تصمیم سخت
اولویتهای سیاست خارجی دولت سیزدهم در گفتوگو با رحمان قهرمانپور
دولت سیزدهم بیش از هر دولت دیگری این ادعا را مطرح کرده که مسائل اقتصادی و معیشت مردم را به برجام گره نمیزند. اما با گذشت 10 ماه از عمر دولت واقعیتهای جامعه ثابت کرده که اقتصاد و اصطلاحاً نان مردم بیش از هر چیزی به برجام گره خورده است. امروز مردم بیشتر از هر زمان دیگری به خوبی دریافتهاند که دیپلماسی و توقف مذاکرات برجام تا چه اندازه بر معیشتشان سنگینی میکند. اقتصاددانان نیز معتقدند احیای برجام میتواند به سود اقتصاد و امنیت ملی ایران باشد زیرا در بعد اقتصادی فرصت تنفسی را برای دولت فراهم میکند تا شاید دولت بتواند بخشی از بحرانهای فزاینده اقتصادی را که از همه سو اقتصاد کشور را در محاصره گرفته و دائماً در حال تضعیف قدرت خرید طبقات متوسط و پایین جامعه است، حل کند و از سوی دیگر با جلوگیری از ارجاع دوباره پرونده ایران به شورای امنیت از خطراتی که به صورت بالقوه میتواند متوجه امنیت ملی کشور باشد جلوگیری کند. رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل سیاسی از مهمترین اولویت سیاست خارجی دولت سیزدهم میگوید.
♦♦♦
اخیراً دولت اقداماتی تحت عنوان جراحی اقتصادی انجام داده است. برخی بر این باورند که دولت این اقدامات را جهت بینیاز شدن به برجام انجام داده است. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا دولت با این اقدامات میتواند خود را از برجام بینیاز کند؟
بحث اصلاح قیمتها بحث جدیدی نیست. این بحث از دو دهه پیش همیشه در ایران مطرح بوده است. در واقع بحث این بود که رانتهایی که از بابت ارزهای دولتی به جیب برخیها میرود حذف شود. بنابراین ربط مستقیمی بین اصلاح قیمتها و حذف ارز ترجیحی 4200تومانی با برجام وجود ندارد؛ به این معنا که این اصلاح قیمتها به معنای بینیاز شدن از برجام نیست چراکه اساساً به رغم اینکه این دو با هم ارتباط دارند، کاملاً به هم وابسته نیستند. اگرچه به دلیل تحریمهایی که اعمال شده درآمدهای ارزی ایران در سالهای اخیر کم شده است اما معنای این حرف این نیست که با اصلاح قیمتها ایران دیگر نیازی به برجام ندارد. برجام در وهله اول یک مقوله امنیتی و در وهله بعدی یک مقوله اقتصادی است. به این معنا که ملاحظات امنیتی در رابطه با برجام به مراتب قویتر از ملاحظات اقتصادی است، هرچند واضح و مشخص است که به ثمر نشستن برجام و احیای آن میتواند فرصتهای اقتصادی را برای ایران به همراه داشته باشد و باعث فروش بیشتر نفت و افزایش درآمدهای ارزی شود.
