حفظ مزیت نسبی
سیدحمید حسینی از سهم ایران در اقتصاد عراق میگوید
سیدحمید حسینی، دبیرکل اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق، میگوید از زمانی که دولت آقای الکاظمی در عراق روی کار آمده است همهجور کارشکنی میکند تا ارتباطات عراق با ایران را تضعیف کند، گرایش او بیشتر به جریان سعودی و اردن و مصر است و در نتیجه کارشکنی او در خصوص ایران مشهود است، اما با توجه به شبکههای انرژی ایران در عراق مجبور است با ایران کار کند. حسینی معتقد است هرچند در بسیاری از کالاها ایران مزیت نسبی بالایی دارد و کشورهای دیگر توان رقابتی بالایی در آن حوزهها ندارند اما اگر گمان کنیم مزیت ما همواره باقی میماند هم غلط است؛ همانطور که در بسیاری از جاها مزیتی داشتیم که در جریان تحریمها از دست دادیم و مثلاً از بسیاری از خطوط انتقال انرژی محروم شدیم.
♦♦♦
اخیراً نخستوزیر عراق به ترکیه سفر کرد و توافقاتی اقتصادی میان دو طرف به امضا رسید. به اعتقاد برخی کارشناسان چنین توافقاتی که در دولت الکاظمی اتفاق میافتد میتواند حضور ایران در بازار عراق را با مشکل مواجه کند. این توافقات چه تاثیری بر اقتصادی ایران خواهد داشت؟
ما با عراقیها قرابت فرهنگی، مذهبی و نژادی داریم و 11 قرن عراق جزو ایران بوده است. تیسفون پایتخت ایران ساسانی در کنار بغداد است. در حکومت اسلامی هر دو عضو بودیم و به ما میگفتند عراق عجم و به عراق میگفتند عراق عرب. این پیوندهای تاریخی و سابقه طولانی به علاوه مزیتهای نسبی و رقابتی که ما داریم، موجب میشود هیچ طرفی نتواند ما را از بازار عراق بیرون کند؛ حتی اگر آمریکاییها در عراق حاکم باشند؛ همانطور که از سال 2003 تقریباً آمریکاییها به مدت هشت سال حاکم بودند و تمام تلاش خود را کردند تا همکاریهای عراق با ایرانیها را قطع کنند اما نتوانستند. از زمانی که دولت آقای الکاظمی روی کار آمده است همهجور کارشکنی میکند تا این ارتباطات را تضعیف کند. گرایش آقای الکاظمی بیشتر به جریان سعودی و اردن و مصر است و در نتیجه کارشکنی او در خصوص ایران مشهود است. اما در درجه اول او هم مجبور است با ایران کار کند. شبکههای انرژی که در عراق به هم وصل کردیم مورد نیاز عراقیهاست. میبینیم با کوچکترین فشار در ایران، برق بغداد 20 ساعت قطع میشود، پس الکاظمی مجبور است به یکسری همکاریها تن دهد. اینکه فکر کنیم با تحرکات سیاسی، نمایشی و... با عربستان و ترکیه بازار ما از دست میرود اشتباه است.
البته از سوی دیگر اگر گمان کنیم مزیت ما همواره باقی میماند هم غلط است. در بسیاری از جاها مزیتی داشتیم که در جریان تحریمها از دست دادیم. مثلاً همه ناظران معتقد بودند طبیعیترین مسیر انتقال خط لوله گاز و انرژی و.. ایران است ولی مسیرها از جاهای دیگر رفت و ما محروم شدیم. اگر روی مزیتهای موجود کار نکنیم دائم ماندنی نخواهند بود. بسیاری از مزیتها را در این سالها از دست دادهایم. از طرف دیگر باید بدانیم ترکیه از زمان عثمانی تقریباً 400 سال در عراق حکومت کرده است و ما از زمان قاجار تقریباً ارتباط زیادی با عراق نداشتیم و روابطمان خوب نبوده است. ترکیه در آنجا حکومت کرده ولی زبان دوم مردم عراق ایرانی است. آنقدری که عراقیها لغت ایرانی دارند لغت ترکی ندارند. فرهنگ ترکی نتوانسته در عراق جا بیفتد. ممکن است در خدمات فنی و مهندسی ترکها جا افتاده و شناختهشده باشند ولی فرهنگ ترکی و عثمانی در عراق جا نیافتاده است. هیچ اصطلاح ترکی در عراق مشهود نیست. اینها نشاندهنده گرایشها و علایق ملت عراق است. بعد از این همه وقت عراق تازه میخواهد یک گذرگاه مرزی دیگر با ترکیه داشته باشد. در سال جاری و در جریان کرونا، مرزی از طریق موصل باز شد و مسیرها دوتا شد. در مورد صادرات هم که پنج ماه مرزهای ما بسته بود و برای صادرات مشکل داشتیم اما حجم تقریباً با ترکها برابر بوده است. یعنی طبق آمار 9 ماه اول سال میلادی صادرات چینیها به عراق کاهش پیدا کرده و صادرات ترکها افزایش پیدا کرده ولی وضعشان