مشت پوچ
فرصتها و هزینههای همراهی با روسیه در گفتوگو با مهرداد عمادی
حالا بیش از 40 روز از حمله روسیه به اوکراین گذشته و کشورهای دور و نزدیک درصدد کشف موقعیتهایی هستند که بتوانند از فرصت جنگ ایجادشده بهرهبرداری کنند. این تمایل به ویژه زمانی تقویت شد که مشخص شد غرب علیه روسیه بسته تحریمی تدارک دیده و اروپا به دنبال جایگزینی انرژی صادراتی روسیه است. البته روسیه هم در مقابل بیکار ننشسته است. در هفتههای گذشته مشخص شد که روسیه به دنبال این است که به هر ترتیب در تجارت خارجی خود روبل را جایگزین دلار کند. چین هم فرصت را مغتنم شمرده و دارد تلاش میکند در مبادلات نفتی خود ارز چینی را جایگزین دلار کند. در این میان فرصت به امارات متحده عربی و ترکیه هم رسیده است. امارات و ترکیه هر یک در هفتههای گذشته تلاش کردهاند به نحوی زمینهها را برای الیگارشهای روسی فراهم کنند. امارات گفته فرصت سرمایهگذاری فراهم است و ترکیه هم برای پروژههای خود به دنبال جذب سرمایه است. اما آیا در این میان فرصتی برای ایران هم فراهم است؟ ظاهراً پیش پای ایران دو راه باز است. راه نخست تلاش برای احیای برجام و بهبود روابط با غرب و راه دوم، همکاری بیشتر با روسیه برای تامین نیازهای این کشور است. در این زمینه مهرداد عمادی، اقتصاددان معتقد است، همکاری با روسیه و دعوت از الیگارشهای روس گرچه در کوتاهمدت میتواند به اقتصاد ایران کمک کند ولی در بلندمدت میتواند زیانبار باشد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
در هفتههای گذشته مشخص شد که روسیه به دنبال این است که بتواند در جریان صادرات گاز به اروپا روبل را جایگزین دلار و یورو کند. تا به این ترتیب بتواند آسیب تحریمهای غرب علیه اقتصاد خود را کاهش دهد. لطفاً توضیح دهید که با توجه به تجربیات گذشته، آیا روسیه در دور زدن دلار موفق خواهد بود؟
این نخستینبار نیست که شاهد تلاش برای معرفی یک ارز جانشین به جای دلار هستیم. پیش از روسیه هم چنین تلاشهایی از سوی عراق در زمان صدام حسین و لیبی در دوران معمر قذافی رخ داده بود. حتی چین هم پیشتر کوششهایی کرده بود که میزان ذخیرههای دلاری خود را کم کرده و حضور دلار در اقتصاد خود را کمتر کند. بنابراین میتوان گفت که اکنون عمل روسیه میتواند یک عکسالعمل طبیعی در برابر عمل دولت آمریکا به حساب بیاید که هر سال متاسفانه استفاده از دلار را بیشتر سیاسی کردهاند. دلار درگذشته یک ارز امن برای نگهداری از سوی بانکهای مرکزی دنیا بود ولی اکنون و در گذر 11 سال گذشته به یک ارز سیاسی تبدیل شده است. اکنون راهی که مسکو برای جانشینی دلار با روبل برداشته، از آن جهت است که بتواند تور و نفوذی را که خزانهداری آمریکا بر اقتصاد روسیه دارد محدود کند. به این ترتیب روسیه دارد تلاش میکند که در تجارت با خود استفاده از دلار را محدود کند. البته به نظر من این اشتباه است که چنین اقدامی را نتیجه مستقیم حضور نیروهای نظامی روسیه در اوکراین و عکسالعمل اروپا و آمریکا در برابر این کشور قلمداد کنیم. این اقدام به چارچوبهای بزرگتری ارتباط دارد و آن حضور دلار به عنوان یک ارز بینالمللی در دادوستدهای نفتی و 75 درصد دادوستدهای جهانی است. بنابراین این وضعیت نمیتوانست بدون عکسالعمل بماند.
ظاهراً چین هم به دنبال آن است که نفت عربستان را به یوآن بخرد. چه افقی برای اقدامات متحدانه برای کاهش قدرت دلار که از مدتها پیش صورت گرفته متصورید؟ به نظر میرسد برخی کشورهای جهان نسبت به استفاده سیاسی از دلار اعتراض داشته و به دنبال آن هستند که قدرت دلار را کاهش دهند.
