شناسه خبر : 37547 لینک کوتاه

سنگ بنای سنگاپور

سنگاپور چگونه در مسیر توسعه قرار گرفت؟

 

علی درویشان/ نویسنده نشریه

82توسعه اقتصادی سنگاپور در پنج دهه اخیر بسیار چشمگیر بوده است. در این پنج دهه سنگاپور رشد اقتصادی بسیار سریعی داشته و میزان رفاه اجتماعی در این کشور نیز با رشدی بی‌سابقه مواجه بوده است. در این دوره، اقتصاد سنگاپور تبدیل به اقتصادی توسعه‌یافته شده است که موتورهای رشد متعددی را در اختیار دارد. این موتورهای رشد عبارت‌اند از: بخش تولید رقابت‌پذیر در سطح جهانی، تبدیل شدن به یکی از مراکز مالی و حمل‌و‌نقل اصلی دنیا و مرکزی برای مقر بسیاری از سازمان‌های جهانی و شرکت‌های بین‌المللی. امروزه وضعیت اقتصادی سنگاپور بسیار مناسب است.

سنگاپور مدرن در سال 1819 به وسیله سر استنفورد رافلز تاسیس شد. رافلز در سال 1795 کارمند کمپانی هند شرقی انگلستان بود و با سرعت خیلی زیادی در این شرکت رشد کرد و در سال 1811 فرماندار نظامی جزیره جاوه اندونزی شد. در 1818 فرماندار جزیره بنکولن سوماترا شد. او معتقد بود که انگلستان باید مرکزی دائمی در تنگه ملکه داشته باشد و به همین دلیل در سال 1819 به سنگاپور رفت تا این مرکز را ایجاد کند. در آن زمان این جزیره پوشیده از جنگل و دارای جمعیت بومی کم‌تعدادی بود و در بدو ورود رافلز به این نتیجه رسید که می‌تواند این جزیره را تبدیل به مرکزی مهم در جهان کند. در آن دوره سنگاپور در اختیار امپراتوری جوهور بود و پس از مرگ امپراتور، میان دو پسرش جنگ قدرت در گرفت و در این میان رافلز سمت برادر بزرگ‌تر را گرفت و به دلیل حمایتش جزیره سنگاپور را در اختیار گرفت و پس از مدتی به دلیل بدهی امپراتوری به کمپانی هند شرقی، این جزیره به جای طلب انگلستان برداشته شد. در این زمان انگلستان بندر جدید تجارتی در این جزیره ایجاد کرد و باعث رشد سریع آن شد.

به جز اروپایی‌ها، مالایی‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها و عرب‌ها برای کار و زندگی به سنگاپور آمدند و تا سال 1824 جمعیت این جزیره به بیش از 10 هزار نفر رسید. در سال 1826 با ملکه و پنانگ (دو منطقه که هم اینک در مالزی و در کنار تنگه ملکه قرار دارند) متحد شد و اتحادیه تنگه را تشکیل داد. در سال 1830 تبدیل به مراکزی تحت حاکمیت بنگال شدند و دو سال بعد سنگاپور به پایتخت این کشور تبدیل شد. در سال 1833 که کمپانی هند شرقی انحصار تجارت با چین را از دست داد، علاقه‌اش به منطقه مالایی‌ها کاهش پیدا کرد. در سال 1851 مدیریت سنگاپور به فرمانداری هند انگلستان واگذار شد.

 در سال 1867 سنگاپور رسماً به یکی از مستعمرات انگلستان تبدیل شد و به جای آنکه زیر قدرت کمپانی هند شرقی یا فرمانداری هند انگلستان باشد، به طور مستقیم تحت حاکمیت دولت مرکزی انگلستان درآمد. تا سال 1870 جمعیت سنگاپور به بیش از 100 هزارنفر رسید. در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 ساختمان‌های بسیار بزرگی در سنگاپور ساخته شدند. در زمان بازگشایی کانال سوئز در سال 1927، اهمیت سنگاپور بازهم افزایش پیدا کرد زیرا مسیر دریایی میان شرق آسیا و اروپا از این دو تنگه و کانال مهم می‌گذشت.

 

توسعه بندر

در نیمه دوم قرن 19، توسعه سنگاپور تحت فشار توسعه بنادر رقیب در منطقه قرار داشت. انگلستان توسعه بندر هنگ‌کنگ را آغاز کرده بود و فرانسه نیز توسعه منطقه سایگون (امروز هو چی مین در ویتنام) و هایفونگ در ویتنام را آغاز کرده بود. هلند نیز توسعه برخی بنادر در هند شرقی هلند (امروزه اندونزی) را با سرعت زیادی آغاز کرده بود. با باز شدن کانال سوئز در سال 1867 و راه افتادن کشتی‌های بخار، اهمیت سنگاپور افزایش پیدا کرد و در سال 1921 یک بندر نظامی در این جزیره تاسیس شد. رشد مناطق مالای به دلیل تجارت و ترانزیت کالا در این دوره با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد. نیاز غرب صنعتی به قلع و کائوچو باعث رشد سریع بندر سنگاپور شد و در این دوره تبدیل به یکی از مهم‌ترین بنادر دنیا شد.

