شناسه خبر : 37559 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازار پررمز‌ و ‌راز

فرصت‌ها و تهدیدهای کریپتوکارنسی در گفت‌وگو با نیما نامداری و مهدی حق‌باعلی

بازار پررمز‌ و ‌راز

سعید نادری: پیشرفت‌های فناورانه بشر همواره در بخش‌های مختلفی از زندگی و جهان ما تاثیر داشته‌اند و یکی از این بخش‌ها که اخیراً با رشد پرسرعت یکی از پدیده‌های فناورانه مواجه شده، صنعت مالی است که با کمک تکنولوژی بلاک‌چین و ظهور رمزارزها در حال درنوردیدن مرزهای جدیدی است. شاید یکی از مهم‌ترین کاربردهای بلاک‌چین که امروزه دیگر همه با آن آشنایی دارند، رمزارز بیت‌کوین باشد که سیل بزرگی از سرمایه‌های مردم در ایران و جهان به دلیل بازدهی بالا به سمت آن روانه شده است. در میزگرد این هفته، نیما نامداری و مهدی حق‌باعلی را مقابل هم نشاندیم تا نظرشان را درباره بازار کریپتوکارنسی‌ها و فرصت‌ها و تهدیدهای آن بدانیم. نیما نامداری تحلیلگر اقتصاد و معاون توسعه و نوآوری شرکت ارتباط فرداست و مهدی حق‌باعلی دکترای اقتصاد مالی از دانشگاه ایالتی جورجیا دارد.

♦♦♦

  رمزارزها چرا ارزش دارند و به چه اشکالی مبادله می‌شوند؟ ارتباط کاربرد آنها با ارزششان در چیست و چرا افراد بر روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

 نیما نامداری: وقتی در مورد رمز‌ارز صحبت می‌کنیم به تعبیری درباره زیرشاخه‌ای از پول دیجیتال حرف می‌زنیم، پول‌های دیجیتالی هم وجود دارند که رمزارز نیستند اما هر رمزارزی یک نوع پول دیجیتال محسوب می‌شود. وقتی به عنوان یک نوع پول دیجیتال به رمزارزها نگاه کنیم، دو کاربرد اساسی برای آنها می‌توان متصور شد. رمزارزها می‌توانند در زنجیره‌های بسته تبادل را تسهیل کنند. مثلاً صنعتی را که جریان تبادل دائمی در زنجیره تامین آن، بین تامین‌کننده، واسطه و خریدار نهایی وجود دارد، متصور شوید. در حالت سنتی باید این به آن یکی پول یا چک بدهد، سپس واسطه هم باید همین کار را در سمت دیگر تکرار کند و از خریدار پول بگیرد تا بتواند دوباره به تامین‌کننده پول پرداخت کند. اگر بتوانید در این زنجیره مکانیسم تهاتر را بر اساس پول دیجیتال انجام دهید، نوعی تسهیل ایجاد کرده‌اید که از نظر مدیریت جریان نقدینگی کار را ساده‌تر می‌کند، کمااینکه در بسیاری از صنایع دنیا که زنجیره تامین بین‌المللی دارند این کار به نوعی انجام می‌شود و اگر پای پول دیجیتال وسط بیاید از این طریق می‌توان کاری کرد که افراد بیشتری در این پروسه دخیل شوند. رمزارز چون امنیت بالاتری دارد برای این کار بسیار مفید است. مثلاً بازی‌های دیجیتالی هستند که کاربران جم یا توکن خریداری می‌کنند و در داخل بازی خرج می‌شود. اگر در چنین شرایطی یک پول دیجیتال یا رمزارزی باشد که در چند بازی متفاوت تبادل شود یا در یک بازی مشخص در کشورهای مختلف از آن استفاده شود، این پول مشترک در بازی تبادل بین بازیکنان در کشورهای مختلف را تسهیل می‌کند. این کاربرد رمزارزها در اکوسیستم‌های کسل و کاری بسته، به نظر من خیلی جالب و دارای آینده روشنی هستند که این روزها کمتر درباره آن صحبت می‌شود.

کاربرد دیگر رمزارزها که این روزها بیشتر مدنظر قرار می‌گیرد در مورد رمزارزهایی مثل بیت‌کوین است که به صورت عمومی عرضه می‌شوند. این رمزارزها اجازه می‌دهند تا خارج از نظام رسمی بانکی تبادلات انجام شوند که برای بسیاری از کسب‌وکارها جذاب است اما متاسفانه این کسب‌وکارها غالباً غیرقانونی هستند و فعلاً بیشتر در قاچاق مواد مخدر، اسلحه و... از کریپتوکارنسی‌ها استفاده می‌کنند. البته باید گفت که این رمزارزها کاربرد محدودی هم در کسب‌وکارهای رسمی و قانونی دارند؛ برای مثال افراد زیادی هستند که به صورت مستقل و فریلنسر کار می‌کنند و وقتی می‌خواهند دستمزدشان را از کارفرمای خارجی دریافت کنند، ترجیح می‌دهند بیت‌کوین یا رمزارزهای دیگر بگیرند. چون هم انتقال سریع‌تری دارند و هم یک سری محدودیت‌ها و کارمزدهای صرافی‌ها را ندارند. این کاربردها هم جدیدند و هم محدود و کم‌کم در حال دیده شدن‌اند و ممکن است در آینده چندان محدود نباشند. این ویژگی رمزارزها، یعنی تسهیل تبادل به این معناست که هر چقدر یک رمزارز کاربرد و رواج بیشتری در معاملات پیدا کند، باارزش‌تر می‌شود.

