اثر فضای مجازی بر رشد اقتصاد
فضای مجازی چگونه بهرهوری را افزایش میدهد؟
در دهههای اخیر سهم افزایش بهرهوری در رشد اقتصادی در کانون توجهات قرار گرفته است. تجربیات جهانی حکایت از آن دارند که فضای مجازی توانسته ضمن ارتقای بهرهوری و کارایی به خلق فرصتهای جدید و ایجاد ارزش افزوده منجر شود.
«امیرحسین مزینی» و «نیلوفر مرادحاصل» مقالهای نوشتهاند که نشان میدهد افزایش ضریب نفوذ فضای مجازی در اقتصاد ایران میتواند در تحریک بهرهوری و کارایی تولید ملی نقش بسزایی داشته باشد.
به عقیده آنها اقداماتی چون افزایش ضریب نفوذ فضای مجازی، کاهش شکاف دیجیتال میان استانهای کشور، کاهش هزینه دسترسی به فضای مجازی توسط افراد و بنگاهها میتواند بر رشد اقتصاد ایران اثر داشته باشد.
مساله روشن است. کل دهه ۹۰ رشد اقتصادی نزدیک به صفر را تجربه کرد. دولت هم روزبهروز سنگینتر و ناکارآمدتر شده است و هزینههای جاری آن جایی برای سرمایهگذاری باقی نگذاشته است. در چنین وضعیتی هرچه بتواند بهنحوی از انحا در سمت تقویتکننده رشد اقتصادی قرار بگیرد را باید قدر دانست و روی چشم گذاشت.
مقاله مورد بحث توضیح میدهد که بسیاری از موارد به ما نشان میدهد افزایش بهرهوری در قیاس با رشد عوامل تولید با سرعت بیشتری تولید ناخالص ملی را بالا میکشد. حتی برخی از بررسیها در کشورهای توسعهیافته و «درحالگذار» نیز نشان میدهد گاه «افزایش بهرهوری» از «افزایش سرمایهگذاری» سهم بیشتری در رشد اقتصادی داشته است.
معادله ساده است. بهکار گرفتن فناوریهای نوین میتواند بهرهوری یک بنگاه، یک صنعت و در کل یک کشور را ارتقا دهد و از این جهت نقش مهمی در افزایش رشد اقتصادی بازی کند. به بیان پژوهشگران این مقاله، تحقیقات نشان میدهد که فناوریهای نوین به اشکال و میزان متفاوتی بر اقتصادهای «دارای فناوری» و «استفادهکننده» (خریداران و واردکنندگان فناوری) تاثیر میگذارد. جالب آنکه گاهی تاثیر مثبتی که فناوریهای نوین ایجاد میکنند، خصوصاً در زمینه افزایش بهرهوری، در کشورهای واردکننده بهمراتب بیشتر از کشورهای دارای فناوری است.
یکی از مصادیق فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) است. بنابر مطالعات جهانی فاوا چه به عنوان یک نهاده تولید و چه بهعنوان تقویتکننده نهادههای دیگر، بهویژه نیروی انسانی، باعث «خلق فرصتهای جدید شده و به ارتقای بهرهوری، کارایی و خلق ارزش افزوده» منجر میشود. بر همین مبناست که فضای مجازی بهعنوان عاملی موثر در الگوی رشد درونزا معرفی میشود.
تالی منطقی وضعیتی که در آن فناوریهای جدید، بهطور خاص فناوری ارتباطات و اطلاعات بهکار گرفته میشود «افزایش ارزش افزوده در سطح بنگاه، بخش و کشور و سرانجام رشد اقتصادی» است.
پژوهشگران در بررسی ادبیات پژوهشی حول نسبت فاوا با بهرهوری بر این نکته اشاره میکنند که بیشتر پژوهشها «حاکی از اثر مثبت و معنادار این فناوری بر بهرهوری و رفاه مصرفکننده» است- البته ایننکته هم نباید از نظر غایب بماند که «برخی مطالعات چنین رابطه مثبتی را در کشورهای در حال توسعه تایید نمیکنند». با وجود این پژوهشگران بهدرستی توضیح میدهند که باتوجه به «ویژگیهای نامتوازن» و «ضعف زیرساختی» اساساً نمیتوان مطالعات جهان توسعهنیافته را به راحتی تعمیم داد و باید مطالعه نسبت بین فاوا و بهرهوری در کشورهای توسعهنیافته را به صورت موردی مورد توجه قرار داد. نکتهای که البته مشخص است چراکه وقتی از کشورهای توسعهنیافته صحبت میکنیم در واقع از طیفی صحبت میکنیم که هم ایران در آن است و هم دولتهای شکستخوردهای چون افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و بسیاری از کشورهای آفریقایی.
