تغییر قاعده بازی
ترکیه در عراق چه در سر دارد؟
تا همین چندی پیش ترکیه در سیاست خارجیاش شهره آفاق بود. استراتژی «مشکل صفر با همسایگان» چهره جدیدی به ترکیه بخشیده بود. این کشور کوشش داشت چنین وانمود کند که نه وابسته به شرق است و نه زیر یوغ غرب بلکه خود را قدرت منطقهای مسلط و مستقل میپنداشت. اما از دید اهل نظر پنهان نیست که ترکیه کشوری است در مدار غرب. این نقشآفرینی اصطلاحاً «مستقل» از دوران رجب طیب اردوغان کلید خورد. ترکیهای که روزگاری ادعای «دموکراتیک بودنش» گوش فلک را «کَر» کرده بود و غرب همواره این کشور را الگویی برای دیگر کشورهای مسلمان مطرح میکرد، چنان به دام اقتدارگرایی اردوغانی درغلتیده که متحدان سابق اردوغان هم دل خوشی از او ندارند. احمد داود اوغلو، استراتژیست و وزیر خارجه سابق اردوغان، او را از ویروس کرونا خطرناکتر میداند. کمال قلیچدار اوغلو، رهبر اپوزیسیون ترکیه، اردوغان را یک سیاستمدار عادی نمیداند و میافزاید: «او در پروژه خاورمیانه بزرگ برای تکهتکه کردن کشورهای منطقه شرکت دارد.» ترکیه، این روزها حال خوشی ندارد. دیگر نه از آن دموکراسی خبری است و نه از آن الگو. ترکیه زیر تیغ تحریم غرب رفت و روابطش با غرب حالتی نوسانی به خود گرفت. اعتراضات پارک گزی در سال 2013 و سپس وقوع کودتای نافرجام در سال 2016 در ترکیه، احتمالاً نقطه عطفی در رویکرد داخلی و خارجی اردوغان بود. ترکیهای که در سال 2012 اوباما در وصف رهبر آن گفت که او در زمره پنج رهبر مهمی است که با آنها روابط شخصی و نزدیک دارد، در منطقه ناگهان از عرش به فرش آمد. این کشور کارش به جایی رسید که روزگاری که داعش یکهتاز تحولات سوریه بود، نیروهایش اجازه یافتند آزادانه از مرز ترکیه وارد سوریه شوند؛ در قضایای کوبانی و در نهایت در سال 2019 شمشیر را علیه اسد (رفیق و متحد اردوغان) و کردها از رو بست و با مسلح کردن هشت هزار سوریِ شورشی- جهادی به نبرد با کردها در دل سوریه رفت؛ در راستای اعمال فشار بر اتحادیه اروپا و آمریکا و جهت پیشبرد سیاستهای منطقهای، مبادرت به خرید سیستمهای دفاع موشکی اس- 400 از روسیه کرد و تحریم غرب را به جان خرید؛ در نبرد میان آذربایجان و ارمنستان تمامقد جانب آذربایجان را گرفت؛ بهگونهای که بیبیسی در گزارشی به تاریخ ۱۰ مهرماه ۱۳۹۹ برابر با ۱ اکتبر ۲۰۲۰ با عنوان «سوریهایی که برای جنگ به جمهوری آذربایجان فرستاده شدند؛ یا بجنگ یا زندان برو» نوشت، دولت ترکیه مبادرت به اعزام تعدادی جنگجوی سوری به منطقه ناگورنو- قرهباغ کرده و به آنها وعده اعطای دو هزار دلار داده است و ... واقعگرایی در عالم سیاست و در روابط بینالملل نقطه ثقل بسیاری از تحولات است. وقتی واقعگرایی و واقعنگری از دیدگاه یک سیاستمدار رخت بربندد یا محاسبههای او از شرایط داخلی و تحولات خارجی درست نباشد به بیراهه میرود. ترکیه در داخل (بحران بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، تورم و رکود برخاسته از کرونا و تحریمهای غرب، بحران کردها) و خارج (در لیبی، سوریه، عراق، و بهتازگی در نبرد اخیر میان ارمنستان و آذربایجان) با بحران دستبهگریبان است. فرافکنی در راستای فرار از مشکلات داخلی و بحرانسازیهای منطقهای راه به بیراهه بردن است. به قول مایکل روبین، تحلیلگر موسسه امریکن آینترپرایز، ترکیه در مسیر زوال قرار گرفته و تجزیه روحی و روانی در این کشور رخ داده و این تجزیه مقدم بر تجزیه و گسستگی سیاسی-سرزمینی است.