مهدی حق‌باعلی: آقای نامداری از نظر کاربردی ارزش‌هایی را که رمزارزها ایجاد می‌کنند، مطرح کردند. حالا من می‌توانم از نگاه ارزشگذاری یک دارایی آن را بررسی کنم. وقتی در مورد رده‌ای از دارایی صحبت می‌کنیم که اساساً چرا باید ارزش داشته باشد، می‌توان چند دلیل مختلف را متصور شد. یک بحث این است که دارایی قرار است جریان نقد برایتان ایجاد کند که مثال ساده آن سهام یا اوراق درآمد ثابت هستند. هنگامی که ورق بهادار خریداری می‌شود، ارزشش به این خاطر است که در آینده قرار است برای شما جریان نقد بسازد و ارزش این جریان نقد، ارزش روز ورق بهادار خواهد بود. رده‌های دیگر دارایی هم قرار نیست جریان نقدی برای سرمایه‌گذار ایجاد کنند، مانند طلا یا خود دلار، اما اینها چرا حائز ارزش هستند؟ به نظر می‌آید دلیل ارزشمند بودن این دسته دارایی‌ها این است که نوعی تفاهم حول آنها شکل گرفته که سرمایه‌گذاران با خود فکر می‌کنند که مثلاً طلا به عنوان رده‌ای از دارایی ارزش پول من را حفظ خواهد کرد. اگر طلا را در نظر بگیریم -به عنوان دارایی‌ای که می‌توانیم بگوییم شبیه‌ترین به بیت‌کوین است، چون هیچ‌کدام جریان پول نقد برای ما ایجاد نمی‌کنند- به صورت سنتی فرض شده حتی اگر دنیا به هم بریزد، همه چیز خراب شود و بانک‌های مرکزی ورشکسته شوند، باز هم طلا ارزش پول ما را حفظ خواهد کرد. کسانی که آخرالزمانی فکر می‌کنند که روزی دلار بی‌ارزش خواهد شد و تورم آمریکا را فرا خواهد گرفت، غالباً بر روی طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند تا ارزش پول خود را در برابر این ریسک حفظ کنند. از این نظر می‌توان گفت که این رده از دارایی‌ها که جریان نقدی ندارند، ارزش خود را به عنوان پوشش‌دهنده یک ریسک به دست می‌آورند. طلا قرار است برای من ریسک تورم را پوشش بدهد و به همین دلیل تقاضایی هم برایش وجود دارد و به خاطر این تقاضاست که ارزشی هم برایش وجود دارد.

در مورد بیت‌کوین و رمزارزها هم به نظر می‌رسد توافقی شکل گرفته که اینها ارزشی خواهند داشت و ارزششان را حفظ خواهند کرد، البته هنوز مستندی نداریم که بگوییم بیت‌کوین مثلاً در برابر تورم پوشش مناسبی ایجاد می‌کند چراکه هنوز نه‌چندان داده‌های طولانی‌مدتی در اختیار داریم و نه داده‌های کوتاه‌مدت این مساله را نشان می‌دهند، در این سال‌ها هم تورم جدی به آن معنا در دنیا نداشته‌ایم که عملکرد بیت‌کوین در برابر تورم را سنجش کنیم. اما در هر حال به نظر می‌آید در طول این ۱۰ سالی که بیت‌کوین به صورت جدی معامله شده، بر سر آن تفاهم به وجود آمده که ارزش خود را حفظ خواهد کرد، همان‌طور که هزاران سال بر سر طلا این تفاهم وجود داشته و همین امر باعث شده تا بیت‌کوین از نظر سرمایه‌گذاران ارزش داشته باشد.

 آیا بیت‌کوین اساساً می‌تواند ساحل امنی برای پوشش ریسک تورم به حساب بیاید؟

نیما نامداری: در این باره باید به دو نکته توجه داشت؛ یکی اینکه بیت‌کوین تنها رمزارز موجود نیست و شاید هفت، هشت هزار رمزارز در دنیا وجود داشته باشد که از میان آنها رمزارزهایی به تعداد کمتر از انگشتان دو دست جنبه ارزش‌دار پیدا کرده‌اند که همین امر هم به صورت جداگانه قابل بررسی است که چرا بیت‌کوین ارزش دارد و باقی آنها ندارد.

