بهترین نظرسنجی‌های پیرامون ثروت- ارائه می‌شود. همان‌طور که در بسیاری از مطالعات پیشین گزارش شده، سواد مالی در آمریکا پایین است. برای مثال، 81 درصد از آمریکایی‌ها نرخ‌های بهره ساده را می‌فهمند، حدود 75 درصد به پرسش‌های مربوط به تورم پاسخ درست می‌دهند و 61 درصد از جمعیت می‌دانند که سهم تکی نسبت به صندوق سرمایه‌گذاری مشترک پرریسک‌تر است. با این حال تنها 43 درصد از مشارکت‌کنندگان به هر سه پرسش ساده فوق پاسخ صحیح می‌دهند. بنابراین تضمینی برای سواد مفاهیم ابتدایی مالی وجود ندارد، حتی در کشوری که پیشرفته‌ترین بازارهای مالی جهان را در اختیار دارد.  هر چند نظرسنجی فوق ساده است اما شاخصی کارآمد در سنجش سواد مالی است. با این حال در بخشی از مقاله معیارهای پیچیده‌تری از سواد مالی نظیر شاخص مالی شخصی که دربردارنده 28 پرسش است بسط داده می‌شود. این معیار پیچیده‌تر از سواد مالی نتایج به‌دست‌آمده از نظرسنجی «سه بزرگ» را تایید می‌کند، به‌خصوص این نتیجه که سواد مالی مردم پایین است و مدیریت ریسک بخشی است که مردم کمترین اطلاع را از آن دارند. طبق یافته‌ها، علاوه بر شایع بودن بی‌سوادی مالی مردم، میزان آن نیز به‌طور قابل‌توجهی میان گروه‌های مختلف جمعیتی متفاوت است، وضعیتی که می‌تواند به نابرابری‌های اقتصادی دامن بزند. به عنوان مثال، زنان با هشت نقطه درصد احتمال کمتر به پرسش مربوط به نرخ بهره پاسخ درست می‌دهند، احتمالی که برای پرسش تورم 10 درصد و برای پرسش مربوط به ریسک 17 درصد کمتر است. در مجموع تنها 29 درصد از زنان به هر سه پرسش پاسخ درست دادند، نرخی که برای مردان 48 درصد است. همچنین مشاهده می‌شود که زنان با احتمال بیشتری نسبت به مردان پاسخ «نمی‌دانم /خودداری از پاسخ» را برمی‌گزینند. این شکاف جنسیتی در سواد مالی برای سایر موضوعات و سایر کشورها نیز برقرار است. به تفکیک گروه‌های مختلف سنی نیز مشاهده می‌شود جوانان سواد مالی نسبتاً پایین‌تری دارند، جایی که تنها یک‌سوم قادر بودند به هر سه پرسش، پاسخ درست دهند. این یافته قدری چالش‌برانگیز است، چرا که بسیاری از جوانان با تصمیمات مالی مهم نظیر وام‌های دانشجویی، مدیریت بدهی کارت اعتباری، خرید نخستین خانه و تشکیل خانواده مواجه هستند. یافته دیگر این است که سواد مالی حتی در میان مشارکت‌کنندگان مسن‌تر نیز چندان بالا نیست، با وجود اینکه در طول دوره زندگی خود تصمیمات مالی فراوانی گرفته‌اند. قله نمودار سواد مالی به تفکیک گروه‌های سنی، به سنین 50 تا 59 سال برمی‌گردد، جایی که حدود نیمی از مشارکت‌کنندگان به هر سه پرسش پاسخ درست دادند.