 

جنگ جهانی دوم و پایان استعمار

در دسامبر 1941 ژاپنی‌ها از شمال مالایا و جنوب تایلند وارد آسیای جنوب شرقی شدند و خیلی سریع برتری هوایی و دریایی را در منطقه به دست آوردند. در پایان ژانویه 1942 ژاپنی‌ها تمام شبه‌جزیره مالایا را اشغال کردند و بر سنگاپور مسلط شدند. در 8 فوریه 1942 ژاپنی‌ها از تنگه جوهور گذشتند و فرماندار انگلیسی جزیره نیز سنگاپور را یک هفته بعد ترک کرد و به این صورت سنگاپور تا سپتامبر 1945 تحت اشغال ژاپن باقی ماند.

پس از جنگ جهانی دوم، برنامه انگلستان برای یکپارچه‌سازی منطقه مالایا و ایجاد اتحادیه مالایی‌ها و بعد از آن فدراسیون مالایا به گونه‌ای پیش رفت که سنگاپور در آن قرار نگرفت و دلیلی که برای آن بیان شد این بود که چون اکثریت جمعیت سنگاپور چینی هستند، نمی‌توانند با یک کشور مالایی در آرامش زندگی کنند. به عنوان یکی از کشورهای مستقل زیرمجموعه انگلستان، سنگاپور توانست پیشرفت‌هایی در زمینه قانونگذاری به دست آورد و بر خلاف مالایا که درگیر فشارهای کمونیستی بود، در سنگاپور مجلس نمایندگان و وزرا انتخاب شدند و در سال 1955 قدرت را به دست گرفتند. در سال 1959 فرماندار و افراد انتصابی از سمت انگلستان کنار رفتند و سنگاپور تبدیل به ایالتی خودمختار شد، هرچند که همچنان از نظر نظامی و سیاست خارجی تحت سیطره انگلستان باقی ماند.

 

سنگاپور در قرن بیستم

سنگاپور به عنوان مرکز مالی، حمل‌و‌نقل، ارتباطات و زیرساخت‌های حکومتی به دلیل رشد تجارت و صنایع انگلستان رشد بسیار سریعی کرد. هرچند که در طول جنگ جهانی اول تقریباً مشکلی برای سنگاپور به وجود نیامد اما به دلیل رکودهای شدید بعد از آن، سنگاپور نیز با رکود اقتصادی شدیدی رو‌به‌رو شد. اما در جنگ جهانی دوم و در دسامبر 1941 ژاپن به شبه‌جزیره مالایا و سنگاپور حمله کرد و حتی اسم سنگاپور را به شانون (ستاره جنوب) تغییر داد و همه سازه‌های انگلستان را نیز تحت کنترل خود درآورد. سنگاپور در زمان جنگ دوم جهانی خسارات زیادی هم از اشغال ژاپن و هم از بمباران متفقین دید. متفقین حجم زیادی از امکانات بندری سنگاپور را در زمان جنگ بمباران کردند. در خلال سال‌های اشغال یعنی 1942 تا 1945 به دلیل عدم دفاع انگلستان در برابر ژاپن، دید منفی در مورد استعمار انگلستان در این جزیره ایجاد شد و این‌گونه شد که پس از جنگ، انگلستان موافقت کرد که سنگاپور تبدیل به مرکزی مستقل و تحت حاکمیت انگلستان شود. زمانی که فدراسیون مالایا در سال 1948 ایجاد شد، سنگاپور همچنان به عنوان بخش مستقلی تحت حاکمیت انگلستان باقی ماند. در همان سال حزب کمونیست مالایا شورشی را در شبه‌جزیره مالایا آغاز کرد و تلاش کرد مالایا و سنگاپور را تبدیل به کشوری کمونیستی کند و به همین دلیل انگلستان در این منطقه تا سال 1960 وضعیت فوق‌العاده اعلام کرد. تقاضای جهانی برای قلع و کائوچو در دوران پس از جنگ باعث رشد سریع و بازسازی اقتصادی سنگاپور شد و جنگ کره در خلال سال‌های 1950 تا 1953 توانست وضعیت اقتصادی این کشور را بهبود بخشد. هرچند اعتصابات و اعتراضات دانشجویی که توسط حزب کمونیست مالایا برگزار می‌شدند همیشه ترس قدرت گرفتن کمونیست‌ها در سنگاپور را تقویت می‌کردند.