اینکه ما انتظار داشته باشیم که مثلاً از دو سال دیگر دلار ارز نخست تجارت جهانی نباشد، به نظر من میتواند نوعی نزدیکبینی اقتصادی قلمداد شود. در بهترین شرایط برای رقبای دلار، چنین انتقالی بیش از پنج سال طول خواهد کشید. مساله نخست این است که باید ارز جایگزین پیدا شود. اکنون ما میبینیم که چین به معرفی رنمینبی بینالمللی اقدام کرده است. رنمینبی ارز ملی چین است که شما با داشتن آن میتوانید خریدهای بینالمللی انجام بدهید. این هم یک نمونه دیگر از تلاشهای بسیار جدی یک کشور دیگر است. تلاشهایی که با توجه به ذخیره ارزی و توان اقتصادی چین جدیتر هم قلمداد میشوند. حدود هفت سال پیش هم در عربستان سعودی و هم در امارات متحده عربی تلاشهایی صورت گرفت در این جهت که به صورت سینهخیز سهم دلار در اقتصاد خود را کاهش دهند. اما به هر حال این کشورها میدانند که اگر اقداماتشان جهت کاهش سهم دلار در اقتصادشان به صورت ناگهانی صورت گیرد میتواند خطراتی داشته باشد، همانطور که میدانید هم سعودیها و هم اماراتیها دارای ذخیرههای بزرگ دلاری هستند و چنین اقداماتی باعث خواهد شد که دلار یکمرتبه سقوط کند. در چنین شرایطی ممکن است قدرت خرید ذخیرههای ارزی کشورها کاهش پیدا کند. مساله تلاش برای کاهش قدرت دلار سالهاست که از سوی کشورهای مختلف پیگیری میشود. حدود 13 سال پیش در قالب یک گفتوگوی خصوصی در چارچوب کار با خزانهداری آمریکا در نیویورک مطرح شده بود که استفاده روزمره دولت آمریکا به عنوان ارزی که با آن میتوان کشورها را تحریم کرد، به معرفی یک نظر جدید حتی در بین همراهان و متحدان منطقهای آمریکا منجر شده است. این نظر مبنی بر این است که چه تضمینی وجود دارد که آمریکا هرگاه با سیاست هر کشوری دچار اختلاف بنیادین شود آن کشور را مشمول تحریم استفاده از دلار نکند؟ این نظر اکنون کمابیش در حال تقویت است که بهتر است یک ارز موازی با دلار وجود داشته باشد که اگر هر کشوری نسبت به اهداف و نگاههای واشنگتن احساس بیگانگی کرد، از آن ارز موازی استفاده کند. اولینبار در سال 2008 در نشستی در برلین مطرح شد که آیا وجود ارز موازی واقعبینانه است؟ در این نشست، برخی از ارزها مدنظر قرار گرفتند از جمله یورو، رنمینبی چین و همینطور سبد ارزی شامل یورو، ین و رنمینبی. این نگاه اکنون از حالت تئوری و نظریه بیرون آمده و به آن به صورت جدی توجه شده است.
بسیاری در تحلیلهای خود تحریمهای اعمالشده علیه روسیه را فرصتی برای ایران ارزیابی میکنند. به این ترتیب که میتوان زمینهها را برای افزایش تجارت با جهان فراهم کرد. اکنون گزینه تلاش برای تامین نیازهای روسیه هم وجود دارد. کدام یک گزینه معقول تر است؟
این پرسش پیچیدهای است به این دلیل که تصمیمات اقتصادی در ایران بر مبنای شاخصها و بهرهدهی جهت منافع ملی در نظر گرفته نمیشود بلکه این پارامترهای سیاسی و ایدئولوژیک هستند که در اخذ تصمیمگیریها حرف اول را میزنند. اما اینکه آیا تحریمهای روسیه میتواند فرصت باشد، باید پاسخ بدهم که بله در چارچوبهایی میتواند فرصتهایی فراهم باشد. نخست اینکه اگر واقعاً نگاهی در راستای منافع ملی کشور وجود داشته باشد، اکنون اروپا به شدت به یک منبع مورد اطمینان برای تامین نیازهای انرژی خود دارد و ایران کاندیدای طبیعی تامین این نیازهاست. در حال حاضر آلمان با قطر توافقی امضا کرده است و اتحادیه اروپا درصدد امضای توافقات دیگری است. از جمله توافق با نیجریه و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس. اما نامزد طبیعی این توافقات با اروپا ایران است. هم به خاطر موقعیت جغرافیایی و هم به خاطر اینکه ایران بعد از روسیه بزرگترین ذخایر گاز جهان را دارد. دوم اینکه ایران میتواند از این فرصت استفاده کند و نشان دهد در راستای محافظت از منافع ملی خود سیاستی مستقل دارد. در این راستا هم میتواند از اتحادیه اروپا امتیازهای بنیادینی بگیرد و هم مهمتر از آن از آمریکا امتیاز بگیرد. آمریکا به خاطر مسائل اوکراین، موضع بسیار حساسی نسبت به ایجاد چالشهای بیشتر در منطقه دارد. افرادی که در پروژههای اقتصادی کار کردهاند میدانند که اکنون میشود درهایی که بیش از سه دهه به روی ایرانیان بسته بود باز شود. مسیر سومی هم وجود