خودزنی ارزی
گفتوگو با سیدکمال سیدعلی درباره چشمانداز نرخ ارز در سال 1401
اگر شاهد بدترین اتفاقات در سیاست خارجی باشیم، بدان معنا که مذاکرات در جریان احیای برجام به نتیجه نرسد و غرب تحریمها را دوباره تشدید کند، آنوقت دلار چه چشماندازی دارد؟ این پرسشی است که پاسخ به آن ممکن است ما را با واقعیتهای جدید دیگری روبهرو کند. سیدکمال سیدعلی که سابقه معاونت ارزی بانک مرکزی، مدیرعاملی صندوق ضمانت صادرات و مدیرعاملی بانک ایرانزمین را در کارنامه خود دارد، خیلی صریح در پاسخ به این پرسش میگوید که اگر مذاکرات احیای برجام با شکست مواجه شود و غرب دوباره تحریمها را تشدید کند، ما خودزنی کردهایم. از نگاه او آنوقت نهتنها بازار ارز، بلکه سایر بخشهای اقتصاد دورنمای سخت و پُرچالشی خواهند داشت. صحبتهای سیدعلی گویای این است که در صورت احیای برجام بخش عمدهای از فشارها و هزینههای ناشی از تحریمها در اقتصاد ایران از بین میرود و آنوقت سیاستگذار میتواند در یک شرایط طبیعی، به دنبال حل چالشها باشد. گفتوگوی ما با سیدعلی اگرچه در خصوص چشمانداز بازار ارز در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات احیای برجام آغاز، اما با ضرورت و درک اهمیت احیای برجام و اثر حیاتی آن در افزایش توان سمت عرضه در بازار ارز و تعادلبخشی به بازارها دنبال شد.
♦♦♦
بگذارید گفتوگویمان را اینگونه آغاز کنیم که قیمت ارز در ایران تحت تاثیر چه مولفههایی قرار میگیرد؟
قیمت ارز در کشور ما با سه مولفه توان مالی دولت، قیمت نفت و میزان فروش نفت ما و درآمد ارزی در اختیار حاصل از صادرات ارزیابی و سنجیده میشود. ریسکهای سیستماتیک همچون مذاکرات در جریان احیای برجام یا تحریمها میتوانند این سه مولفه را تحت تاثیر قرار دهند و از این ناحیه قیمت ارز دستخوش تغییر میشود. این در حالی است که بخش عمدهای از صادرات ما مربوط به نفت و بیشتر صادرکنندگان فرآوردههای غیرنفتی ما هم مربوط به محصولهای پتروشیمی هستند. در این وضعیت برای اینکه تعادل در عرضه و تقاضا و به نوعی تعادل ارزی ایجاد شود، میزان فروش نفت ما یا سایر فرآوردههای غیرنفتی ما باید بالا باشد؛ بدان معنا که از محل فروش نفت یا سایر فرآوردههای غیرنفتی، باید وفور درآمد ارزی داشته باشیم، یا اینکه تشدید خروج سرمایه نداشته باشیم تا بتوانیم هم نیازهای ارزی را در داخل تامین و هم اینکه با پوشش تقاضا توسط عرضه، به سمت تعادل بازار حرکت کنیم.
چه اهرمهایی برای تعیین نرخ ارز ملاک عمل قرار میگیرد؟
ببینید مولفههای مختلفی در اقتصاد همچون تفاضل نرخ تورم داخلی و خارجی یا برابری قدرت خرید (Purchasing power parity) ملاک عمل مدلهای اقتصاد در دنیا برای تعیین نرخ ارز است. در کشور ما با توجه به ساختار معیوب اقتصاد، نرخ ارز به دلایل مختلف، خصوصاً انتظارات تورمی بالا و پَرشهای قیمتی در سالهای مختلف ناشی از تشدید تحریمها (در دوران متاخر در سالهای 1396، 1397، 1398 و 1399) همواره در روند ناآرام و پُرنوسانی تغییر کرده است؛ بهطوری که اکنون با شرایطی مواجه هستیم که سمت تقاضا قیمت ارز را تعیین میکند.
