تکانههای ماندگار؟
کدام سهام ارزش نگه داشتن دارد؟
تجربه ثابت کرده است که در همه بازارها و در تمامی دورانها و حتی در حضور تمامی دلایل بنیادی هر ریزش شدیدی به دنبال خود یک دوره رشد به همراه خواهد داشت. بازار سرمایه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، بنابراین باید اذعان کرد که در وهله اول ریزش بازار (بدون توجه به هر عامل بنیادی دیگری) عامل رشد بازار سرمایه کشور ظرف هفتههای قبل بوده است. شاید این جمله طنز را شنیده باشید (طنزی که مفاهیم بسیار ظریفی در دل آن نهفته است) که اصلیترین دلیل طلاق، ازدواج است (در ظاهر نیز طبیعی است، تا ازدواجی صورت نگیرد امر طلاق امکانناپذیر است). در بازارهای مالی نیز در بسیاری موارد (نه همیشه) چنین صحبتی را میتوان مطرح کرد و شاید بتوان با فاصله، منطقیترین و محکمترین دلیل قابل عرضه برای رفتار بازارها در یک برهه خاص را همین موضوع دانست؛ دلیل رشد پیشین بازار، ریزش شدید رخداده قبل از آن است و ریزش شدید قبلی نیز به علت رشد قابل توجه و شدید پیش از آن بود.
فارغ از این رویکرد انتزاعی و تا حدی فلسفیگونه به بازار و رشد و نزولهای آن، واقعیت این است که ریزش اواخر تابستان و اوایل پاییز امسال شرایطی فراهم آورد که بسیاری از شرکتها از جمله شرکتهای بزرگ و شاخصساز کمکم به سطوح بنیادی تاریخی خود (نسبتهای P /E تکرقمی و زیر هشت) نزدیک شوند و عملاً از دید بنیادی تا حدی خرید آنها توجیهپذیر شده است.
سبزپوشی بدون دخالت محرکهای ارزی
در ادامه مشخص شدن انتخابات ایالات متحده آمریکا و پیروزی جو بایدن، به بازاری که صرفاً رشد نرخ دلار را محرک خود میدانست شوک وارد کرد و بازار به سمت تشدید رکود حرکت کرد. اما توجه فعالان بازار سرمایه به این نکته که هرگونه افت دلار (در صورت بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت ایران به اقتصاد جهانی) با کاهش هزینههای شرکتها تا حد زیادی جبران خواهد شد و این موضوع فرصت اجرای طرحهای توسعه و رشد فروش و درآمدزایی را فراهم خواهد کرد؛ باعث شد پس از ماهها و حتی سالها بازار سرمایه کشور بتواند رشدی بدون محرک دلاری را تجربه کند.
در ادامه انتشار اخبار تولید موفقیتآمیز واکسن کرونا و ایجاد امید به درمان قطعی کرونا باعث واکنش شدید و غافلگیرکننده از جانب بازارهای جهانی شد. واقعیت آن است که مدتها بود فعالان بازار سرمایه کشور فراموش کرده بودند غیر از تورم، رشد نرخ ارز و فضاسازی روانی و تشویق هجوم گلهای مردم به سمت بازار، عوامل دیگری نیز میتواند باعث حمایت از بازار آن هم از نوع واقعی و غیرحبابی شود.
در ادامه و برای تاکید بر بنیادی بودن اوضاع بازار و این نکته که در قیمتهای فعلی (حتی اگر شاهد نزول مجدد در شاخص بازار باشیم) سهمهای ارزنده بسیاری در بازار وجود دارد به چند مورد از شواهد اقتصادی که توسط موسسات پژوهشی بزرگ مطرح شده، اشاره میشود.
-بر اساس برآورد موسسه رتبهبندی S&P 500، از اواسط سال 2021 که واکسن کرونا به صورت گسترده در دسترس همگان قرار بگیرد، بهبودی اقتصادی واقعی آغاز میشود. پیشبینی میشود در سال 2021، GDP اقتصادهای نوظهور (به جز چین) 9 /5 درصد رشد کند که بخش قابل توجهی از این رشد در نتیجه صادرات قوی محقق خواهد شد.