نگارندگان لب بحث خود را در این زمینه، اینطور توضیح میدهند: «بهعنوان مثال برخی بررسیهای انجامشده حکایت از آن دارند که با تفکیک کشورها به OECD (سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه) و غیرOECD، مشاهده میشود هرچند سرمایهگذاری فاوا بر رشد بهرهوری نیروی کار در هر دو گروه کشورها مثبت و معنادار است ولی این تاثیر در کشورهای عضو OECD بیشتر از کشورهای غیرعضو است.» علیالقاعده یکی از علل این وضعیت ضعف کشورهای درحالتوسعه در بسیاری از زیرساختها و البته ضعف در حوزههای مکمل فاواست. با وجود این نباید فراموش کرد که کمی پیشتر پژوهشگران نشان داده بودند که گاهی کاربست فاوا در کشورهای واردکننده این فناوری تاثیر بیشتری در افزایش بهرهوری ایفا کرده است.
ایران کشوری درحالتوسعه است که البته به لحاظ زیرساختی وضعیت بدی ندارد، مخصوصاً در قیاس با دیگر درحالتوسعهها- نمیتوان از کنار ایننکته گذشت که اگرچه ایران در زیرساختها راه طولانیای طی کرده است اما متاسفانه با کاهش سرمایهگذاریهای دولتها در زیرساختها بهخاطر فشار هزینههای جاری سنگین، بسیاری از صاحبنظران نگران زیرساختهای ایران در آینده هستند. در هر صورت میتوان در نگاهی ایستا وضعیت زیرساختی ایران را در حال حاضر بهعنوان بستری برای کارهای اقتصادی نسبتاً قابل قبول در نظر گرفت.
از سوی دیگر همانطور که مقاله نیز توضیح میدهد دهه ۹۰ از هر حیث برای کشور غمبار بوده باشد از حیث گسترش فناوری ارتباطات و اطلاعات بد نبوده است. در دهه اخیر ضریب نفوذ اینترنت رشد چشمگیری داشته است. البته نویسندگان مقاله شکاف این نفوذ بین شهر و روستا، همچنین شکاف این نفوذ در شهرهای متفاوت را نیز بیاشاره نگذاشته و از آن بهعنوان شکاف فناوری اطلاعات نام میبرند.
اتفاقاً رشد فزاینده نفوذ اینترنت در دهه اخیر بستر پژوهشی لازم برای پرداختن به پرسش اصلی این مقاله را فراهم میآورد: «آیا بهبود ایجادشده در ضریب نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات (باتوجه به تفاوتهای موجود در مناطق مختلف) توانسته نقش موثری در فرآیند رشد و ارتقای بهروهوری و کارایی داشته باشد.»
این پرسش به دلایل متعددی برای کشور ما اهمیتی دوچندان دارد. اول اینکه ایران سخت به افزایش رشد اقتصادی و بزرگکردن سفره ملت نیاز دارد. دوم اینکه بخش قابلتوجهی از ارزش افزوده کشور نیز در بخش خدمات خلق میشود که از قضا به فاوا تکیه بیشتری نیز دارد- اصطلاحاً فاوابر است. با این اوصاف، «انتظار میرود توسعه بهرهگیری از قابلیتهای فضای مجازی (و افزایش ضریب نفوذ فاوا) بتواند از مجرای تاثیرگذاری بیشتر بر بخش خدمات، بهعنوان بخش محوری تولید ملی در اقتصاد کشور، اثر بهمراتب معنادارتری بر اقتصاد کشور ایجاد کند».
مبانی نظری تاثیرگذاری فضای مجازی بر تولید
دو طرفِ عرضه و تقاضا از فضای مجازی متاثر میشوند. بهنظر نگارندگان مقاله، این اثر در سمت تقاضا، بهطور خاص در تابع مطلوبیت منعکس میشود و در سمت عرضه نیز فاوا را بهعنوان نهاده تولید و مکملی برای نهادههای دیگر میتوان برشمرد که «باعث بهبود فرآیند تولید از طریق تعمیق سرمایه، پیشرفت فناوری و کیفیت نیروی کار میشود». اینچنین است که اقتصاددانها در ابتدای امر فناوری اطلاعات و ارتباطات را در کنار موجودی سرمایه و تعداد نیروی کار وارد تابع تولید کرده بودند. آن زمان البته موضوع بسیطتر و سادهتر از امروز بود و برای همین نگارندگان مقاله از فرمول پیچیدهتری برای بررسی نقش فاوا استفاده کردهاند.
