شناسه خبر : 46501 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سرشار از ناطمینانی

سیاست در سال ۱۴۰۳ برای ایرانیان چگونه خواهد بود؟

 

حسین جلالی / نویسنده نشریه 

104سال‌هاست که ایران حال خوشی ندارد. دردهای مزمن اقتصادش بدجوری حاد شده و سیاستش هم عجیب تحلیل رفته است. آن‌طور که آمارهای اخیر -اسفندماه ۱۴۰۲- موسسه گالوپ نشان می‌دهد، حدود ۵۰ درصد فکر می‌کنند که اوضاع قرار است از این هم بدتر شود. ۸۰ درصد هم الان را زمان مناسبی برای کار پیدا کردن نمی‌دانند. اکثر مردم وضعیت را بد می‌دانند و حدود نصفشان فکر می‌کنند قرار است اوضاع بدتر هم بشود. این اعداد را می‌توان با رقیب دیرینه، یعنی عربستان سعودی، مقایسه کرد. آنجا، برعکس ایران، حدود ۷۰ درصد، حال حاضر را زمان مناسبی برای ورود به بازار کار می‌دانند.1

اما سال نو چطور خواهد بود؟ آیا سیاست مملکت را تغییر و تحولی خواهد آمد؟ سیاستی که سال‌هاست اقتصاد را به گروگان گرفته و امور کشور را متوقف خود کرده است.

پیش‌بینی که نشدنی است. آنچه می‌توان کرد، تامل درباره رویدادها و روندهای مهم پیش‌رو است. تاملی که مخاطرات آینده را نشان می‌دهد و شاید توجه ما را به روزنه‌هایی نیز جلب کند. در این گزارش موارد مهمی که سیاست ایران در سال ۱۴۰۳ را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بررسی کرده‌ایم.

برای این بررسی با دکتر نقیب‌زاده هم گفت‌وگو کردیم. وقتی با این استاد بازنشسته گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره سال نو حرف زدیم او ابتدا مختصات جهانی را که ایران ۱۴۰۳ در آن قرار دارد تشریح کرد و بعد به شکل مختصرتری به خود مسائل داخلی ایران پرداخت: «ما در حالی به استقبال سال جدید می‌رویم که دو جنگ بسیار مهم در جریان است و هر یک از این جنگ‌ها می‌تواند پیامدهای مخوفی بر جای بگذارد.»

نمای خارجی: جهان رو به سوی سالی پرتنش و پرآشوب

جنگ اسرائیل در غزه و آینده منطقه؟

حمله هفت اکتبر حماس همه را غافلگیر کرد. کسی -دست‌کم در سطح تحلیلگران سیاسی جهان- انتظار چنین اتفاقی را نداشت. بعد از آن، اسرائیل با شدتی بی‌سابقه به غزه یورش برد. اول هوایی و بعد هم زمینی. حمله‌ای آنچنان شدید و فراگیر که حتی انتقاد برخی از دوستان نزدیک اسرائیل را نیز برانگیخت. از همان ابتدا اما یک سوال پررنگ بود: دامنه این جنگ چقدر خواهد بود و ایران کجای آن قرار خواهد گرفت؟

همه کشورهای منطقه به نحوی درگیر این جنگ شده‌اند و از آینده آن بیمناک هستند. در سال ۱۴۰۲ خاورمیانه باز هم به منطقه‌ای آشوب‌زده بدل شد؛ «ویژگی منطقه آشوب‌زده آن است که هرگونه بحران و ستیز امنیتی از یک حوزه جغرافیایی به سایر عرصه‌های منطقه‌ای منتقل خواهد شد».2

احمد نقیب‌زاده جنگ اسرائیل در غزه را برای آینده ایران بسیار پرمخاطره می‌داند. او در صحبت‌هایش زمان زیادی را صرف توضیح اهمیت این جنگ برای ایران کرد. نقیب‌زاده مقدمه بحثش را به ذهنیت و هدف اسرائیلی‌ها اختصاص داد: «جنگ اسرائیل در غزه سر دراز دارد. می‌دانیم در میان یهودیان گروه‌هایی هستند که به‌جد قائل به امحای کامل فلسطین هستند. برعکسِ نگاه غالب -که اسرائیلی‌ها را غاصب می‌پندارند- این دسته از اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها را غصب‌کننده می‌دانند؛ آنها فکر می‌کنند که از بیش از ۱۴۰۰ سال پیش سرزمین مقدس آنها تصاحب شده است! اکنون سیاست کلی اسرائیل این است که گروه‌های تندرو فلسطینی را محو کند و تشکیلات خودگردان را هم فلج کند. آنها به‌هیچ‌وجه قائل به پذیرش یک دولت فلسطینی نیستند. این قضیه الان مشهود است؛ به شکلی خانه‌ها در غزه را ویران کرده‌اند که امکان بازگشت مردم به آن وجود ندارد. تلاش آنها این است که به انحای مختلف، فلسطینی‌ها را از این سرزمین برهاند.»