نکته بعدی هم این است که از گذشته نوسان‌گیری و آربیتراژ در بازار اوراق و همین‌طور ارز در فارکس در دنیا وجود داشته، که اکنون در رمزارزها هم به شدت رایج شده است. یعنی افرادی هستند که از تبدیل رمزارزها به یکدیگر یا تبدیل آنها به بعضی از ارزهای فیات برای خود سود ایجاد می‌کنند. من معتقدم که اینها بازیگران خیلی مهمی هستند و در نوسانات قیمتی بازار رمزارزها نقش اساسی دارند، چون نقدینگی قابل توجهی به بازار تزریق می‌کنند. البته در ایران هنوز این امر به شکل حرفه‌ای وجود ندارد. البته فکر می‌کنم یک دلیل رواج زیاد اخیر برخی رمزارزها در ایران این باشد که مردم فکر می‌کنند رمزارزها به دلار قیمت می‌خورند و به ریال ربطی ندارد. یعنی معتقدند همان‌گونه که پول خود را برای جلوگیری از افت ارزش به دلار تبدیل می‌کنند، می‌توانند برای جلوگیری از افت ارزش آن را به تتر یا سایر رمزارزها تبدیل کنند. در چنین شرایطی اگر سود بیشتری هم کرد که چه بهتر! البته باید گفت که این رفتار سوداگرانه در بازار ایران هنوز خام است و برای نظر قطعی دادن در مورد آن باید صبر کرد.

  چرا بیت‌کوین از سایر رمزارزها باارزش‌تر است و تا این اندازه توانسته است نفوذ زیادی را برای خود ایجاد کند؟

نیما نامداری: هنگامی که کسی رمزارزی خریداری می‌کند دو انتظار از آن دارد: یکی اینکه از آن برای تبادل و تراکنش‌های روزمره استفاده کند، انتظار دیگر هم این است که رمزارز را مثل یک دارایی نگه دارد، به این امید که ارزش آن روزی بالاتر خواهد رفت. انتظار اول ماهیت کارکردی دارد و انتظار دوم ماهیت سرمایه‌گذارانه. اما این دو کارکرد از یکدیگر مستقل نیستند، از یک طرف ارزش یک رمزارز وقتی رشد می‌کند که کارکرد آن در معاملات رواج پیدا کند و از طرف دیگر وقتی ارزش یک رمزارز بالا می‌رود، افراد اعتماد بیشتری به آن پیدا می‌کنند تا در معاملات خود از آن استفاده کنند. وقتی کسی با قصد سرمایه‌گذاری رمزارزی را خریداری می‌کند، روی استفاده شدن آن توسط کسانی دیگر برای معاملات حساب کرده است. به عقیده من، مهم‌ترین نیروی رشد ارزش رمزارزها رواج استفاده از آنهاست و اگر استفاده از رمزارز خاصی در مجموعه‌ای از بازارها رایج شود، به‌طور طبیعی ارزش آن بالا می‌رود. اما واقعیت آن است که معلوم نیست کدام رمزارز در بلندمدت برای مبادلات رواج بیشتری خواهد یافت ولی قطعاً تعداد بسیار کمی خواهند بود. به همین دلیل سرمایه‌گذاری روی رمزارزها به‌طور کلی ریسک زیادی دارد.

همه می‌دانیم که بیت‌کوین در بسیاری از جاها مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما این موارد استفاده در جاهایی است که امکان دارد به شدت نظارت دولتی با آن برخورد کند یا با تمهیداتی که در حوزه پولشویی پیش‌بینی شده از کاربرد آن جلوگیری شود. همین مساله می‌تواند به شدت ارزش بیت‌کوین را پایین بیاورد، چراکه اگر در معاملات کاربردی نداشته باشد، ارزش خاصی هم نخواهد داشت. دلیل باارزش‌تر بودن بیت‌کوین نسبت به سایر رمزارزها هم در رواج بیشتر آن در معاملات است که البته چون بسیاری از این معاملات غیرقانونی هستند، شاید آمار دقیقی هم از آن در دست نباشد. فکر می‌کنم که این بحث بسیار مهم است و نقش بانک‌های مرکزی و نهادهای کنترل پولشویی در اینجا بسیار پررنگ است.

به هر حال من معتقدم نوعی از رمز‌ارزهای تحت نظارت در آینده اجازه فعالیت پیدا خواهند کرد و به همین دلیل ارزششان حفظ خواهد شد اما نه به این معنا که هر رمزارزی که هر کجا عرضه شد چنین وضعیتی پیدا کند. اگر تسلا بیت‌کوین را می‌پذیرد، در واقع استفاده از بیت‌کوین در معاملاتش را ترویج کرده و این نشانگر امکان پذیرش بیت‌کوین در کسب‌وکارهای رسمی است و می‌شود به جای پول در معاملات از آن استفاده کرد، اتفاقی که تنها برای برخی از رمزارزها رخ می‌دهد.