دارد و آن این است که با توجه به رابطهای که ایران با ترکیه دارد این دو کشور میتوانند همزمان مجموعهای را با همدیگر تشکیل دهند که نیازهای روسیه را تامین کنند. در شرایطی که کشورهای اروپایی هم تمایلی به تامین این نیازها ندارند. البته این اقدام باید بدون امتیازدهی و در جهت این انجام شود که کشورهای همسایه، رفاه و امنیت اقتصادی همسایه خود را تامین میکنند. ایران هم همسو با این روش و با حفاظت از منافع ملی خود میتواند زمینهها را برای تامین نیازهای روسیه فراهم کند. در کنار این فرصت البته هزینههایی هم هست. باید در نظر داشته باشیم که تحریمهای روسیه میتواند برای ایران هم گزندگیهایی به همراه داشته باشد. در گذشته ایران عمداً یک درهمتنیدگی با سیستم سیاسی و اقتصادی روسیه ایجاد کرده است که میتواند در کوتاهمدت و میانمدت هزینههای جدی برای ایران به همراه داشته باشد. اکنون حداقل کاری که ایران میتواند بکند این است که یک ارزیابی از تاثیر ثانویه این تحریمها داشته باشد. به این ترتیب این هزینهها بر بخش انرژی، پتروشیمی و سیستم بانکی و بخش صنعتی کشور تحمیل میشود. روسیه بدون تردید کوشش خواهد کرد که از سیستم بانکی و پرداختی ایران برای خریدهای خارجی استفاده کند. باید دید که این روند چگونه در اعمال تحریم علیه ایران تاثیرگذار بود. من معتقدم این شرایط وضعیت مثبتی را برای کشور رقم نخواهد زد.
در هفتههای اخیر شاهد آن بودیم که در کشورهایی از قبیل امارات متحده عربی فرصتهایی برای ورود سرمایهگذاران روسیه فراهم شده. اخبار دیگری هم حاکی از آن است که در هفتههای اخیر بر تعداد مشتریان روس محلات لوکس دوبی افزوده شده است. همچنین ترکیه هم تلاشهایی برای جذب الیگارشهای روس می کند، آیا چنین فرصتهایی برای ایران هم فراهم است؟ به هر حال میدانیم که در سالهای تحریم اقتصاد ایران ضربههای مهلکی خورده است. آیا در ایران زمینهها برای ورود سرمایهگذاران روسی وجود دارد؟
به نظر من در این عرصه هم برای ورود سرمایهگذاران روسی نامزد طبیعی اقتصاد ایران است. به این دلیل که فرصتهای سرمایهگذاری با توجه موقعیت ایران برای الیگارشهای روسی بسیار جذابترند. اقداماتی که امارات متحده عربی برای جذب سرمایهگذاران روسی انجام میدهد اکنون از سوی اسرائیل و ترکیه هم پیگیری میشود. ترکیه هم در حال دعوت از الیگارشهای روس است تا در پروژههای ترکیه مشارکت و سرمایهگذاری کنند. با این حال اکنون دو نکته منفی درباره ایران وجود دارد. متاسفانه در ایران یک فرهنگ تاریخی نپذیرفتن و احترام نگذاشتن به حقوق مالکیت وجود دارد. به این ترتیب که اگر ما فرد، مجموعه یا طیف سیاسی خاصی را دوست نداریم، پس اموالش را مصادره کرده و حسابش را میبندیم. این روندی ریسکگریز است و به واهمه سرمایهگذار منجر میشود. چنین وضعیتی امتیاز بسیار منفی برای اقتصاد ایران به حساب میآید. نکته دوم این است که خود ایران هم متاسفانه دچار یک رودررویی تاریخی با آمریکا بوده است. در نتیجه ممکن است آمدن الیگارشها و آوردن پول به ایران برای خزانهداری آمریکا بهانهها یا توجیههای قانونی جدیدی را ایجاد کند که به موجب آن با همراهی اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی علیه ایران ایجاد شود. در نتیجه باید ارزیابیهایی درباره سود و زیان این اقدامات صورت بگیرد. در واقع باید ببینیم که آیا سود آمدن الیگارشها به ایران بیش از هزینههای تحریمهای جدید خواهد بود؟ تصور من این است که در کوتاهمدت بعید است که هزینههای قابل توجهی داشته باشد و به نظر نمیرسد که نه آمریکا و نه اتحادیه اروپا به دنبال آن باشند که در کوتاهمدت تحریمهای جدیدی علیه سیستم اقتصادی و سیستم بانکی ایران وضع کنند. اما در بلندمدت میتواند این رودررویی که روسیه در برابر اتحادیه اروپا و آمریکا ایجاد کرده است، به جایی برسد که به محدودیتهای جدیدی علیه ایران هم منجر بشود. در چنین شرایطی در محاسبه سود و زیان ممکن است چنین گزینهای برای ایران زیانهای قابل توجهی به همراه داشته باشد ولی در میانمدت تلاش برای ورود الیگارشهای روس برای اقتصاد ایران مفید خواهد بود. این امر به ویژه برای سیستم بانکی کشور اهمیت دارد که به شدت نیاز به تزریق نقدینگی خارجی دارد.