شناسه خبر : 48240 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تله اخلاقی

آیا بانک‌ها در برابر جامعه مسئولیت دارند؟

 

آزاده خرمی‌مقدم / نویسنده نشریه 

30 هفته گذشته رئیس‌کل بانک مرکزی در «همایش تامین مالی تولید» در سخنرانی کوتاهی که داشت، به آمارهایی اشاره کرد که بسیار تکان‌دهنده بود. بر اساس آمارهای اعلام‌شده از سوی رئیس‌کل بانک مرکزی، در شش ‌ماه گذشته ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید خلق شده که از این مقدار ۵۰ درصد در چرخه تامین مالی نظام تولید بوده است. در مقابل، حدود ۲۳ درصد از نقدینگی خلق‌شده مربوط به مسئولیت‌های اجتماعی بوده است. همچنین در سال‌های گذشته سهم تامین مالی خانوار از تامین مالی شبکه بانکی به‌طور میانگین حدود ۱۴ درصد بوده؛ اما هم‌اکنون به بالای ۲۳ درصد رسیده است، البته نتیجه این شده که مردم دسترسی بهتری به منابع مالی داشته باشند؛ ولی بنا به گفته رئیس‌کل بانک مرکزی، این نقش بر عهده دولت بوده که به شبکه بانکی تحمیل شده است. آقای فرزین در این همایش گفت: «اگر تامین مالی به گونه‌ای باشد که نقدینگی افزایش پیدا کند، اثرات تورمی خواهد داشت و این تورم اقتصاد کشور را مختل می‌کند. محاسبات ما در بانک مرکزی نشان می‌دهد که هم‌اکنون بخش زیادی از تامین مالی شبکه بانکی از طریق پایه پولی انجام می‌شود که تداوم این مسئله بر تورم اثر منفی می‌گذارد.»

وی افزود: «همه می‌دانیم که معضل اساسی و تنگنای اساسی در کشور تامین مالی است. یعنی اگر نتوانیم تنگنای اساسی تامین مالی را در کشور حل کنیم، نمی‌توانیم به رشد مورد نظر برسیم.»  بر اساس آمارهایی که رئیس‌کل بانک مرکزی مطرح کرد، در حال حاضر ۹۲ درصد از تامین مالی از طریق نظام بانکی اجرایی می‌شود، هفت درصد از بازار سرمایه و یک درصد از سایر بخش‌ها. محمدرضا فرزین به استانداردسازی نظام بانکی اشاره کرد و گفت: «اولین بحث در نظام بانکی این است که خود بانک‌ها صاحب استاندارد باشند. اگر بانک‌ها از کفایت سرمایه مناسب برخوردار نباشند و طلبکار باشند تامین مالی تورم‌زا خواهد بود. یکی از موضوعات مهمی که باید به آن پرداخت این است که چه کنیم بانک‌ها بتوانند تامین مالی غیرتورمی کنند؟»

همه آمارهایی که رئیس‌کل ارائه کرد، جای بحث و بررسی دارد، اما یکی از این آمارها، نگرانی‌های جدیدی به وجود آورده است. محمدرضا فرزین گفت: «در حال حاضر حدود ۲۳ درصد از نقدینگی خلق‌شده مربوط به مسئولیت‌های اجتماعی است.» بر اساس تعریف‌هایی که مدافعان مطرح کرده‌اند، مسئولیت اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی است که بنگاه‌ها باید در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند، انجام دهند. در سال‌های گذشته این‌گونه عنوان شده است که بانک‌ها نیز باید در راستای مسئولیت‌های اجتماعی که دارند، بخشی از منابع خود را صرف امور خیریه و عام‌المنفعه کنند. به‌طور مشخص منظور ترویج‌کنندگان مسئولیت اجتماعی این است که بانک‌ها بخشی از منابع خود را در زمینه ترویج امور فرهنگی و مذهبی، کاهش فقر، حفظ محیط ‌زیست و نجات بنگاه‌های ورشکسته صرف کنند. تا امروز آمار مشخصی درباره مسئولیت اجتماعی بانک‌ها منتشر نشده و از جزئیات آماری که رئیس‌کل هم ارائه کرده، اطلاعاتی در دسترس نیست، اما سهم 23 درصد مسئولیت اجتماعی در تامین مالی بانک‌ها رقم بسیار بزرگی است.

