بدهکار به زمین
چگونه میتوان روز تخطی را به تعویق انداخت؟
شبکه ردپای جهانی (Global Footprint Network)، موسسهای است که در سال 2003 به عنوان یک اندیشکده مستقل و با دفاتری در ایالاتمتحده، بلژیک و سوئیس تاسیس شد. این اندیشکده در هر سه کشور به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی کار خود را آغاز کرد. شبکه ردپای جهانی ابزارهایی را برای بهبود بخشیدن به وضعیت محیطزیستی جهان به دست میدهد.
مرتضی مرادی: شبکه ردپای جهانی (Global Footprint Network)، موسسهای است که در سال 2003 به عنوان یک اندیشکده مستقل و با دفاتری در ایالاتمتحده، بلژیک و سوئیس تاسیس شد. این اندیشکده در هر سه کشور به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی کار خود را آغاز کرد. شبکه ردپای جهانی ابزارهایی را برای بهبود بخشیدن به وضعیت محیطزیستی جهان به دست میدهد. از جمله این ابزارها ردپای اکولوژیک (Ecological Footprint) و ظرفیت زیستی (Bio Capacity) است. این ابزارها مقدار منابعی را که ما مصرف میکنیم و مقدار منابع باقیمانده برای مصرف را اندازهگیری میکنند. این ابزارها به این منظور طراحی شدهاند که محدودیتهای اکولوژیک را وارد مرکز تصمیمگیریها کنند. ردپای اکولوژیک، تقاضای انسان برای مصرف منابع طبیعی را اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر بخشی از طبیعت که برای پیشبرد اهداف انسان و اقتصاد جهانی مورد نیاز است. محاسبات نشان میدهد میزان مناطق مولد بیولوژیکی که انسانها برای مصرفشان از آنها استفاده میکنند با میزان مناطق بیولوژیک در دسترس در یک منطقه یا در جهان تفاوت دارد. میزان مناطق بیولوژیک در دسترس در یک منطقه یا جهان را ظرفیت زیستی میگویند. به عبارت دیگر ظرفیت زیستی، منطقه مولدی است که میتواند آنچه مردم از طبیعت تقاضا میکنند را، بازتولید کند. بهطور خلاصه ردپای اکولوژیک، سنجهای از تاثیر بشر روی اکوسیستم زمین است و وابستگی انسان و اقتصاد جهانی را به سرمایه طبیعی (Natural Capital) نشان میدهد.
ردپای اکولوژیک و ظرفیت زیستی میتوانند در سطح فردی، منطقهای، ملی و جهانی با یکدیگر مقایسه شوند. هر دو آنها هرساله برحسب تعداد افراد، مصرف سرانه، کارایی تولید و بهرهوری اکوسیستمها تغییر میکنند. در مقیاس جهانی، ارزیابیهای ردپای اکولوژیک نشان میدهد که تقاضای بشری از منابع طبیعت، چه رابطهای با میزان منابعی که زمین میتواند بازتولید کند دارد. از سال 2003، شبکه ردپای جهانی، با استفاده از دادههای سازمان ملل، ردپای اکولوژیک را برای جهان (شامل 200 کشور) محاسبه کرده است که محاسبات آن با عنوان «حسابهای ردپای ملی» شناخته میشوند. هر سال، این محاسبات بهروز میشوند و دادههای جدید مورد استفاده قرار میگیرند. محاسبات سری زمانی نیز همگام با اینکه سازمان ملل پایگاه داده تاریخی خود را بهروز میکند، بهروزرسانی میشوند. شبکه ردپای جهانی تخمین میزند که در سال 2014، بشر با سرعت 7 /1 برابری نسبت به تولید منابع تجدیدپذیر زمین، از منابع طبیعی استفاده میکرده است. عددی که هر سال افزایش مییابد.