  سرمایه‌گذاری بر روی رمزارزهایی مانند بیت‌کوین که بازار نسبتاً منسجمی حول آن شکل گرفته و عمق خوبی هم دارد، چه فرصت‌هایی را در اقتصاد می‌تواند ایجاد کند؟

 مهدی حق‌باعلی: صورت‌بندی این سوال در واقع این است که آیا رونق بازار رمزارزها برای بخش واقعی اقتصاد منفعتی دارد یا نه؟ وقتی می‌گوییم بخش اقتصاد واقعی، منظورمان سود کردن سرمایه‌گذار از تغییرات قیمتی نیست، بلکه نتیجه ملموس در دنیای واقعی است. اقتصاد واقعی یعنی تولید مثلاً سیب. سیبی که می‌توان آن را گاز زد و خورد. برای مثال اگر شما در یک معدن مس سرمایه‌گذاری کنید، مشاغلی ایجاد خواهند شد، مس تولید می‌شود و این مس نیز کارایی‌های زیادی دارد. این نوعی از سرمایه‌گذاری است که به بخش واقعی اقتصاد کمک می‌کند. سوال اینجاست که آیا رونق بازار رمزارزها به این بخش واقعی کمک می‌کند؟ جواب این سوال تا الان مبهم است و البته من در آن تردید دارم. هر چند همین هم شامل دو بخش جداست: یک بخش به فناوری بلاک‌چین برمی‌گردد که کاربردهای بالقوه خیلی زیادی دارد و بخش دیگر هم رمزارزها که کاربردی از همین فناوری بلاک‌چین هستند. به نظر می‌رسد در اینکه بلاک‌چین اختراع بزرگی است، تردیدی وجود ندارد و متخصصان این حوزه همه اتفاق نظر دارند که ابداع بسیار جالبی بوده. ولی سوال این است که آیا مساله‌ یا سوالی بی‌پاسخ در جهان مانده بود که حل نمی‌شد و حالا با اختراع بلاک‌چین این مساله حل شده است؟ یا مثلاً راه‌حلی بهبود یافته است؟ الان به نظر می‌رسد هنوز این امر از دل مساله بیرون نیامده. یکسری کاربردهایی هست مانند انتقال پول با کمک بلاک‌چین که بهینه‌تر و سریع‌تر و امن‌تر است، ولی هنوز نتوانسته به شکل گسترده تجاری شود. در وجود این پتانسیل‌ها تردیدی نیست، اما به نظر می‌رسد پتانسیل‌ها هنوز شکوفا نشده است. احتمالاً در آینده ابداعات جدیدی خواهد آمد که از خود تکنولوژی بلاک‌چین استفاده‌های بهتری شود و پیشرفت کند تا نقشی در اقتصاد واقعی هم داشته باشد. به نظر من تاکنون چنین چیزی را ندیده‌ایم. از سوی دیگر یکسری معایب هم دارد مثلاً مصرف برق آن هم‌اکنون طبق برآوردها از انتشار کربن نسبتاً بالای آن است و به خاطر حجم عظیمی از افراد که در حال تلاش هستند تا بیت‌کوین ماین کنند، آلودگی به وجود آمده است. بنابراین در بخش واقعی اقتصاد باید صبر کرد و دید آیا اثرات مثبتی خواهد داشت که به نظر می‌آید خواهد داشت، اما هنوز دیده نشده است.

  آیا بازار بیت‌کوین برای سرمایه‌گذاران جای مناسبی است و می‌توانند در آن ریسک‌های خود را پوشش دهند؟

 مهدی حق‌باعلی: بخش دوم، بخش مالی ماجراست، یعنی برای سرمایه‌گذارانی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند یا به معنای دقیق‌تر به دنبال پوشش ریسک خود هستند، از این جهت آیا کارایی دارد؟ به نظر می‌رسد کارایی دارد اما همین هم محل ابهاماتی است. وقتی از رمزارزها به عنوان رده جدید دارایی صحبت می‌شود، منظور این است که دارایی‌های جدیدی پیدا کرده‌ایم که قیمت یا بازدهی آن با سایر دارایی‌ها همبستگی ندارد. برای مثال بیشتر سرمایه‌گذاران همه ثروت خود را در سهام سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، چون خطر سقوط آن وجود دارد. پس می‌روند و بخشی از آن را بر روی اوراق ثابت سرمایه‌گذاری می‌کنند که همبستگی‌اش با سهام کم است. اما آن هم ریسک‌هایی دارد که هم در سهام وجود دارد و هم در اوراق، پس بخشی از ثروت هم باید مثلاً در طلا گذاشته شود که همبستگی‌اش متفاوت است. در واقع سرمایه‌گذاران دنبال دارایی‌هایی هستند که هر کدام ریسک‌های متفاوتی را پوشش دهند؛ به عنوان نمونه یکی ریسک تورم، دیگری ریسک جنگ جهانی و آن یکی ریسک کرونا را پوشش دهد. این مدیریت ریسک به گونه‌ای اتفاق می‌افتد که اگر در آینده هر اتفاقی بیفتد فرد مطمئن باشد یکی از این دارایی‌ها حتماً جریان نقدی به او خواهد داد و در آن وضعیت دنیا، ورشکسته نخواهد شد.