با محدودیتهای اعمالشده در اقتصاد ما ناشی از تشدید تحریمها و عیوب ساختاری اقتصاد، تعیین قیمت ارز اکنون به تحرکات سمت تقاضا بستگی دارد. در این فضای سخت تحریمی، مشکلات ساختاری اقتصاد و چالشهای همهگیری کووید 19 در بخش تجارت کشورمان (واردات و صادرات)، باید دو موضوع قاچاق کالا و ارز (حجم سالانه قاچاق در ایران نزدیک 10 تا 15 میلیارد دلار است) و خروج سرمایه (خروج سالانه نزدیک 10 میلیارد دلار سرمایه از کشور) را هم به فهرست چالشها اضافه کنیم که در سالهای اخیر با شدت بیشتری روی تحولات بازار ارز اثر گذاشتهاند.
عامل اصلی شکلگیری پَرشهای ارزی که از آن یاد کردید، چه بوده است؟
بخش بزرگی از فشارها به بازار ارز که با پرشهای قیمت دلار هم مواجه شد، ناشی از تشدید تحریمها بعد از خروج آمریکا (دولت دونالد ترامپ) از معاهده برجام (اردیبهشت سال 97) و اعلام رسمی اپیدمی کووید 19 در ایران (از پایان بهمن 98) بود. همین فشارها توانست روی تضعیف توان مالی دولت، در تنگنا قرار گرفتن فروش نفت ما و کاهش شدید درآمد ارزی در اختیار حاصل از صادرات نفت و سایر فرآوردههای نفتی و غیرنفتی کشورمان اثر معناداری بگذارد. متاثر از همین عوامل، هم صادرات و هم واردات کشورمان با اختلال مواجه شد و اثر خود را در تضعیف توان عرضه و تشدید تقاضا در بازار ارز نشان داد.
در صورتی که مذاکرات در جریان احیای برجام به نتیجه نرسد و غرب تحریمها را دوباره تشدید کند، آنوقت چشمانداز بازار ارز را چگونه میبینید؟
جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا قبل از انتخابات 2020 تاکید کرد که قائل به احیای برجام است و بعد از اقدامات جبرانی ایران در برابر خروج آمریکا از برجام، احیای برجام دوباره در دستور کار غرب و ایران قرار گرفت. با توجه به شرایط تحریمها که در روابط ما با جهان خارج اثرگذار بوده، در صورت شکست مذاکره و سناریوی بدبینانه تشدید دوباره تحریمها، چهبسا که خودزنی بزرگ برای ما خواهد بود. آنوقت نهتنها بازار ارز، بلکه سایر بخشهای مختلف اقتصاد، دورنمای سخت و پرچالشی خواهند داشت. این را باید بگویم که چه بخواهیم و چه نخواهیم با توجه به تضعیف توان مالی دولت و کاهش شدید درآمدهای ارزی ناشی از تحریمها بخشی از سفره معیشت مردم، بازنشستگان، معلمان، حقوقبگیران دستگاههای دولتی به نتیجه مذاکرات احیای برجام گره خورده است. چرا که در صورت توافق احیای برجام، دولت در بازیابی توان مالی، افزایش درآمدهای ارزی و دستیابی به پولهای بلوکهشده مسیر مناسبتری را طی خواهد کرد.
اگر ممکن است در خصوص ارتباط میان مذاکرات احیای برجام و معیشت مردم بیشتر توضیح بدهید.