این استاد مجرب علوم سیاسی با طرح این مباحث توضیح داد که اسرائیل اگر موفق شود که حماس را به گروهی بی‌خطر تبدیل کند، آنگاه به سراغ جنوب لبنان و سوریه خواهد رفت. همان‌طور که او توضیح داد، «این موضوع خطر تسری جنگ به سایر مناطق، به‌خصوص ایران را هم پیش می‌آورد. در آن صورت ‌وضعیت برای ایران غم‌افزا خواهد شد».

وقتی سطح تنش بالا می‌رود، کنترل شرایط هم سخت می‌شود. بارها مقامات ایرانی و آمریکایی تصریح کردند که هیچ علاقه‌ای به ورود مستقیم به درگیری ندارند. اما آنچه مشخص است این است که شرایط اصلاً در مدیریت کامل طرفین نیست. در چنین شرایطی اتفاقات ریز و درشت می‌تواند دومینوی شومی از حوادث را در پی داشته باشد. از یاد نبردیم که درگیری نیروهای مقاومت با آمریکایی‌ها در سال ۱۴۰۲ و کشته شدن سه سرباز آمریکایی داشت چطور اوضاع منطقه را وخیم می‌کرد.

پیشتر دکتر متقی در روزنامه دنیای اقتصاد در این‌باره نوشته بود: «اقدامات نظامی و امنیتی اسرائیل در سوریه، لبنان و ایران را می‌توان در زمره نشانه‌هایی دانست که منطقه آشوب‌زده را رادیکالیزه کرده و زمینه تصاعد بحران در فضای پرتنش منطقه را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. ایالات‌متحده تلاش دارد زمینه‌ای برای مدیریت و کنترل بحران در محیط منطقه‌ای به‌ وجود آید، اما تصاعد بحران از سوی بازیگران آشوب‌ساز به وقفه و تردید در همکاری‌های دیپلماتیک، اجتماعی و اقتصادی بازیگران منطقه‌ای منجر شده است.»

خطر رفتن آمریکا از منطقه برای ایران

105دکتر نقیب‌زاده در اینجای بخش خود پرانتزی باز کرد و مسئله‌ای را مطرح کرد که احتمالاً برای بسیاری نامانوس باشد: «نکته دیگر امکان رفتن آمریکا از خاورمیانه است. این موضوع هم به مراتب خطر بزرگی برای ایران پدید می‌آورد. نمی‌دانم مسئولان کشور متوجه این هستند که با رفتن آمریکا با یک ائتلاف منطقه‌ای بسیار خطرناک روبه‌رو خواهند شد؛ ائتلافی مرکب از ترکیه، اسرائیل، اردن، عربستان سعودی و شاید سایر کشورها. یک ائتلاف منطقی، در مرزهای ایران، می‌تواند بسیار زیان‌بارتر از یک دشمن دوردست باشد. برای اینکه اینها چشم به خاک ایران هم دارد. این موضوعات با مسائل داخلی ایران هم گره می‌خورد.»

به گمان او این جنگ در سال آینده نیز به پایان نخواهد رسید و اسرائیل اهداف بلندپروازانه و بسیار خطرناکی در سر دارد که عمیقاً ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

جنگ روسیه و اوکراین و جهانی که در آستانه دیگرگون شدن است

برای جایابی ایران در پهنه روابط بین‌الملل در سال شمسی پیش‌رو، جنگ دیگری را هم باید مورد توجه قرار داد؛ جنگ روسیه و اوکراین.

شاید الان از خاطر بسیاری رفته باشد که بیش از دو سال پیش وقتی روس‌ها نیروهای نظامی خودشان را به مرزهای اوکراین می‌آورند، بسیاری آن را یک قدرت‌نمایی در نظر گرفته بودند. قدرت‌نمایی که قرار نبود به جنگ ختم شود و صرفاً به هدف گرفتن امتیازاتی از اوکراین انجام می‌شد. اما حالا چند وقتی هست که جنگ تمام‌عیار روسیه-اوکراین وارد سال سومش شده است.

دکتر نقیب‌زاده در خصوص این جنگ توضیح داد: «جنگ اوکراین روزبه‌روز پیچیده‌تر می‌شود. روسیه پیشرفت‌هایی به ‌دست آورده است ولی کشورهای اروپایی مصمم هستند که جلوی موفقیت روسیه را بگیرند. آنها بیش از هر چیزی بیم دارند که روسیه دوباره در قالب یک ابرقدرت سر دربیاورد و در آن صورت امنیت همه آنها به مخاطره خواهد افتاد؛ به‌خصوص که آمریکا هم دیگر توجه سابق را به اروپا ندارد. این یک اختلاف میان کشورهای اروپایی به‌ وجود می‌آورد؛ بر سر اینکه  چگونه به اوکراین کمک برسانند. من فکر می‌کنم اروپایی‌ها در نهایت با هم متحد می‌شوند و به آمریکا هم فشار می‌آورند که از اوکراین حمایت کند.»

اما آن‌طوری که استاد تمام بازنشسته دانشگاه تهران توضیح داد، متوقف کردن پوتین هم لزوماً معادلات جهانی را به وضعیتی باثبات‌تر سوق نمی‌دهد: «اگر اروپاییان موفق شوند که جلوی روسیه را بگیرند، آنگاه، روسیه بیش از پیش به چین وابسته خواهد شد. وابسته شدن روسیه به چین، تشکلی را منسجم‌تر می‌کند که البته الان هم درون پیمان شانگهای وجود دارد؛ اتحاد نظامی روسیه، چین و کره شمالی. در این وضعیت بحران به شرق دور هم سرایت خواهد کرد و ژاپن، کره و فلیپین هم احساس خطر خواهند کرد.» او این تاکید را هم کرد که «آمریکا دارد تمام تعهداتش را در گوشه‌وکنار کره زمین کم می‌کند که به رویارویی مستقیم با چین بپردازد».

از نظر این استاد علوم سیاسی چنین وضعیتی شباهت‌های قابل‌توجهی به دوره پیش از جنگ جهانی اول دارد. جایی که روسیه بعد از شکست از ژاپن، توجه خودش را به بالکان، افغانستان و ایران متمرکز کرد. تغییر توجهی که البته بسیار بحران‌آفرین بود. این‌چنین است که از نظر او جنگ روسیه و اوکراین می‌تواند «به شکل بسیار دراماتیکی پیش برود».

در نگاهی کلان، سال ۱۴۰۳ برای جهان سال زیاد خوش‌طلیعه به ‌نظر نمی‌رسد. گفتن این نکته خالی از فایده نیست که وقتی با دکتر نقیب‌زاده درباره سیاست در سال آینده صحبت کردیم، اولین جمله‌ای که این پژوهشگر شناخته‌شده سیاست مطرح کرد از این قرار بود: «سال ۱۴۰۳ سالی پرآشوب و پرتنش برای تمام مردم دنیا خواهد بود.»

سایه سنگین ترامپ بر سال ۱۴۰۳

تبلیغات مفصل انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال جدید شمسی اوج می‌گیرد و در پاییز ۱۴۰۳ تکلیف پیروز این رقابت نفس‌گیر مشخص خواهد شد. اغراق نیست وقتی گفته می‌شود که مهم‌ترین انتخابات این کره خاکی، انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکاست، «مهم‌ترین» از حیث تاثیرگذاری بر سرنوشت تمام کشورها.

اما داستان ایران با این انتخابات متفاوت از نسبت عادی دیگر کشورها با یک ابرقدرت است. این بداقبالی تاریخی ایران بود که عجیب‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا در دوره‌ای زمام این کشور را در دست گرفت که موضوع ایران برجسته شده بود و محل مناقشه جناحی. ترامپی که در اتفاقی کم‌سابقه، یک‌طرفه از برجام خارج شد، کارزار فشار حداکثری بر ایران را به راه انداخت و دستور ترور سردار سلیمانی را داد دوباره در آستانه ریاست‌جمهوری قرار گرفته است.

آنچه در آمریکا می‌گذرد برای سیاست ایران در سال ۱۴۰۳ و البته برای جهان مهم است. دکتر نقیب‌زاده هم به این موضوع اشاره گذرا داشت: «یک احتمالی که در پایان سال ۱۴۰۳، یعنی در زمستان محتمل است، روی کار آمدن ترامپ است- که احتمالش هم زیاد است. در آن صورت، این سناریو مطرح می‌شود که او دست اسرائیل را در منطقه کاملاً باز بگذارد و در هر شرایطی از آن حمایت کند. همزمان او فشار بر ایران را هم بیشتر خواهد کرد. اینکه در تبلیغات ریاست‌جمهوری دائماً می‌گوید اگر من بودم تابه‌حال با ایران به توافق رسیده بودم، معنایش آن است که ایران را آنچنان به ستوه می‌آورم که مجبور باشد قراردادی را آنچنان که ما دیکته می‌کنیم، بپذیرد.» اقتصاد ایران شدیداً به نفت وابسته است. ترامپ در کارزار فشار حداکثری، سودای صفر کردن صادرات نفت ایران را داشت.

آن‌طوری که کارشناسان اقتصادی توضیح می‌دهند: «ما تجربه تلخ تحریم‌های شدید و فشار بزرگ را در زمان ترامپ شاهد بوده‌ایم، حتی من به یاد دارم هرگاه نماینده پولی و مالی ایران برای مذاکرات می‌رفتند کاملاً رصد می‌شدند و پشت سر آنها نماینده آمریکا می‌رفت و اجازه گره‌گشایی را نمی‌داد، همین نشان‌دهنده این بود که فشار زیادی بر روی ایران قرار گرفته بود و عملاً به‌دنبال فلج کردن بخش‌های مختلف اقتصاد ایران بودند اما با آمدن جو بایدن، جنگ اوکراین و روسیه و نیازی که جهان به انرژی داشت، باعث شد تا سیاست‌های رئیس‌جمهور جدید آمریکا در راستای سهولت در تحریم‌های ایران به‌خصوص در بخش نفت باشد.»3

شاید کمی عدد و رقم مفید باشد. بر اساس گزارش‌های اوپک، در سال 2004 ایران تقریباً چهار میلیون بشکه در روز تولید و به‌طور متوسط روزانه دو میلیون و 684 هزار بشکه نفت صادر کرده است. وضعیت کم‌وبیش تا قبل از تحریم‌های دوره اوباما به همین شکل بود. اما اگر می‌خواهید بدانید که ترجمان نفتی «فشار حداکثری» چیست می‌توان گفت کمترین صادرات نفت ایران از سال ۱۹۸۰ تا به امروز در این دوره رقم خورده است با چیزی کمتر از ۴۰۴ هزار بشکه در روز، در نظر بگیرید که این نفت هم به قیمت پایین‌تر و اغلب با پرداخت‌های پردردسر انجام می‌شد.

نمای داخلی: بسته شدن سوپاپ اطمینان

وقتی بحث به ایران رسید، صحبت‌های دکتر نقیب‌زاده کوتاه‌تر بود. این کوتاهی منطق داشت. حرف احمد نقیب‌زاده ساده است: «هر مجلسی با هر رئیس‌جمهوری که سر کار باشد با یک بحران عظیم اقتصادی روبه‌رو است. بحرانی که ناشی از سیاست‌های خارجی و سوء‌مدیریت‌هاست.» بنابراین او فعلاً برای رقابت‌های سیاسی، جناح‌بندی‌های مجلس و رقابت‌های زودهنگام ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ وزن زیادی قائل نیست.

نقیب‌زاده کتاب‌های مهمی درباره جامعه‌شناسی دولت ترجمه کرده است. همین دغدغه و گرایش هم باعث شد او در تمام این سال‌ها بر اهمیت کم کردن فاصله دولت و ملت تاکید کند. او می‌داند تشدید این فاصله چه پیامدهای ویرانگری می‌تواند در پی داشته باشد.

در این بخش بحث، استاد سابق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از نگرانی خود از «ازدیاد فاصله دولت و ملت» صحبت کرد. از نظر او چنین وضعیتی آبستن اعتراض است و اعتراضی هم که با برخورد روبه‌رو شود به بیان نقیب‌زاده «عمق» پیدا می‌کند و سبب «بحران‌های بسیار جدی» می‌شود. تصویری که استاد سابق دانشگاه تهران می‌بیند این‌طور است: «وضعیت امروز ایران -سوءمدیریت، تورم، تنش‌ها و تمردهای اجتماعی، همه و همه- بحران‌های دامنه‌داری هست که با سیاست‌های مقطعی حل نخواهد شد. تصور کنید بحران اقتصادی، همراه با اعتراضات مردم، در کنار مقبولیت آسیب‌دیده، همه در کنار بحران‌های بین‌المللی دست‌دردست هم می‌دهند و عرصه را به‌شدت برای هر دولت و مجلسی تنگ خواهد کرد. این وضعیت می‌تواند بحران‌های دیگری در پی داشته باشد؛ عرض کردم برخی کشورهای منطقه چشم به خاک ما هم دارند.»

اصلاح‌طلب مایوس است و اصول‌گرا سر در برف دارد

«می‌پرسید در میان اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان چه تغییری حاصل می‌شود؟ ساده بگویم هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد. جناح حاکم با اصلاح‌طلبان همان کاری را کرد که شاه با ملی‌گرایان.» عدم تغییری که نقیب‌زاده از آن صحبت می‌کند به معنای عدم فعل و انفعال در صحنه سیاست نیست. او توضیح داد: «اساساً نتیجه حذف رقبا -حتی رقبای ملایم- و یک‌صدایی، انسداد سیاسی است. مثل این می‌ماند که جلوی سوپاپ اطمینان دیگ بخار را بگیرید و آن را روی چراغ بگذارید...»

به بیان این استاد علوم سیاسی بازنشسته همه می‌دانند که گردش نخبگان از جمله عواملی است که باعث پایداری رژیم‌ها می‌شود. به عبارتی «بخارات متراکم‌شده در جامعه را باید به نحوی آزاد کرد».

اینجاست که او دوباره از اهمیت رابطه دولت و ملت گفت: «جامعه مثل رودخانه است و کسی نمی‌تواند آن را متوقف کند. اگر کسی بخواهد آن را متوقف کند خودش جا می‌ماند. فاصله دولت و ملت از هر سویی که باشد خطرناک است؛ چه دولت بخواهد کاری بکند و جامعه کشش نداشته باشد، و چه جامعه بخواهد کاری بکند و دولت به خاطر گیرهایی که برای خودش ایجاد کرده باشد، نتواند حرکتی پابه‌پای ملت داشته باشد.»

از نظر نقیب‌زاده حال ‌و روز جریان‌های سیاسی کشور هم این‌طور است:‌ «اصلاح‌طلبان کاملاً مایوس شده‌اند و عقب کشیده‌اند. آنها تحت تاثیر مردم هم هستند و پیام «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا» را کاملاً درک کرده‌اند. اصول‌گراها هم که سر در برف فرو برده‌اند و کاری با این حرف‌ها ندارند تا زمانی که کسی سر آنها را از برف بیرون بیاورد.»

تشکیل مجلس جدید و نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری

سال بعد مجلس جدید آغاز به‌ کار می‌کند. دوازدهمین دور مجلس نیز همچون یازدهمین دوره در دست جناح حاکم خواهد بود. می‌توان انتظار داشت یک‌دستی ایجاد شده -بخوانید خالص‌سازی- باعث تشدید رقابت‌های درون‌جناحی می‌شود. کمااینکه این اختلاف در لیست‌های انتخاباتی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ هم کاملاً مشهود بود.

همچنین زدوخوردهای نامزدهای ریاست‌جمهوری هم در سال نو تشدید خواهد شد. آن‌طور که در این سال‌های خالص‌سازی دیده‌ایم، هرازچندگاهی برگی علیه یک فرد مدعی رو می‌شود و به اعتبار سیاسی او لطمه‌ای وارد می‌شود.

برای توضیح وضعیتی که جناح حاکم با آن روبه‌رو است، می‌توان از یادداشت چند وقت قبل عباس عبدی کمک گرفت:

«...آنچه آنان نمی‌دانستند این است که حذف دیگران با زور استصواب و تبلیغات یک‌سویه و... مترادف آغاز دشمنی میان خودشان است. در واقع در گذشته نیز همه گروه‌ها را غیر از خود می‌دانستند و با آنها دشمنی می‌کردند، اکنون که آنان حذف شده‌اند، بخشی از خودشان را تبدیل به دیگری و دشمن می‌کنند. ...یار و یارکشی آغاز شده است. از یک‌سو سایه هر کسی را که بویی از رئیس مجلس دهد، در دولت می‌زنند، همچنین اقدام به تخریب دستگاه قضایی می‌کنند. تیغ ردصلاحیت‌ها در حال تیزتر شدن است. کنگره و نشست می‌گذارند و خوراک تبلیغاتی و تمسخر کردن را برای دشمنان درون‌جناحی ایجاد می‌کنند. گفت‌وگوها برای تقسیم کرسی‌های مجلس یا پست‌های دیگر آغاز می‌شود. افشاگری‌های مربوط به فساد و حذف این و آن آغاز می‌شود. عده‌ای هم میان‌دار شده‌اند و با توصیه‌های اخلاقی می‌پرسند که چرا به هم می‌پرید؟ در حالی که اگر به هم نمی‌پریدند؛ باید پرسیده می‌شد که چرا به هم نمی‌پرید؟»

به نظر می‌رسد در میان تحلیلگران اکثراً بر این باور هستند که هرقدر جلوتر می‌رویم تنش‌ها و درگیری‌های داخلی این گروه بیشتر خواهد شد.

در مقابل جناح اصلاح‌طلب و معتدل هم به‌ نظر می‌آید که وقتی از قدرت کنار گذاشته می‌شود ابتکار عمل خاصی ندارد. در تمام سال‌های اخیر نیز تنها وقتی خلاقیت و عمل متفاوتی از این گروه‌ها دیده شد که از سوی قدرت به آنها اجازه ورود داده شد. بنابراین می‌توان حدس زد سال ۱۴۰۳ نیز برای این گروه‌ها به همان شکل امسال پیش برود.

البته با نزدیک‌تر شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴، فعالیت‌های درون‌جناحی طیف اصلاح‌طلب هم تشدید خواهد شد. احتمالاً کمافی‌السابق، تمرکز این فعالیت‌ها بر افراد باشد.

نگاهی خوش‌بینانه به یکدستی قدرت و منتقدان آن

در صحبت از سیاست ایران در سال ۱۴۰۳، بد نیست به نظریه‌ای اشاره کنیم که در میان برخی از تحلیلگران وجود دارد. صاحبان این تحلیل، بر این باور بودند که از آنجا که اصلاح‌طلبان و نیروهای میانه، توان کافی برای به ‌وجود آوردن تغییرات اساسی ندارند، باید کناری بنشینند و اجازه دهند، جناح حاکم خودش تمام امور را در دست بگیرد. مخصوصاً که این تحلیلگران اعتقاد داشتند که این اتفاقی است که دیر یا زود رخ می‌دهد. روندی که شاید بتوان اسم آن را حذف غیرخودی‌ها گذاشت. سویه روشن این دینامیک سیاسی را می‌توان در آنچه در سال‌های اخیر به «خالص‌سازی» مشهور شد، دید.

برخی این پویایی سیاست ایران را به وضعیت دولت دو سر در قرون وسطای اروپا هم تشبیه می‌کردند. از نگاه آنها دولت دو سر پایدار نیست و سطح تنش آن بسیار بالاست. در ادبیات روزانه سیاست ایران این وضعیت به «حاکمیت دوگانه» شناخته شده بود. جالب آنکه این نگاه فقط به تحلیلگران بیرون گود نشسته محدود نبود.

۲۸ آبان‌ماه سال ۱۴۰۲ بود که محسن منصوری، معاون اجرایی رئیس‌جمهور گفت: «دولت آقای رئیسی بساط حاکمیت دوگانه را از کشور جمع کرد.» هرچند او در ادامه این صحبت‌های خود اتهامات عجیبی مطرح کرد و باعث شد این قسمت حرفش کمتر دیده شود. او در ادامه گفته بود: «ما یادمان نمی‌رود زمانی در دولت‌های قبل از ما، روسای جمهوری داشتیم که وقتی از کشور خارج می‌شدند، نگران کشورفروشی اینها بودیم. نگران این بودیم که بروند توافقاتی کنند که سال‌ها مجبور شویم هزینه این توافقات را بدهیم. ما دیدیم دولت‌هایی که هر روز مقام معظم رهبری هر فرمایشی داشتند، هر راهبردی را بیان کردند، اینها آمدند فردایش عکس آن را مصاحبه کردند و سر و دست گرفتند.» اگر از کنار این اتهامات بگذریم صحبت مشاور رئیس‌جمهور با تحلیل مطرح‌شده همخوان است. او در ادامه صحبت‌هایش باز تاکید کرده بود: «امروز در کشور حاکمیت دوگانه وجود ندارد. دولت خودش را در مقابل مقام معظم رهبری عددی نمی‌داند. خودش را صفر می‌داند. خودش را نوکر ولایت می‌داند و بساط این حاکمیت دوگانه که در برخی دولت‌ها شکل گرفته بود، برچیده شد...»

برخی از تحلیلگرانی که تحولات ساحت سیاسی ایران را از این نظر بررسی می‌کنند، امیدوار هستند که با حذف شدن رقبای میانه‌رو و اصلاح‌طلب، شکاف‌های درون جناح حاکم فعال شود. آنها امیدوار هستند که شکاف اصلی درون جناح حاکم بین علم‌گراها و تندروها باشد. به این ترتیب ما در قدرتی که اصطلاحاً یکدست شده رقابت سنگینی بین عمل‌گراهایی خواهیم دید که به ضرورت متوجه اهمیت تنش‌زدایی خارجی و اصلاحات اقتصادی شده‌اند، با تندروهایی که به‌خاطر منافع یا ایدئولوژی با این اصلاحات مخالفت می‌کنند.

شاید برجسته‌ترین تحلیلگری که به نگاهی این‌چنینی نزدیک است احمد زیدآبادی باشد. او دائماً در نوشته‌های خودش بر این نکته تاکید می‌کند و برای همین درباره انتخابات ۱۱ اسفند مجلس نوشت: «اگر انتخابات امسال به رقابتی بین اصول‌گرایان عمل‌گرا و افراطی تبدیل شود، برگزاری آن معنا و مفهوم خاص خود را پیدا خواهد کرد، اما تبدیل آن به رقابت میان اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان، فاقد هر نوع معناست!»

البته گروهی که با این تحلیل هم‌نظر نیستند، هرچند بر تنش‌های درونی جناح حاکم تاکید می‌کنند اما شکاف‌ها و تنش‌ها را بیشتر حول منافع و باندها ارزیابی می‌کنند تا حول ضرورت‌های عمل‌گرایی و ایدئولوژی‌های افراطی.

سال ۱۴۰۳، مخصوصاً با تشکیل مجلس جدید و نزدیک‌شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری بهار ۱۴۰۴، بهتر می‌تواند نشان دهد که حق با کدام گروه از تحلیلگران است.

سیاستیِ سیاسی: قیمت بنزین چه می‌شود؟

همه این سوال را می‌پرسند که قیمت بنزین چه زمانی افزایش خواهد یافت؟ بسیاری درباره مبلغ آن گمانه‌زنی می‌کنند و برخی از نظام سه‌نرخی صحبت می‌کنند. برای آنکه در انبوه اخبار بنزینی سردرگم نشوید، نکته‌ای که سال ۱۴۰۲ حمید امانی‌همدانی، معاون سازمان برنامه و بودجه، گفت، گویاترین موضع‌گیری بود: «در خصوص افزایش قیمت بنزین همان‌طور که گفته شد، فرابودجه‌ای است... در واقع اتخاذ چنین تصمیمی نیازمند سران سه قواست و باید تمام قوا با هم سر این موضوع تصمیم‌گیری کنند.»

این چیزی شبیه همان افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸ بود که به اعتراضات سراسری منتهی شد. اعتراضاتی که احتمالاً دلیل به تاخیر افتادن افزایش قیمت بعدی شد. قیمت‌گذاری بنزین به شدت سیاسی و حتی امنیتی شده است، اما از نظر اقتصادی بالاخره روزی این اتفاق خواهد افتاد و به احتمال خیلی زیاد سال ۱۴۰۳ شاهد این افزایش قیمت باشد.

هرچند اعتراضات آبان ۱۳۹۸ با افزایش قیمت بنزین شروع شد اما نظرسنجی‌های ایسپا در آن زمان نکات جالبی را نشان می‌داد:

«نکته مهم که در نتایج این نظرسنجی به چشم می‌خورد این است که اگرچه اعتراضات با افزایش قیمت بنزین کلید خورد، اما دغدغه اصلی مردم صرفاً بنزین نبوده است. کمااینکه تنها شش درصد از شهروندان در پاسخ به اینکه این روزها بیش از همه نگران چه چیزی هستند، گرانی بنزین را اعلام کردند. نزدیک به ۸۵ درصد از آنها، که اکثریت را شکل می‌داد، نگران مشکلات کلان اقتصادی، بیکاری و ناامیدی از آینده بودند. همچنین میزان رضایت مردم تهران از وضعیت کشور که در سال 1396 نزدیک به ۳۰ درصد بود، امسال به حدود ۱۵ درصد رسید. مسئله ترسناک‌تر اینکه تنها ۱۶ درصد از مردم به آینده امیدوار بودند و ۵۲ درصد از ناامیدی و بدتر شدن شرایط در آینده خبر دادند. نکته تامل‌برانگیز اینکه حدود ۷۵ درصد، مردم را در اعتراضات آبان‌ماه محق دانستند، اما در مجموع این اعتراضات را بی‌نتیجه قلمداد می‌کنند. ۵۰ درصد معتقدند این اعتراضات نفعی برای کشور ندارد و ۴۲ درصد نیز مخالف این برداشت هستند. ۶۶ درصد نتیجه آن را اغتشاش و ناامنی می‌دانند، ولی ۲۵ درصد با این برداشت مخالف‌اند. در حالی که فقط ۴۱ درصد معتقدند این اعتراضات مسئولان را مجبور به اصلاح سیاست‌ها می‌کند، ۴۹ درصد نظر مقابل این گزاره را دارند. در نهایت ارزیابی ۵۴ درصد مردم تهران از حوادث آبان‌ماه این است که اعتراضات تمام‌ نشده و در آینده ادامه خواهد یافت و ۲۹ درصد دیگر می‌گویند اعتراضات به پایان رسیده است.»

بعد از حوادث تلخ آبان ۱۳۹۸ مباحث متعددی چه در سطح سیاستی و چه در سطح سیاسی مطرح شد. ناموفق بودن افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸، باعث شد ایده‌های بدیل سیاستی بیشتر به چشم بیایند. یکی از این طرح‌ها که همدلی بدنه کارشناسی کشور را هم پشت خود داشت اعطای سهمیه بنزین به هر ایرانی با امکان خرید و فروش آن بود. طراحان این طرح بر این باور بودند که این‌طور فردی که خودرو ندارد هم سهمیه بنزین خواهد داشت و از فروش آن در بازار متشکل می‌تواند سود ببرد. کارشناسان بر این باور بودند که این طرح باعث می‌شود که ذی‌نفعان اجتماعی برای آزاد شدن قیمت بنزین به‌وجود بیاید. البته باید صبر کرد و دید که این‌بار مسئولان چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت.