نکته جالبی که درباره بیت‌کوین وجود دارد این است که می‌توان گفت الان تنها رده دارایی است که همبستگی آن با سایر رده‌های دارایی بسیار کم است. اگر بیت‌کوین را با شاخص S&P آمریکا، با اوراق ثابت آمریکا یا حتی طلا مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که با هر کدام از این دارایی‌ها همبستگی بسیار پایینی دارد. بیشترین درجه همبستگی با بیت‌کوین را بازار مسکن آمریکا دارد که آن هم زیر ۲۵ درصد است. بنابراین رده جدیدی از دارایی به وجود آمده که امکان دارد وقتی بقیه رده‌های دارایی سقوط کنند، آن رده سقوط نکند. ظاهراً معنایش این است که در مقابل ریسک‌های دیگری به ما پوشش می‌دهد، البته هنوز مشخص نیست چه نوع ریسک‌هایی را پوشش می‌دهد؛ ولی اینکه یک رده دارایی جدید ایجاد شده که با سایر دارایی‌ها همبستگی ندارد، خود می‌تواند به عنوان موقعیت خوب سرمایه‌گذاری تلقی شود، به‌خصوص که نرخ بهره در آمریکا و کشورهای اروپایی بسیار پایین آمده و عطش برای یافتن رده‌های جدید دارایی خیلی بالاست. این یکی از عواملی است که اکنون باعث شده کم‌کم موسسات مالی و صندوق‌های پوشش ریسک هم خود را گرم کنند و وارد بازار شوند، بنابراین می‌توان گفت که فرصت سرمایه‌گذاری بر روی بیت‌کوین وجود دارد. اما طرف دیگر مساله تلاطم دیوانه‌کننده بازار رمزارزهاست. فرصتی که این تلاطم برای سرمایه‌گذار خرد فراهم می‌کند، همین بازده‌های عجیب‌و‌غریبی است که الان از بیت‌کوین می‌گیرند، ولی طرف دیگر ماجرا هم ریسک خیلی بالایی است که دارد و فردی که پولش را در بیت‌کوین سرمایه‌گذاری می‌کند، خیلی راحت ممکن است ۸۰ تا ۹۰ درصد آن را در یک بازه زمانی خیلی کوتاه از دست بدهد. در بهینه‌سازی پورتفوی گفته می‌شود آن وزنی از پورتفوی شما که به یک دارایی اختصاص می‌دهید، نسبت مستقیم با بازده مورد انتظار برای آن دارایی و نسبت معکوس با تلاطم بازدهی آن دارد. اگر این‌گونه به بیت‌کوین برای سرمایه‌گذار خرد نگاه کنیم، باید گفت که ارزش سرمایه‌گذاری دارد ولی در عین حال به دلیل تلاطم بالا، ارزش آن را ندارد که بخش خیلی از زیادی از پورتفوی را به بیت‌کوین اختصاص داد. طبق محاسباتی که انجام شده به صورت خیلی کلی پیشنهاد بر این است که تا پنج درصد و نهایتاً ۱۰ درصد کل پورتفوی یک نفر در رمزارزها سرمایه‌گذاری شود. البته برای سرمایه‌گذار ایرانی، رمزارزها پوشش‌دهنده ریسک نرخ ارز هم هستند، بنابراین ممکن است موضوعیت بیشتری پیدا کنند.

  پول‌های بانک‌های مرکزی اصطلاحاً باپشتوانه هستند و به یک استاندارد فیزیکی مثل ذخایر دلار یا طلا متصل‌اند، در این میان رمزارزهایی مثل تتر هم که به دلار متصل است یا رمزارز لیبرا فیس‌بوک هم وجود دارند که برخلاف بیت‌کوین ارزش کمی دارند و می‌توان تصور کرد که شاید در آینده به جای پول از آنها استفاده شود. آیا این اتفاق تهدیدی برای قدرت و انحصار دولت‌ها و بانک‌های مرکزی بر روی چاپ پول محسوب نمی‌شود؟ اساساً رمزارزی چون تتر که برابر با یک دلار در نظر گرفته می‌شود، پتانسیل و ظرفیت جایگزینی با پول‌های رایج را دارد؟