اولین مقاله آکادمیک در مورد ردپای اکولوژیک در نتیجه تحقیقات ویلیام ریس (Willaim Rees) در سال 1992 منتشر شد. مفهوم ردپای اکولوژیک و متدولوژی محاسبه آن در واقع تز دکترای ماتیز واکرناگل (Mathis Wackernagel) بود که رساله خود را تحت نظر ریس در دانشگاه بریتیش کلمبیا در کانادا در سالهای 1990 تا 1994 مینوشت. در ابتدا ریس و واکرناگل این مفهوم را «ظرفیت استفاده مناسب» (Appropriated Carrying Capacity) نامگذاری کردند. اما بعداً ریس برای اینکه ایدهای را که مدنظرشان بود قابل فهمتر کند از عبارت ردپای اکولوژیک استفاده کرد. او این عبارت را از یک مهندس کامپیوتر که کامپیوترهای جدیدش را به خاطر ردپای کوچکی که روی میز میگذاشتند (روی میز جای کمی میگرفتند) تحسین میکرد، الهام گرفته بود. در اوایل سال 1996، واکرناگل و ریس کتابی را با عنوان «ردپای اکولوژیک ما» منتشر کردند. مقادیر ردپا (Footprint Values) در پایان یک تحقیق، برای کربن، غذا، مسکن و کالاها و خدمات، در کنار تعداد کل ردپاهایی که زمین نیاز دارد که بتواند جوابگوی آن سطح از مصرف جمعیت زمین باشد، طبقهبندی میشوند. این رویکرد همچنین میتواند برای فعالیتهایی همچون تولید یک کالا یا راندن یک خودرو مورد استفاده قرار گیرد. این شیوه حسابداری منابع، همچون تجزیهوتحلیلهای چرخه زندگی (Life-Cycle Analysis) است که در آن، مصرف انرژی، بیومس (زیستتوده)، مواد ساختمانی، آب و دیگر منابع، به یک سنجه استانداردشده که به آن هکتار جهانی (Global Hectare) میگویند تبدیل میشوند. هکتار جهانی، یک واحد اندازهگیری برای ردپای اکولوژیک مردم یا فعالیتهای آنها و ظرفیت زیستی زمین و مناطق آن است.
مصرف سرانه بیش از حد
تمرکز حسابداری ردپای جهانی، روی منابع بیولوژیک است و این منابع بیولوژیک، خلاف منابع غیرتجدیدپذیر مثل نفت و مواد معدنی، منابع تجدیدپذیر هستند. برای مثال، در حالی که مقدار سوختهای فسیلی که هنوز زیر زمین هستند محدود است، توانایی زیستکره برای برآمدن از عهده دی اکسید کربنی که با سوختن این سوختهای فسیلی وارد جو میشود، محدودتر است. این توانایی یکی از تواناییهای ظرفیت زیستی زمین است که هر سال کاهش مییابد. محدودیتهای توانایی اکوسیستم در بازتولید بیومس، برحسب عواملی همچون آب در دسترس، اقلیم، حاصلخیزی خاک، انرژی خورشیدی، تکنولوژی و اقدامات مدیریتی محاسبه میشوند. این ظرفیت برای بازتولید همانطور که پیشتر نیز گفته شد، ظرفیت زیستی نامیده میشود. سرانه ردپای اکولوژیک، ابزاری برای مقایسه مصرف و سبک زندگی است و همچنین میتواند این مصرف و سبک زندگی را در برابر ظرفیت زیستی (توانایی زمین برای تامین این مصرف) بررسی کند. این ابزار میتواند به ما بگوید که یک کشور تا چه حد بیشتر یا کمتر از ظرفیت زیستیاش مصرف میکند یا اینکه ظرفیت جهان برای اینکه همه کشورها سبک زندگی مشابهی با یک کشور مشخص داشته باشند چقدر است. این ابزار همچنین میتواند برای آموزش به مردم درباره ظرفیت استفاده و مصرف بیش از حد بسیار مفید باشد و میتواند رفتار مردم را تغییر دهد. ردپای اکولوژیک میتواند نشان دهد که بسیاری از سبکهای زندگی قابلیت این را ندارند که تا ابد ادامه پیدا کنند. یک مقایسه بینکشوری نیز میتواند نشان دهد که استفاده از منابع زمین در ابتدای قرن بیست و یکم تا چه اندازه نابرابر بوده است. در سال 2007، میانگین سرانه «منطقه مولد بیولوژیک» در جهان تقریباً برابر با 8 /1 هکتار جهانی بود. سرانه ردپا برای ایالاتمتحده 9 هکتار جهانی و برای سوئیس 6 /5 هکتار جهانی بود. این عدد برای چین 8 /1 هکتار جهانی بود. WWF یا «صندوق جهانی برای طبیعت» ادعا میکند که ردپای بشر از ظرفیت زیستی جهان (عرصه در دسترس منابع طبیعی) 20 درصد بیشتر است. واکرناگل و ریس تخمین زده بودند که ظرفیت زیستی در دسترس برای جمعیت شش میلیاردنفره جهان در آن زمان، 3 /1 هکتار برای هر نفر بود که کمتر از 8 /1 هکتار است.