106

 نگاهی متفاوت به آینده سیاست در ایران

برای فهم سیاست ایران در سال ۱۴۰۳ به سراغ روح‌اله اسلامی، استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد هم رفتیم. او اما کاملاً به موضوع از زاویه دیگری نگاه کرد. هرچند افق زمانی گزارش ما یک‌ساله بود اما اسلامی با طولانی‌تر کردن افق از کلان‌روندهای دیگری صحبت کرد که به نظر او از تمام متغیرهای مورد بحث ما مهم‌تر بودند.

او گفت: «اگر زمانی مهم بود که چه کسی می‌آید و چه کسی نمی‌آید الان دیگر فرقی نمی‌کند. یعنی حتی اگر بیرون قدرت هم با همدیگر فرق کنند درون قدرت که بروند به هم شبیه می‌شوند یا مجبور می‌شوند به یک شکل عمل کنند.» این استاد علوم سیاسی در ادامه یکی از مولفه‌های مهم مدنظر خودش را شرح داد. متغیر اول، تکنولوژی بود: «مهم‌ترین مولفه‌ای که وجود دارد، بحث تکنولوژی، مخصوصاً تکنولوژی اطلاعات است. تکنولوژی‌های جدید همه کشورها و همه چیز را تغییر خواهد داد: از خانواده و فرهنگ تا حمل‌ونقل و تجارت. این مهم‌ترین متغیری است که در تحولات دنیا و ایران نقش بازی می‌کند.»

اسلامی تاکید داشت که بحث او درباره آینده خیلی دور نیست: «اگر در گذشته نزدیک هر 10 سال یک‌بار تحولات تکنولوژیک بزرگ اتفاق می‌افتاد الان هر سال تحولاتی به‌وقوع می‌پیوندد که قابل پیش‌بینی نیست: هوش مصنوعی زندگی ما را کاملاً متحول خواهد کرد.»

او در ادامه بحثش از تکنولوژی، از ظهور شرکت‌های چندملیتی بسیار بزرگی صحبت کرد که حتی بسیاری از کارویژه‌های دولت‌ها را نیز انجام خواهند داد. بنابراین به باور او دولت به معنای کلاسیک خودش، روزبه‌روز از نقش‌های خود خواهد کاست و فقط امور خاصی را به‌عنوان کارویژه‌ها برای خود نگه خواهد داشت.

مورد دومی که از نظر او سرنوشت ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد مهاجرت است. او در این زمینه گفت: «مورد دومی که سرنوشت ایران را رقم خواهد زد مهاجرت است. جمعیت ایران به سمت شمال و غرب حرکت خواهد کرد. ایران به کشوری با چند کلانشهر بزرگ تبدیل خواهد شد. جمعیت روستاها و شهرستان‌ها کاسته خواهد شد. باید برای تمام اینها فکر شود.»

در کنار این حرکت داخلی، مهاجرت جوانان به خارج و مهاجرت از افغانستان و عراق به ایران هم ادامه خواهد داشت.

مورد سوم بحث اسلامی اما درباره طبقه متوسط بود. او برخلاف اغلب تحلیل‌ها از رشد این طبقه صحبت کرد:‌ «جامعه ایران به شدت و با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است. برخلاف همه تحلیل‌ها، طبقه متوسط ایران مدام دارد گسترش پیدا می‌کند. فرآیند مهاجرت [به شهرهای بزرگ]، تحصیلات و تحولی که در جایگاه زنان به‌وقوع پیوسته باعث شده است که طبقه متوسط بسیار قدرتمندی در ایران شکل بگیرد.» به باور او هنوز این طبقه ظهور و بروز کامل حقوقی و سیاسی نداشته اما شکل گرفته و به مرور زمان در تمام سطوح این طبقه متجلی می‌شود.

اسلامی این وضعیت را عامل مهم و مفیدی برای آینده کشور می‌داند و بر این باور است که طبقه متوسط اهل فکر و زنان فعال در جامعه تحولات بزرگی را برای ایران رقم خواهند زد. 

پی‌نوشت‌ها:

1-https: / /news.gallup.com /poll /611210 /iran-votes-lukewarm-leadership-cool-economy.aspx

 2-https: / /donya-e-eqtesad.com /fa /tiny /news-4036433

 3- https: / /hammihanonline.ir /fa /tiny /news-12982 

دراین پرونده بخوانید ...