این مقاله نقش تکنولوژی، بهطور خاص فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، را از حیث بهرهوری مدنظر دارد. اما منظور از بهرهوری چیست؟ برای فهم دقیق از بهرهوری بهتر است به این بخش از بحث توجه کنید: «اساس تابع تولید ناظر بر دستیابی به حداکثر نتیجه با کمترین عوامل تولید است. در این چارچوب از ارتباط میان شدت و استفاده از منابع و محصول تولیدی (بهصورت مطلق و نسبی) تحت عنوان بهرهوری و کارایی یاد میشود.» در این مقاله، پژوهشگران «برای ارائه تصویری جامع و واقعیتر از اثر فضای مجازی بر تولید» از دو روش پارامتری (در قالب روش اقتصادسنجی دادههای تلفیقی) و ناپارامتری (در قالب روش تحلیل پوششی دادهها) استفاده کردهاند. به بیان نویسندگان این مقاله، رویکرد اقتصادسنجی «تصویری از متوسط اثر فضای مجازی در سطوح استانی» ارائه میکند و روش ناپارامتری هم «وضعیت نسبی عملکرد هریک از استانها» را بهدست خواهد داد.
محاسبات و برخی از یافتهها (رویکرد ناپارامتری)
همانطور که توضیح داده شد پژوهشگران در این مقاله از دو روش پارامتری و ناپارامتری سود بردند. مقاله ابتدا محاسبات و یافتههای رویکرد ناپارامتری را که به وسیله مدل CCR بهدستآمده به بحث گذاشته است.
در محاسبات این بخش نکتههای قابل توجهی وجود دارد. اول اینکه در کل بهرهوری در استانهای کشور و بهتبع آن در کل کشور پایین است. با وجود این، از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۱ در مجموع کشور شاهد افزایش ۳۴درصدی بهرهوری بوده است. هرچند بین بهرهوری استانها فاصلههای قابلتوجهی وجود دارد اما نکته امیدوارکننده آنکه «همه استانهای مورد بررسی در انتهای دوره کارایی بهتری نسبت به ابتدای دوره از خود نشان دادند».
بیشترین بهبود کارایی طی دوره مورد بررسی، مربوط به استانهای سیستانوبلوچستان، مرکزی، یزد، سمنان، بوشهر و زنجان بوده است. کمترین میزان بهبود کارایی به استانهای قم، خراسان، آذربایجان شرقی، ایلام و گیلان مربوط بوده است.
«در سال ۱۳۹۱ تنها چهار استان تهران، خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در مرز کارایی قرار داشته و بقیه استانها ناکارا بودهاند. در بین استانهای ناکارا، استان ایلام، مرکزی و سیستان [و بلوچستان] دارای بیشتری [ن] درجه کارایی (بهترتیب معادل 7 /92، 3 /87 و 2 /84 درصد) و استانهای قم، گیلان و خراسان بهترتیب با درجات کارایی ۴۲، ۶۰ و ۶۲ درصد دارای کمترین کارایی در میان استانهای ناکارا بودهاند. متوسط کارایی استانهای ناکارا (بدون در نظر گرفتن درجات کارایی استانهای کارا) نیز معادل 6 /69 درصد بوده است.»
از جمله دیگر یافتههایی که در این مقاله مشهود است، «ساختار سرمایهمحور فرآیند تولید» در کشور است. به این معنا که نهاده سرمایه بیشترین سهم را در فرآیند تولید به خود اختصاص داده است. البته پژوهشگران این وضعیت را با کشورهای دیگر مقایسه نکرده و نتیجتاً مخاطب متوجه نمیشود که این وضعیت طبیعی تولید است یا پدیدهای خاص است که در اقتصاد ایران به وجود آمده است.
به موضوع بحث برگردیم. هرچند مهمترین نهاده تولید سرمایه است اما فاوا نیز نقش معناداری در بهرهوری نشان داده است. بهعبارتی حذف نهاده فاوا «موجب کاهش کارایی در همه استانهای کشور میشود». بهعبارت دقیقتر متوسط بهرهوری کشور با حذف نهاده فاوا 6 /8 درصد کاهش مییابد. بنابراین باید نتیجه گرفت که عامل فضای مجازی نقش مهمی در بهرهوری کشور ایفا میکند. «اوج این یافته را میتوان در استان تهران مشاهده کرد. [...] کارایی استان تهران معادل ۱۰۰ درصد (در مدل اندرسون پترسون معادل 7 /216 درصد) است که پس از حذف عامل فضای مجازی از نهادهها، کارایی این استان با 3 /61 درصد کاهش به 7 /38 درصد رسیده است.»