روز تخطی
روز تخطی زمیـن در سال 2019، 29 جولای بود. روز تخطی نشان میدهد که جمعیت جهان در یکسال، تا چه روزی، مقداری برابر با ظرفیت زمین برای بازتولید منابع تجدیدپذیر مورد استفاده بشر در آن سال، منابع طبیعی را مصرف کرده است. به عبارت دیگر جهان در سال 2019 از 29 جولای به بعد، منابع طبیعیای را مصرف میکند که سهمیه سال 2019 نیست. ماریا کارولینا، وزیر محیط زیست شیلی گفته است: «با توجه به اینکه روز تخطی زمین در سال 2019 زودتر از سالهای گذشته فرا رسید، و یکی از دلایل عمده آن نیز رشد مقدار دی اکسید کربن آزادشده در جو است، اهمیت یک اقدام جدی بیش از پیش آشکار میشود.» حسابهای ردپای ملی و ظرفیت زیستی (NFAs) دادههای هستهای لازم برای تجزیهوتحلیلهای جهانی را ارائه میکنند.
این حسابها استفاده از منابع اکولوژیک و ظرفیت هر کشور برای استفاده از منابع طبیعی را طی زمان نشان میدهند. این حسابها بر اساس تقریباً 15 هزار داده برای هر کشور در هر سال، ردپای اکولوژیک بیش از 200 کشور و منطقه را از سال 1961 تاکنون محاسبه میکنند. محاسبات حسابهای ظرفیت زیستی و ردپای ملی، بر اساس پایگاه داده سازمان ملل است. دادههایی شامل دادههای منتشرشده از سوی سازمان غذا و کشاورزی، پایگاه داده «آمارهای تجارت کالای سازمان ملل» و همچنین سازمان بینالمللی انرژی. محاسبات ردپای جهانی، با استفاده از بررسی اینکه چقدر منطقه مولد از نظر بیولوژیک نیاز است که به همه تقاضای مردم جهان برای منابع طبیعی پاسخ داده شود، انجام میگیرد. این تقاضا شامل فضا برای تولید غذا، تولید فیبر، بازتولید الوار، جذب دی اکسید کربنی که در نتیجه سوختن سوختهای فسیلی در فضا پخش میشود و مواردی از این دست است. مصرف یک کشور با اضافه کردن واردات به تولید ملی و کم کردن صادرات از تولید ملیاش به دست میآید.