نیما نامداری: وقتی در مورد پشتوانه پول صحبت می‌کنیم مساله اصلی امکان کنترل و اطمینان از عملکرد نهاد ناشر آن پول یا رمزارز است؛ یعنی اطمینان پیدا کنیم پشتوانه‌ای که برای آن پول تعریف شده به آن نسبتی که دارندگان پول به آن اعتماد می‌کنند، تامین می‌شود. اتفاقی که در پول‌های ملی می‌افتد این است که وقتی از ریال استفاده می‌کنیم، فرض بر آن است که پشتوانه‌ای در ازای آن وجود دارد، حالا اگر بانک مرکزی پول بی‌پشتوانه چاپ کند، ارزش آن سقوط می‌کند. درباره رمزارزها هم مساله همین‌گونه است، مثلاً مکانیسم ایجاد بیت‌کوین یکی از نکات قشنگ آن است. الگوریتمی که برای ایجاد بیت‌کوین طراحی شده طوری است که با افزایش تعداد آن از طریق ماین کردن بیشتر، ایجاد و ماین کردن بیت‌کوین جدید سخت‌تر می‌شود و به همین دلیل روزبه‌روز کمیاب‌تر خواهد شد. برقی که برای ماینینگ آن مصرف می‌شود هم به عنوان پشتوانه بیت‌کوین تلقی می‌شود و هرچقدر ماینینگ دشوارتر شود، باید برق و انرژی بیشتری برای آن مصرف شود. پس به تعبیری می‌توان تا حدی اطمینان داشت که معادل هر بیت‌کوین میزان انرژی مصرف‌شده‌ای در جایی وجود داشته است، هرچند ممکن است تا حدی ذهنی و انتزاعی به نظر برسد. اما در کل الگوریتم قشنگی است و چون تعداد بیت‌کوین از ابتدا قرار بوده محدود باشد تا شکلی از کمیابی را ایجاد کند، همزمان با افزایش استفاده از آن قیمتش بالاتر می‌رود، چون کمیاب‌تر می‌شود. البته که همه رمزارزها این‌گونه نیستند. رمز ارزهایی مثل تتر که خود را روی دلار قفل کرده‌اند یک ایراد دارند، آن هم نهادی است که ارتباط بین مثلاً تتر و دلار را تضمین کند. در تتر یک بنیاد این کار را انجام می‌دهد که ممکن است به خاطر مشکلات قانونی، با حکم دادگاه حتی فعالیتش ممنوع شود و اگر این‌گونه شود، چه تضمینی وجود دارد دلاری که به عنوان پشتوانه این تتر ذخیره شده واقعاً همان‌قدر باشد که قرار بوده، چه نظارتی روی این نهاد است و چگونه می‌شود به آن اطمینان کرد؟

اعتماد به نهاد ناشر رمزارز بحث چالش‌برانگیزی است. در مورد لیبرا احتمالاً مردم به فیس‌بوک اعتماد می‌کنند. دست‌کم من به عنوان شهروند ایران، فیس‌بوک را از بانک مرکزی ایران از این نظر قابل اعتمادتر می‌دانم. یعنی احتمال اینکه لیبرا پشتوانه‌اش را حفظ کند بیشتر از ریال است. در نهایت مساله این است که مردم چقدر به نهاد ناشر اعتماد کنند، اما به‌طور کل من فکر می‌کنم که بانک‌های مرکزی به سمت ایجاد رمزارزهای ملی حرکت می‌کنند که پشتوانه‌اش پول ملی کشور باشد و از آن رمز‌ارز برای تسهیل تبادل استفاده شود و با این شیوه با از دست دادن اقتدار خود نیز مقابله کنند.

 مهدی حق‌باعلی: در تایید صحبت آقای نامداری در مورد اینکه خود تتر هم داستان‌هایی دارد، باید اشاره کنم به مقاله‌ای که دو سال پیش جان گریفین از دانشگاه آستین و امین شمس از دانشگاه اوهایو استیت منتشر کردند. در آن مقاله دقیقاً روی تتر و نقشی که در اوج‌گیری قیمت بیت‌کوین طی سال ۲۰۱۷ که موج قبلی صعود شتابان بیت‌کوین بود، دست گذاشته شده است و در آن اشاره می‌شود که در بحبوحه رشد بیت‌کوین تتر بدون پشتوانه منتشر می‌شد، یعنی همان‌طور که ممکن است بانک مرکزی ریال بدون پشتوانه چاپ کند، گفته می‌شود که در آن زمان تردیدهای زیادی وجود داشته که تتر بدون اینکه دلاری در ازای آن کنار گذاشته شود منتشر شده است. اما کارکرد این تتر چه بوده؟ جالب است بدانید که در آن مقاله عنوان شده به بیت‌کوین تبدیل می‌شده، یعنی تقاضای مصنوعی در بازار بیت‌کوین به وجود می‌آورده که همین مساله باعث شد آن مقاله خیلی سروصدا کند. از یک طرف بنیانگذاران تتر و طرفدارانش خیلی با جدیت وجود چنین چیزی را رد می‌کردند، از طرف دیگر هم این مقاله در بهترین ژورنال‌ها چاپ شد و اعتبار آکادمیک پیدا کرد. ما اگر می‌گوییم ایراد پول، اعم از دلار و ریال و بقیه این است که انحصاری در دست بانک‌های مرکزی وجود دارد، حالا همین ایراد به  تتر هم وارد است و همان انحصار این بار در دست یک بنگاه قرار دارد که احتمالاً آن نظارت عمومی که روی بانک مرکزی هست روی این بنگاه وجود ندارد؛ بنابراین مشکل نه‌تنها حل نشد، بلکه پیچیده‌تر شد.