چندان بهتر از ما نیست. البته باید آمار دقیق و قطعی هم بررسی شود. در واقع در سه، چهار ماه اول سال وقتی بازارها به روی ما بسته شد ترکها جلو افتادند. ترکها معمولاً وقتی بازارهای بقیه بسته میشود به بازار عراق هجوم میآورند چراکه طبع بازار عراق کالای ارزان است. ترکها طبع کالایشان ارزان نیست. به همین دلیل ترکها نمیتوانند با ایران رقابت کنند. بازار پوشاک و مبلمان عراق دست ترکها بود اما الان ایرانیها بازار را از دست آنها گرفتهاند. بازار کفش عراق دست ترکها بود اما ایرانیها نفوذ کردند و گرفتند. با اینکه ترکها سه برابر ما ظرفیت صادراتی دارند و شرکتهای بیشتری ثبت کردهاند و حضورشان جدیتر است، با این حال در دو، سه سال گذشته ما ترکها را پشت سر گذاشتیم و خیلی نگران رقابت ترکها نیستیم. نه سعودیها میتوانند برای ما رقیب بسیار جدی باشند نه آمریکاییها و نه مصریها که اخیراً وارد شدهاند. احتمالاً در آینده نزدیک سوریه بخشی از بازار را میگیرد. سوریه قبلاً سهم خوبی در بازار عراق داشته و حتماً تلاش میکند در کالای مشابه ما در عراق سهمی داشته باشد. امارات سهم بزرگی خواهد داشت هرچند بیشتر ترانزیتی است اما سهم دارد. هندیها هم در تلاش هستند وارد این بازار شوند. اینها رقبای ما هستند که اگر تلاش نکنیم هر کدام میتوانند سهم بازار ما را بگیرند. اما اگر اقداماتی را که در دو سال گذشته انجام دادیم، با همان شدت ادامه دهیم و در بازار عراق حضور جدی داشته باشیم، بعید میدانم لازم باشد خیلی نگران رقابت با ترکها و مصریها باشیم. البته فقط یک امکان دارد که عربستان و ترکیه در عراق سرمایهگذاری کنند؛ مثل چینیها که الان سهم عمدهای در بازار عراق دارند چون در حوزههای نفت و گاز سرمایهگذاری کردند و عمده کالاهای وارداتی و تجهیزات نفت و گازی سهم آنهاست. متاسفانه ما نتوانستیم این کار را بکنیم. ما از جمله کشورهایی بودیم که در بازسازی عراق حضور نداشتیم، سرمایهگذاری و برنامهریزی نکردیم و هیچ برنامهای برای سرمایهگذاری در عراق نداریم. این ضعفی است که ما داریم. اگر رقبای ما میتوانند در فروش تجهیزات و بعضی کالاها بیشتر از ما حضور داشته باشند به خاطر این است که ما ورود نکردیم. عموماً تجارت ما با عراقیها تجارت مردمی است و بخش خصوصی این کار را انجام میدهد. کمترین حضور را ما در حوزه دولتی داریم. اگر این توان سرمایهگذاری را داشتیم قطعاً حضورمان خیلی بیشتر از این بود.
با توجه به اینکه ترکیه توانایی تامین نیازهای کالایی و خدمات فنی-مهندسی عراق و مشارکت در پروژههای سرمایهگذاری آن را با رعایت استانداردهای اروپایی دارد، ایران از بازار و اقتصاد عراق حذف میشود؟
ترکیه سهم خودش را در بحث خدمات فنی و مهندسی و بیمارستانها سهم مخصوص به خود را دارند. در بحثهای راه و مسکن و ساختوسازها ترکیه حضور دارد اما اینکه ترکها چقدر احساس امنیت کنند، بحث دیگری است. الان ترکها خیلی در عراق حضور فیزیکی ندارند. قبلاً خیلی اصرار داشتند که در عراق ویترین داشته باشند و اقدامات به اسم ترکها باشد و حضور فیزیکی آنها مشهود باشد ولی دو سال است حضور فیزیکی را کم کردهاند و بیشتر بر اقلیم کردستان یا مناطق سنینشین موصل متمرکز شدهاند. فعلاً تنها صنعت فعالی که عراق دارد صنعت نفت و گاز است و ترکها در این صنعت حرف زیادی برای گفتن ندارند. بقیه پروژههای فنی و مهندسی عراق هم چون پول ندارند تعطیل است. فکر نکنم ترکها بتوانند خیلی پروژه خاصی بگیرند. البته ترکها در جریان بازسازی قبول کردند به عراق اعتبار پنج میلیارددلاری بدهند که من بعید میدانم چنین چیزی صورت گیرد. در سفر اخیر آقای الکاظمی به ترکیه دوباره ادعا کردند این کمک را میکنند و پروژه انجام میدهند. ترکها اگر سرمایه بیاورند قطعاً میتوانند در راهآهن و برق و بحث بیمارستانی حضور داشته باشند. این برتری ترکها نیست، حمایتی است که دولتشان از حوزه فنی و مهندسی میکند و دولت ما به دلیل مسائل و مشکلاتی که دارد فعلاً نتوانسته چنین حمایتی بکند.