نشان به این نشان که هر روز در رسانه‌ها اخبار مختلفی درباره فعالیت‌های عام‌المنفعه بانک‌ها منتشر می‌شود. به‌طور مثال بانک‌ها با افتخار اعلام می‌کنند که بخشی از منابع خود را صرف پرداخت تسهیلات ازدواج جوانان، فرزندآوری، ساخت پل و مدرسه و حمایت از اشتغال زنان و معلولان کرده‌اند. به ظاهر انجام چنین فعالیت‌هایی مثبت و خیرخواهانه است، اما در حقیقت این‌طور نیست و بانک‌ها بنا به استدلالی که مدافعان اقتصاد آزاد دارند، وظیفه حمایت‌های اجتماعی را بر عهده ندارند و نباید منابع خود را صرف این نوع کارها کنند. درک این موضوع در کشور ما سخت است، به این دلیل که شمار زیادی از افراد جامعه، در فقر به سر می‌برند و ممکن است برخی بگویند حمایت بانک‌ها از فرودستان جامعه ضروری است، اما نکته اینجاست که سیاستمداران نظام بانکی را به قلک خود تبدیل کرده و مدام برای بانک‌ها هزینه می‌تراشند که این موضوع یکی از دلایلی به حساب می‌آید که باعث شکل‌گیری ناترازی در بانک‌ها شده است. در این گزارش تلاش می‌کنیم با مشورت و راهنمایی آقای محسن جلال‌پور به این پرسش پاسخ دهیم که گرفتاری بانک‌ها در تله مسئولیت اجتماعی چه عواقبی به دنبال دارد؟

تله مسئولیت اجتماعی

مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها (CSR) موضوعی بحث‌برانگیز است و مخالفان و موافقان زیادی دارد و به‌طور ویژه درباره بانک‌ها به موضوعی بحث‌برانگیزتر هم تبدیل شده است. در حالی ‌که بسیاری از بانک‌ها مسئولیت اجتماعی را به عنوان ابزاری برای تقویت برند و ایجاد اعتماد در جامعه می‌بینند، عده‌ای معتقدند وظیفه اصلی بانک‌ها تنها افزایش سود است. آنها که مسئولیت اجتماعی بانک‌ها را ترویج می‌کنند، معتقدند اختصاص منابع به امور خیریه و عام‌المنفعه می‌تواند در درازمدت به ایجاد ارزش‌های اقتصادی و اجتماعی پایدار برای بانک‌ها منجر شود. به‌ عنوان مثال، بانک‌ها با سرمایه‌گذاری در سواد مالی جامعه، می‌توانند مشتریانی آگاه‌تر و مسئول‌تر تربیت کنند که قادر به مدیریت بهتر بدهی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود هستند. این نوع سرمایه‌گذاری در نهایت به بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و افزایش تقاضا برای خدمات بانکی منجر می‌شود. در این دیدگاه، مسئولیت اجتماعی نه‌تنها به‌ عنوان یک الزام اخلاقی، بلکه به‌ عنوان یک استراتژی تجاری برای ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان و تقویت وفاداری به برند دیده می‌شود.

