خرق عادت
اقتصاد چه نقشی در سقوط شاه داشت؟
هادی چاوشی: بهمنماه پارسال، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب گفتوگویی تفصیلی با یکی از فعالان مبارزه با رژیم گذشته، وزیر و وکیل بعد از انقلاب و مردی که در سالهای اخیر به «چریک پیر» ملقب شده ترتیب داد؛ با بهزاد نبوی. در بخشی از آن مصاحبه بهزاد نبوی میگوید: «انقلاب ما، انقلاب علیه فقر نبود... زمانی که انقلاب شد 3-2 سال بود که قیمت نفت به شکل جهشی بالا رفته بود که از نظر درآمدی تحولی بزرگ در کشور محسوب میشد... آن سالها با شیر پاکتی که در مدارس توزیع میشد، بچهها فوتبال بازی میکردند. پس شرایط مادی جامعه به گونهای نبود که بتوان گفت فقر عامل انقلاب بوده است. هرچند برخی از سلطنتطلبها مدعی هستند مردم از روی شکمسیری انقلاب کردند! نمیتوان به صراحت گفت در آن سالها فقر نبود، اما در حدی فراگیر نبود که فیالمثل مردم در سطلهای زباله دنبال غذا بگردند، در کل وضع اقتصادی قابل قبول بود.»1
این دیدگاه البته در میان انقلابیونی که این روزها همچنان مصدر امور هستند، مخالفان بسیار دارد و هیچ بعید نیست همین روزها در برنامههایی که به مناسبت سالگرد انقلاب از تلویزیون پخش میشود، تصویری کاملاً مخالف این ایده ارائه شود. با این حال به نظر میرسد شمار موافقان دیدگاه بهزاد نبوی نیز -چه در میان مورخان و چه در میان اقتصاددانان- کم نباشد. به عنوان یک نمونه موسی غنینژاد، اقتصاددان، در گفتوگوی اخیر خود با «تجارت فردا» تاکید کرده است: «اعتقاد دارم انقلاب اسلامی ریشههای «عمدتاً اقتصادی» نداشت. این انقلاب اتفاقاً زمانی رخ داد که وضع اقتصادی مردم نسبت به قبل بهتر شده بود. به نظر من، آنچه منجر به انقلاب اسلامی شد مجموعهای از عوامل فکری، اجتماعی و سیاسی بود.»2
مرور آمارهای مربوط به شاخصهای اقتصادی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی احساساتی متناقض را درباره این ایده برمیانگیزد: اقتصاد ایران در بیشتر سالهای دهه 1340 شمسی تورم پایین و رشد اقتصادی بالا را تجربه کرده بود. حتی پس از جهش ناگهانی قیمت نفت در ابتدای دهه 1350 و ورود سیلآسای درآمدهای ارزی به کشور، اوضاع اقتصادی برای بسیاری از مردم رضایتبخش بود؛ کمااینکه بالاترین میزان درآمد سرانه در همین دهه به ثبت رسید. اما این خوشی دیری نپایید و از سال 1354 نوسانات شدیدی در اقتصاد ایران شکل گرفت که نقطه اوج آن رکود تورمی سال 1356 بود. در این سال نهتنها رشد اقتصادی در محدوده منفی چهار درصد قرار گرفت، تورم نیز به بالاترین سطح پس از دهه 1320 (دوران جنگ جهانی دوم) رسید. ممکن است کسانی بگویند «آدمیزاد بنده عادت است» و مردمی که 15-10 سال به رشد اقتصادی بالا و تورم پایین عادت کرده بودند، نمیتوانستند تخریب ناگهانی اوضاع اقتصاد را تحمل کنند. با این حساب چرا بسیاری از صاحبنظران، نقش اقتصاد را در سرنگونی نظام شاهنشاهی کمرنگ میدانند؟ و اگر وضع اقتصادی مردم خوب بود، چرا انقلاب کردند؟