علاوه بر جنبههای اقتصادی برخی تحرکات سیاسی از سوی عراق و ترکیه دیده میشود. به اعتقاد برخی ناظران گسترش حضور ترکیه در شمال ایران، سفر اخیر الکاظمی به ترکیه و رای ممتنع عراق به درخواست تحریمی آمریکا در سازمان ملل زنگ خطری برای ایران محسوب میشود. آیا دولت الکاظمی با همراهی ترکیه قصد حذف ایران از عراق را دارد؟
گرایشهایی که آقای الکاظمی دارد با گرایش ترکیه و عثمانیگرایی نمیخواند. چیزهایی که الکاظمی از خود بروز میدهد به این دلیل است که میخواهد نشان دهد او جریان سومی در عراق است. او تشکیلاتی به نام مرحله جدید در عراق راه انداخته است و میخواهد در انتخابات بعدی عِده و عُده جمع کند، در پارلمان حضور داشته باشد و به عنوان یکی از رهبران گروههای سیاسی میدانداری کند. این رفتار و حرکات که خیلی هم برای او هزینه داشته در آن رابطه معنی میدهد. الکاظمی میخواهد به مردم عراق و منطقه بگوید من نه مثل جریان کلاسیک و سنتی عراق که متشکل از بدر و فتح و دولت قانون و... است، هستم که جریان کلاسیک و شیعه عراق هستند و با ایران روابط خوبی دارند، نه جریانی که مقداری خودشان را مدرنتر میدانند و بهروزتر هستند مثل جریان حکیم و عبادی و صدر که خودشان را مستقل میدانند. آنها با ایران موضع ندارند اما خود را مستقل میدانند و حرفهای ملیگرایی میزنند. الکاظمی میخواهد رهبری جریان سوم را به عهده بگیرد که ملیگراها و لیبرالها هستند و خیلی هم پایگاهی در عراق ندارند ولی تلاش میکنند به عنوان جریان سوم مطرح شوند و دست به حرکاتی هم میزنند. این جریان در سالگرد شهادت سردار سلیمانی بیانیه نداد؛ در حالی که همه گروهها و شخصیتها و نخستوزیران سابق عراق موضع گرفتند، ولی الکاظمی لام تا کام حرفی نزد تا بگوید من جریانی هستم که نگاهم به سعودی و اردن و مصر است. الکاظمی بیشتر نگاهش به آنطرف است تا به ترکیه و ایران. دولت الکاظمی 9 توافق با هیات سعودی امضا کرد، اخیراً با مصریها چندتا توافقنامه امضا کردند و قرار شده به مصریها با تخفیف بالا نفت بدهند و در ازای آن مصریها پروژه انجام دهند. الکاظمی در تلاش است راه دیگران را به عراق باز کند، به این امید که نفوذ و سهم ما را از بازار کم کند.
متاسفانه اشتباهی بود که کردیم و الکاظمی را پذیرفتیم. بالاخره هرکس بخواهد در عراق روی کار بیاید هم باید مرجعیت او را بپذیرد، هم آمریکاییها مشکلی نداشته باشند و هم ایران موافقت کند. اصطلاحی است که خود عراقیها میگویند هیچکس در عراق نمیتواند نخستوزیر باشد مگر اینکه این سه جریان روی آن نظر بدهند. پایگاه احزاب و رای مردمی هم مهم است اما فرد باید سه شرط اول را داشته باشد تا مطرح شود. به نظر میآید کمی در شناخت الکاظمی اشتباه کردیم. بالاخره ایشان سالها در بحث مبارزه با تروریسم در سازمانی کار میکرده که توسط آمریکا مدیریت میشد. اشتباه کردیم و حالا در حال پس دادن تاوان اشتباه خود هستیم.