در 1953 کمیسیونی از انگلستان به سنگاپور پیشنهاد داد که تبدیل به منطقه‌ای خودمختار با ساختار سیاسی شود و به این صورت از این سال حزب‌های سیاسی به وجود آمدند. یکی از این احزاب، جبهه کار به رهبری دیوید مارشال بود که خواهان استقلال سریع از انگلستان و پیوستن به مالایا بود. در همان سال حزب حرکت مردم به رهبری لی کوان یو که حقوقدان تحصیل‌کرده کمبریج بود تشکیل شد که این حزب نیز کم‌و‌بیش طرفدار پیوستن سنگاپور به مالزی و خاتمه استعمار این کشور بود. پس از انتخابات سال 1955 دولت ائتلافی به رهبری دیوید مارشال تشکیل شد و با ادامه مذاکرات با لندن، سنگاپور از نظر داخلی کاملاً مستقل شد و انگلستان تنها مدیریت نظامی و سیاست خارجی این کشور را بر عهده داشت. در سال 1957 مالایا مستقل شد و سال بعد انگلستان وضعیت سنگاپور را از مستعمره به کشور مستقل تحت کنترل انگلستان تغییر داد و مقدمات برگزاری انتخابات جدید را فراهم آورد. در سال 1959 حزب حرکت مردم قدرت را به دست گرفت و مهم‌ترین رقیب این حزب، کمونیست‌ها بودند که قانونی و غیر‌قانونی فعالیت می‌کردند. مهم‌ترین این مخالفان، جبهه سوسیالیست بود که در دهه‌های 1960 و 1970 تاحدودی نیز توانسته بود هوادار جمع کند.

 

سنگاپور مستقل

پس از جدا شدن از مالزی در 9 آگوست 1965، سنگاپور با مشکلات زیادی به عنوان کشوری مستقل رو‌به‌رو بود. جمهوری سنگاپور در جزیره کوچکی با منابعی بسیار محدود تشکیل شده بود و تنها منبعی که داشت، استعداد مردمانش بود. پس از حل مشکلات ابتدایی، تجارت سنگاپور با ژاپن و ایالات متحده رشد قابل ملاحظه‌ای یافت. به دلیل حضور آمریکا در جنگ دوم منطقه هندوچین، مبادلات تجاری سنگاپور با ایالات متحده افزایش قابل ملاحظه‌ای یافت و سنگاپور تبدیل به مرکز تدارکات ارتش آمریکا در این منطقه شد. در سال 1967 سنگاپور وارد اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسه‌آن) شد و توانست به این روش پایداری منطقه‌ای، توسعه اقتصادی و تبادلات فرهنگی خود را بهبود بخشد. در سال 1968 انگلستان اعلام کرد که در مدت سه سال پایگاه نظامی خود در سنگاپور را تعطیل می‌کند و این خبری شوکه‌کننده برای سنگاپور بود چون میزان هزینه‌کرد انگلستان در این پایگاه بیش از 25 درصد تولید ناخالص داخلی سنگاپور بود. پس از خروج انگلستان از این پایگاه، این پایگاه تبدیل به مرکز مهم کشتی‌سازی و بندرگاه مهم سنگاپور شد و این‌گونه سنگاپور تبدیل به یکی از مهم‌ترین کشتی‌سازان دنیا شد.

 

سنگاپور مدرن و رشد اقتصادی

83از سال 1965 تا دهه 1990 سنگاپور شاهد رشد اقتصادی سریع بود و در دهه 1990 به عنوان یکی از کشورهای تازه‌صنعتی‌شده شناخته می‌شد و استاندارد زندگی مردم این کشور بسیار بالا بود. البته این رشد تحت نظام شبه‌دیکتاتوری و به شدت کنترلی لی کوان یو به دست آمده بود. در سال 1990 لی کوان یو از عنوان نخست‌وزیری استعفا داد و گو‌چوک‌یو جایگزین او شد و او نیز نظامی لیبرال‌تر را در این کشور برپا کرد. امروز سنگاپور کشوری پیشرفته است و اقتصاد آن با سرعتی پایدار حرکت می‌کند. جمعیت این کشور امروز بیش از 6 /5 میلیون نفر است.

در خلال دهه‌های 1970 تا 1990 سنگاپور به همراه هنگ‌کنگ، کره جنوبی و تایوان به دلیل رشد اقتصادی پایدار خود به چهار ببر آسیا شناخته می‌شدند. در این دوره صنایع کاربر به دیگر اعضای آسه‌آن منتقل شده بود و این کشورها مرکز تولیدات فناوری پیشرفته شدند. حزب حرکت مردم، دولتی پایدار و بدون فساد ایجاد کرد که همراه با کنترل دقیق مرکزی و سیاست‌های اجتماعی فعالیت می‌کرد. هرچند حزب حرکت مردم در طول سال‌ها به صورت تک‌حزبی و تا حدودی کنترلی کشور را اداره می‌کرد، اما همیشه پشتوانه مردمی خود را به خوبی نگاه داشته است. سنگاپور به عنوان کشوری مستقل از مالزی، چین و دیگر کشورها توانسته است خود را به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین و یکپارچه‌ترین کشورها در اقتصاد جهانی نشان دهد.

