حزب باد
چرا گروههای سیاسی در ایران هویت اقتصادی ندارند؟
هادی چاوشی: محسن نامجو در یکی از ترانههای قدیمیاش میگوید: «کلیگویی آفتِ شعر است / حرفِ مفت، آفتِ ذهن...» اما نه کلیگویی فقط آفت شعر است و نه حرف مفت فقط آفت ذهن؛ هر دو اینها را میتوان در شمار آفات سیاستورزی ایرانی نیز به حساب آورد. مسعود نیلی، اخیراً در یک نشست دانشجویی با اشاره به بیهویتی اقتصادی سیاستمداران ایرانی گفته است: «گروههای سیاسی در حوزههای مختلف مانند روابط خارجی اختلافات زیادی دارند، اما در حوزه اقتصادی تفاوت زیادی ندارند و از هر جناح و گروهی بپرسید، یکسری سخنرانی میکنند که اصلاً متوجه منظورشان نمیشوید.» این اقتصاددان درباره سیالیت مواضع اقتصادی جناحهای سیاسی هم گفته است: «دو جناح سیاسی مواضع اقتصادیشان کلاً جابهجا شده است. قبلاً اصولگراها جناح راست بودند و اصلاحطلبان جناح چپ، اما حالا اصولگراها متمایل به اقتصاد چپ هستند و اصلاحطلبان تقریباً بدون موضع!»1
در مورد ریشههای شکلگیری احزاب سیاسی نظریههای مختلفی وجود دارد: دیدگاه «نهادی» پیدایش احزاب را بر اساس چگونگی و نوع کارکرد نهادهای مبتنی بر حق رای عمومی یعنی پارلمانها و مجالس قانونگذاری توضیح میدهد و دیدگاه «توسعهگرایانه» احزاب را پاسخ به ضرورتی میداند که در فرآیند توسعه سیاسی به وجود میآید. با این حال، یکی از پرطرفدارترین نظریهها در این حوزه آن است که «شکافهای اجتماعی» عامل شکلگیری احزاب هستند. به این معنا که ابتدا شکافهای اساسی در جامعه ایجاد میشوند و سپس در فرآیندی پیرامون این شکافها، احزاب شکل میگیرند.2
عباس آخوندی، وزیر پیشین راه و شهرسازی -که دکترای اقتصاد سیاسی خود را از «رویال هالووی» دانشگاه لندن اخذ کرده- 10 روز قبل در مراسم رونمایی از کتاب «تبارشناسی جریانهای سیاسی و آسیبشناسی احزاب در ایران» درباره از کارکرد افتادن نهادهای مدنی از جمله احزاب بر اثر ساختار متمرکز اقتصاد و سیاست در ایران سخن گفت و تاکید کرد: «احزاب برای مانایی در عالم سیاست و اثبات سودمندی و کارآمدی خود باید پایگاه اجتماعی خود را مشخص کنند و بگویند با چه رویکردی میخواهند مسالههای ایران را صورتبندی کنند و چه راهحلی برای آنها دارند.»3
در شرایط امروز که وضعیت نامناسب اقتصاد ایران به اصلیترین دغدغه مردم تبدیل شده، بیهویتی اقتصادی احزاب و جریانهای سیاسی -آنچنان که مسعود نیلی گفته- بیش از گذشته به چشم میآید. چراکه باعث ایجاد این برداشت میشود که هیچ گروه یا جریانی در ساختار سیاسی ایران وجود ندارد که برای حل بحرانهای جاری اقتصاد برنامه یا ایدهای داشته باشد. تردیدی نیست که این برداشت میتواند به ناامیدی مردم از سیاستمداران دامن زند و باعث شود شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» طرفداران بیشتری پیدا کند. اما چرا گروههای سیاسی در ایران فاقد هویت اقتصادیاند؟ پرونده پیش رو تلاشی است برای یافتن پاسخ این سوال.