ذخایر و کسری اکولوژیک
زمانی با کسری اکولوژیک مواجه هستیم که ردپای اکولوژیک یک جمعیت، از ظرفیت زیستی منطقهای که آن جمعیت در آن زندگی میکند بیشتر باشد. کسری اکولوژیک ملی به این معناست که یک کشور، از طریق واردات، نقد کردن داراییهای ملی یا آزاد کردن دیاکسیدکربن در جو، ظرفیت زیستی وارد میکند. همچنین یک کشور زمانی دارای ذخایر اکولوژیک است که ظرفیت زیستیاش بیشتر از ردپای اکولوژیک جمعیتش باشد. در نقشه 1 کشورهایی که دارای اعتبار ظرفیت زیستی هستند (biocapacity creditors) و ظرفیت زیستیشان بزرگتر از ردپای اکولوژیکشان است و برعکس، نشان داده شده است. هرچه به رنگ سبز تیره نزدیکتر شویم یعنی ظرفیت زیستی آن کشور بیشتر از ردپای اکولوژیک آن کشور است و هر چه به رنگ قرمز نزدیک شویم یعنی ظرفیت زیستی آن کشور، کمتر از ردپای اکولوژیک آن کشور است. برای مثال اعتبار ظرفیت زیستی گابن، کنگو، اروگوئه، بولیوی و پاراگوئه به ترتیب 886 درصد، 772 درصد، 419 درصد، 397 درصد و 240 درصد است. این اعداد بدین معناست که ظرفیت زیستی این کشورها چند درصد از ردپای اکولوژیک آنها بیشتر است. همچنین بدهی ظرفیت زیستی سنگاپور، برمودا، باربادوس، بحرین، امارات، عربستان سعودی، کویت و قطر به ترتیب 9950 درصد، 5260 درصد، 2190 درصد، 1560 درصد، 1480 درصد، 1390 درصد، 1350 درصد و 1340 درصد است. این اعداد بدین معناست که ردپای اکولوژیک این کشورها چند درصد از ظرفیت زیستیشان بیشتر است.
ایران
طبق آخرین دادههای منتشرشده در مورد ایران (دادههای مربوط به ایران برای سالهای 1961 تا 2016 در دسترس است و میتوانید برای مشاهده آنها به سایت http: / /data.footprintnetwork.org مراجعه کنید) سرانه ظرفیت زیستی ما در سال 2016 برابر با 7 /0 هکتار جهانی (gha) است. همانطور که پیش از این نیز گفته شد، سرانه ظرفیت زیستی، میزان محیط مولد موجود به ازای هر یک از ساکنان یک کشور است. به زبان خیلی ساده، سرانه ظرفیت زیستی یک کشور، درآمد اکولوژیک مردم آن کشور است. سرانه ظرفیت زیستی ایران از سال 1961 تاکنون تقریباً همواره کاهشی بوده است. بهطوری که سرانه ظرفیت زیستی ما در سال 1961 برابر با 6 /1، در سال 1971 برابر با 3 /1، در سال 1981 برابر با 1 /1، در سال 1991 برابر با 9 /0، در سال 2001 برابر با 9 /0 و در سال 2011 برابر با 8 /0 بود. از طرفی سرانه ردپای اکولوژیک ایران در سال 2016 برابر با 2 /3 هکتار جهانی (gha) بود. منظور از سرانه ردپای جهانی همانطور که قبلاً نیز گفته شد، محیط مولد اکولوژیک لازم برای پاسخ دادن به تقاضای جمعیت یک کشور برای منابع طبیعی است. به زبان خیلی ساده سرانه ردپای اکولوژیک، مخارج اکولوژیک مردم یک کشور است. مخارج اکولوژیک ایران از سال 1961 تا 2016 تقریباً همواره صعودی است. بهطوری که عدد آن در سال 1961 برابر با یک، در سال 1971 برابر با یک، در سال 1981 برابر با 3 /1، در سال 1991 برابر با 7 /1، در سال 2001 برابر با 6 /2، و در سال 2011 برابر با 3 /3 بود. کسر مخارج اکولوژیک از درآمد اکولوژیک، اعداد مربوط به کسری یا ذخیره ظرفیت زیستی را به ما نشان میدهد. در سال 2016، ذخیره ظرفیت زیستی ایران برابر با منفی 6 /2 هکتار جهانی (gha) بود. اما در سال 1961 این عدد مثبت بود. در سالهای 1961 تا 1979، ذخیره ظرفیت زیستی ایران مثبت بود (به جز سال 1976 که عدد آن به منفی 1 /0 رسید و همچنین در سال 1979 برابر با صفر شد). از سال 1979 به بعد ذخیره ظرفیت زیستی ایران سال به سال منفیتر شده است. بهطوری که در سال 1981 عدد آن برابر با منفی 2 /0، در سال 1991 برابر با منفی 8 /0، در سال 2001 برابر با منفی 7 /1 و در سال 2011 برابر با منفی 5 /2 بود.