برای تشریح این مساله بهتر است مثال واضحی بزنم. صادرات کنونی نفت ایران بر اساس گزارشهای غیررسمی 3 /1 میلیون بشکه در روز است که در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام و رفع تحریمهای نفتی و بانکی به 3 /2 میلیون بشکه در روز میرسد. با در نظر گرفتن متوسط قیمت هر بشکه نفت ایران؛ 100 دلار یعنی معادل 100 میلیون دلار در روز ما از درآمدهای ارزی بینصیبیم که در ماه معادل سه میلیارد دلار و در سال معادل 36 میلیارد دلار است. این بدان معناست که ما میتوانیم با به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام نسبت به شرایط فعلی، روزانه؛ 100 میلیون دلار، ماهانه؛ سه میلیارد دلار و سالانه؛ 36 میلیارد دلار ارز بیشتری به دست بیاوریم. فرض کنید در این وضعیت ارزی آسیبزا اگر این درآمدهای ارزی به جیب دولت برگردد، بخش عظیمی از مشکلات معیشتی و گرفتاریها حل میشود. به همین دلیل، وجه عقلانیت کار به ما میگوید که مسوولان باید اقدامات مربوط به احیای برجام را به صورت جدی پیگیری کنند. همچنین با آغاز جنگ روسیه و اوکراین و به دنبال آن تحریمهای غرب علیه روسیه، نیاز به جایگزینی نفت و گاز روسیه بیشتر احساس میشود. ایران میتواند از این فرصت تاریخی استفاده کند و در صورت احیای برجام و رفع تحریمها، با تامین نیاز سوخت اروپا، سهم اصلی خود را در بازار جهانی نفت و گاز به دست آورد.
با توجه به ساختار اقتصادی کشور آیا تحریمها اهداف تحریمکنندگان را برآورده کرده است؟
اهداف تحریمکنندگان از اعمال و تشدید تحریمهای یکجانبه علیه ایران این بود که اول، نظام از طریق زمینگیر کردن اقتصاد ایران تضعیف شود. دوم، قابلیت نظام برنامهریزی در اقتصاد ایران محدود شود و از کار بیفتد. سوم، با در تعلیق نگه داشتن اقتصاد، اداره کشور را به روزمرگی بکشانند.
بسیاری از سرفصلهای برنامههای دولت همچون آزادسازیها یا خصوصیسازیها به دلیل تشدید تحریمها و در تنگنا قرار گرفتن درآمدهای ارزی دولت، انجام نشد. بهطور مثال، تامین کالاهای اساسی با ارز دولتی (ارز 4200تومانی) که با نیت تامین رضایت مصرفکننده انجام میشد، فساد و رانتهای عدیدهای را به دنبال داشت که به نظر منشأ اصلی آن، تحریمها بودهاند.
با اعمال و تشدید تحریمها، ما مجبور شدیم تعهد و پیمان ارزی ایجاد کنیم و از یکسانسازی نرخ ارز دور شویم، اگرچه در سالهای اخیر سعی کردهایم به سمت یکسانسازی نرخ ارز حرکت کنیم.
تایید میکنید که نگاه معیوب دولتها به سرکوب نرخ ارز به بهانه مهار تورم بخشی از مشکلات را ایجاد کرده است؟
بله، نگاه حیثیتی و حساسیت دولت به قیمت ارز این چالش را ایجاد کرده که با سرکوب قیمت ارز میتوانیم تورم را کنترل کنیم، در حالی که تورم بهوجودآمده منبعث از کسری بودجه و سیاستهای مالی دولت است. این در حالی است که وضعیت ما به مثابه شمشیر دولبهای است که اگر نرخ ارز را سرکوب کنیم، واردات با قیمتهای پایینتر آزاد میشود که هم تولید آسیبپذیر میشود و هم صادراتمان کاهش مییابد. بهطور مثال، اگر تولیدکننده یا صادرکننده داخلی ما بخواهد با همان نرخ ارز ثابت در سال آینده صادراتش را انجام دهد، چهبسا که سود بنگاه را تحت تاثیر قرار میدهد و از مدار رقابت با سایر رقبا خارج میشود.
