یارانه انرژی را کاهش دهید، یارانه نقدی را افزایش
جواد صالحیاصفهانی از چگونگی ادامه طرح هدفمندی یارانهها در ایران میگوید
جواد صالحیاصفهانی از اثرات مخرب یارانه انرژی در اقتصاد ایران میگوید و معتقد است صد درصد اولویت دولت باید حذف یارانه عظیم انرژی باشد و نه یارانه نقدی. او میگوید در همه سالهای گذشته هم دولت و مجلس و هم کارشناسان تمام تاکید خود را بر حذف یارانه نقدی گذاشتند، اما در همه دنیا از پرداخت یارانه نقدی به جای یارانه انرژی استقبال میکنند. دولت سالهاست به سمت افزایش قیمت حاملهای انرژی نرفته چون از تبعات سیاسی و نارضایتی مردم نگران است.
جواد صالحیاصفهانی از اثرات مخرب یارانه انرژی در اقتصاد ایران میگوید و معتقد است صد درصد اولویت دولت باید حذف یارانه عظیم انرژی باشد و نه یارانه نقدی. او میگوید در همه سالهای گذشته هم دولت و مجلس و هم کارشناسان تمام تاکید خود را بر حذف یارانه نقدی گذاشتند، اما در همه دنیا از پرداخت یارانه نقدی به جای یارانه انرژی استقبال میکنند. دولت سالهاست به سمت افزایش قیمت حاملهای انرژی نرفته چون از تبعات سیاسی و نارضایتی مردم نگران است. اما این استاد دانشگاه میگوید راهکار ساده آن است که دولت دوازدهم، راهکار دولت دهم را اجرا کند. حذف بخشی از یارانه انرژی و همزمان افزایش یارانه نقدی. به گفته صالحیاصفهانی افزایش قیمت انرژی در همه کشورها با اعتراض همراه است. اما ایران در سال 89 تجربه خوبی داشت و دولت میتواند آن را تکرار کند. اما تاکید او بر افزایش مقدار یارانه نقدی است. او میگوید ارزش واقعی رقم کنونی یارانه حدود 10 هزار تومان است. پرداخت این رقم کارکرد خود را از دست داده و دولت حتماً باید برای افزایش قیمت حاملهای انرژی مقدار یارانه نقدی را هم افزایش دهد. اما دولت همواره از اعتبار تخصیص دادهشده به یارانه نقدی گله کرده. اما این اقتصاددان میگوید رقم یارانه نقدی در مقابل یارانههای دیگری که دولت میپردازد بالا نیست و برای حذف یارانه انرژی، تداوم و افزایش یارانه نقدی ضروری است.
♦♦♦
هشت سال از اجرای طرح هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی میگذرد. با نگاهی به پرداخت یارانه نقدی، از نظر شما این طرح چه میزان به اهداف خود نزدیک شده و چه میزان انحراف داشته است؟
من برخلاف شما معتقدم طرح هدفمندی یارانهها هشت سال است که اجرا نشده است. طرح اولیه این نبود که دولت یکبار قیمت حاملهای انرژی را بالا ببرد، یارانه نقدی به مردم پرداخت کند و پس از آن بدون هیچ تغییری سالها به همان شیوه ادامه دهد. قرار بود یارانه انرژی حذف شده و مصرف انرژی کم شود. اما الان وضعیت دولت در پرداخت یارانه انرژی به مراتب از سال 89 که این طرح شروع شد، بدتر است. معتقدم این طرح تنها در دو سه سال اول اجرا کار کرد. پس از تغییر دولت، خیلیها علیه آن موضع گرفتند و نقدهای جدی به آن وارد کردند. در حالی که به عقیده من، اصل طرح بسیار خوب بوده و هست اما به شیوه نادرستی اجرا شد. شما یک اقتصاددان در خارج از ایران پیدا نمیکنید که بگوید جایگزین کردن یارانه انرژی با یارانه نقدی کار نادرستی است. اما در ایران به نظر میآید که هم دولت و هم کارشناسان از این جایگزینی انتقاد میکنند، یا حداقل با پرداخت یارانه نقدی سخت مخالفند.
انتقادات کارشناسان متوجه شیوه اجرای این طرح است. دولت هشت سال است بدون هیچ تغییری ماهانه رقمی را بهعنوان یارانه میپردازد بدون آنکه در قیمت حاملها تغییری ایجاد کند.