مشکل از کجا آغاز شد؟
همه چیز به ژانویه 2016 بازمیگردد که «دونالد جان ترامپ» سکان رهبری کاخ سفید را در دست گرفت. جهان در دوران ترامپ به «جهانی هابزی» تبدیل شد. ترامپ با سیاستهای خود عملاً توازن منطقهای را بر هم زد. در نظم «آنارشیک» منطقهای بدیهی است بازیگران مختلف، سیاستهای مختلفی در پیش میگیرند. همانطور که در جهان هابزی، انسان گرگ انسان است، دولتها هم گرگ یکدیگر بهحساب میآیند. در چنین شرایطی رقابتها در قالب بازی حاصلجمع صفر نمود مییابد یعنی بُرد یکی ضرورتاً باخت دیگری است. ترکیه یکی از کشورهایی بود که چنین رویکردی را در پیش گرفت. ترکیه اردوغان با عدول از دکترین «مشکل صفر با همسایگان» که در دوران احمد داود اوغلو طراحی شد به «مشکل صد با همسایگان» یا «بازی حاصلجمع صفر» رسید که مبنای آن بر کنشگری و عملگرایی شخص اردوغان در روابط خارجی متکی بود. معنای این سخن این است سیاستهای معاصر ترکیه بیش از آنکه تابع یک دکترین مشخص باشد، برخاسته از رویکردهای شخص اردوغان است. حتی میتوان دو رویکرد (یا استراتژی) قبلی را در قالب رویاهای «نوعثمانیگری» اردوغان تحلیل کرد. ترکها فروپاشی عثمانی را بهمثابه «ثلمه» یا زخمی بر روح و روان خود مینگرند. دوران عثمانی دوران شکوه و عظمت ترکها بود. آنها به هر وسیله میکوشند عصر عثمانی را احیا کنند. نگاه ترکیه به عراق و دیگر محیطهای پیرامونی هم برخاسته از همین اصل است. اردوغان که خود را در کسوت «سلطان ترک» و وارث سلاطین عثمانی مینگرد، عراق و سوریه را بهمثابه دو عضو اصلی پیکر عثمانی میبیند و سخت میکوشد تا این دو کشور را در مدار خود نگه دارد.
یکی دیگر از دلایل عربدههای مستانه ترکیه این است که این کشور با قدرتهای برتر نظام بینالملل و در صدر آنها آمریکا (و فرزندخواندهاش در خاورمیانه یعنی اسرائیل) روابط حسنه دارد. اساساً، در دنیای امروز هر کشوری که دارای قدرت اقتصادی است، بدیهی است که حرفی هم برای گفتن دارد. کشوری که با طیف گستردهای از کشورهای دنیا مراودات اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارد (اگرچه پتانسیل اقتصادی چندانی هم در قیاس با سرآمدان اقتصادی در نظام بینالملل نداشته باشد) و وارد ائتلافبندیهای منطقهای شده و بهاینترتیب، اقتصاد و امنیت خود را با اقتصاد و امنیت جهان گره میزند دارای جایگاه، پرستیژ و احترام زیادتری نسبت به کشورهایی است که حلقه بهاصطلاح «دوستان» محدودی دارند.
اردوغان پدیده معاصر تاریخ ترکیه است. ناظران امور ترکیه با طرح مکتب «اردوغانیسم»، آن را ملغمهای از رویاهای نوعثمانیگری و کمالیسم میدانند که درعینحال که رگههایی از آن دو مولفه را دارد اما در عین حال، الگوهایی نیز خودِ اردوغان به آن افزوده است. درهرحال، نگاه ترکیه به عراق همواره متاثر از مساله کردها بوده است. کردها در ترکیه به تمسخر «ترک کوهی» نامیده میشوند حال آنکه در عراق صاحب دولتی نیمهخودمختار هستند. نگاه ترکیه به عراق اگرچه متاثر از مساله کردها بوده اما ترکیه همواره کوشیده رویکرد اقتصادی را بر نگاه سیاسی خود حاکم سازد.
بیتردید در دنیای پساترامپ، فضای آنارشیک منطقهای به ثبات نسبی میل خواهد کرد. بازیگران منطقهای همچون ترکیه که میکوشیدند با استفاده از «قدرت سخت» بر فضای آنارشیک منطقهای فائق آیند، در دولت بایدن احتمالاً تغییراتی در سیاست خارجی خود به وجود خواهند آورد. طبیعتاً عراق بهعنوان منطقه پیرامونی که در سیاست خارجی ترکیه نقش بسزایی دارد از این تغییرات بینصیب نخواهد ماند. ترکیه در دوران بایدن به احتمال زیاد «قدرت نرم» و همکاریهای منطقهای را جایگزین «قدرت سخت» و «نظامیگری» خواهد کرد. اگر روزگاری ترکیه با کارت داعش بازی میکرد و میکوشید به این وسیله حضور و نفوذ خود را بر سیاستهای عراق تحمیل کند، اگر روزگاری با بهرهبرداری از سیاستهای انفعالی و سیاست خروج (Exit Strategy) ترامپ از آب گلآلود منطقه ماهی میگرفت، با ورود آمریکای بایدن به صحنه تحولات منطقه بهویژه عراق، این کشور بهاحتمال زیاد به چرخش در سیاستهای خود روی خواهد آورد و همکاری را جایگزین تقابل خواهد کرد. با این حال، کردها همچنان مولفهای تاثیرگذار بر روابط ترکیه و عراق باقی خواهند ماند مگر آنکه دو طرف (بهویژه کردهای عراقی) وارد بدهبستانی دوجانبه با همسایه قدرتمند خود شوند تا به این ترتیب، التهاب در روابط دو طرف فروکش کند.
بد نیست در این مجال کوتاه به نکته مهم دیگری هم در استراتژی سیاست خارجی ترکیه اشاره کنیم. اردوغان سیاستمدار زیرکی است. او هم با شرق مغازله میکند و هم با غرب همکاری؛ هم برای اسرائیل عشوهگری میکند و هم برای اعراب رجز میخواند. این سیاستمدار عملگرا قدم در مسیر روسها گذاشت. او با دفاع تمامقد از آذربایجان در نبرد اخیر این کشور با ارمنستان، بخشهایی از سرزمینهای نیمهخودمختار را ضمیمه آذربایجان کرد. پیش از این روسیه توانسته بود بخشهایی از اوکراین را ضمیمه خاک روسیه سازد. در حقیقت، انضمام بخشهایی از ناگورنو- قرهباغ به آذربایجان دنبالهروی از سیاستهای پوتین در اوکراین بود. به این ترتیب، فضا برای مانور قدرت ترکیه در قبال ارمنستان و کشورهای منطقه خزر هموارتر میشود.