اتحاد بازندگان
در شش ماه گذشته چه بر سر درآمد و هزینه خانوادهها آمد؟
«ایرانیان مردمانی سختکوش و باتدبیرند؛ در بازارهایشان رونق و حرکت اقتصادی چشمگیری دیده میشود و مردم برای تامین زندگی خود به کشاورزی، صنایع دستی و تجارت مشغولاند. حاکمان صفوی نیز با حمایت از بازرگانان و هنرمندان، رفاه اقتصادی مردم را ارتقا میدهند.»
این جملات ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی است که در عصر صفویه به ایران سفر کرده و تجربه زیسته کوتاه خود را در کتابش به رشته تحریر درآورده است. در متون تاریخی ایران، بارها از عصر صفویه به عنوان دورانی یاد شده که رونق و شکوه در ایران رواج داشته و مردم میتوانستند زندگی مرفهی را در این بازه زمانی تجربه کنند. از آن دوران تاکنون، بیش از سه قرن گذشته است؛ در طول این سه قرن، رفاه خانوارهای ایرانی فرازوفرودهای متعددی را تجربه کرده که بخش بزرگی از آن را به دلیل نداشتن اطلاعات کافی نمیتوان تحلیل کرد اما بررسی آمارهای به ثبترسیده در حداقل 12 سال گذشته نشان میدهد که وضعیت دخلوخرج خانوارهای ایرانی اگرچه از وخامت سال 1390 فاصله گرفته، هنوز به نقطه مطلوب نرسیده و چشمانداز مثبتی هم ندارد. گزارشها نشان میدهد که درآمد و هزینههای حقیقیشده خانوارهای شهری و روستایی ایران طی دهههای اخیر تحت تاثیر تورم، تحریمهای بینالمللی، شوکهای اقتصادی و تغییرات سیاستهای داخلی با نوسانات زیادی مواجه بوده است.
افسانه اقتصادی
طبق ارقام اعلامی از سوی مرکز آمار، متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری ایرانی از سال 1390 تا سال 1402 حدوداً 20 برابر شده است. این گزاره در نگاه اول، یک واقعیت آماری به نظر میرسد که بیشتر شبیه به یک افسانه اقتصادی است، در حالی که بررسی دقیقتر آن زوایای پنهانی از این نماگر اقتصادی را آشکار میکند. این رشد درآمد، مربوط به درآمد اسمی است که اثر تورم در آن نهفته مانده است. به عبارت دیگر، بخشی از این افزایش 20برابری درآمد متاثر از تورم بوده است. برای خروج اثر تورم، درآمد و هزینه ایرانیان با استفاده از شاخص قیمت مصرفکننده حقیقی شده و به قیمتهای ثابت سال 1402 بازگردانده شده است. با این محاسبات میشود فهمید که درآمد سال 1390 اگر در سال 1402 پرداخت میشد، ارزش آن چقدر بود؟ با اعمال این تغییرات، مشخص میشود که متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهرنشین ایرانی از سال 1390 تا سال 1402 تنها 5 /1 برابر، یعنی حدود 16 درصد، افزایش یافته است. البته در همین بازه زمانی، هزینه سالانه شهرنشینها تقریباً شش درصد کاهش یافته است. این ارقام مربوط به مقایسه نقطهای درآمد و هزینه شهرنشینان در سال 1390 نسبت به 1402 است و وقایعی را که در میان این دو سال قرار گرفته مورد بررسی قرار نمیدهد. در برخی سالها، درآمد حقیقی خانوارها حتی کاهش یافته که به علت تورم شدید و افزایش قیمتها بوده است. برخی وقایع سیاسی و اقتصادی مانند شروع تحریمها در سال ۱۳۹۰، خروج آمریکا از برجام، همهگیری کرونا و حذف ارز ترجیحی، تاثیرات منفی عمدهای بر درآمد حقیقی خانوارهای شهری داشتهاند. این عوامل سبب شدند که قدرت خرید خانوارها کاهش یابد. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۲ درآمد حقیقی خانوارها 3 /8 درصد کاهش یافت، در حالی که درآمد اسمی 3 /22 درصد رشد داشت.
اثر برجام بر افزایش رفاه خانوارها
پس از امضای توافق برجام در سال ۱۳۹۴، به دلیل ایجاد انتظارات مثبت در چشمانداز اقتصادی و کاهش نسبی تورم، درآمد حقیقی خانوارها بهبود یافت و از ۲۱۷ میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1402) در سال 1394 به ۲۴۶ میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1402) در سال 1396 رسید. این افزایش درآمد حقیقی نشاندهنده اثرات مثبت سیاستهای بینالمللی و داخلی بر رفاه خانوارها بود. با این حال، پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ و شروع دوباره تحریمها، درآمد حقیقی خانوارها بار دیگر کاهش یافت و به ۲۱۲ میلیون تومان در سال 1398 اُفت کرد.