با پیشی گرفتن هزینهها از درآمدها در شرایط تحریمی، کسری بودجه تشدید میشود، در آن صورت دولت مجبور است از طریق قرض (چاپ اوراق) یا چاپ پول و اضافهبرداشت بانکها به بانک مرکزی، بخشی از هزینههایش همچون پرداخت حقوق پرسنل یا کارمندان را پرداخت کند که این وضعیت اقتصاد را از مسیر درست و سالم دور میکند.
به دلیل مسیر سخت و پرچالشی که شکست مذاکرات احیای برجام به دنبال دارد، ضرورت احیای برجام احساس میشود؟
اگرچه خوشبختانه در یک سال اخیر با درآمدهای حاصل از صادرات و فروش روزانه 3 /1 میلیون بشکه نفت (البته به روایت منابع غربی) توانستیم تا حدودی تعادل را به بازار برگردانیم، اما به دلیل طرحهای عمرانی که دولت در دست اجرا دارد و عطش دستگاههای دولتی (وزارت نیرو، نفت و صمت) برای کاهش هزینههای استهلاک ماشینآلات، همچنان در تامین ارز مورد نیاز داخل با مشکل و چالش مواجهیم. همانطور که قبلاً گفتم، دولت باید در خصوص احیای برجام تمام پیگیری خود را انجام دهد. همچنین دیگر فوریتها همچون رفع تحریمهای بانکی و نفتی و پذیرش در کارگروه FATF را نیز در دستور کار قرار دهد. نظام بانکی ما هم بتواند با ارتباط با سایر بانکها و نقل و انتقالات مالی در نظام بانکی جهان، هزینههای مبادلاتی در اقتصاد را کاهش دهد. طبق رویه معمول کشورها میتوانند تا 30 درصد GDP (تولید ناخالص داخلی) به صورت وام یا فاینانس (معادل نزدیک 150 تا 200 میلیارد دلار) تامین مالی کنند. با توجه به اینکه ما بدهی میانمدت و بلندمدت به دنیا نداریم، در صورت احیای برجام و تنشزدایی با جهان خارج، امکان تامین مالی از این مسیر تا 100 میلیارد دلار برای ما هم وجود دارد.
به نظر میرسد برای اینکه پروژههای ارزی به سرانجام برسد، باید علاوه بر سرمایهگذاری خارجی و داخلی، ارز چندنرخی را کنار گذاشته و به سمت یکسانسازی گام برداریم. همچنین برنامهریزی بلندمدت و میانمدت ما باید با حذف پیمان ارزی، اعمال آزادسازی و خصوصیسازی به معنای واقعی همراه شود. دولت همچنین باید سهولت محیط کسبوکارها را در دستور کار قرار دهد. انتظارات تورمی هم باید به نحوی مدیریت شود که نرخ ارز در اقتصاد پیشبینیپذیر باشد و سیاستگذار بداند اهداف تورمی را چگونه و در چه بازه زمانیای متمرکز کند.
سال 92 نرخ تورم 38 تا 40 درصد بود اما دولت به دنبال امضای معاهده برجام توانست نرخ تورم را به زیر 15 درصد هم برساند و تورم ظرف یک سال توانست به پایینترین سطح ممکن برسد. تجربه قبلی نشان داد میتوان با احیای برجام و متعاقب آن، کاهش انتظارات تورمی، تورم را به مثابه همان سالها کاهش داد.
در حال حاضر با فروش 3 /1 میلیون بشکه نفت در روز (با نفت بشکهای 120 دلار) کشور بهتر از سال قبل اداره میشود، اما اگر جنگ روسیه و اوکراین پایان یابد و سناریوهای بدبینانه در سیاست خارجی دوباره مطرح شوند، بدان معنا که مذاکرات در جریان احیای برجام به نتیجه نرسد و غرب تحریمها علیه کشورمان را تشدید کند، دولت دوباره با فقر درآمدی مواجه میشود که میتواند چشمانداز مبهم و نامعلومی نهتنها در بازار ارز، بلکه در همه بازارها پیش رویمان قرار دهد.