دیدگاه فریدمن

50 سال پیش میلتون فریدمن در روزنامه نیویورک‌تایمز مقاله‌ای نوشت که مهم‌ترین نکته‌اش این بود؛ «تنها مسئولیت اجتماعی بنگاه، افزایش سود است». او در سال 1970 به مخالفت با دیدگاه مسئولیت اجتماعی بنگاه پرداخت و نوشت: «بنگاه تنها یک مسئولیت اجتماعی دارد: منابعش را به کار گیرد و تا جایی که درون چهارچوب قواعد بازی قرار می‌گیرد به فعالیت‌هایی بپردازد که برای افزایش سود آن طراحی شده‌اند یا به عبارت دیگر، به رقابت آزاد و عمومی بدون فریبکاری یا کلاهبرداری بپردازد.» در واقع اقتصاددانانی مانند فریدمن معتقدند که هدف اصلی هر بنگاه اقتصادی باید بیشینه کردن سود باشد و توجه به مسائل اجتماعی ممکن است موجب انحراف از هدف اصلی سازمان و آسیب رساندن به اصول بازار آزاد شود. فریدمن در مقاله معروف خود نوشت: «آنها که با ادا و اصول می‌گویند کسب‌وکار «تنها» به سود مربوط نیست، بلکه به پشتیبانی از اهداف مطلوب «اجتماعی» نیز ربط دارد و بنگاه دارای «وجدان اجتماعی» است و از این دست حرف‌ها، فکر می‌کنند که جانب کسب‌وکار آزاد را می‌گیرند، اما در حقیقت دارند سوسیالیسم ناب و خالص را تبلیغ می‌کنند.» به گفته فریدمن، «بنگاه‌دارانی که به این شیوه صحبت می‌کنند، نادانسته بازیچه نیروهایی فکری‌اند که در چند دهه گذشته، بنیان جامعه آزاد را سست کرده‌اند». نکته کلیدی در مقاله معروف فریدمن این بود که خانواده، وجدان، احساس نیکوکاری، انجمن خیریه، باشگاه ورزشی، شهر و کشور اگر «مسئولیت‌های اجتماعی» هستند، مسئولیت‌های اجتماعی افراد هستند، نه مسئولیت‌های اجتماعی بنگاه‌ها. در مقابل دیدگاه‌های صریح فریدمن، جوزف استیگلیتز که او نیز برنده جایزه نوبل در رشته اقتصاد است، در میزگردی با توماس پیکتی، علیه دیدگاه‌های فریدمن موضع گرفت. استیگلیتز گفت: «میلتون فریدمن تصریح می‌کند که شرکت‌ها تنها باید ارزش بازار سرمایه و در واقع سهم صاحبان سهام و سرمایه را بیشینه کنند. فریدمن در این رابطه اشتباه می‌کند و کمپانی‌ها حتی کمپانی‌های ایالات‌متحده باید مجموعه قوانین گسترده‌تری را در نظر بگیرند و به محیط زیست و مصرف‌کنندگان،‌ کارگران و مجموعه‌هایی که با آنها در تعامل هستند،‌ توجه بیشتری کنند و ایالات‌متحده باید تغییراتی را در تامین مالی شرکتی دولت ایجاد کند.» جز آقای استیگلیتز، بسیاری دیگر از روشنفکران نیز علیه نظرات فریدمن موضع گرفتند. اما شماری از آنها پایبندی به مسئولیت اجتماعی را مشروط به سوددهی بنگاه‌ها دانستند. به‌طور مثال لری فینک نوشت: «در دنیای امروز آن‌طور که فریدمن پیشنهاد می‌کند، احساس مسئولیت بیشتر در تجارت باعث تضعیف بازارهای آزاد نمی‌شود، بلکه در واقع برای حفظ و تقویت آنها ضروری است. منظور من این نیست که بنگاه‌ها باید این کار را با خطر ورشکستگی انجام دهند. اگر شرکتی ورشکسته شود، نمی‌تواند به کسی کمک کند. اما بنگاه‌ها می‌توانند و باید راهی پیدا کنند تا موفقیت خود را با جوامعی که در آن فعالیت دارند همسو کنند.»

مسئولیت اجتماعی علیه مسئولیت اجتماعی

آنچه درباره مسئولیت اجتماعی بانک‌ها اشاره شد، با دیده اغماض، در کشورهایی می‌تواند کاربرد داشته باشد که اقتصادشان آزاد است و بانک‌ها به قلک سیاستمداران تبدیل نشده‌اند. در نظام بانکی ورشکسته ایران، اوضاع از اساس فرق می‌کند.