79

سواد مالی و تصمیم‌گیری اقتصادی

بررسی‌های نخستین روی آمارهای مرکز مطالعات سلامت و بازنشستگی دانشگاه میشیگان نشان می‌دهد سواد مالی یک پیش‌بینی‌کننده قوی از برنامه‌ریزی‌های بازنشستگی و سلامت است. این یافته در سایر مجموعه‌های آماری ایالات متحده و دیگر کشورها نیز تکرار شده است. مدیریت مالی شخصی در طول زمان نقشی حیاتی‌تر یافته است، نه‌تنها به خاطر تغییر در نظام‌های مستمری، بلکه به دلیل وقوع شوک‌های اقتصاد کلان. بحران مالی جهانی 2008 توجهات را به سوی سواد مالی سوق داد، چرا که افزایش هزینه‌های بدهی و فقدان ضربه‌گیر مالی برای مردم اثرات قابل‌ توجهی بر اقتصاد ملی و شخصی گذاشت. در پی طاعون کرونا و آسیب‌ها و تعطیلی‌های اقتصادی ناشی از آن نیز این واقعیت بیشتر نمایان شد که مردم برای حفظ سلامت اقتصادی خود باید مدیریت درستی از منابع مالی داشته باشند. یافته‌های مقاله نشان می‌دهد سواد مالی به سرمایه‌گذاری‌های بهتر منجر می‌شود. به عنوان مثال، با افزایش سواد مالی، احتمال سرمایه‌گذاری در بازارهای سهام افزایش می‌یابد، و به دنبال آن بازدهی‌های بالاتری حاصل می‌شود. از طرفی مشارکت در بازار سهام می‌تواند کانالی برای افزایش ثروت و البته تشدید نابرابری ثروتی باشد. البته سازوکار دیگری که سواد مالی می‌تواند به ایجاد ثروت منجر شود از طریق طرف تعهدات صورت‌های مالی است. شواهد نشان می‌دهد بدهی نسل‌های مختلف ایالات‌متحده روندی رو به افزایش داشته است، و مردم روزافزون بدهی‌ها را به دوران بازنشستگی خود منتقل می‌کنند. نکته حائز اهمیت این است که سواد مالی به مدیریت بهتر این بدهی‌ها منجر می‌شود. بررسی‌های رگرسیونی مقاله نیز نشان می‌دهد یک پاسخ صحیح بیشتر به پرسش‌ها با افزایش 13درصدی میانگین ثروت خالص و 25درصدی ثروت مالی در ارتباط است. همچنین با ثابت در نظر گرفتن سایر عوامل این اتفاق موجب افزایش 15درصدی نسبت ثروت به درآمد می‌شود. در صورتی که یک مشارکت‌کننده به هر سه پرسش پاسخ درست دهد، ثروت خالص 45 درصد و ثروت مالی 82 درصد افزایش می‌یابد. با توجه به ضرورت سواد مالی به عنوان یک مهارت فردی، واحدهای درسی مدیریت مالی شخصی به تدریج در حال ورود به دوره‌های تحصیلی دانشگاه، به‌خصوص در آمریکا، هستند. در حالی که مدرسه‌های اقتصاد معمولاً واحدهای مدیریت مالی کسب‌وکارها را به منظور تربیت مدیران مالی آموزش می‌دهند، خانوارها نیز باید برای مدیریت درست پول، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری خود مهارت لازم را در این زمینه کسب کنند. به عبارت دیگر آنها باید برای زندگی شخصی خود به یک مدیر مالی تبدیل شوند. در این باره برخی دولت‌ها تاکنون آموزش‌های سواد مالی را در مدارس آغاز کرده‌اند، اتفاقی که برای تقویت سواد مالی در سنین پایین بسیار کمک‌کننده است و مانع از بحران‌های مالی در سال‌های نخست زندگی افراد می‌شود. زمانی که دوره‌های تحصیلی حرفه‌ای‌تر و معلمان کارآزموده‌تر هستند کارایی دوره‌های آموزش مالی افزایش می‌یابد. نظرسنجی‌های مالی این مقاله حاکی از آن است که عمده مردم مفاهیم اصلی و مهم مالی را به‌طور کامل متوجه نمی‌شوند، به‌خصوص موضوعات مربوط به ریسک مالی و مدیریت ریسک. طبق بررسی‌های مقاله، کارهای خوبی در زمینه کمک به تصمیم‌گیری مالی مردم می‌توان انجام داد. سال‌ها قبل، شورای تحصیل اقتصادی آمریکا یک استاندارد ملی از سواد مالی این کشور ارائه کرد، شامل اینکه چه موضوعاتی در واحدهای تدریس مالی مدارس باید پوشش داده شود. یافته‌های این مقاله همچنین توصیه‌هایی در رابطه با برنامه‌های آموزش مالی دارد. به عنوان مثال، با توجه به پایین بودن سطح سواد مالی در سراسر جهان، تلاش برای بهبود و ارتقای دانش مالی همه گروه‌های جمعیتی ضروری است. در این رابطه برخی کشورها طرح‌های آزمایشی خوبی را در سطح ملی به اجرا درآورده‌اند. به عنوان مثال بیش از 80 کشور در راستای طراحی و اجرای استراتژی‌های ملی سواد مالی، کمیته‌های ملی تشکیل داده‌اند.

کلام پایانی

در مرور علمی-اقتصادی این هفته، مقاله‌ای از نظر گذشت که سواد مالی مردم آمریکا و سایر کشورهای دنیا را مورد ارزیابی قرار داده است. بنابر ادعای مقاله، سواد مالی شکلی از سرمایه انسانی است، و به منظور درک بهتر از عوامل تعیین‌کننده تصمیم‌گیری‌های مالی باید آن را در الگو‌های اقتصادی لحاظ کرد. در حالی که برخی به دنبال راهکارهای جدید برای کمک به سرمایه‌گذاری بلندمدت، بودجه‌بندی امور زندگی، پس‌انداز دوران بازنشستگی مردم و... هستند، این مقاله نشان می‌دهد که راهکارهای ابتکاری منفرد چندان به مردم در تصمیم‌گیری‌های مالی-اقتصادی آن هم در شرایطی که با گزینه‌های گوناگون مواجه هستند کمک نمی‌کند. به علاوه آنهایی که به دنبال کنکاش نابرابری ثروتی هستند بهتر است نیم‌نگاهی به سطح پایین سواد مالی داشته باشند. البته نباید ادعا کرد مصرف‌کنندگان غیرعقلایی رفتار می‌کنند یا اشتباهات نظام‌مند دارند. بلکه مطلب اینجاست که در الگوهای اقتصادی باید این واقعیت در نظر گرفته شود که مردم دانش کافی برای مشارکت در بخش‌های مالی ندارند. بر این اساس به منظور رسیدگی به بی‌سوادی مالی ماندگار و فراگیر، به مداخلات موثر نیاز است. به عنوان مثال موضوعات مالی باید در مقاطع مختلف تحصیلی لحاظ شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها