شگفتی بِلِند
گفتوگو با نیما نامداری در باره نیما قمصری
در هفتههای اخیر یک شرکت فناوری اطلاعات با نام بلند (BLEND) در بازار سهام نیویورک عرضه اولیه شد. این استارتآپ که در حوزه فینتک و مدیریت دارایی ایفای نقش میکند پس از آنکه در سالهای بعد از پایان بحران مالی سال ۲۰۰۸ تقاضا برای وامهای رهنی و خرید مسکن در ایالات متحده افزایش یافت و بسیاری از موسسات مالی و بانکها توانستند توان خود برای ارائه تسهیلات را احیا کنند، با مدیریت بنیانگذار ایرانیتبار خود، نیما قمصری کمکم پا گرفت و به اپلیکیشنی تبدیل شد که در آن افراد میتوانند به راحتی و بدون صرف وقت زیاد در بازار رقابتی بانکها در کشور مربوطه برای جستوجوی وام موردنیاز خود با نرخی بهینه اقدام کنند. حال این شرکت در حالی پس از عرضه اولیه ارزشی بالغ بر چهار میلیارد دلار پیدا کرده که بسیاری بر این باورند که در ادامه حضور خود حتی میتواند ارقام بالاتری از دید سرمایهگذاران داشته باشد. از این رو در این مصاحبه که با نیما نامداری کارشناس اقتصادی انجامشده به بررسی چند و چون عملکرد بلند پرداختیم و در خصوص بسترهای لازم برای گسترش شرکتهایی نظیر آن در ایران به گفتوگو نشستیم.
♦♦♦
استارتآپ بلند دقیقاً چه میکند و دلیل موفقیت عرضه آن در بورس نیویورک چیست؟
بگذارید ابتدا به این مساله بپردازیم که اساساً استارتآپ بلند (BLEND) چه میکند تا بتوانیم آن را راحتتر تحلیل کنیم. بلند یک استارتآپ راهاندازیشده در آمریکاست که در سال ۲۰۱۲ شروع به کار کرد. این شرکت توسط یک جوان ایرانیتبار به نام نیما قمصری که البته بزرگشده و تحصیلکرده ایالات متحده است راهاندازی و اداره میشود.
کاری که (BLEND) انجام میدهد این است که یک نرمافزار رایانش ابری ایجاد کرده که بر مبنای آن کارها و فعالیتهای بانکها و موسسات مالی تسهیل میشود. به این معنا که این موسسات و بانکها مشتری بلند هستند و خدمات این شرکت را خریداری میکنند. این مساله سبب میشود تا به موجب تسهیلاتی که بلند برای بانکها فراهم میکند آنها بتوانند فعالیتهای خود را با سهولت و سرعت بهتری انجام دهند.
در واقع فعالیت بلند به گونهای است که در مقابل ارائه خدمات به بانکها و موسسات از آن طرف این امکان را به مردم عادی نیز میدهد که بتوانند خدمات مالی موسسات یادشده را مقایسه کنند و مورد بررسی قرار دهند. به عبارت بهتر به این دلیل که فعالیت بانکی در کشورهایی نظیر آمریکا یک امر رقابتی است و میتواند نرخهای متفاوتی داشته باشد، استفاده از خدمات بلند میتواند محاسبات مربوط به بهترین وام را از طریق این اپلیکیشن تسهیل کند.
برای مثال فردی در شهر نیویورک را در نظر بگیرید که دارای شرایط مالی معینی است و بر مبنای آن میخواهد برای خرید یک واحد مسکونی اقدام به دریافت تسهیلات کند در این شرایط بلند با محاسبه شرایط او و نیازی که دارد بهترین موسسه را به او معرفی میکند و در عین حال از آنجا که این فرآیند وامگیری را خود انجام میدهد چرخه دریافت وام هم به نفع هر دو طرف یعنی هم بانکها هم مشتری کوتاه میشود. بنابراین هم مشتری بهترین وام موجود را پیدا کرده و هم بانک بدون آنکه زحمت خاصی کشیده باشد یک مشتری به مشتریهای خود اضافه کرده است.
با این حال اگر بخواهیم از زاویه بهتری به کارکرد آن نگاه کنیم توجه به این نکته ضروری است که در فرآیند جورسازی یا همان matchmaking که از طریق فعالیت این اپلیکیشن به ثمر مینشیند کل فرآیند وامگیری که هم بانک و هم مشتری باید برای کنترل ریسک انجام دهند کوتاه شده و از این طریق فعالیت وامدهی و وامگیری با صرف زمان بسیار کوتاهتری نسبت به حالت قبلی انجام میشود چراکه اپلیکیشن یادشده خود تمامی اطلاعات لازم برای این فرآیند را جمعآوری و به مشتریان ارائه میکند.
