بالا بلندتر از هر بلندبالایی
نقش حکمرانی اقتصادی و سیاسی در تورم مزمن اقتصاد ایران چیست؟
هادی چاوشی: میگویند «پیروزی هزار پدر دارد، ولی شکست یتیم است». در سالهای 1395 و 1396 که نرخ تورم در ایران تکرقمی شده بود، همه سیاستمداران آماده بودند مسوولیت تحولات مرتبط با شاخص قیمتها را بپذیرند. امروز که نرخ سالانه تورم (در پایان سال 1398) از 40 درصد فراتر رفته و نرخ ماهانه تورم (در تیرماه 1399) رکورد 4 /6درصدی ثبت کرده، هیچکس حاضر نیست او را به فرزندی قبول کند؛ نه بانک مرکزی، نه سازمان برنامه و بودجه و نه حتی شخص رئیسجمهور.
رئیس بانک مرکزی که همین دو ماه قبل «هدف تورمی» تعیین کرده، در یادداشتی اینستاگرامی به تاریخ 10 مرداد، اوضاع ناخوشایند تورم را ناشی از کسری بودجه دانسته و یادآوری کرده که قبلاً درباره آن هشدار داده بود: «خرید بخشی از منابع ارزی صندوق توسعه ملی، جهت تامین کسری بودجه از سوی بانک مرکزی (آنچنان که در بودجه سال ۹۸ تکلیف شد) در شرایط تحریمی، تامین کسری بودجه از محل پایه پولی است. این روش، در کوتاهمدت، همانند استقراض از بانک مرکزی خواهد بود. از اینرو بانک مرکزی به حکم وظیفه، نظر کارشناسی خود را در خصوص آثار احتمالی ناخوشایند این روش تامین بودجه، گزارش کرده بود.» عبدالناصر همتی از نواختن «سایر بازارها» -بخوانید بورس- نیز فروگذار نکرده: «همه افزایش قیمتها در بهار امسال، صرفاً به رشد پایه پولی و نقدینگی مربوط نمیشود. افزایش انتظارات تورمی، متاثر از عوامل غیرپولی و عملکرد سایر بازارها نیز در افزایش فشارهای تورمی نقش داشتهاند.» از سوی دیگر، سازمان برنامه و بودجه در جوابیهای که حدود 10 روز قبل برای پرونده ویژه شماره 369 «تجارت فردا» تنظیم کرده، ضمن رد نقش مالیه دولت در جهش تورمی اخیر، از انضباط مالی دولت در سال گذشته گفته: «بر اساس صورتهای مالی انتهای اسفند سال ۱۳۹۸ خالص بدهی دولت به بانک مرکزی نسبت به انتهای اسفند ۱۳۹۷ بالغ بر ۴۶ درصد کاهش داشته است... کاهش خالص بدهی دولت به بانک مرکزی به این معناست که نقش بدهی دولت در رشد پایه پولی منفی بوده است. بنابراین این ادعا را که بدهی دولت موجب ایجاد پایه پولی و تورم شده است، مستندات و صورتهای مالی تایید نمیکند.» بالاتر از این دو، شخص رئیسجمهور نشان داده که مسوولیت تورم را نه متوجه سیاستهای دولت که ناشی از تحریمها میداند: «امروز شرایط زندگی مقداری برای مردم سختتر شده است و نتوانستیم روند کاهش تورم را به خاطر تحریمها ادامه دهیم. در حالی که وقتی تحریمهای شدید وجود نداشت... نرخ تورم از ۴۰ به رقم ۷ درصد رسید.»1
شکست یتیم است، اما نباید فراموش کرد که همه این حرفها هم درست است، هم غلط. چراکه به اعتقاد اقتصاددانان، بخش مهمی از تورم مزمن اقتصاد ایران ناشی از ضعف حکمرانی اقتصادی و سیاسی و تبعات مترتب بر آن است. ضعفی که حتی در زمان تکرقمی شدن تورم هم وجود داشت ولی موقتاً زیر لایهای از خوشبینی و انتظارات مثبت پنهان شده بود. پرونده پیشرو به دنبال تحلیل نقش حکمرانی در خلق تورم مزمن اقتصاد ایران است.
پینوشتها:
1- خبر شماره 340695 پایگاه اطلاعرسانی دولت