بحران اقتصادی سال‌های 1997 و 1998 آسیا نیز نتوانست مشکلی جدی برای سنگاپور ایجاد کند، هرچند ناپایداری در منطقه باعث ایجاد تلاطم در منطقه جنوب شرق آسیا شد، اما نتوانست رشد پایدار سنگاپور را با مشکلی جدی مواجه کند. به جز برونئی که دارای منابع نفتی گسترده است، سنگاپور توانسته خود را به عنوان پیشرفته‌ترین کشور در منطقه شرق آسیا معرفی کند.

شرکت‌ها در سنگاپور در حوزه‌های با رشد سریع مثل بخش مالی، خدمات هاب، پشتیبانی شهری، سلامت، اقتصاد دیجیتال و تولید پیشرفته فعالیت می‌کنند. دولت نیز نقش فعالی در پشتیبانی از رشد و نوآوری دارد. دولت سنگاپور همیشه تلاش داشته است تا بخش تولید خود را به عنوان بخشی مهم از اقتصادش، پایدار و رقابت‌پذیر نگه دارد و در طول سال‌ها نیز تلاش کرده تا این بخش هیچ‌گاه کمتر از 20 درصد از تولید ناخالص داخلی سنگاپور را تشکیل ندهد. کشوری مثل سنگاپور که نیاز زیادی به کشورهای دیگر دارد، طبیعتاً صاحب یکی از بازترین اقتصادهای جهان است و هم‌اینک سنگاپور عضو بسیاری از پیمان‌های تجارت منطقه‌ای و جهانی است و تلاش دارد تا این ارتباطات را به کشورهای جدید نیز گسترش دهد.

مقررات‌زدایی و تقویت کارآفرینی زیرساخت‌های اصلی اقتصاد پیشرو سنگاپور هستند. دولت تا می‌تواند چارچوب‌های مقررات را ساده می‌کند تا شرکت‌های سرمایه‌گذاری و بنگاه‌های خصوصی بتوانند ساده‌تر فعالیت کنند و نهایتاً تولید سرمایه در این کشور شکل گیرد. هدف سنگاپور ایجاد چارچوب قانونی برای پشتیبانی از نوآوری و ریسک است. حتی این کشور برنامه‌هایی برای حمایت از شرکت‌هایی دارد که فعالیت نوآورانه آنها بر خلاف مقررات و قوانین سنگاپور است. دولت همیشه نقش حمایت‌کننده از صنایع و بنگاه‌های نوآور و جدیدی دارد که به ویژه توان تولید محصولات استراتژیک مورد نیاز سنگاپور را دارند.

دولت بنگاه‌های محلی را که پتانسیل رشد سریع و بزرگ شدن دارند پشتیبانی می‌کند و به آنها کمک می‌کند تا بتوانند محصولات جدید و نوآورانه خود را در مقیاس اقتصادی تولید کنند. علاوه بر این تلاش دارد با پیمان‌های دو و چند‌جانبه، بازارهای مصرف و مشتریان خدمات ارائه‌شده در این کشور را گسترش دهد. سیاست‌های مالیاتی دولت سنگاپور کاملاً شفاف و روشن است و کاری می‌کند که بنگاه‌ها تمایل زیادی به سرمایه‌گذاری در این کشور داشته باشند.

سنگاپور یکی از آزادترین و بازارگراترین اقتصادهای جهان است و راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار در سنگاپور از هر جای دیگر دنیا ساده‌تر است. سنگاپور بهترین مکان در دنیا برای انجام کار است. البته اقتصاد سنگاپور در سال‌های اخیر با تهدیداتی مواجه شده است اما تاکنون توانسته به خوبی با این تهدیدات کنار بیاید. تهدیدات اصلی برای اقتصاد این کشور از سمت تولیدات ارزان‌قیمت کشورهای منطقه شرق آسیا همچون چین و ویتنام است. برای پاسخ به این تهدیدات سنگاپور تلاش دارد تا اقتصاد خود را تبدیل به اقتصادی مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته کند. سنگاپور از سال 2007 تاکنون توانسته به طور متوسط سالانه 25 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب کند و تنها برخی حوزه‌ها همچون رسانه‌ها و بخش حقوقی هستند که سرمایه‌گذاری خارجی در آنها ممنوع است.

دراین پرونده بخوانید ...