سیاستمداران در کشور ما عموماً فکر می‌کنند پولی که مردم در بانک‌ها سپرده‌گذاری کرده‌اند، متعلق به دولت است. در واقع دولت‌ها فکر می‌کنند که می‌توانند تصمیم بگیرند این پول باید صرف چه اموری شود؟ اگر دولت‌ها خود را مالک بانک‌ها ندانند دست‌کم صاحب اختیار دارایی آنها می‌دانند. به‌طور خاص این تصور درباره سپرده‌های مردم در بانک‌های دولتی وجود دارد. استدلال این است که بانک متعلق به دولت است و در نتیجه منابع و دارایی‌های آن هم برای دولت است. چون خود را اختیاردار وجوه و سپرده‌های بانک‌ها می‌دانند، بنابراین تصمیم می‌گیرند که باید با منابع بانک چه کنند. به این ترتیب بانک‌ها به قلک سیاستمداران تبدیل شده‌اند و به دستور آنها منابع بانکی تقسیم می‌شود. همچنین در کشور ما بانک را به عنوان بنگاه اقتصادی در نظر نمی‌گیرند که باید مابه‌ازای فعالیت و هزینه‌ای که می‌کند درآمد کسب کند و درآمدهایش بالاتر از هزینه‌ها باشد تا این فعالیت سودآور شود. این در حالی است که بانک هم بنگاه اقتصادی است که تمام کارکردهای صنایع دیگر را دارد، با این تفاوت که در صنعت مالی فعالیت می‌کند. عملکرد اصلی صنعت مالی، توزیع درست منابع مالی از محلی که مازاد منابع دارند به سمتی است که کمبود تقاضا وجود دارد. این یک نوع خدمت است که می‌تواند روی رشد اقتصاد کشور اثرگذار باشد. بنابراین بانک صندوقی نیست که وظیفه و کارکردش، مانند قلک یا یک نهاد خیریه باشد. این رویکرد اشتباه همواره در کشور وجود داشته است. این دستورهای سیاسی باعث شده که منابع بانک‌ها به جای تزریق به طرح‌های اقتصادی سودآور، به سمت طرح‌های سیاسی و ترجیحی زیان‌آور سوق پیدا کند. در نتیجه این خطای بزرگ، نظام بانکی ایران گرفتار ناترازی شده است.

اگر این مشکل در ذهن سیاستمداران و سیاست‌گذاران حل شود، شاید خیلی از مشکلات نظام بانکی قابل حل باشد. چراکه در آن صورت بحث سیاست‌گذار صرفاً استفاده از منابع بانک برای پرداخت وام ازدواج یا کمک به مدرسه‌سازی یا حتی کمک به سرپا شدن برخی بنگاه‌ها نمی‌شود. در صورت اصلاح ذهنیت، این واقعیت عیان می‌شود که اگر بانک یک بنگاه اقتصادی است و درصدد کسب سود، خود می‌تواند ظرفیت‌های خالی اقتصاد را پیدا کرده و در آنها مشارکت کرده تا در نتیجه سود کسب کند. اگر در موردی بانک، سرمایه‌گذاری نمی‌کند یا تسهیلات نمی‌دهد، حتماً سودده نیست. یعنی اگر بانک بداند که تسهیلات‌دهی برای ازدواج برایش سودآور است، این کار را انجام خواهد داد، مانند تمام بنگاه‌های دیگر. در واقع ناترازی‌هایی که در اقتصاد ما وجود دارد از همین محل نشأت می‌گیرد. اگر فعالیتی سودآور نیست ممکن است که بانک در آن مشارکت کند، ولی این ناترازی در آینده خود را تحمیل می‌کند. چون برای سیستم بانکی کشور امکان این وجود ندارد که برنامه بدون سود را به مدت طولانی ادامه دهد. این ناترازی ایجادشده را در نهایت از طریق همان افرادی که وام گرفته‌اند یا توده‌های مردم باید پرداخت کنند. اما سوال این است که مسئولیت اجتماعی چه زیانی به بانک‌های ایران می‌رساند؟

