بذر چپ
آیا برنامه سیاستگذار برای متمرکز کردن کشاورزی شدنی است؟
بهاره چراغی: به نظر میرسد دولت سیزدهم اقتصاد را آنگونه تفسیر میکند که سیاستمداران شوروی سابق در دهه 1970 تفسیر میکردند. تئوریسینهای دولت توصیه میکنند قطار دولت به سمت خودکفایی و بستن اقتصاد حرکت کند. اظهارات تازه رئیسجمهور درباره قرارداد دولت با کشاورزان، نشانههایی از علاقه سیاستگذاران به استقرار مکانیسم برنامهریزی متمرکز برای اقتصاد کشور است. دولت درصدد است تولید در حوزه کشاورزی با قرارداد انجام شود تا با این روش کشاورزان تنها محصولاتی را که مورد نیاز کشور است، تولید کنند. اما سوال این است که این سیاست چپ که تداعیکننده دورانی از اقتصاد کشاورزی شوروی سابق است تا چه اندازه در بخش کشاورزی ایران قابل اجراست؟ ابداع و بهکارگیری برنامهریزی متمرکز در راستای حل مشکلات و ایجاد تحولات در اقتصاد کشاورزی و در کل اقتصاد یک سرزمین در نظام جدید سوسیالیستی در شوروی انجام پذیرفت که بر اساس کلیت عمومی عوامل تولید و مداخله همهجانبه دولت استوار شده بود. این تدارکات در قالب برنامههای توسعه به اجرا گذاشته شد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تجربه برنامهریزی متمرکز سوسیالیستی به پایان عمر خود رسید.
در اقتصاد شوروی سابق، به جای آنکه عرضه و تقاضا در بازار تعیینکننده قیمت تعادلی باشد، بوروکراتهای دولتی یا کمیته مرکزی حزب کمونیست که کنترل منابع تولیدی، صنعتی و کشاورزی را در دست داشتند، قیمتهای کالاها و خدمات را تعیین میکردند. بر اساس این سیستم، نهاد عالی تصمیمگیری یعنی پولیتبوروی حزب کمونیست سیاستهای کلی را برای وزارتخانههای صنعتی و کمیسیونهای برنامهریزی ایالتی تعیین و وزرا و برنامهریزان برای تدوین برنامههای اقتصادی مطلوب حزب در کنار هم کار میکردند. مدیران صدها کارخانه، فروشگاههای مواد غذایی و حتی مزارع بر اساس قانون، موظف به اجرای برنامههایی بودند که مافوق آنها صادر میکرد. در این نظام اقتصادی، دادوستد داوطلبانه، مکانیسم بازار، کشف قیمت و سود بهطور کل مردود شمرده میشد. در این سیستم، تمام وسایل تولید از زمین گرفته تا سرمایههای فیزیکی و مالی در مالکیت دولت بود، و به دلیل برنامهریزی متمرکز دولتی، کشاورزان، خانوارها و بنگاهها توان تصمیمگیری آزادانه نداشتند. نتیجه نهایی این سیستم متمرکز چیزی جز فروپاشی اقتصادی نبود. حال پرسش این است که ما با تقلید از این سیستم میخواهیم به کجا برسیم؟ تحلیلگران و اقتصاددانان معتقدند جامعهای که به برنامهریزی از بالا به پایین متکی باشد، ناگریز گرفتار تولید بدون بهرهوری و اقتصاد عاری از خلاقیت و نوآوری میشود و در نهایت عاقبت خوبی در انتظارش نخواهد بود. تصور سیاستگذاران ایرانی این است که با تصمیمات دولتی میتوان مسائل اقتصادی را حل کرد، اما این استدلال در خصوص کشاورزی بسیار پیچیدهتر است چرا که تولید در بخش کشاورزی دارای ویژگیهای خاصی است که از مسائلی چون وضعیت بارندگیها و آبوهوا تاثیر میپذیرد. در این پرونده به دنبال پاسخی برای این پرسش هستیم که دستور از بالا به پایین در کشاورزی ایران چقدر جواب میدهد؟ آیا دنبال کردن تفکرات چپ اقتصادی میتواند چاره کار باشد؟