خب شما نباید اصل یک طرح را به خاطر شیوه اجرای آن زیر سوال ببرید. در اقتصاد میگویند مالیات تصاعدی بر درآمد روش خوبی است. اما شما در هیچ کجای دنیا نمیبینید که این، به درستی انجام شود. اما ما اصل ماجرا را زیر سوال نمیبریم و نمیگوییم چون اجرا بد است، پس ایده هم بد است. ما باید ایده و اجرا را از هم جدا کنیم و به جای نقد طرح، باید شیوه اجرا را تغییر داد. بخشی از این نقد هم به آقای احمدینژاد، بهعنوان مجری طرح بازمیگردد. ایشان علاقه زیادی به پول پخش کردن داشت. قبل از اجرای طرح هدفمندی هم این کار را انجام داده بود و این شبهه در جامعه ایجاد شد که تنها هدف دولت دهم از اجرای طرح هدفمندی پرداخت پول بیشتر به مردم برای کسب محبوبیت سیاسی است. اشکال دوم این بود که ایشان در تخمین درآمد دچار اشتباه شده بود. افزایش قیمت حاملهای انرژی در آن زمان بنیه پرداخت بیشتر از 20 تا 25 هزار تومان را نداشت و دولت این رقم را دو برابر کرد و به 45 هزار تومان رساند. چون عواید این طرح کمتر از مخارجش بود، دولت دهم مجبور به استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول شد. در نتیجه این طرح تورم ناشی از افزایش بهای انرژی را دو برابر کرد و به نارضایتی بزرگی دامن زد. من فکر میکنم اگر مشکلات اجرایی را از ایده آن جدا کنیم بهتر میتوانیم راجع به ادامه طرح فکر کنیم.
پس تاکید شما این است که ایده طرح را باید از شیوه اجرا جدا کرد. خب شیوه اجرا در این مدت چگونه بوده است؟
شیوه اجرا به گونهای بود که طرح را از نظر اقتصاد سیاسی در جامعه بدنام کرد. البته در این میان گناه روزنامهنگاران و اقتصاددانان را نباید نادیده گرفت چون آنها خیلی سطحی به این طرح نگاه کردند و از ایده اصلی طرح -یعنی جایگزینی یارانه نقدی به جای یارانه انرژی- دفاع نکردند. حتی در مواردی گفتند پرداخت مستقیم پول نقد به مردم اشتباه است و باید از طریق کمیته امداد و بهزیستی به مردم پول پرداخت شود، که به دلایل اقتصاد سیاسی افزایش بهای انرژی را بسیار مشکل میکند.
در سالهای اول اجرا، این طرح منجر به افزایش تورم شد. ادامه آن در شرایط کنونی چه آثار اقتصادی دارد؟
من معتقدم پرداخت یارانه نقدی اثر منفی در اقتصاد ندارد. چون با قیمتهای سال 90، ارزش واقعی رقم یارانه الان، حدود 10 هزار تومان است و ارزش واقعی یارانه نقدی به یکچهارم کاهش یافته است. رقم یارانه نقدی در مقابل یارانههای عظیمی که دولت در دیگر بخشها میپردازد، واقعاً رقم بزرگی نیست. این طرح در ابتدا تورمزا بود چون دولت مجبور شد برای تامین اعتبار آن پول چاپ کند. اما الان درآمد این طرح از بابت قیمت حاملهای انرژی تامین میشود و دیگر تورمزا نیست. من فکر میکنم چون ما نتوانستیم قیمت انرژی را در سطح معقولی نگه داریم، اثرات مثبت این طرح فرصت بروز نکرد.