بزرگ شدن بحران
بشر همه ثروتش را برای مصرف منابع طبیعی در سال 2019 تا 29 جولای تمام کرد. عمده ردپای اکولوژیک بشر در سال 2019 به خاطر آزاد کردن دی اکسید کربن در جو بود بهطوری که سوزاندن سوختهای فسیلی و دی اکسید کربنی که در نتیجه آن در جو آزاد میشود، 60 درصد از ردپای اکولوژیک بشر است. تا امروز حدود 80 هزار نفر یک درخواست رسمی برای مقابله با این وضعیت امضا کردهاند و خواستار این شدهاند که مدیریت منابع اکولوژیک، هسته تصمیمگیریها در اتحادیه اروپا و آمریکا باشد. منظور از روز تخطی، روزی است که در آن، تقاضای سالانه بشر برای منابع طبیعی از آنچه زمین میتواند در آن سال بازتولید کند، پیشی بگیرد. طی 20 سال گذشته، روز تخطی سه ماه جلو آمده و در سال 2019 به 29 جولای رسیده است. این بدان معناست که بشر در حال حاضر با سرعتی 75 /1 برابر ظرفیت زمین برای بازتولید منابع، مصرف میکند. بشر اولین بار در دهه 1970 با کسری اکولوژیک مواجه شد. در اوایل دهه 70 میلادی، روز تخطی اواخر دسامبر بود اما تا پایان دهه 70 به اوایل نوامبر رسیده بود. روز تخطی تا اواخر دهه 80 میلادی به اواسط اکتبر و در اواخر دهه 90 به اواسط سپتامبر رسیده بود. این روز در سالهای اولیه قرن 21، در سپتامبر قرار داشت اما رفتهرفته و در سال 2005 به آگوست رسید. هزینههای مخارج اکولوژیک که از حد خود فراتر رفته است، امروزه کاملاً مشهود هستند. جنگلزدایی، فرسایش خاک، کاهش تنوع زیستی و شیوع بیشتر دی اکسید کربن در اتمسفر که باعث تغییرات اقلیمی شده است، از جمله هزینههای مخارج اکولوژیک بیش از حد بشر هستند.
ماتیس واکرناگل میگوید: «نهایتاً، فعالیتهای انسان با منابع اکولوژیک زمین به یک تراز خواهند رسید. اما سوال این است که بشر انتخاب میکند در نتیجه یک فاجعه به آن مرحله برسد یا با طراحی. اگر بشر بتواند روز تخطی را هرساله پنج روز به تعویق بیندازد، میتواند تا قبل از سال 2050 کسری اکولوژیک را پایان دهد و در سال 2050 به اندازهای از منابع طبیعی زمین مصرف کند که خود زمین قابلیت بازتوزیع آن مقدار را طی سال 2050 دارد. شبکه ردپای جهانی، فرصتهایی را برای اقدام برای این منظور معرفی و تاثیرات آنها را روی به تعویق انداختن روز تخطی ارزیابی میکند. برای مثال، جایگزین کردن 50 درصد از مصرف گوشت با غذای گیاهی میتواند روز تخطی را 15 روز به تعویق بیندازد. همچنین کاهش کربن تا سطح 50 درصد میتواند روز تخطی را 93 روز به تعویق بیندازد.