چرا بانکها خود اقدام به ایجاد چنین زیرساختی نمیکنند و برای کاهش مدت زمان و هزینههای وامگیری و وامدهی نیازمند اپلیکیشنهایی مانند بلند هستند؟
پاسخ به این سوال از سه جهت قابل بررسی است: نخست اینکه برای مشتریان بانکها یا به عبارت بهتر جویندگان وام بسیار ایده ناکارآمدی است که بخواهند هر کدام به طور جداگانه به سایت بانکها مراجعه کنند و در میان انبوهی از انواع وام خود به دنبال وام مناسبتر بگردند. از اینرو برای بانکها بهینه نخواهد بود که خود مبادرت به ایجاد چنین ساختاری بکنند. روشن است که در چنین وضعیتی مردم ترجیح میدهند که به یکجا مراجعه کنند و تمامی گزینهها را در آن بررسی کنند. به همین دلیل نیز بانکها نمیتوانند به طور انفرادی روی ایجاد چنین اپلیکیشنهایی سرمایهگذاری کنند.
دوم این است که بانکها موسساتی هستند که در مدیریت پول کارایی و توانایی دارند با این حال در حوزه بازاریابی و ایجاد زیرساختهای دیجیتال موسسات چندان موفق نیستند. این انتقادی است که سالهاست به صنعت بانکداری وارد شده است. بنابراین آنها نهفقط در زمینه ارائه زیرساختهای مبتنی بر فناوری اطلاعات به این شکل قوی نیستند بلکه در زمینه طراحی محصولات نوآورانه و مشتریمداری هم مزیت خاصی ندارند. در مقابل فینتکها اصولاً موسساتی هستند که در زمینههایی نظیر مشتریمداری طراحی محصول و بازاریابی بسیار بهتر عمل میکنند و همین امر سبب میشود تا همکاری فینتکها و بانکها به امری منطقی در جهت افزایش درآمد و بهبود کارایی تبدیل شود. از اینرو طبیعی است که در چنین شرایطی بانکها در پشت صحنه ارتباط با مشتری قرار بگیرند و فینتکها نیز در خط مقدم این فرآیند میان وامدهنده و وامگیرنده ارتباط برقرار کنند. در واقع این شرکتها خدمات بانکها را در قالب سرویسها و محصولات نوآورانه به مشتریان ارائه میدهند. صنعت مالی و بانکی در این شرایط که از آن به عنوان بانکداری باز یا open banking یاد میشود بسیار رایج است. بنابراین در این رویه، بانکداری به مثابه یک پلتفورم انجام میشود. در این فرآیند بانک بستری است که مدیریت منابع مالی انجام میدهد به این معنا که منابع را از طریق سپردهگذاران جمعآوری میکند، مدیریت میکند و تلاش میکند برای پول آنها بازده خلق کند. در چنین شرایطی بانکها از طریق بسترهای مبتنی بر فناوری اطلاعات به شرکتهایی نظیر بلند و در کل فیلم اطلاعاتی ارائه میدهند تا از طریق آن این شرکتها نیز بتوانند به مشتریان خود سرویسهای مختلف بدهند و بانک نیز از این شرایط بهره ببرند. برای اینکه این مساله بهتر جا بیفتد از یک مثال کمک میگیریم. شرکتی را فرض کنید که اقدام به خرید نرمافزار حسابداری میکند. در این شرایط اگر شما بخواهید اقدام به پرداخت حقوق و دستمزد پرسنل خود بکنید باید یک خروجی از این نرمافزار حسابداری بگیرید و آن را به همراه یک چک به بانک بفرستید تا بانک حقوق و دستمزد کارکنان را پرداخت کند، این در حالی است که اگر همین نرمافزار شرایطی را داشت که به واسطه آن میشد خروجی خود را در قالب اطلاعات به طور مستقیم برای پرداخت حقوق و دستمزد بدون نیاز به چک و رفتن به بانک حل کند فعالیت یادشده برای شرکت بسیار آسان میشد.
دستیابی به چنین هدفی نیازمند گرفتن API از بانک مربوطه و انجام فرآیندی است که به اصطلاح به آن بانکداری باز یا همان open banking گفته میشود. پدید آمدن استارتآپهای فینتک نظیر بلند نیز دقیقاً ناشی از فراهم آمدن چنین زیرساختهایی است که با استفاده از آن انجام دادوستدهای مالی تسریع و تسهیل میشود.