عدهای بر این باورند که ایران به پشتوانه روسیه قصد دارد تحریمها را دور بزند و انگیزهای برای احیای برجام ندارد. نظر شما در رابطه با این تحلیل چیست؟ اگر چنین قصدی وجود داشته باشد چه سرنوشتی در انتظار برجام است؟
خیر، این تحلیل دقیقی نیست. در اینجا دو نکته اهمیت دارد. اول اینکه به این دلیل که روسیه در شرایط جنگی به کسی کمک نمیکند، بعد از آغاز جنگ اوکراین، روسیه همکاری خود را با تمامی کشورهایی که در تحریمها حضور داشتند متوقف کرده است. علاوه بر این در مورد کشورهایی مثل هند و ترکیه هم که به تحریمها نپیوستند ما شاهد حرکت مثبتی از طرف روسیه نبودیم. بنابراین مهمترین مساله برای روسیه این است که بتواند از جنگ اوکراین برنده بیرون بیاید. در واقع مساله عمده روسیه کاستن از فشارهای غرب و مقابله با تحریمهایی است که علیه این کشور اعمال شده است. نکته بعدی این است که نوع تحریمهایی که از طرف آمریکا علیه ایران اعمال شده است با نوع تحریمهایی که علیه روسیه اعمال شده کاملاً متفاوت است. عمده تحریمهایی که باعث کاهش درآمدهای ارزی ایران شده است تحریم مربوط به فروش حاملهای انرژی یا نفت است در حالی که تحریمهای روسیه شامل بخش انرژی نمیشود. بنابراین نوع تحریمها، دامنه تحریمها و مقولاتی که شامل تحریمها میشود متفاوت است. ضمن اینکه عرض کردم هدف روسیه این است که در این جنگ بازنده نشود. در واقع این جنگ مطابق با آن چیزی که کاخ کرملین برنامهریزی کرده بود پیش نرفت. بنابراین روسیه در شرایط بسیار سختی قرار دارد و تحت فشار نظامی و اقتصادی اروپا، آمریکا و متحدان آنها در آسیاست. در چنین شرایطی روسیه فرصت این را ندارد که خارج از مدیریت بحران اوکراین، ابتکار عمل دیگری داشته باشد.
کمی درباره اولویتهای سیاست خارجی دولت سیزدهم توضیح دهید. با توجه به اینکه آقای رئیسی بارها گفتند که اقتصاد کشور را به برجام گره نمیزنند؛ از نظر شما برجام چه جایگاهی در سیاست خارجی این دولت دارد؟
گمان میکنم مهمترین اولویت سیاست خارجی دولت سیزدهم مساله برجام است. تردیدی وجود ندارد که برجام همیشه جزئی از اولویت دولتها بوده است. اما مسالهای که وجود دارد ملاحظات داخلی دولتهای مختلف در مورد برجام است. دولت آقای روحانی با وعده کاهش تحریمها و توافق هستهای سر کار آمد و توانست این توافق را به سرانجام برساند. اما خاستگاه سیاسی آقای رئیسی جریان اصولگرایی است. جریان اصولگرایی در سالهای اخیر به طور مشخص با برجام مخالف بوده است و آن را به عنوان امتیازدهی دولت آقای روحانی به بازیگران غربی میدانستند. اگر آقای رئیسی بخواهد به همان توافقی که دولت آقای روحانی دنبال میکردند دست پیدا کند در این صورت ممکن است پایگاه سیاسی خود را تضعیف کند. بنابراین آقای رئیسی سعی میکند به نحوی این توافق را پیش ببرد که بتواند میان طرفداران سیاسی خود آن را یک پیروزی جلوه دهد. از اینرو عرض بنده این است که برجام جزئی از اولویتهای آقای رئیسی است چراکه به هرحال احیای برجام باعث آزادسازی منابع ارزی و فروش نفت خواهد شد؛ کدام دولت است که از افزایش درآمدهای ارزی استقبال نکند.
اولویت بعدی سیاست خارجی دولت سیزدهم مسائل منطقه است. مساله منطقهگرایی، کاهش تنش با همسایگان و گسترش روابط اقتصادی با آنها از سالهای قبل مورد توجه بوده و در این دولت هم مورد توجه است؛ اما موانعی که وجود دارد باعث میشود در مورد موفقیت این سیاست محتاط باشیم. واقعیت این است که شرایط منطقه شرایط سخت و دشواری است. کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه و شکلگیری ائتلافها واتحادهای جدید ممکن است تهدیدی برای ایران باشد. البته ایران هم به دنبال این است که از این کاروان تحولات و تغییرات عقب نماند و بتواند همکاریهای جدیدی را در منطقه با دوستان خودش شکل بدهد. بنابراین مسائل منطقهای جزئی از اولویتهای دولت است اما در مورد اینکه این سیاست تا چه حد موفق خواهد شد تابع عوامل متعددی است.
