سود سیاه بازارها
گفتوگو با مهدی خدابندهلو درباره دورنمای بازارها
کدام بازارها در سه ماه ابتدایی امسال بیشترین عایدی را داشتند، کدام بازارها بیشترین زیان را به سرمایهگذاران تحمیل کردند و ریسک کدام بازار بیشتر بود؟ اینها سه پرسش اساسی پیرامون بازدهی بازارها در فصل بهار 1401 است. بسیاری سود حاصلشده و بازدهی بهدستآمده از بازارها در سه ماه ابتدایی امسال را ناشی از انتظارات تورمی میدانند و از آن با عنوان سود سیاه در بازارها نام میبرند. این در حالی است که در دورنمای بازارها تا پایان سال نیز تاکید بر تداوم نگرانیها در کوتاهمدت با وجود امید در میانمدت است. تحلیلگران تاکید دارند در بازارهای داخلی در سه ماه ابتدایی امسال بازدهیها محدود بود و این در حالی است که متاثر از شرایط انتظارات تورمی و کسری بودجه شدید دولت که از 300 تا هزار میلیارد تومان برآورد شده، تکرار بازدهیها در همین محدودهها محتمل است. البته مذاکرات احیای برجام جزو مولفههای تعیینکننده در مسیر بازارها عنوان شده است. مهدی خدابندهلو از تحلیلگرانی است که روی سود سیاه بازارها در سه ماه ابتدایی امسال تاکید دارد. او که در حال حاضر مدیرعامل سرمایهگذاری دایموند است، چشمانداز بازارها را در کوتاهمدت نگرانکننده و شکننده میداند اما معتقد است در میانمدت، امیدواریها پابرجاست.
♦♦♦
با انتشار آمارهای مربوط به تورم متوجه شدیم که سرمایهگذاران هیچکدام از بازارها نتوانستهاند همپای این متغیر کلان کسب بازدهی کنند. در سه ماه گذشته مذاکرات به نتیجه نرسید در نتیجه نااطمینانی همچنان وجود داشت و در عینحال اتفاقات زیادی رخ داد که ریسک بازارها را به حداکثر رساند. به عنوان پرسش نخست، به نظر شما کدام بازار از این فرازها و فرودها عبور کرد و عایدی بیشتری داشت؟
بازارهای مختلف داخلی و خارجی بهار 1401 را در بلاتکلیفی امضای قرارداد وین و تحت تاثیر جنگ روسیه و اوکراین گذراندند. در عینحال وضعیت اقتصادی داخل کشور تا حد زیادی به تصمیمها و اقدامهای دولت در زمینه سیاستهای پولی و نحوه مواجهه با کسری بودجه سال جدید گره خورده بود که مدل تعامل با طرفهای غربی در خصوص مذاکرات برجامی نیز در این مورد اثر تعیینکننده داشت.
از طرفی آغاز جنگ دور از انتظار در اروپا همه معادلات اقتصادی دنیا را به هم ریخت و در بازارهای داخل ایران نیز درخصوص قیمت فرآوردههای وارداتی اثرات قابلتوجهی داشت. در این میان تصمیم دولت در حذف گستردهتر ارز دولتی باعث ایجاد تورم بسیار بالایی شد که همه این مسائل اثراتی را بر بازارهای سرمایهگذاری گذاشت یا در آینده اثر خود را خواهد داشت. همچنین در سایه انتظارات تورمی و اثرات روانی ناشی از کاهش احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای (احیای برجام) و رفع تحریمها، پول ملی (ریال) بیش از 20 درصد از ارزش خود را در سه ماه ابتدای سال از دست داد که این افت ارزش در افزایش نرخ ارزهایی نظیر دلار نمایان شد. هر چند سرمایهگذارانی که در فصل بهار بخشی از دارایی خود را در قالب ارز نگهداری کردند در ظاهر بیش از 20 درصد سود داشتهاند، لیکن با توجه به وضعیت تورم، در بهترین حالت فقط توانستهاند بخشی از قدرت خرید خود را حفظ کنند و عملاً از بعد اقتصادی سودی نداشتهاند.
در این راستا با توجه به محدودیت و ممنوعیت خرید و فروش ارز در کشور، سرمایهگذاران خرد وضعیت قیمتها در بازار سکه را گرمتر کردند و این موضوع در کنار افزایش نسبی نرخ جهانی طلا باعث شد که رشد قیمت طلا و سکه در این فصل حدود 25 درصد باشد. در بهار 1401 شاخص کل بورس تهران از کانال 1300 وارد محدوده 1500 شد و حدود 13 درصد رشد را تجربه کرد، شاید بتوان موضوع تورم را یکی از دلایل اصلی این رشد دانست. این در حالی است که زمانی رشد شاخص میتواند مثبت و امیدوارکننده و پایدار باشد که تحت تاثیر رشد اقتصادی کشور و رشد حجم فعالیت و عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در تابلوی بورس و فرابورس (بازار سهام) باشد که البته وقوع این وضعیت به یک بستر باثبات اقتصادی در کشور نیاز دارد. از سوی دیگر بازار مسکن که بر اساس برخی از شاخصها از ابتدای سال1400 در رکود به سر میبرد و میزان رشد قیمتی در این بازار کمتر از نرخ تورم عمومی بوده در ماههای اخیر شاهد تحرکاتی در حجم معاملات و رشد قیمت بوده که دلیل عمده این روند را هم میتوان به انتظارات تورمی و رشد قیمت ارز نسبت داد.