رئیس مجلس اذعان کرده سالانه حدود ۹۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه در بخش انرژی مصرف میشود. این در حالی است که قرار بود بعد از پنج سال قیمت انرژی آزاد شود. حالا نهتنها آزاد نشده که دو برابر بودجه عمومی یارانه انرژی میدهیم. چون گفته میشود بودجه امسال 400 هزار میلیارد تومان است. این یارانه عظیم انرژی چه اثری روی اقتصاد دارد؟
اثر یارانه انرژی بر اقتصاد ایران بسیار مخرب است. یک اثر یارانه انرژی ضربه شدید به محیط زیست و آلودگی هواست. ضرر دیگر فشار وارد کردن به اشتغال است. در تولید بین نیروی کار و انرژی و اتوماسیون رقابت وجود دارد. وقتی شما یارانه انرژی پرداخت میکنید مانند این است که به تولیدکننده این سیگنال را میدهید که به جای استخدام نیروی کار، بهتر است تولید را اتومات و ماشینی کنند. این سیاست بسیار غلطی است. ما این همه نیروی جوان بیکار در کشور داریم اما به تولیدکننده این انگیزه را میدهیم که ماشین را جانشین نیروی کار کند. اشکال سوم این است که این یارانه به نابرابری درآمد در کشور دامن میزند. چون یارانه انرژی نصیب افرادی میشود که انرژی بیشتری مصرف میکنند. به طور مثال دهک بالای جامعه در مقایسه با دهک پایین، 10 برابر بیشتر از یارانه بنزین استفاده میکند. در کشوری که دولت ادعای عدالت و کمک به فقرا را دارد باید منابع خود را به شیوه بهتری توزیع کند و پرداخت ناعادلانه یارانه انرژی سیاست بسیار غلطی است. دولت الان تحت فشار بودجه است اما معادل پنج میلیون بشکه نفت و گاز را در روز با قیمت بسیار پایین به مردم میدهد. دولت سالانه 42 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی میدهد و 900 هزار میلیارد تومان -به گفته رئیس مجلس- یارانه انرژی. مقایسه این دو عدد به سادگی نشان میدهد صد درصد اولویت با حذف یارانه انرژی است. بحث بر سر حذف یارانه نقدی اشتباه است. چون بدون یارانه نقدی نمیتوان یارانه انرژی را حذف کرد. هم دولت، هم مجلس و هم کارشناسان به وجود یارانه عظیم انرژی آگاه بودهاند و هستند اما تاکیدشان بیشتر بر حذف یارانه نقدی بود و دیدیم که در عمل در حذف یارانه انرژی موفق نبودند.
یعنی شما معتقدید دولت باید یارانه انرژی را حذف کند و یارانه نقدی را ادامه دهد؟
همانطور که عرض کردم، به دلایل اقتصاد سیاسی امکان افزایش قیمت حاملهای انرژی بدون پرداخت یارانه نقدی وجود ندارد. بنابراین درست نیست که بگوییم میخواهیم یارانه انرژی را برداریم اما نمیخواهیم به جای آن یارانه نقدی بپردازیم. جدا کردن این دو از هم مغلطه اقتصاد سیاسی است. زمانی که شما قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهید، به طبقات پایین فشار زیادی وارد میشود. پس نیاز به نوعی حمایت از آنهاست. در مورد نحوه این حمایت، چون شناسایی این افراد در ایران کار بسیار دشواری است، پرداخت در سطح وسیعتر یا به همه قابل توجیه است. شناسایی این افراد یا کشاندن آنها به دفاتر کمیته امداد و بهزیستی برای پر کردن پرسشنامه زمانبر است و ممکن است هنگام افزایش بهای انرژی نگرانیهای مردم را افزایش داده و در نهایت دولت را از انجام طرح بازدارد. از طرف دیگر، چرا فردی که درآمدش اندکی بالاتر از خط فرضی ما برای پرداخت یارانه است، نباید یارانه بگیرد؟ راهکاری که بسیاری پیشنهاد میدهند این است که همه از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند و دولت منابع حاصل از افزایش قیمت حاملها را صرف بودجه عمرانی میکند. این ایده به نظر من اصلاً واقعبینانه نیست. اعتماد عمومی به دولت آنقدر زیاد نیست که از مردم انتظار داشت بگویند هزینه پنج برابری بنزین یا قبض گاز را میدهند به امید اینکه در مقابل دولت درآمد آن را صرف توسعه اقتصادی کند.
کار درستی که آقای احمدینژاد انجام داد، همزمانی دقیق افزایش قیمت حاملهای انرژی و پرداخت یارانه نقدی بود. دقیقاً روزی که قیمت انرژی بالا رفت، یارانه نقدی هم به حساب مردم واریز شد. ما این قسمت طرح را از یاد بردیم. اگر قرار است دولت قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد، باید بخشی را به همین نحو تحت عنوان یارانه نقدی به مردم بپردازد.