مهمترین عامل کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه و همچنین کاهش اهمیت منطقه خاورمیانه در سیاستهای بینالملل و در اقتصاد جهانی، عامل کاهش اهمیت انرژیهای فسیلی در سالهای آینده است. با توجه به افزایش استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و ظهور هوش مصنوعی و فناوریهای جدید، به نظر میرسد که حداکثر تا 10 سال دیگر نفت و انرژیهای فسیلی دیگر آن جایگاه سابق را در اقتصاد جهانی نخواهند داشت. عامل دیگر رقابت بین آمریکا و چین در حوزههای مختلف در منطقه است. تعدادی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه مثل عربستان، امارات و اسرائیل به دنبال گسترش رابطه با چین هستند. عامل دیگر پیامدهای جنگ اوکراین است. آمریکا بعد از جنگ اوکراین به دنبال این است که متحدان خودش را در سطح جهانی برای کاهش قدرت روسیه بسیج کند و از آنها میخواهد که از سیاستهای آمریکا حمایت کنند. اما در چنین شرایطی کشورهای منطقه ترجیح میدهند که به صورت تمامعیار وارد حمایت از مواضع آمریکا نشوند. در واقع کشورهای منطقه دغدغههایی دارند که در واشنگتن مورد توجه قرار نمیگیرد یا به تعبیر دقیقتر واشنگتن مانند گذشته توان توجه به این دغدغهها را ندارد. بنابراین مجموعه عواملی که عرض کردم شرایط منطقه را در آستانه تغییرات بزرگی قرار داده است. قاعدتاً ایران هم در این شرایط به عنوان یکی از قدرتهای اصلی منطقه خاورمیانه به دنبال این است که از روند تحولات فعلی آسیب نبیند و در عین حال بتواند قدرت خود را در منطقه حفظ کند.
بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند آستانه تحمل بسیاری از گروههای جامعه به شکنندهترین حالت خود رسیده است و دولت سیزدهم فرصتی برای آزمون و خطا ندارد. با وجود این چرا تلاشی برای ادامه مذاکرات صورت نمیگیرد؟ آیا بدون برجام گشایش اقتصادی رخ میدهد؟
البته مساله مذاکرات قبل از عید به نتیجه رسیده بود و تنها چیزی که باقی مانده بود امضای توافق بود. دو مساله باقی مانده بود؛ یکی خارج کردن نام سپاه از فهرست گروههای تروریستی و دیگری لغو تحریمهای آمریکا. از آنجا که این مسائل هم برای ایران و هم برای آمریکا اهمیت فراوانی داشتند به بنبست مذاکرات منجر شدند. آمریکا به خاطر رقابتهای سیاسی داخلی نمیتواند سپاه را از فهرست تحریمهای خود خارج کند. حزب جمهوریخواه و بهخصوص جناح ترامپیست حزب جمهوریخواه بهشدت مخالف این مساله است. در طرف ایرانی هم صرف نظر کردن از این مساله دشوار است به این دلیل که آمریکا نیروی نظامی رسمی ایران را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرده و این مساله تبعات سنگینی برای ایران داشته است. برای مثال اگر اقدامات تروریستی علیه نیروهای ایرانی در داخل ایران یا در منطقه انجام شود، آمریکاییها میتوانند ادعا کنند که این اقدام تروریستی نبوده و قانونی بوده است. بنابراین ایران تلاش خود را برای احیای برجام به کار گرفته است اما برجام بر سر موضوعات حساس و دشواری به بنبست کشیده شده و تصمیمگیری در موارد سخت و دشوار هزینههای زیادی دارد. باید دید که آیا دولت آقای رئیسی میخواهد این هزینه را بدهد یا خیر. در عالم سیاست در رابطه با دولتهایی که تازه بر سر کار آمدند اصطلاحی وجود دارد تحت این عنوان که این دولتها در ماه عسل خود هستند و میتوانند هزینه تصمیمهای بزرگ را بدهند اما هرچه زمان بیشتری بگذرد گرفتن تصمیمات مهم برای دولتها سخت و دشوار میشود. کمااینکه شما دیدید توافق اولیه برجام هم در سال اول به قدرت رسیدن آقای روحانی شکل گرفت. در واقع میزان محبوبیت دولتها در یک یا دو سال اول بیشتر است. باید دید که آقای رئیسی با توجه به آغاز اصلاح قیمتها و تصمیم سختی که در این مورد گرفته است آیا حاضر خواهد بود که تصمیم سخت دیگری بگیرد؟ آیا ارزیابی دولت این است که میتواند همزمان در دو حوزه تصمیمات سخت و دشوار بگیرد یا خیر؟ این چیزی است که در روزهای آینده معلوم خواهد شد.