بنابراین خیلی مشخص نیست که کارکرد پشتوانه‌هایی که برای برخی رمزارزها پیشنهاد شده مثل پشتوانه دلاری تتر، واقعاً برای این باشد که رمزارز با پشتوانه در بازار داشته باشیم. بیشتر به نظر می‌رسد که تتر راه‌حلی بود برای تسهیل تبدیل بین رمزارزها، مثلاً من اگر بیت‌کوین دارم و می‌خواهم آن را به اتریوم تبدیل کنم، مجبور نباشم به دلار تبدیلش کنم و از طریق رمزارزی هم‌ارزش با دلار این کار را انجام دهم.

  خطرات سرمایه‌گذاری در بازار رمزارزها و مشخصاً بازار بیت‌کوین چه چیزهایی هستند و آیا می‌توان راه‌حلی برای کاهش این خطرات متصور شد؟

 مهدی حق‌باعلی: تلاطم در قیمت رمزارزها واقعاً خیلی بالاست و معلوم هم نیست چرا تا این اندازه تلاطم زیادی دارد. یکی از پازل‌های حل‌نشده در علم مالی این بوده که چرا تلاطم بازارهای سهام تا این حد بالاست اما وقتی با تلاطم بازار بیت‌کوین مقایسه کنیم، بازار سهام واقعاً بازار آرامی به نظر می‌آید. بیت‌کوین و رمزارزها نوسانات وحشتناکی دارند و تاکنون ندیده‌ام کسی دست روی دلیل واقعی این نوسان‌های شدید گذاشته باشد. یک دلیل آن ممکن است این باشد که عده‌ای بازیگر بزرگ بخش زیادی از بازار را در اختیار داشته باشند، که نمی‌توانیم این را هم خیلی دقیق بگوییم چون مشخص نیست که چند نفر چه مقدار از بیت‌کوین را در اختیار دارند. حتی اگر بدانیم این آدرس چند درصد از بیت‌کوین را در اختیار دارد باز هم ممکن است که این شخص سه آدرس دیگر هم داشته باشد و در مجموع باز هم بیت‌کوین بیشتری در اختیارش باشد. البته تخمین‌هایی در این زمینه بوده که گفته می‌شد ۱۰۰ نفر ۲۵ درصد از بازار بیت‌کوین را در اختیار دارند، اما نمی‌توان به این آمار اتکا کرد چون اطلاعات ما در این زمینه محدود است. اما به هر روی سایه اینکه ممکن است عده کمی سهم بزرگی از بازار را در اختیار داشته باشند، همیشه بر سر رمزارزها باقی می‌ماند. ممکن است برای بیت‌کوین این خطر به مرور کمتر شود، چراکه سرمایه‌گذاران بیشتری به آن وارد شده‌اند، اما برای رمزارزهای کوچک‌تر این خطر خیلی بزرگ و جدی است. پس این خود یک ریسک همیشگی است و به‌خاطر ساختار غیرمتمرکزی که جزئی از روح طراحی رمزارزهاست به راحتی نمی‌توان در مورد آن اطمینان پیدا کرد.

ریسک‌های دیگری مانند ریسک رگولاتوری نیز وجود دارند؛ به این معنا که زمانی بیاید که این رمزارزها غیرقانونی شوند، مانند کاری که چین چند سال پیش انجام داد و به صورت ناگهانی تمام بازارهای داخلی رمزارزها را تعطیل کرد یا مثلاً این ریسک که زمانی مثلاً معامله بیت‌کوین در آمریکا ممنوع بشود. به نظر می‌آید با وجود این خطرات جدی، هرچه بیشتر بگذرد این ریسک نیز کاهش می‌یابد، چراکه هم‌اکنون بیت‌کوین بازار بزرگی پیدا کرده و برخورد چکشی و نامتعارف با آن دشوار است. شاید راه‌حل نهایی دولت‌ها هم در این باشد که بانک‌های مرکزی آمریکا، چین و بقیه هر کدام بروند و رمزارز خود را تولید کنند. امری که در ایران هم صحبت آن می‌شد که ایران هم رمزارز خود را تولید کند، البته نمی‌دانم این مساله به کجا رسید. به هر حال این ریسک رگولاتوری هم وجود دارد، هرچند فکر می‌کنم با گذشت زمان کم می‌شود.

ریسک‌هایی مانند تقلب یا فعالیت‌های غیرقانونی در بیت‌کوین هم وجود دارد. شاید الان کسی چندان یادش نیاید، اما هفت یا هشت سال پیش که اوایل اوج‌گیری بیت‌کوین بود، یکی از والت‌های بزرگ بیت‌کوین ناگهان بسته شد. به این شکل که گردانندگان کیف پول اعلام کردند ما هک شده‌ایم، کیف پول‌ها خالی شده‌اند و کلاً قضیه جمع شد. خیلی‌ها احتمال می‌دادند که کار خود موسسان آن کیف پول بوده است، هرچند نمی‌دانم نتیجه حقوقی آن چه شد، اما این‌چنین چیزهایی هم وجود دارد، به‌خصوص اینکه عدم تمرکز و شفافیت، خودبه‌خود فضایی ایجاد می‌کند که کلاهبرداری و تقلب را به سوی خود جذب می‌کند. در این باره هم که نقل و انتقالات در بازار بیت‌کوین تا چه اندازه مربوط به کارهای غیرقانونی است آمارهای متفاوتی وجود دارد و من آمارهایی دیده‌ام که از یک درصد گرفته تا ۵۰ درصد کل نقل و انتقالات بیت‌کوین را مرتبط با کارهای غیرقانونی عنوان کرده‌اند. این بحث‌ها حول عدم اطمینان و ناامنی بیت‌کوین وجود دارد، اما خود ساختار بلاک‌چین خیلی امن به نظر می‌رسد و از این حیث به نظر می‌آید توافقی بر سر اینکه خطر خاصی چندان کل ساختار بیت‌کوین را تهدید نمی‌کند وجود دارد.

