شرطبندی روی اسب بازنده
آیا همیاری روسیه منافع ایران را تامین میکند؟
در مواجهه با مسائل روسیه تحلیلهای مختلفی وجود دارد. عدهای معتقدند زمینههایی فراهم شده که دنیا درباره موضوعاتی مانند تحریم و سیاستهای آمریکا دوقطبی شود. در این شرایط قطبی که ایران به عنوان دشمن آمریکا در آن قرار دارد، تقویت میشود. چرا که کشورهای بیشتری تحریم میشوند و کشورهای تحریمشده میتوانند با یکدیگر همکاری کنند و ایران و روسیه هم در راس این کشورها قرار دارند. پیش از حمله روسیه به اوکراین این ایران بود که بیشترین تحریمهای بینالمللی را متحمل شده بود ولی بعد از حمله، شرایط تغییر کرده و اکنون روسیه است که بالاترین تحریمهای بینالمللی علیه آن اعمال شده است. تحلیل دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه شرایط کنونی فرصتی را از ناحیه دیگر فراهم کرده و آن تقویت روابط با کشورهای غربی است. به نظر میرسد که اکنون غرب و آمریکا به دنبال واقعیسازی اختلافات خود با دنیا باشند و چالشهای با روسیه هم چالش واقعیتری است و حمله به اوکراین هم نشان داد که تهدید روسیه جدیتر است. بنابراین آمریکا این آمادگی را دارد که امتیازات جدیتری دهد تا برخی منازعات دیگر خود را از جمله موضوع هستهای ایران و برجام، به نحوی ساماندهی کند. اکنون شاهد آن هستیم که متاسفانه تحلیل حاکم بر سیاستگذاریهای کشور، از تحلیل نخست پیروی میکند. شخصاً معتقدم تحلیل دوم منافع ملی کشور را تامین میکند و تحلیل اول نهتنها منافع ملی کشور را تامین نمیکند بلکه میتواند تهدیدکننده آن هم قلمداد شود. به هر حال امروزه دیگر عصر امپراتوریها نیست که امپراتوریها بتوانند به راحتی سیاستهای خود را پیگیری کنند و بدون اینکه این سیاستها در دنیا حقانیتی داشته باشد پیشرفتی رخ دهد. این موضوع درباره روسیه هم صدق میکند و بنابراین ایران به هیچوجه نباید با روسیه موضع همیاری داشته باشد. روسیهای که جنایت جنگی آن روزبهروز در اوکراین بیشتر عیان میشود. از سوی دیگر روسیه کشوری است که در اوج اقتدار خود در سال 1989 هم نتوانست سرزمینها و متحدان خود را حفظ کند و حدود 15 برابر اوکراین امروز از متحدان و سرزمین اصلی روسیه جدا شد. مهمترین دلیل این بود که در دنیای امروز دیگر فقط با سلاح نمیشود طرفدار جمع کرد و این دامی بود که ولادیمیر پوتین در آن گرفتار شد.
ایران اکنون در شرف پایان دادن به تحریمهای خود است. چنین کشوری نباید منافع خود را به کشوری وصل کند که در شرف تحریمهای گسترده قرار دارد. ایران نباید خود را در کنار کشوری قرار دهد که به خاطر جاهطلبی رهبرانش در معرض تهاجم بینالمللی قرار گرفته است. همین حالا هم ایرانیان فرصت طلایی خود را مثل همیشه از دست دادهاند. ایرانیها باید قبل از تهاجم روسیه به اوکراین با غرب توافق میکردند. اکنون فرصت زیادی از دست رفته بهطوریکه اکنون مشاهده میکنیم عراق توانست از فرصتها به خوبی استفاده کند و فقط فروش نفت ماهیانه عراق به اندازه فروش نفت سالانه ایران است. کسی نباید به هدر دادن منافع ملی افتخار کند. اکنون هم هرچه دیرتر توافق صورت بگیرد، فرصتهای بیشتری از دست میرود. همین الان میبینیم که بازار نفت روسیه را دیگران ربودهاند، در آینده هم میبینیم که فضای بینالمللی به نحوی شکل میگیرد که ایران نهتنها سودی از همراهی با روسیه نمیبرد بلکه فرصتهای بیشتری را از دست