کاهش نقش ایران در عراق تا چه حد میتواند دور زدن تحریم را برای ما دشوار کند؟
برای دور زدن تحریمها قبلاً هم از طریق عراق کار خاصی نمیتوانستیم انجام دهیم چراکه نه شبکه بانکی آنها با ما کار میکرد نه امکان ترانزیت از عراق داشتیم. چیزی که بود فقط صادرات کالا بوده و اینکه پول آن را بگیریم، حالا به صورت فیزیکی یا حواله و... با این جریانات اخیر باز فرقی ندارد ما صادرات را داریم و ارز را حواله میکنیم چراکه آنجا سیستم رسمی دولتی استفاده نمیشود. عراقیها همه کارهایشان با سیستم صرافی و غیررسمی است و هیچ کاری در عراق کاملاً قانونی و رسمی انجام نمیشود. از این نظر بود و نبود الکاظمی و اقداماتش فرقی نخواهد داشت. اگر ایشان هم نبود با توجه به کرونا و نفت حدود 15 درصد کاهش صادرات داشتیم. همین اتفاق برای ترکیه و چین و امارات هم افتاده است. بنابراین فکر نمیکنم خیلی از این نظر که چه کسی نخستوزیر باشد و چه قراردادی ببندد روی روابطی که تجار باهم دارند اثر بگذارد.
ما دو کالای دولتی در عراق داریم که آن هم عراقیها مجبور هستند از سوی ما تامین کنند. هر کس بیاید در عراق نمیتواند گاز و برق را تعطیل کند. تنها میتواند در پرداختها اذیت کند که ما هم میتوانیم اقدام متقابل کنیم و ابزاری داریم که به دولت فشار بیاوریم. وقتی 20 ساعت برق در بغداد قطع شود هر دولتی سر کار باشد مجبور است پول ایران را بدهد. از این نظر نگران نیستم، تلاشهایی شده اما نه عربستان نه مصر توان رقابت ندارند. ممکن است مصر ظرفیت نیروی انسانی داشته باشد و در بخشهایی که نیروی کار ایرانی بوده سهم ما را بگیرد. ما کالای تجملاتی به عراق نمیفرستیم. سیگار، موبایل، خودرو، طلا و جواهر و اسباب بازی یا پوشک نمیفرستیم. عمدتاً کالای ضروری که نیاز دارند و پوشاک و خواربار و لوازم ساختمانی و نفتی میفرستیم. اینها چیزی نیست که بتوان به بازی گرفت یا کم کرد. هم کیفیت کالای ایرانی خوب است، هم قیمت مناسبی دارد و هم سرعت تحویل بالاست. ایران در این زمینهها نسبت به رقبا مزیت دارد. خوبی عراق این است که همه تجارت در بخش خصوصی انجام میشود و دولت هیچ نقشی در این کار ندارد. از این جهت میتوانیم به راحتی تجارت کنیم.
ایران چگونه میتواند سهم مناسبی از بازار عراق را به دست آورد؟
ما سهمهای سنتی خود را در بازار عراق داریم. سهتا حوزه مهم را میتوان نام برد. حوزه مواد غذایی که از نظر حجمی بیشترین است و شامل ترهبار و میوه، انواع شیرینی و شکلات، کنسرو، ماهی و... میشود. این حوزه از نظر تعداد کامیونی که بار میبرد و حجم بیشترین رقم را دارد ولی ممکن است از نظر ارزشی بالاترین ارزش را نداشته باشد. بالاترین ارزش ما پتروشیمی و نفتی است. عراق تنها بخشی از نیازهایش را در این حوزه خودش تامین میکند و واردکننده بزرگ است. کل ظرفیت پالایشی عراق 600 هزار بشکه بیشتر نیست؛ درحالیکه مصرف عراق برای فرآورده نفتی بالای یک میلیون بشکه در روز است. عراق بخشی از نیازش را از دریا وارد میکند اما اقلیم کردستان بیشتر از ایران نیازش را تامین میکند. مواد پتروشیمی ایران در عراق بازار دارد بهخصوص مواد شیمیایی مثل سفیدکنندهها و مواد بهداشتی. ایزوگام را در عراق میگویند «دلیجون کردن پشتبام» که به دلیل واردات ایزوگام دلیجان است. در اینها کسی نمیتواند با ایران رقابت کند، نه ترکیه و نه عربستان با آن فاصله زیاد. مورد سوم ما در بازار عراق مصالح ساختمانی است. در فولاد و میلگرد ترکیه و اوکراین و چین رقیب ما هستند اما ما هم سهم خود را داریم. این سه حوزه موارد اصلی است از اینرو در برخی موارد مثل پوشاک و مبلمان هم کارهایی کردیم که نتیجه داده است. مثلاً در زمینه پوشاک ورزشی هم ورود کردیم و رو به رشد است. با جریان کرونا هم تجهیزات پزشکی بعضاً قاچاق و رسمی انتقال داده میشود. عراقیها معمولاً هرچه نیاز دارند به اولین جایی که برای تامین آن فکر میکنند ایران است و بعد ترکیه. اگر ما بتوانیم تامین کنیم چون قیمت کمتر است سراغ ما میآیند نه ترکیه.