قارچهای سمی
موسسههای مالی و اعتباری چگونه به سرنوشت تلخ دچار شدند؟
بهاره چراغی: نظام مالی را موتور محرکه هر اقتصادی میتوان تصور کرد، بهطوری که وابستگی بخشها و فعالیتهای اقتصادی به آن اجتنابناپذیر است. این نظام ماموریت دارد سرمایه کمیاب را به بخشهای اقتصادی تخصیص دهد و این کار از راه اختصاص منابع به موثرترین مصارف و در واقع مصارفی که بیشترین بازده را دارند، انجام میگیرد. در این میان، سیستم مالی غیربانکی یکی از زیربخشهای نظام مالی با تخصیص منابع و ارائه تسهیلات به متقاضیان سرمایهگذاری در بخشهای حیاتی و مهم است که البته درباره تاثیرگذاری آن بر رشد اقتصادی و تولید ملی، اختلافنظرهای زیادی بین اقتصاددانان وجود دارد. گلداسمیت و مکنیون و شاو بر این باورند که بازارهای مالی نقش کلیدی بر رشد اقتصادی و تولید ملی دارند اما این تفاوت در کمیت و کیفیت خدمات ارائهشده توسط موسسات مالی است که میتواند بخش مهمی از تفاوت نرخ رشد در میان کشورها را توضیح دهد. به عبارت دیگر، واسطههای مالی تنها کانال برای هدایت پسانداز خانوارها به سمت فعالیتهای سرمایهگذاری هستند و عوامل اصلی را باید در همان موجودی سرمایه و نرخ سرمایهگذاری جستوجو کرد. اما داستان موسسههای مالی و اعتباری در ایران تا به امروز، برخلاف اصول اقتصاد پیش رفته؛ این موسسهها که از دهه 80 با سرعت زیاد رشد کردند و قارچگونه سر برآوردند، به همان سرعت در حال از بین رفتن هستند. در حال حاضر از حدود 20 موسسه مالی و اعتباری، تنها نام چهار موسسه مالی و اعتباری غیربانکی در پایگاه اطلاعرسانی دولت وجود دارد که بنابر اعلام منابع غیررسمی یکی از آنها هم در آستانه انحلال قرار گرفته است. اما چرا موسسههای مالی و اعتباری در ایران در سراشیبی قرار گرفتند؟ آسیبشناسیها نشان میدهد ظهور و افول موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز در کشور تحت تاثیر تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی متعددی به وقوع پیوسته است. از یکسو تا سالها بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر بر بازار پول کشور، اختیارات کافی برای کنترل این موسسات را در دست نداشت و حتی پس از تصویب قانون تنظیم بازار غیرمتشکل پولی نیز از اختیارات قانونی خود تا سالها بعد هیچ استفادهای نکرد و از سوی دیگر تماماً دولتی بودن نظام بانکی تا سال 1380، عدم کنترل رشد نقدینگی، سرکوب مالی طولانیمدت، ناکارآمدی مجلس در قانونگذاری و نظارت، ناکارآمدی قوانین مرجع پولی و بانکی موجود از دیگر عواملی بودند که در ظهور و گسترش این موسسات غیرمجاز نقش داشتند.در مجموع میتوان گفت، نظام مالی ایران با توجه به وجود مشکلات و نقاط ضعف متعدد که عمدهترین آنها، عدم استقلال بانک مرکزی، عدم تشکیل بازارهای مالی، فقدان تعدد و تنوع کـافی در خدمات مالی و نهادهای مالی و فقدان رقابت ناشی از دولتی بودن نظام بانکی و وجـود انحصارات و موانع متعدد است، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. بر این اساس ورود موسسات مالی و اعتباری غیربانکی به بازارهای مالی به خاطر نقشی که در تشکیل بازارهای مالی، تکمیل نهادهای مالی و خدمات مالی و افزایش رقابت دارند، به شرط برقراری شرایط رقابت سالم، کارایی را در نظام مالی کشور افزایش میدهند.