اخیراً دولت موضعی داشته مبنی بر اینکه «ما برای اداره و پیشرفت کشور به داشتهها و ظرفیتهای خودمان توجه داریم و با تکیه بر توانمندیهای داخلی، میتوانیم امکان رشد اقتصادی را فراهم کنیم». با توجه به این موضوع به نظر میرسد که دیپلماسی فعال اولویت دولت نیست. از نظر شما آیا با وجود این موضوع، گره سیاست خارجی ایران باز میشود؟
ما در سیاست خارجی چندین تنگنا داریم و باید از این تنگناها عبور کنیم. این تنگناها شامل تنگنای ایدئولوژیک و ژئوپولیتیک میشود؛ مساله اقتصاد هم تا حدی به این تنگناها بستگی دارد. اما جدای از این، همانطور که عرض کردم مسالهای که باید به آن توجه کنیم این است که منطقه دیگر آن امنیت سابق را برای قدرتهای جهانی ندارد. در واقع دیگر مثل گذشته نیست که اگر کشوری برای همکاری اعلام آمادگی کند بلافاصله پول و سرمایه زیادی از طرف غرب و چین وارد منطقه شود. در دو یا سه دهه گذشته شاهد این بودیم که کشورهایی که در منطقه به نوعی متحد آمریکا محسوب میشدند آمریکا سعی میکرد از طریق متحدان دیگر خود در اروپا و آسیا سرمایهگذاریهایی را وارد این کشورها کند. اما این روند از چند سال پیش تغییر کرده است. به طور مشخص اگر بخواهم عرض کنم بعد از بحران مالی 2008 آمریکا و اروپا دیگر آن انگیزه و علاقه را برای حضور و سرمایهگذاری در منطقه ندارند، کمااینکه شما میبینید در یکی از اسناد استراتژیک اروپا به صراحت آمده است که اتحادیه اروپا امیدی به بهبود اوضاع در خاورمیانه ندارد و بنابراین انگیزهای برای حضور در منطقه ندارد. بنابراین این تصور که اگر روزی برجام منعقد شد بلافاصله انبوهی از سرمایهگذاران و شرکتهای بزرگ آسیایی و اروپایی وارد ایران خواهند شد و از ایران خواهند خواست که وارد اقتصاد جهانی و سازمانهای بینالمللی شود تصور نادرستی است و با واقعیتهای موجود در سیاست بینالملل همخوانی ندارد. واقعیت امر این است که حتی اگر امروز هم گره برجام باز شود نباید انتظار داشته باشیم که مشکلات اقتصادی ایران به سرعت حل شود. هرچه زمان میگذرد باز کردن چنین گرههایی دشوار و دشوارتر میشود. اگر یک سال قبل برجام احیا شده بود، در داخل هزینه کمتری داشت. در واقع ما باید به این واقعیت عنایت داشته باشیم که نمیشود در سیاست هر تصمیمی را گرفت. زمانبندی و شناخت دقیق زمان تصمیمگیری یک عنصر کلیدی در حکومتداری و کشورداری است؛ بنابراین تصمیمگیران باید دقت کنند که چه زمانی چه تصمیمی را میگیرند و هزینههای آن را چگونه میپردازند.