نوسانهای درآمد حقیقی
تا سال ۱۴۰۰، درآمد حقیقی خانوارها همچنان پایین باقی مانده بود. در این سال، رشد درآمد اسمی به 2 /57 درصد رسید که بیشترین نرخ رشد اسمی در دوره مورد بررسی بود، اما نرخ رشد درآمد حقیقی تنها 1 /12 درصد بود. این نوسانات نشاندهنده کاهش تدریجی قدرت خرید خانوارها و اثرات تورمی افزایش قیمتها بر وضعیت اقتصادی خانوارها بود.
سطح رفاه در سال ۱۴۰۲
در سال ۱۴۰۲، متوسط درآمد سالانه خانوار شهری به حدود ۲۵۷ میلیون تومان رسید که بالاترین سطح درآمد حقیقی در دوره مورد بررسی بوده است. با این حال، بررسیها نشان میدهد که اگرچه درآمد اسمی در این سال حدود ۵۴ درصد افزایش داشته، اما رشد درآمد حقیقی تنها 2 /9 درصد بوده است. این مقدار نشاندهنده بازگشت نسبی قدرت خرید به سطح سالهای گذشته، بهویژه در سال ۱۳۹۷، بوده است. بررسیها نشان میدهد که وضعیت هزینههای حقیقی نیز تقریباً روندی مشابه با درآمدهای حقیقی در مناطق شهری داشته است. برای مثال، در سال 1391 که درآمد حقیقی خانوار شهری 4 /0 درصد کم شده بود، هزینه حقیقی این خانوار نیز سه درصد کاهش یافته، در حالی که همین هزینه به صورت اسمی 23 درصد بیشتر از سال قبل شده است. منفی بودن رشد حقیقی هزینه همزمان با مثبت بودن رشد اسمی هزینه به این معناست که بیشتر شدن هزینه خانوار شهری در سال 1391 تنها به دلیل بالا رفتن تورم بوده و مصرف واقعی این خانوار نسبت به سال قبل حتی کمتر شده است. طبق جدیدترین دادههای مرکز آمار، متوسط هزینه سالانه یک خانوار شهرنشین در سال 1402 به صورت حقیقی 206 میلیون و 525 هزار تومان بوده است. این رقم نسبت به هزینههای واقعی در سال 1401 حدوداً هفت درصد افزایش داشته است. این در حالی است که رشد اسمی هزینه این خانوار بیش از 50 درصد بوده است. در نتیجه، این خانوار شهری در سال 1402 مصرف خود را هفت درصد به صورت واقعی افزایش داده، در حالی که هزینههایش به دلیل تورم 50 درصد بیشتر شده است.
پیروی روستا از شهر در الگوی دخلوخرج
بهطور کلی، هم سطح هزینه و هم سطح درآمد حقیقی خانوارهای روستایی پایینتر از خانوارهای شهری است چرا که سبد مصرف آنها محدودتر و فرصتهای شغلی و ارزش افزوده تولیدشده در آن نیز کمتر است. اگر هزینه و درآمد روستاییان به قیمتهای ثابت سال 1402 حقیقی و تورمزدایی شود، سطح درآمد آنها در سال 1390 برابر با 131 میلیون تومان و سطح هزینه آنها برابر با 138 میلیون تومان میشود. در واقع، از سال 1390 تا 1393 هزینه خانوارهای روستانشین به صورت واقعی، و نه متاثر از تورم، بالاتر از درآمد آنها بوده است. از سال 1394، سطح درآمد حقیقی از سطح هزینه پیشی میگیرد و تا سال 1396 یک روند صعودی را طی میکند. به نظر میرسد این بهبود در وضعیت درآمد و هزینه حقیقی متاثر از فضای مثبت اقتصادی کشور به دلیل نتیجه دادن مذاکرات برجام باشد. آخرین آمارها نشان میدهد که فاصله بین درآمد و هزینه حقیقی مناطق روستایی در سال 1402 به بیشترین سطح خود از سال 1390 رسیده بهطوری که متوسط درآمد سالانه یک خانوار در این مناطق 149 میلیون تومان و متوسط هزینه، 110 میلیون تومان برآورد شده است. بنابراین، در سال گذشته، متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهرنشین 256 میلیون تومان و متوسط هزینه سالانه این خانوار 206 میلیون تومان بوده است. همچنین، متوسط درآمد سالانه یک خانوار روستانشین در این سال 149 میلیون تومان و متوسط هزینه سالانه این خانوار 110 میلیون تومان بوده که هر چهار رقم در مقایسه با سال 1401 در سطح بالاتری قرار گرفته است.