-با وجود آنکه شاخص دلار به کمترین میزان خود ظرف مدت دو سال و نیم اخیر رسیده است، اما ترکیب چند عامل از جمله پیشرفت تولید واکسن کرونا، انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا، بستههای حمایتی پیشرو (از جانب دولت آمریکا) و تعهد فدرالرزرو بر حفظ سیاستهای پولی بیسابقه باعث شده است که انتظارات کاهشی حول شاخص دلار برای سال 2021 شکل بگیرد (بین 5 تا 10 درصد کاهش در شاخص دلار برای سال 2021 پیشبینی میشود). علت اشاره به بحث شاخص دلار این است که افت شاخص دلار به معنی رشد کامودیتیها و در نتیجه رشد بورس کامودیتیمحور ایران خواهد شد.
بازیگران ناشی، ریسک اصلی بازار سرمایه
بنابراین با توجه به نکات بیانشده حتی در صورت تصمیمات غیرعاقلانه دولتمردان یا حتی تقویت مجدد ریال و کاهش قیمت دلار به محدوده 20 هزار تومان و حتی پایینتر از آن، وضعیت مثبت کامودیتیها و روند روبهرشد اقتصادهای جهانی باعث میشود هیچ خدشهای به روند سودآوری شرکتهای بورسی وارد نشود. بنابر مطالب بیانشده باید اذعان کرد که قسمت اعظم رشد بازار ظرف هفتههای اخیر ناشی از واقعیتهای اقتصادی بوده و نمیتوان آن را نمونهای از رفتار گلهای بیمنطق تعبیر کرد.
اما در این شرایط نباید از ریسکهای مثبت شدن بازار نیز غافل شد. مهمترین ریسک این صعود شدید که بلافاصله پس از نزول قبلی رخ داد، بحث ایجاد فضای روانی مشابه اوایل سال است، هنوز مردم عادی که در آغاز سال 99 به بازار هجوم آورده بودند به صورت کامل از بازار خارج نشدهاند و مهمترین نگرانی این است که این اشخاص با امید جبران زیانها و حتی کسب سود با همان شیوه غیرمنطقی و احساسی خود در بازار باقی مانده باشند و مجدداً نوسانات شدید را بر کلیت بازار حکمفرما کنند. این موضوع در نهایت باعث میشود که بازگشت بازار به شرایط کاملاً منطقی و تحلیلی و بهدور از نوسانات شدید (صفهای خرید و فروش متوالی و متعدد) به تعویق بیفتد.
از طرف دیگر فراموش نکنیم طبق پیشنویس بودجه، دولت بهدنبال عرضه مجدد حجم عظیمی از سهام تحت مالکیت خود در بازار سرمایه است، (حتی در صورت رد کلیات بودجه باز هم احتمال اینکه در قانون بودجه 1400 رقم قابل توجهی از منابع دولت ناشی از فروش سهام باشد بسیار زیاد است)، و این موضوع میتواند عامل نگرانی باشد که مجدد دولت از این فضای روانی به شدت مثبت استفاده کرده و در نهایت ریزشهای سنگین و مجددی را در بازار شاهد باشیم. در حالی که بازار سرمایه در کشور مجدد مورد توجه قرار گرفته شاهد برخی اظهارنظرها هستیم که معتقدند، در چنین مقاطع زمانی، بازار تحلیل سهمهای ارزنده نیز داغ میشود؛ اما این استدلال صحت ندارد. در تمام دنیا و به ویژه ایران، دوران رونق بازار، دوران داغ شدن بازار تحلیلها نبوده و نیست، و زمانی است که توجه به تحلیلها، بهویژه تحلیلهای بنیادی کمرنگتر میشود. اما فارغ از همه این مسائل اگر بخواهیم نگاهی به بازار و سهام ارزنده بیندازیم، باید اذعان کرد هرچند حجم معاملات در بازار بسیار بالا بوده و با توجه به قیمت فعلی (در مقایسه با قیمتهای مردادماه) میتوان گفت در این بخش عملاً به رکوردهای جدید دست یافته است، اما از نظر فعالان بازار، قدرت نقدینگی همچنان پایین بوده و از اینرو تمرکز این منابع یا بر سهام بزرگ کامودیتیمحوری است که بیشترین رشد نرخهای جهانی را طی چند ماه اخیر تجربه کردهاند یا سهام کوچکی که از افزایش نرخهایی که گرفتهاند منتفع شدهاند، به نظر میرسد سهام ریالی بزرگ (از جمله بانکها) در این بازار کمتر مورد توجه قرار گیرند. همچنین خطر بروز رکود بهواسطه از دست رفتن چشمانداز تورمی و کاهش نرخ تورم و نوسان ارزی نیز بر روی شرکتهایی که کالاهای غیرمصرفی و غیرضروری با هدف بازار داخل تولید میکنند، میتواند خطرناک باشد.