جمع‌بندی

موافقان ایده مسئولیت اجتماعی بنگاه‌ها معتقدند مسئولیت اجتماعی برای بانک‌ها یک الزام است و باید بخشی از منابع نظام بانکی صرف امور عام‌المنفعه شود. به عقیده آنها در دنیای امروز که اعتماد مصرف‌کنندگان یا مشتریان اهمیت زیادی دارد، مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) یک مزیت قابل توجه برای سازمان‌های مالی محسوب می‌شود. بیش از 13 هزار موسسه مالی در ایالات‌متحده که CSR را به کار گرفته‌اند، نشان داده‌اند که این رویکرد برای بانکداری سودمند است. با این حال به نظر می‌رسد این سرفصل در بانکداری ایران به چاله‌ای برای حیف‌ومیل منابع بانک‌ها تبدیل شده است. به‌طور مثال نمایندگان مجلس با آگاهی از اینکه بانک‌ها منابعی را برای مسئولیت اجتماعی کنار گذاشته‌اند، به مدیران نظام بانکی فشار می‌آورند که این منابع در مسیر خواسته‌های آنها هزینه شود. به این ترتیب ممکن است بانکی مبالغ هنگفتی را تحت‌عنوان کمک‌های خیریه به افرادی بپردازد که شایستگی دریافت آن کمک‌ها را ندارند. تحت عنوان همین سرفصل، بانک‌ها مبالغی را به مدرسه‌سازی، کمک به فقرا، خرید جهیزیه، کمک به معلولان و... هزینه می‌کنند. این در حالی است که مشخص نیست مبالغ هزینه‌شده چقدر به کاهش دردها و آلام جامعه کمک کرده است. حتی اگر دیدگاه میلتون فریدمن را قبول نداشته باشیم و حدی از مسئولیت اجتماعی را برای بانک‌ها مفید بدانیم، آن‌وقت باید این پرسش را مطرح کنیم که مسئولیت اجتماعی در ایران چه تفاوتی با مسئولیت اجتماعی در کشورهای مبتنی بر اقتصاد آزاد دارد؟ در خیلی از کشورها بانک‌ها بخشی از منابع خود را صرف فعالیت‌های اجتماعی، آموزش مالی و حمایت از محیط زیست می‌کنند و توجیهشان این است که این فعالیت‌ها می‌تواند خیر جمعی را به دنبال داشته باشد. همچنین برخی معتقدند که مسئولیت اجتماعی در بانکداری، اعتماد مشتریان را نه با سرمایه‌گذاری‌های عظیم و دور از دسترس در امور خیریه، بلکه با رویکردهای محلی و هدفمند ایجاد می‌کنند. این می‌تواند شامل ارائه برنامه‌های سواد مالی در مدارس محلی، کمک مالی و آموزش به سالمندان در زمان بازنشستگی یا برگزاری روزهای آموزشی عمومی برای مشاوره مالی رایگان باشد. همچنین می‌تواند شامل مشارکت فعال در شهرهای محروم، اختصاص بودجه به همایش‌های آموزشی، امور ورزشی و پاکسازی محیط ‌زیست باشد. اما مخالفان ایده مسئولیت اجتماعی بنگاه معتقدند، مدیرعامل بانک یک فرد است. ممکن است او در مقام فرد، در برابر خانواده، وجدان، حس نیکوکاری، کلیسا، باشگاه، شهر و کشور خود احساس مسئولیت داشته باشد؛ یا شاید بخواهد بخشی از درآمدش را به اهدافی که ارزشمند می‌پندارد اختصاص دهد، اما در این میان او در جایگاه مدیرعامل یک بانک عمل می‌کند، نه در جایگاه یک فرد خیر. 

دراین پرونده بخوانید ...