  با توجه به اینکه یکی از اصلی‌ترین دلایل رواج بیت‌کوین بحث استفاده از آنها در تجارت‌های سیاه و تامین مالی تروریسم است نگرانی‌هایی طی سال‌های اخیر مبنی بر این ایجاد شده که رگولاتوری به معنای نظارت عمومی بر روی رمزارزها و بازار آنها وجود ندارد. با توجه به ویژگی‌های ذاتی رمزارزها راهی برای نظارت و رگولاتوری آنها می‌توان متصور بود؟ آیا می‌توان تصور کرد که دست این تجارت‌ها و پول‌های سیاه از بیت‌کوین کوتاه شود؟

نیما نامداری: به‌طور طبیعی تولد رمزارزهایی مثل بیت‌کوین، اقدامی علیه انحصار بانک‌های مرکزی بوده و بسیار عجیب است اگر بانک‌های مرکزی بیت‌کوین را به رسمیت بشناسند. احتمالاً بیت‌کوین و دوسه رمزارز دیگر به عنوان پول اقتصاد غیررسمی و زیرزمینی باقی بمانند و مابقی رمزارزها اگر بخواهند که ارزش خود را حفظ کنند، چاره‌ای نخواهند داشت جز اینکه تا حدی به قواعد تن دهند. در سمت مقابل هم فکر می‌کنم بانک‌های مرکزی ناچارند آنها را به رسمیت بشناسند. به همین دلیل فکر می‌کنم نحوه نظارت، بیشتر نظارت بر بازارهای خرید و فروش (Exchange) خواهد بود که تبادل از طریق آنها صورت می‌پذیرد و راه دیگر هم نظارت بر کیف پول‌هاست که رمزارز در آنها نگهداری می‌شود که بسیار هم کار دشواری است، اما به نظر گریزناپذیر است.

در توضیح مساله‌ای که عنوان شد باید بگویم اکسچنج‌ها جایی هستند که شخص ثالثی می‌آید و زمینه معامله دو نفر بر روی یک دارایی را فراهم می‌کند و چیزی شبیه بورس است. بازار سرمایه و شرکت بورس تهران نمی‌آید سهام خریداری کند و به من و شما بفروشد؛ بلکه بستر معامله را فراهم می‌کند، تسویه وجوه را انجام می‌دهد، کشف قیمت در آن اتفاق می‌افتد و تضمین می‌کند که تراکنش اتفاق افتاده است و خودش به هیچ وجه درگیر معامله نمی‌شود. ما در ایران چنین فضایی برای رمزارزها نداریم، آنهایی که معروف هستند هم خودشان در اصل واسطه و معامله‌گر هستند. یعنی خودشان می‌خرند و خودشان هم می‌فروشند و به همین دلیل کاری که انجام می‌دهند به شدت پرریسک و مستعد فساد است. در دنیا و به‌خصوص در آسیای شرقی اکسچنج‌ها و مکانیسم‌های آنها تا حد زیادی شکل داده شده تا مبادله بین دو نفر به صورت مستقیم انجام شود و اکسچنج نقش تسهیلگر معامله را ایفا کند. فکر می‌کنم کشورها به این نوع موسسات رسمیت دهند و با قانونی شدن بر آنها نظارت کنند. در ایران فکر می‌کنم فرابورس وارد نظارت بر اکسچنج‌ها شود. از طرفی هم اگر بتوانند تا حدی کیف پول‌ها را کنترل کنند و استانداردهای جهان‌شمولی برای رگولاتوری شکل بگیرد، به نظر بخشی از نظارتی که ما انتظار داریم محقق خواهد شد.

البته در این میان یک بحث چالشی خیلی جدی هم وجود دارد که آن هم استفاده از این رمزارزها در بازارهای غیرقانونی است. من فکر می‌کنم بیت‌کوین در حال حاضر تا حد خیلی زیادی ارزش خود را مدیون استفاده از آن در بازارها و کسب‌وکارهای غیرقانونی است. در صورت به وجود آمدن مکانیسم‌های رگولاتوری و زیر چتر نظارتی رفتن بیت‌کوین باید آن موقع دید که آیا می‌توانند ارزش کنونی خود را حفظ کنند یا خیر.