برخلاف بازارهای سهام (بورس و فرابورس) و مسکن و ارز و طلا، بازار نوظهور رمزارزها در بهار 1401 یکی از بدترین دورههای خود را گذراند و قیمتها در این بازار حدود 50 درصد ریزش را طی دوره سهماهه تجربه کرد. دلیل عمده این افت قیمتها که همسو با افت قیمت در بازارهای سهام جهانی رخ داد، اتخاذ سیاستهای انقباضی از سوی بانکهای مرکزی در آمریکای شمالی و اروپا بود. درنهایت اینکه تحت تاثیر عامل تورم در داخل و جنگ روسیه و اوکراین، سکه و ارز بیشترین رشد را طی سه ماه اول سال داشتند که این رشد تحت تاثیر دو عامل منفی و تخریبگر بوده است؛ در واقع این مبلغ به ظاهر سود، از رشد و توسعه ایجاد نشده، بلکه نتیجه افت ارزش پول ملی و آثار منفی جنگ بوده است.
اگر فرض کنیم همه عواملی که عملکرد بازارها در فصل بهار را رقم زدند، همچنان وجود داشته باشند، به نظر شما دورنمای بازدهی بازارها در فصل پیشرو چگونه است؟ به نظر شما کدام بازارها تا پایان امسال عایدی بیشتری خواهند داشت؟ کدام بازارها زیان بیشتری را تحمیل میکنند و ریسک کدام بازارها بیشتر خواهد بود؟ کدام عوامل و مولفهها در عایدی و زیان بازارها اثرگذار خواهند بود؟
وضعیت آتی بازارهای سرمایهگذاری در داخل ایران تا حد زیادی به نتیجه مذاکرات هستهای (احیای برجام) گره خورده است، از طرفی از معدود دفعاتی است که نتیجه این مذاکرات تا حد قابل توجهی میتواند بر وضعیت اقتصاد جهانی نیز تاثیر قابلتوجهی داشته باشد. کشورهای غربی که در دوره کرونا سیاستهای انبساطی وسیعی را در حمایت از کسبوکارها اتخاذ کرده بودند و امیدوار بودند که بعد از پایان دوره کرونا با اتخاذ سیاستهای پولی انقباضی یک فرود نرم را تجربه کنند و دچار تورم شدید ناشی از سیاستهای انبساطی یا رکود ناشی از سیاستهای انقباضی نشوند، با یک قوی سیاه به نام جنگ اوکراین مواجه شدهاند که ظاهراً پیشبینی آن را نداشتهاند.
امروز بازی اقتصاد برای کشورهای غربی پیچیدهتر شده و صرفاً با اتخاذ سیاستهای پولی و با اتکا به سیستم منظم اقتصادی خود نمیتوانند تورم کمسابقه رخداده در کشورهای خود را کنترل کنند. قیمت نفت به حدود 110 دلار رسیده و این موضوع در کنار مشکلات دیگر که از سمت عرضه رخ داده، کنترل تورم را برایشان بسیار سخت کرده است و ریسک ورود اقتصادهای بزرگ به رکود تورمی را افزایش داده است.
در این میان کنترل قیمت نفت میتواند اثر مهمی در کنترل تورم داشته باشد و با توجه به وضعیت دیگر کشورهای صادرکننده نفت، نقش نفت ایران مهمتر از گذشته شده و این موضوع شرایط مناسبی برای مذاکرهکنندگان ایرانی ایجاد کرده تا راحتتر به سوی یک توافق نسبتاً خوب حرکت کنند. فرصتی که شاید در آینده تکرار نشود. در صورت استفاده دولتمردان کشور از این فرصت، میتوان امید داشت با رفع تحریمها و ورود پول نفت تا حدی فشار کسری بودجه از روی دولت برداشته شود و از طرفی صنایع کشور جانی تازه بگیرند و بعد از چند سال شاهد رشد اقتصادی در کشور باشیم، هر چند رفع تحریمها شرط لازم است و نه کافی.
در سناریوی عدم امضای توافقهای هستهای (مذاکرات احیای برجام)، پیشبینی غالب افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی خواهد بود و همه بازارها اعم از سهام و مسکن و ارز و طلا تحت تاثیر تورم رشد خواهند داشت و دارندگان وجه نقد متضرران بازار خواهند بود، درواقع سرمایهگذاران در ظاهر سود خواهند کرد ولی سود سیاه. گرچه در مورد امضای توافق هستهای در کوتاهمدت نگرانیهایی وجود دارد ولی به نظر میرسد با توجه به فشارهای اقتصادی موجود در کشور و همچنین تمایل کشورهای غربی برای به نتیجه رساندن این مذاکرات، طی چند ماه آینده احتمال امضای توافق بیشتر از عدم امضای آن باشد. در این صورت مجدداً ورود نقدینگی ناشی از پولهای نفتی میتواند تورمزا باشد و همان اثرات سناریوی عدم امضا را در پی داشته باشد، لیکن در سناریوی امضا، در صورت مدیریت صحیح اقتصادی، دست دولت در کنترل تورم بازتر خواهد بود.