سومین دلیلی که باعث شده این همکاری میان بانکها و استارتآپها شکل بگیرد و استارتآپهایی مثل بلند بتوانند رشد کنند این است که تمامی مردم تقریباً عادت کردند به واسطه استفادهای که از گوشیهای تلفن همراه و اینترنت میکنند سرویسهای مختلف را در یکجا ببینند. بسیاری از افراد سعی میکنند با استفاده از گوشی خود کارهای مختلف را انجام بدهند. در این شرایط اگر سعی کنند تا برای هر یک از این موارد یک اپلیکیشن جداگانه بر روی گوشی موبایل خود نصب کنند هم با مسائل امنیتی مواجه میشوند و هم دشواری استفاده از خدمات اینترنتی برای آن افزایش پیدا میکند و مساله تبادل داده را دشوار میکند. از اینرو این فشار همواره از سوی مصرفکنندگان و مشتریان وجود دارد که بتوانند تمامی سرویسهای مربوط به این حوزه را از طریق یکجا دریافت کنند و به عبارت بهتر خدمات را به شکل یکپارچه استفاده کنند. این مساله به شکلگیری سوپراپها منتهی میشود. این طبیعی است اما شرکتهایی که بتوانند چنین بستر یکپارچهای را فراهم کنند نسبت به سایر رقبا در شرایط کنونی موفقتر خواهند بود. اگر قرار باشد مردم تمامی مشخصات و اطلاعات شخصی خود اعم از اطلاعات بانکی، کاری یا آدرس و غیره را در تعداد بیشماری از بسترها ذخیره کنند کاری بسیار خستهکننده را پیشرو خواهند داشت، بنابراین طبیعی است که ترجیح بدهند تمام اینها را یکبار و در یکجا انجام دهند.
بهرهگیری از بلند چگونه هم به نفع متقاضیان و هم به نفع عرضهکنندگان وام تمام میشود و دلیل موفقیت این بستر در سالهای اخیر چیست؟
خیلی از استارتآپهای فعال در حوزه فینتک مهمترین کاری که انجام میدهند همین تجمیع و یکپارچه کردن فروش و سرویسدهی به مشتریان است. در این میان بلند توانسته این کار را در حوزه وامهای مسکن در آمریکا انجام بدهد و به طور یکپارچه تعداد زیادی موسسات وامدهنده را به سطح وسیعی از مشتریان متصل کند. این مساله از آن جهت که بانکها در چنین زمینهای لخت و کند عمل میکنند باعث شده تا فینتکها نیز حوزه وسیعی برای فعالیت داشته باشند.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که دلیل اصلی رشد بلند کارکرد خوب آن در زمینه وامهای مسکن بود. اگرچه که این شرکت تاکنون در بسیاری از زمینههای دیگر نیز فعال شده است. تاسیس بلند در سال ۲۰۱۲ انجام شده است، دقیقاً چهار یا پنج سال پس از بحران مالی آمریکا و همین هم سبب شده تا رکودی که پس از آن تا سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ ادامه داشت کمکم با تبدیل شدن به رونق در مسیر خدماتی قرار بگیرد که استارتآپی مانند بلند آنها را ارائه میداد. از اینرو میتوان گفت شرکتی مانند بلند (Blend) در دوره مناسبی کار خود را آغاز کرده است. چراکه از یک طرف قدرت خریدار آمریکایی برای مسکن تا آن زمان در حد مطلوبی احیا شده بود، از سوی دیگر موسسات مالی و اعتباری و بانکی نیز کمکم از مسائلی که به موجب بحران مالی سال ۲۰۰۸ نصیب آنها شده بود رها میشدند.
محصول این شرکت نرمافزاری است که در حوزه فینتک و پراپتک فعالیت دارد. فینتک حوزه فناوری مالی و پراپتک حوزه فناوری دارایی است. هنوز در ایران بسیار جدید است و به همین دلیل تقریباً کار چندانی در این زمینه نشده است. شرکتها سعی میکنند در حوزه مدیریت دارایی به افراد و شرکتها کمک کنند. به عبارت دیگر در حوزه مدیریت داراییهایی نظیر ملک و سایر داراییهای ثابت این مساله کاربرد دارد. من فکر میکنم که در ایران خودرو نیز به دلایل مختلفی دارایی به حساب میآید.
