آوردگاه وین
چقدر و چرا باید به مذاکرات ایران و آمریکا در وین خوشبین بود؟
فرزین زندی: پس از مدتها، خبر از اتفاقاتی «سازنده» در مذاکرات هستهای به گوش میرسد. مذاکرات وین که اگرچه حول برجام در حال انجام است اما در حقیقت، دیداری است دوجانبه بین ایران و آمریکا اما به شیوهای «غیرمستقیم» یا «موازی». در مسائل «در حال جریان» یا «Ongoing» مثل مساله بازگشت به برجام که رخدادها به شکل لحظهای در حال شکلگیری هستند، لازم است که دائماً منتظر کنش و واکنش تازهای بود و نتیجه قطعی وجود ندارد اما رجوع به تجارب پیش از برجام حداقل میتواند مسیر کنونی را روشنتر کند. «وندی شرمن»، معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا در دوره باراک اوباما و رئیس تیم آمریکا در مذاکرات 1+5 با ایران در کتاب خاطرات خود اشاره جالبی به مسالهای دارد که هنوز هم میتوان رد آن را در این دور مذاکرات دید. گاه وقتی که اخبار امیدوارکنندهای از مذاکرات به گوش میرسد اما ناگهان طرح خواستههایی جدید یا بزرگ از سوی طرفین، بازی را وارد مرحله پیچیدهای میکند. شرمن میگوید: «یکی از ویژگیهای ثابت شیوه مذاکره ایرانیها این بود که همین که به نظر میرسید اجماع [نهایی] حاصلشده، آنها ناگهان چیزی را پیش میکشیدند و باز اوضاع را به هم میریختند. منطق آنها [ایرانیها] این بود که ما چیزی را که شما میخواستید دادیم، حالا یکی از چیزهایی را که ما میخواستیم و شما برداشته بودید، به ما بدهید.» بنابراین به نظر میرسد مباحثی که در مورد خواستهای هر دو طرف یعنی ایران و آمریکا در رسانهها منتشر میشود، صرفاً جنبههای غیرحیاتی و بعضاً با هدف مصرف داخلی است. تا پیش از وقوع خرابکاری جدید در تاسیسات حیاتی نطنز، توافق «شدنی»تر از هر زمان دیگری به نظر میرسید! شواهد بسیاری از جمله خبر رسمی آزادی زندانیان ایرانی در آمریکا گواه این ادعا میتوانست باشد اما ناگهان خرابکاری در نطنز همه چیز را دگرگون کرد.
از سوی دیگر، در عرصه داخلی ایران و با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری، اوضاع برای همه به ویژه شهروندان ایرانی، مبهمتر از همیشه است. با این حال به نظر میرسد بهرغم مخالفتهای شدید گروههای تندرو و نیروهای نزدیک به نظامیان در مذاکره با آمریکا، وضعیت وخیم اقتصادی و بحرانهای عمیق سیاسی، آنها را نیز به حصول توافق علاقهمند کرده است. این گروهها که خود را بیش از هر زمان دیگری به صندلی ریاستجمهوری نزدیکتر میبینند، ظاهراً به این باور رسیدهاند که ادامه وضع موجود، حتی برای کلیت ساختار سیاسی کشور نیز ناممکن است. از همینروی، جدال نیروهای داخلی برای روزهای پس از بازگشت آمریکا به برجام، آغاز نبرد تازه دیگری است. نبردی که احتمالاً در آن، گروهی خود را وامدار اعتبار زنده کردن برجام میداند و تلاش میکند دوره بعدی ریاستجمهوری را نیز با فرمان کاهش اختلاف با غرب پیش ببرد و گروه دیگر، با تلاش برای تقلیل دادن مسائل کشور به بحرانهای اقتصادی و درمان آن صرفاً با اتکا بر توان داخلی و تولید ملی، قصد دارد ارتباط با آمریکا را به دور از هیاهو رفع و رجوع کند. بر همین اساس، شاید بتوان انتخابات آتی را رقابتی بین شرق و غرب نامید. رقابتی که در آن، با جدیتر شدن مساله قرارداد 25ساله ایران و چین و احیای برجام، بیش از هر زمان دیگری مسیر حرکت آینده ایران در عرصه سیاست بینالملل را مشخص خواهد کرد.