تریبون اهانت
چرا باید نگران تشدید خشونت کلامی در کشور باشیم؟
محمد ناظری: سخنان اخیر عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی واکنشهای زیادی را برانگیخت. احمد جهانبزرگی در برنامه زنده تلویزیونی گفته بود احتمالاً روحانی «پای منقل» نشسته است. این یک نمونه از تشدید خشونت کلامی علیه دولت در ماههای اخیر است. در مورد این موضوع بررسی «علل» و «پیامدها» مهم به نظر میرسد. اگر از مبدأ تاریخ معاصر شروع کنیم باید بپذیریم برخی ادبیات تمسخرآمیز و غیرمودبانه در بخشی از جامعه چندان بیادبانه تلقی نمیشده؛ به نظر میرسد «پای منقل» هم باقیمانده این اصطلاحات است. این ادبیات لزوماً به قشر خاصی هم محدود نمیشد. به عنوان نمونه مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت که به میانهروی مشهور است در سخنرانی خود در 20 بهمن 1357 خطاب به امرای ارتش حامی بختیار از ضربالمثل معروف «لولو» استفاده میکند که با تشویق حضار هم روبهرو میشود! الان زمانه عوض شده و هرچند بسیاری از سیاستمداران در خلوت چنین ادبیاتی را به راحتی و باافتخار به کار میبرند، شک دارند بیان آنها در جمع صورت خوشی داشته باشد؛ به خصوص اگر بارها از تریبونهای رسمی، نسل جدید را به باد انتقاد گرفته باشند که بیادبی آنها به دلیل الگوگیری از امثال امیر تتلو است، نه ما. اما به نظر میرسد آنقدر اهانت در ملأ عام برای برخی سیاسیون کمهزینه شده که حالا میتوانند بدون ریاکاری خودشان باشند! همجناحیها و صداوسیما که کاری به کارشان ندارند، اصلاحطلبان هم یا قدرتی ندارند یا در فضای خیالی خودشان سیر میکنند. مثلاً روزنامه شرق برای مطلبی که تیتر آن در صفحه اول شماره یکشنبه هفته گذشته آمده بود به نقل از ایرنا، مطلب محمود صلواتی، روحانی اصلاحطلب را منتشر کرده که میگوید باید بپذیریم مسوولان در حال خدمت به کشور و مردم هستند و اینگونه الفاظ موجب میشود احساس کنیم این افراد دلسوز انقلاب اسلامی و مردم ایران نیستند! ایشان علت سکوت مردم در مورد این توهینها و وحدتشکنیها را «نجابت» آنها میداند در حالی که به نظر میرسد علت اصلی سکوت یا همان بیتفاوتی مردم به کارنامه نهچندان مثبت مسوولان در عمل به وعدهها و دوری از مردم است. علل مختلف دیگری هم میتوان برای این مساله برشمرد اما به نظر میرسد اکنون بیشتر باید منتظر پیامدهای رواج چنین ادبیاتی در تریبونهای رسمی باشیم؛ بهخصوص که با رشد شبکههای اجتماعی تمام این هنرنماییها به سرعت در میان مردم پخش میشود. یکی از تبعات مرگبار چنین تکثیر خشونت کلامی و تمسخر این است که ممکن است هر فرد و گروهی گمان کند «هرکس تریبون دارد، حق دارد هرچه میخواهد بگوید.». نمونه اخیر این گزاره را در برنامه «همرفیق» مشاهده کردیم که دو بازیگر جلوی مردم و یک گروه نوازنده از موضع بالا و غیرمودبانه به تمسخر موسیقی رپ و علاقه فرزند خودشان به این موسیقی پرداختند و حضار هم کف زدند! این یک نمونه آشکار از بسط چنین پدیدهای در لایههای مختلف جامعه است، اما احتمالاً با ادامه روند فعلی باید بیشتر منتظر زوال اخلاق در ابعاد مختلف اجتماعی باشیم. یکی از ریشههای چنین پدیدهای سیاسیونی هستند که گمان میکنند صاحب تریبون، صاحب حق تام است. در این پرونده به پیامدهای ترویج خشونت در کلام سیاسیون میپردازیم.