میدهد. در این سوی ماجرا هم میبینیم که کشورهایی مانند امارات متحده عربی و ترکیه وجود دارند که از شرایط تحریم الیگارشهای روسیه استفاده کرده و به دنبال جذب سرمایهگذار برای کشور خود هستند. اقداماتی که این کشورها انجام میدهند مربوط به مراحل نوین سرمایهگذاری در دنیاست. ما اکنون از طی کردن مراحل ابتدایی سرمایهگذاری در کشور هم باز ماندهایم. در ایران هنوز بهرغم وجود منابع نفت و گاز سرمایهگذاریهای لازم صورت نگرفته و کشور به شدت معطل تصمیمگیریهای سیاسی باقی مانده است. در حالی که امارات و ترکیه ظرفیتهای لازم را برای حضور سرمایهگذارهای بینالمللی فراهم کردهاند. اکنون حتی عربستان هم با فرهنگسازی در کشور خود مناطقی را ایجاد کرده است که در آن فرهنگ جهانی حاکم بوده و سرمایهگذاران را جذب میکند. با این حال در ایران یک نگاه غیرتوسعهای حاکم است و تا زمانی که این نگاه وجود دارد سرمایهای هم جذب کشور نمیشود چرا که سرمایهگذاران ظرفیتهای لازم برای انتقال سرمایه خود به کشور را نمیبینند. دولت هم متاسفانه به فکر تدارک سازوکاری برای چنین انتقالی نیست. دولت در ایران یک نهاد مصرفکننده بوده و کل سیاستهایش به نحوه مصرف محدود شده است. اگر به محتوای دعواهای مسوولان کشور بنگرید متوجه میشوید که دعواهای آنها بر سر ارز 4200تومانی و تامین کالاهای اساسی و نحوه تامین بنزین است. سیاستهای حاکم بر کشور حتی در راستای تشویق سرمایهگذاران داخلی هم کار نمیکند. اکنون سرمایهگذاران ایرانی جذب استانبول و دوبی شده، از ایران فراریاند و سرمایه خود را به سایر کشورهای دنیا میبرند. اکنون مشاهده میکنیم که برخی از اقتصادهای نوظهور دنیا در حال تشکیل نهادهای جدید هستند که بتوانند با همکاری یکدیگر منافع تجاری خود را خارج از حوزه دلار و یورو تقویت کنند. ایران متاسفانه در این حوزه هم فعالیت ندارد. اکنون نهادهای تجارت در دنیا سالهاست که بینالمللی شدهاند. امروزه گروه بریکس وجود دارد که آن را پنج کشور اداره میکنند. پنج کشور عبارتاند از چین، برزیل، روسیه، آفریقای جنوبی و هند. این کشورها 24 درصد گردش مالی خارج از حوزه یورو و دلار را شکل میدهند. ایران زمانی میتواند موفق باشد که در چنین گروههایی جای پیدا کند وگرنه این موافقتهای دوجانبهای که ایران بسته است، انفعالی است و منافع تجاری را تامین نمیکند. مبادلات اقتصادی ایران با کشورهای دیگر اکنون به صورت تهاتری در قالب نفت در برابر یکسری کالاها از قبیل دارو و غذا صورت گرفته است. به این ترتیب که ایران نفت خود را میفروشد، به جای دلار، روپیه، روبل و ین دریافت کرده و در آن کشورها اقدام به خرید کالا میکند. همین موضوع باعث شده است که بازار ایران از برخی اقلام از جمله برنج هندی لبریز شود. این روش نمیتواند یک تجارت مثمرثمر باشد که سود ملت، تجار و دولت در آن تامین شود، فقط تعدادی دلال و کاسبان تحریم هستند که از این شیوهها بهره میبرند. این وضعیت در شرایطی بر کشور تحمیل شده که به نظر من در ایران زمینههای لازم برای پیوستن به تجارت بینالملل وجود دارد. مقدمه چنین تحولی هم در وهله نخست، احیای برجام و سپس تلاش برای عضویت در نهادهای تجاری و اقتصادی بینالمللی است. ایران باید بتواند به حوزه پول قدرتمندی خارج از دلار و یورو وارد شده و در آن نقش فعالی داشته باشد تا به این ترتیب جلوی آسیبپذیری اقتصاد خود را بگیرد.