اگر شخصی بخواهد بر روی یک ملک یا هر نوع دارایی ثابت دیگری از بانک وام بگیرد باید بهای آن کارشناسی شود و بر مبنای ارزشی که از این بابت به دست میآید ریسک وام تخمین زده شود. این مساله مشخص میکند نرخ بهره برای وام یادشده باید چقدر باشد. این مساله تابع شرایط مختلفی است که یک فرد نمیتواند آن را انجام دهد. پیچیدگیهای محاسبه وام بهخصوص برای متقاضیان آن در کشورهایی که وامدهی امری رقابتی است و نرخ بهره از رقم ثابتی پیروی نمیکند میتواند بسیار پیچیده باشد. از طرف دیگر این مساله به نوعی برای بانکها نیز صادق است. این امکان وجود دارد که بانکها در زمینه مدیریت ریسک و پیدا کردن مناسبترین مشتریها به تنهایی چندان خوب عمل نکند. بنابراین اگر بستری وجود داشته باشد که بتواند هماهنگی میان عرضهکننده و تقاضاکننده وام به وجود آورد و این موارد یادشده را نیز به شکل بهینه برای ذینفعان یک وام محاسبه کند، آنوقت هم برای بانکها هم برای مشتریان استفاده از چنین سیستمی بسیار مناسب خواهد بود. این دقیقاً کاری است که پراپتک انجام میدهد و BLEND یکی از شرکتهایی است که در این زمینه فعالیت میکند. شاید بتوان گفت تنها محدودهای که درآن استارتآپها در حوزه پراپتک در ایران فعال هستند، مربوط به شرکتهایی است که در حوزه خریدوفروش ملک کمک میکنند ولی با این حال شرکتهای مالی که در این بخش باید فعال باشند حضور چندانی ندارند.
آیا برای ایجاد شرکتهای فعال در این زمینه در ایران فرصت یا استعداد خاصی وجود دارد؟
مسالهای که در ایران وجود دارد و ممکن است در کشورهای دیگر چندان مطرح نباشد این است که افرادی که به دنبال اجاره کردن خانه هستند همواره چالشهایی پیشروی آنهاست، از جمله این چالشها میتوان به تبدیل رهن به اجاره و بالعکس اشاره کرد. تصمیمگیری در مورد این مساله که چه ترکیبی از رهن و اجاره برای یک مستاجر یا صاحبخانه باید در نظر گرفته شود امری پیچیده است چراکه در یک نقطه بهینه هر یک از طرفین بیشترین نفع را میبرند. در اینجا میتوان موسسه تامین مالی ایجاد کرد که در صورت کمبود منابع مستاجر تا نقطه بهینه از ترکیب رهن و اجاره را تامین کند. متاسفانه حوزه پراپتک در جهان بسیار رشد کرده است اما در ایران همچنان مهجور است.
اگر بخواهیم تصویری دقیق از بازار این حوزه داشته باشیم باید به این نکته اشاره کنیم که در سال ۹۸ بنابر آمار چیزی در حدود دو هزار میلیارد تومان هزینه کمیسیون خرید و فروش مسکن شده و چهار هزار میلیارد تومان نیز هزینه کمیسیون اجاره در ایران بوده است. بنابراین میتوان گفت زمینه فرصت بزرگی وجود دارد که هماکنون از آن استفاده نشده است. در این شرایط اگر بتوان کارایی را در این زمینه افزایش داد و شرایط زیرساختها را برای حضور استارتآپها فراهم کرد هم کار متقاضیان ملک راحتتر میشود و هم عرضهکنندگان آن.
تفاوت ایران در حوزه تامین مالی برای خرید مسکن با سایر کشورها چیست؟
در بسیاری از کشورهای جهان سهم وام از هزینه مورد نیاز برای خرید ملک ۸۰ درصد است، در همسایگی کشور خودمان ترکیه این سهم حدود ۵۰ درصد است اما در ایران مردم کمتر از ۱۰ درصد هزینه خرید خانه را از بانکها تامین میکنند.
این مساله سه دلیل دارد: اول اینکه حوزه وامگیری مسکن در ایران به دلیل مداخلات به شدت اشتباه دولت، حوزهای به شدت غیررقابتی است و تمامی وامها در آن توسط یک بانک پرداخت میشود. دومین مشکل این است که ما در حوزه اطلاعات مربوط به املاک دارای نقصانهای جدی هستیم. به این معنا که اطلاعات املاک خوبی در موارد لازم ذخیره نشده است از اینرو دقیق و بهروز نیست. اما سومین دلیل مساله تورم و شرایط اقتصادی است که سبب شده ارزش سرمایه ملک به قدری بالا باشدکه بانکها به سختی بتوانند تصمیمات بلندمدت در این حوزه بگیرند. یعنی احتمال دارد شرایط وامگیری به نوعی باشد که جذابیت وام از بین برود. چنین نوساناتی سبب خواهد شد تا استارتآپها نتوانند ریسک ورود در این حوزه را بپذیرند. در ایران دیدگاههای مدیریتی موجود در بانکها بسیار عقب و سنتی است و همین امر سبب شده تا هماهنگی لازم جهت توسعه و گسترش کارکرد استارتآپها چه در حوزه فینتک چه در حوزه پراپتک چندان محلی از اعراب نداشته باشد. بانک مرکزی نیز در این حوزه بسیار غیرروزآمد عمل میکند.