الگوی مصرف روستانشینان
دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که یک خانوار روستانشین در سال گذشته سبدی متشکل از اقلام متنوع خوراکی و غیرخوراکی را مصرف کرده است. در کل این سبد، بالاترین سهم هزینه مربوط به کالاهای خوراکی بوده است. در میان اقلام غیرخوراکی نیز «مسکن، سوخت و روشنایی» بیشترین سهم هزینه را به خود اختصاص داده است. در واقع، از کل هزینه 110 میلیونتومانی یک خانوار روستانشین در سال گذشته، حدوداً 42 میلیون و 900 هزار تومان، که معادل 6 /39 درصد کل هزینه میشود، به خرید اقلام خوراکی و دخانی اختصاص یافته است. از این رقم، تقریباً 24 درصد صرف «گوشت» و 19 درصد صرف «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» شده است. کمترین سهم نیز به اقلامی مثل ادویهجات رسیده است. بنابراین، بهطور کلی تقریباً 40 درصد از هزینه سالانه یک خانواده روستایی صرف خوراک و دخانیات و حدوداً 60 درصد صرف کالاهای غیرخوراکی و خدمات شده است. از این 60 درصد، 21 درصد مربوط به «مسکن، سوخت و روشنایی» میشود؛ یعنی این خانوار در سال گذشته حدوداً 23 میلیون تومان در کل سال برای مسکن، سوخت و برق هزینه کرده است. دومین هزینه سنگین غیرخوراکی این خانوار نیز به حملونقل و ارتباطات مربوط میشود. در مقابل، کمترین سهم هزینهها در سبد مصرف این خانوار به «تفریحات، سرگرمی و خدمات فرهنگی» رسیده است که تنها 3 /1 درصد از هزینه کل سبد خانوار را تشکیل داده است.
سبد هزینه شهرنشینان
الگوی مصرف خانوار شهرنشین در سال گذشته تفاوتهایی با الگوی مصرف خانوار روستانشین دارد. در حالی که بیشترین سهم هزینه در سبد روستانشینان به اقلام خوراکی تعلق داشت، در مناطق شهری این عنوان نصیب «مسکن، سوخت و روشنایی» میشود. این قلم از سبد مصرف شهرنشینان 42 درصد از هزینه آنها در سال گذشته را به خود اختصاص داده است. با در نظر گرفتن هزینه 206 میلیونتومانی یک خانوار شهرنشین در این سال، سهم مسکن به بالای 86 میلیون تومان میرسد. سهم سایر اقلام غیرخوراکی و خدماتی در سبد مصرف این خانوار نیز کمتر از 10 درصد است. کل نیازهای خوراکی شهرنشینان در سال 1402، حدوداً یکچهارم کل هزینه است. در این یکچهارم خوراکی، بالاترین سهم هزینه به «گوشت» و سپس به «میوهها و سبزیها» مربوط میشود. در نتیجه، به نظر میرسد دغدغه روستانشینان در سال گذشته تامین هزینه اقلام خوراکی و دغدغه شهرنشیان عمدتاً تامین هزینههای مسکن بوده است.
نسبت هزینه به درآمد در سال 1403
نسبت هزینه به درآمد نشان میدهد که چند درصد از درآمد خانوارها صرف هزینههای آنها میشود و چند درصد برای پسانداز کردن باقی میماند. نکته جالب توجه این است که در طول 12 سال گذشته، این نسبت در مناطق شهری برای دو سال و در مناطق روستایی برای سه سال بالاتر از 100 بوده است. به عبارت دیگر، در این سالها سطح هزینه اسمی این خانوارها بالاتر از سطح درآمد آنها بوده است. به نظر میرسد در طول این سالها خانوارها در کنار درآمد جاری خود، از منابعی مانند فروش ثروت و وام گرفتن برای تامین هزینههای خود استفاده کردهاند.
در مناطق شهری، کمترین سطح این نسبت 8 /78 درصد بوده که به سال 1400 مربوط میشود. در این سال هزینه اسمی خانوار 8 /78 درصد از درآمد اسمی خانوار را مصرف کرده است. در مناطق روستایی نیز کمترین سطح این نسبت 1 /74 درصد برای سال 1402 بوده است.
در صورتی که هزینه خانوارهای شهری و روستایی در سال 1403 به میزان 30 درصد (میانگین انتظاری تورم) رشد کند و از سوی دیگر، درآمد این خانوارها 20 درصد (متناسب با رشد حداقل دستمزد) افزایش یابد، احتمالاً این نسبت در شهرها به 1 /87 درصد و در روستاها به 3 /80 درصد برسد که هر دو نسبت به سال 1401 بیشتر بوده و نشاندهنده عدم تطابق سطح درآمدها با سطح هزینه است.