محاسبهگر ردپای اکولوژیک در حال حاضر به زبانهای مختلف در دسترس است. تا امروز بیشتر از 15 میلیون نفر ردپای اکولوژیکشان و همچنین روز تخطی فردیشان را محاسبه کردهاند. شبکه ردپای جهانی همه مردم را دعوت به جستوجو در مورد گامهایی که میتوانند روز تخطی را به تعویق بیندازند میکند و هشتگ #MoveThedate را راه انداخته است. از جمله گامهایی که مردم میتوانند برای به تعویق انداختن روز تخطی بردارند، کاهش هدررفت غذا و درخواست از دولتها برای مدیریت منابع طبیعی است. برای اینکه به تقاضای مردم ژاپن برای منابع طبیعی پاسخ داده شود، این کشور میبایست وسعتی 7 /7 برابر بیشتر میداشت. به بیان دیگر مردم ژاپن 7 /7 برابر بیشتر از ظرفیت زیستی کشورشان منابع طبیعی را در طول یکسال مصرف میکنند. این عدد برای ایتالیا 7 /4، برای سوئیس 6 /4، برای بریتانیا 4، برای چین 8 /3، برای پرتغال 2 /3، برای آلمان 3، برای اسپانیا 9 /2، برای هند 7 /2، برای ایالاتمتحده 2 /2 و برای فرانسه 9 /1 است. همانطور که قبلاً نیز گفته شد این عدد برای جهان، 75 /1 است. همچنین اگر قرار بود همه مردم جهان مانند مردم آمریکا زندگی کنند، ما به پنج کره زمین نیاز داشتیم. اگر قرار بود همه مردم جهان مانند مردم استرالیا زندگی کنند ما به چهار زمین نیاز داشتیم. این عدد برای روسیه 2 /3، برای آلمان 3، برای سوئیس 8 /2، برای ژاپن 8 /2، برای بریتانیا 7 /2، برای فرانسه 7 /2، برای ایتالیا 7 /2، برای پرتغال 5 /2، برای اسپانیا 5 /2، برای چین 2 /2، برای برزیل 7 /1 و برای هند 7 /0 است.
راهحلها
برای به تعویق انداختن روز تخطی، راهحلهایی در پنج حوزه پیشنهاد میشوند: شهرها، انرژی، غذا، سیاره زمین و جمعیت. اینکه ما چگونه شهرهایمان را طراحی و مدیریت میکنیم؛ چگونه انرژی مورد نیازمان را تامین میکنیم؛ چگونه غذایمان را تولید و مصرف میکنیم؛ چگونه با طبیعت برخورد میکنیم و اینکه چه تعداد از ما در کره زمین وجود دارد.
شهرها
انتظار میرود 80 درصد از جمعیت جهان تا سال 2050 در شهرها زندگی کنند. برنامهریزی شهری و استراتژیهای توسعه شهری برای به تعادل رساندن عرضه سرمای طبیعی با تقاضای بشر از منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت است. برای مثال ساختن خانههایی که مصرف کارای انرژی را تضمین میکنند و استفاده از حملونقل عمومی در شهرها بهجای خودروهای شخصی میتواند بسیار موثر باشد. اگر بشر در سراسر جهان، رانندگی با خودروهای شخصی را 50 درصد کاهش دهد و همچنین فرض شود که یکسوم این کاهش با حملونقل عمومی و بقیه آن با دوچرخهسواری و پیادهروی جایگزین شود، روز تخطی میتواند 5 /11 روز به تعویق بیفتد. بهطور ویژه، برنامهریزی شهری میتواند نقش عمدهای در شکل دادن نیاز ما به خودروها بازی کند. تقاضای ما برای خودروها بسیار در ردپای ما تاثیرگذار است. چراکه حملونقل با استفاده از خودرو شخصی 17 درصد از ردپای کربنی بشر است. منظور از ردپای کربنی حملونقل شخصی این است که چقدر از دی اکسید کربنی که در جو آزاد میشود به خاطر استفاده از خودروهای شخصی است.
انرژی
در حوزه انرژی باید گفت که کربنزدایی اقتصاد (decarbonizing the economy) بهترین شانس بشر برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی است. کربنزدایی اقتصاد میتواند ما را به تعادل میان ردپای اکولوژیک و منابع طبیعی تجدیدپذیر زمین بسیار نزدیک کند. کاهش کربن از ردپای اکولوژیک بشر تا 50 درصد میتواند روز تخطی زمین را بیشتر از سه ماه (93 روز) عقب بیندازد. 60 درصد از ردپای اکولوژیک بشر به خاطر آزاد کردن دی اکسید کربن در جو در نتیجه سوزاندن سوختهای فسیلی است. طی 150 سال گذشته، ردپای کربنی بشر تقریباً نزدیک به صفر بود. اگر بخواهیم به تعهدات موافقتنامه پاریس در سال 2015 عمل کنیم، ردپای کربنی بشر باید تا قبل از سال 2050 مجدداً به صفر برسد. موافقتنامه پاریس در سال 2015 در مورد وضعیت اقلیمی، بشر را متعهد میکند که دمای زمین را به زیر دو درجه سانتیگراد برساند. رسیدن به این هدف یعنی بشر باید انتشار گازهای گلخانهای در اتمسفر را متوقف کند.