در این سناریو با احتمال زیاد نرخ تورم تا حدی قابلکنترل خواهد بود و قیمتها در بازار ارز و طلا تا پایان سال 1401 بعد از تجربه یک افت مقطعی در سطح قیمتهای فعلی به مسیر خود ادامه خواهد داد.
در مورد بازار مسکن نیز با توجه به رشدهای اخیر و کاهش قدرت خرید، به نظر میرسد در صورت امضای توافق هستهای (احیای برجام)، رشد قیمتها تا پایان سال جاری همچنان کمتر از نرخ تورم عمومی باشد و رکود در این بازار ادامه یابد. با توجه به همبستگی بالای نرخ ارز با قیمتها در بازار مسکن از یک طرف و چسبندگی قیمتها در این بازار از طرف دیگر، احتمال افت قیمتی در این بازار پایین است و اگر نرخ رشد در این بازار پایینتر از نرخ تورم عمومی باشد به شکلی شاهد اصلاح زمانی در قیمتهای این بازار خواهیم بود.
با رفع تحریمها، پیشبینی وضعیت تغییرات قیمتی در بورس تهران و فرابورس ایران (بازار سهام) پیچیدهتر از سایر بازارها خواهد بود. از طرفی افت مقطعی قیمت ارز میتواند درآمد ارزی برخی نمادها را کاهش دهد و اثر منفی بر قیمت سهام آنها بگذارد و از طرفی دیگر رفع یکسری موانع و محدودیتها میتواند باعث افزایش حجم صادرات این نمادها شود. با توجه به اینکه افت قیمت ارز در صورت امضای توافق جدی پیشبینی نمیشود و اینکه رشد قیمت ارز در سه ماه گذشته هنوز بهطور کامل در قیمت سهام منعکس نشده، به نظر میرسد از این زاویه جای نگرانی بااهمیتی وجود نداشته باشد. از طرف دیگر اینکه تا پایان سال جاری شرکتهای صادرکننده بورسی و فرابورسی (بازار سهام) بتوانند از محل افزایش حجم صادرات ناشی از رفع تحریمها به شکل قابل ملاحظهای منتفع شوند نیز پررنگ به نظر نمیرسد، از اینرو میتوان اینگونه پیشبینی کرد که شاخص کل بورس تهران در صورت امضای توافق هستهای (احیای برجام)، تا پایان سال در محدوده وضعیت فعلی در نوسان باشد. در زمینه بازار رمزارزها، در صورت رفع مشکل تورم در آمریکا و کشورهای اروپایی و کاهش شیب سیاستهای انقباضی در این کشورها، میتوان انتظار رشد قابلتوجه در این بازار را داشت، بازاری که به دلیل کوچک و نوپا بودن بیشترین آسیب را دیده و پتانسیل بازیابی قیمتی سریع را دارد. البته با توجه به ریسک بالای موجود در این بازار، در کنار انتظار کسب سودهای بالا، سرمایهگذاری که وارد این بازار میشود باید توانایی تحمل زیان و حتی از دست دادن کل سرمایه خود را نیز داشته باشد.
به عنوان آخرین سوال، با توجه به تورم ادامهدار در اقتصاد ایران آیا حضور در بازار سرمایه تحت هر شرایطی (حتی افزایش شدیدتر تورم) میتواند دارایی مردم را از گزند کاهش ارزش حفظ کند؟
در نظر داشته باشید که بازار سرمایه ایران کوچک، کمعمق و کمتنوع است و هر چقدر که تنوع ابزارها و داراییها، اوراق و معاملات در آن بیشتر شود، فضا برای ورود و مانور بیشتر خواهد شد. بررسی 20 سال گذشته نشان میدهد که بازارهای مالی دیر یا زود نرخ ارز و تورم را تعقیب میکنند. برخی زودتر و برخی دیرتر واکنش نشان میدهند. مثلاً مسکن دیرتر واکنش نشان میدهد و همچنین کمتر هم ریزش میکند. اصولاً برخی بازارها استعداد بیشتری برای رفتار رمهوار یا گلهای دارند. کما اینکه در سال گذشته تجربه رفتار گلهای را به وضوح در بورس دیدیم. در مورد بورس میتوانیم بگوییم اگر تا زمانی که قیمتها با ارزش واقعی فاصله نگرفته و منطقی است، به سرمایهگذاری در این حوزه بپردازید ارزش دارایی شما حفظ خواهد شد و بنابراین این بازار حوزه مناسبی برای فعالیت اقتصادی خواهد بود.