مدل BCC
به بیان خود پژوهشگران «نتایج بهدستآمده از روش BCC اندکی سهلگیرتر از مدل CCR است». در مدل BCC تعداد استانهای کارا بیشتر نشان داده میشود. برخلاف مدل قبلی، در این مدل میزان افزایش کارایی بسیار کمتر نشان داده میشود اما باز تغییراتی رو به بهبود بهرهوری مشخص است. مدل CCR تغییرات در بهرهوری را در این دوره ششساله ۳۸ درصد و مدل BCC تنها پنج درصد نشان میدهد. جالب اینکه در این مدل سه استان حتی در زمینه بهرهوری مسیری کاهشی را نیز طی کردند اما کلیت همان پنج درصد بهبودی بود که بالاتر اشاره شد.
جمعبندی و نتیجهگیری
پژوهشگران در پایان اینطور پژوهش خود را جمعبندی میکنند:
در مطالعه حاضر جهت آگاهی از اثر بهکارگیری فضای مجازی بر فرآیند تولید هر دو روش پارامتری (در قالب روش اقتصادسنجی دادههای تلفیقی) و ناپارامتری (در قالب روش DEA) در دستور کار قرار گرفت. این کار با دو هدف انجام شد. ابتدا اینکه با استفاده از رویکرد اقتصادسنجی تصویری از متوسط اثر فضای مجازی بر تولید با استفاده از دادههای استانی در اقتصاد ایران به دست آید. در این حالت نتیجه کار بهنوعی تصویری از بهرهوری فضای مجازی در اقتصاد ملی را ارائه میدهد. بدین معنا که به طور متوسط توسعه زیرساختهای (ضریب نفوذ) فضای مجازی چه تاثیری بر تولید ملی داشته است. هرچند در این خصوص استانهای کشور بسته به شرایط خود با یکدیگر متفاوت باشند. دیگر اینکه برای در اختیار داشتن تصویری از وضعیت نسبی عملکرد هریک از استانها در زمینه کارایی نسبی تولید که از روش اقتصادسنجی قابل برداشت نیست، از روش DEA (ناپارامتری) استفاده شد. بر اساس رویکرد اول (روش اقتصادسنجی دادههای تلفیقی) مشاهده شد که با توسعه فضای مجازی در استانها بهرهوری تولید در استانهای کشور نیز با ضریب 32 /0، بهبود مییابد. این ضریب هرچند از نظر مقدار مطلقْ نسبت به نهاده دیگر کمتر بهنظر میرسد، اما وقتی آن را در سطح ملی (تمامی استانهای کشور) تعمیم داده و با هزینههای نسبی مترتب بر تدارک و بهبود دو نهاده دیگر در اقتصاد ایران مقایسه کنیم، اهمیت فضای مجازی در ارتقای بهرهوری تولید هرچه بیشتر مشخص میشود. نتایج ارزیابی اثر فضای مجازی بر کارایی در سطح استانهای کشور که با استفاده از رویکرد ناپارامتری DEA و دو مدل CCR و BCC انجام شده نیز نشان داد که در هر دو مدل مورد بررسی، اثر قابلیتهای فضای مجازی بر کارایی نسبی تولید در سطوح استانی حتی از اثر نیروی انسانی نیز بیشتر است. ضمن اینکه حذف فضای مجازی موجب کاهش کارایی استانها میشود. بنابراین اثر بهکارگیری فضای مجازی در بالا رفتن بهرهوری کارایی تولید در استانها (با دو رویکرد پارامتری و ناپارامتری) مورد تایید قرار گرفت.
نتایج فوق حکایت از آن دارند که توسعه زیرساختهای فضای مجازی میتواند اثر معناداری را بر تولید ملی و رشد اقتصادی در کشور در پی داشته باشد. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر احساس میشود که ملاحظه میشود که بخش خدمات به عنوان یک بخش فاوابر در اقتصاد ایران بیشترین سهم را در تولید ملی به خود اختصاص داده و ایران هماینک در فازهای اولیه جامعه اطلاعاتی است. این بدین معناست که توسعه فضای مجازی در دستیابی به سطوح بالای جامعه اطلاعاتی در کشور که تولید ملی در آن عمدتاً به بخش خدمات وابسته است میتواند تاثیر قابلتوجهی بر تولید از خود بهجای بگذارد. در این راستا میتوان توصیههای کاربردی زیر را مطرح کرد:
افزایش ضریب نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان یکی از بسترهای تحریککننده بهرهوری و کارایی اقتصادی (در سطح بنگاهها)
توسعه بهرهگیری از قابلیتهای فضای مجازی در فعالیتهای اقتصادی در قالب مصادیقی چون تجارت الکترونیک، دولت الکترونیک و...
بسترسازی برای اقتصادی کردن فعالیتها در فضای مجازی (مثلاً از طریق کاهش هزینه دسترسی، ارتقای کیفیت دسترسی و...)
بهرهگیری از پتانسیلهای موجود در بخش خصوصی و محیط بینالملل در قبال تعاملات بینالمللی.