غذا
در حوزه غذا، اینکه ما مواد غذایی مورد نیازمان را چگونه تولید، توزیع و مصرف میکنیم در ردپای اکولوژیکمان تاثیر بسزایی دارد. اینکه ما یکی از مهمترین نیازهای اساسیمان را برطرف میکنیم، با بقای ما در زمین در ارتباط است. تامین غذا به صورت محلی و پرهیز از غذاهایی که تا اندازه زیادی فرآوری میشوند میتواند ردپای اکولوژیک ما را کاهش دهد. اگر مصرف جهانی گوشت تا 50 درصد کاهش یابد و یک رژیم گیاهی جایگزین مصرف گوشت شود، روز تخطی 15 روز به تعویق میافتد. همچنین اگر پسماند غذایی در دنیا به نصف کاهش یابد، روز تخطی 12 روز عقب خواهد افتاد. تقاضای بشر برای غذا، مسوول 26 درصد از ردپای اکولوژیک انسان است. در ایالاتمتحده آمریکا تخمین زده میشود که 40 درصد از غذاها، به هدر میروند. این هدررفت برابر با کل ردپای اکولوژیک پرو و سوئد (روی هم) است. همچنین هدررفت غذا در ایالاتمتحده، ردپای اکولوژیکی معادل ظرفیت زیستی آلمان را بر جای میگذارد.
سیاره زمین
کیفیت زندگی بشر، به سلامت منابع بیولوژیک سیاره زمین بستگی دارد. منظور از سلامت منابع بیولوژیک، حاصلخیزی خاک، میزان پاک بودن هوا و سالم بودن آب است. طبق تخمینهای شبکه ردپای جهانی، اگر 350 هکتار از جنگلهایی که از بین رفتهاند مجدداً احیا شوند، روز تخطی میتواند هشت روز به تعویق بیفتد. با توجه به اینکه مصرف بشر از منابع بیولوژیک زمین بسیار بیش از اندازه است و سوءمصرف زیادی وجود دارد، اقتصادهای ما امروزه از طریق ظرفیت زیستی زمین با محدودیت مواجه هستند. خبر خوب این است که راهحلها برای تقویت سلامت اکوسیستمها از قبل ارائه شدهاند. راهحلهایی که در نتیجه آنها، ظرفیت زمین برای بازتولید منابع بیولوژیک میتواند تا اندازه زیادی افزایش یابد. از جمله این راهحلها، احیای جنگلها (reforestation)، روی آوردن به کشاورزی احیاکننده (regenerative agriculture) و ماهیگیری پایدار (sustainable fishing) است.
جمعیت
لازمه تعهد به اینکه همه باید زندگی کنند (در جهانی که با کمبود منابع مواجه است) نیازمند مورد توجه قرار دادن مساله رشد جمعیت است. تقویت زنان و دختران میتواند برابری جنسیتی را افزایش دهد و جمعیت را به ثبات برساند. بدیهی است که جمعیت ما روی ردپای اکولوژیکمان تاثیر دارد. بهطوری که اگر هر خانواده در جهان یک بچه کمتر داشت، روز تخطی میتوانست تا سال 2050 تا 30 روز به تعویق بیفتد. بهطور دقیقتر، اگر هر خانواده به اندازه «نیمفرزند» کوچکتر باشد یا به عبارت دیگر هر خانواده جدیدی که تشکیل میشود (second family) بهطور میانگین یک فرزند کمتر داشته باشد، جمعیت انسان تا سال 2050 حدود یک میلیارد کمتر از جمعیتی که سازمان ملل تخمین زده است (7 /9 میلیارد نفر) خواهد بود. همچنین تا پایان قرن بیست و یکم، جمعیت کره زمین چهار میلیارد کمتر از تخمین سازمان ملل خواهد بود. در صورتی که چنین چیزی محقق شود، سرانه ظرفیت زیستی جهان تا سال 2100 حدود 50 درصد افزایش خواهد یافت.