یعنی همه یارانه بگیرند آن هم به صورت برابر؟
توزیع این پول به صورتی که فقرا رقم بیشتری بگیرند و بقیه کمتر، قطعاً بهتر است. اما دو مشکل در شرطی کردن یارانه نقدی هست. اول اینکه چون در ایران شناسایی دقیقی از درآمد افراد وجود ندارد و اگر پرداختها با نظر این یا آن سازمان باشد، نارضایتی از طرح را بالا میبرد. بنابراین بهتر این است که به همه مبلغ مساوی پرداخت کنیم. شما فرض کنید فردی در یک شهرستان دورافتاده پول یارانهاش را به دولت داده که به طور مساوی بین همه تقسیم کند. اما به جای آسفالت کردن کوچه خاکی آن فرد، در اتوبانهای تهران گلکاری میکنند. این چه تقسیم مساوی است؟ در یک جامعه پیچیدهای مانند ایران امکان هزینه کردن مساوی از طریق بودجه عمومی، یا حداقل قانع کردن مردم که هزینههای دولت بهطور مساوی در جامعه پخش میشود، وجود ندارد. حسن یارانه نقدی این است که این مشکل را حل میکند. شما در سراوان باشید یا شمال تهران یارانه مساوی میگیرید. نحوه خرج کردن آن هم به دولت ربطی ندارد و خود مردم نیازهایشان را بهتر درک میکنند. مشکل دوم پرداخت شرطی، کاهش انگیزه فعالیت اقتصادی است. اگر خط درآمد مشخصی باشد که افراد زیر این خط یارانه بگیرند و بقیه نه، انگیزه فعالیت را از کسانی که زیر این خط هستند میگیرید چون با کار یا فعالیت بیشتر، یارانه را از دست میدهند. در حالی که دولت دارد 10 برابر یارانه نقدی یارانه انرژی میدهد، تاکید بر حذف یارانه نقدی درست نیست. اگر قرار بود دولت از محل مالیات بر درآمد یارانه نقدی به مردم یارانه بدهد حتماً تاکید میکردیم دولت با شناسایی دقیق یارانه نقدی پرداخت کند. اما اینجا صحبت از یارانه انرژی است.
تجربه ما از طرح هدفمندی این است که تبدیل یارانه انرژی به یارانه نقدی در ایران قابل اجراست. ما درسی هم از اجرای غلط آن گرفتهایم و راه جلوی پای دولت روحانی است که طرح را درست اجرا کند.
یعنی شما معتقدید دولت به موازات افزایش قیمت حاملهای انرژی باید یارانه نقدی را هم افزایش دهد یا رقم کنونی را پرداخت کند؟
حتماً رقم یارانه نقدی باید افزایش یابد. در غیر این صورت درآمد مردم، بهخصوص افراد طبقات پایین، به شدت کاهش پیدا میکند و تبعات اجتماعی و اقتصادی بسیار بدی خواهد داشت. اگر یارانه نقدی را حذف کنیم، باید فکر افزایش قیمت انرژی را هم از سرمان خارج کنیم. یارانه 45 هزارتومانی در سال 89 که 28 درصد درآمد میانه در کشور بود الان به کمتر از 10 درصد درآمد میانه رسیده است. پس پرداخت این رقم کارکرد خود را از دست داده و دولت حتماً باید برای افزایش قیمت حاملهای انرژی مقدار یارانه نقدی را هم افزایش دهد. اگر بگویید قیمت بنزین چند برابر میشود اما دولت چیزی به حساب شما نمیریزد حتماً مشکل اقتصاد سیاسی پیدا خواهیم کرد. باید هر دو یارانه با هم تغییر کنند.
این رقم باید به چقدر برسد؟
قیمت انرژی و یارانه نقدی باید تناسبی با هم داشته باشد. اگر فرض بگیریم که به گفته دکتر لاریجانی دولت سالانه 900 هزار میلیارد تومان یارانه میدهد، سهم هر فرد از جمعیت 80میلیونی نزدیک به یک میلیون تومان در ماه میشود. البته حدس من بر نصف این مقدار یعنی ۴۵۰ هزار میلیارد تومان است که میشود نفری ۴۷۰ هزار تومان. که رقم کمی نیست. اگر فرضاً یکسوم این مقدار به صورت یارانه نقدی به مردم برگردانده شود، دوسوم آن برای کارهای عمرانی دولت باقی میماند. این دو عدد در کنار هم باید تناسبی با هم داشته باشد تا افراد میانه جامعه از این معادله ضرر نکنند. اگر پرداختها یکسان باشد، طبقات پایین از این مبادله منفعت برده و طبقات بالا ضرر میکنند، که در جامعه نابرابر ما مشکلی نیست. انجام این طرح مانند مالیات تصاعدی است که باید از درآمد بگیریم و نمیگیریم.
در تمام این سالها مهمترین دلیل دولت برای حفظ وضع موجود نگرانی از هزینههای سیاسی است. فرض کنید که ما دو راه داریم. حذف یارانه نقدی برخی از گروهها یا حذف یارانه انرژی. کدام هزینه سیاسی بیشتری برای دولت دارد؟
البته حذف یارانه انرژی بدون افزایش یارانه نقدی هزینه سیاسی بالایی دارد. پس دولت باید همزمان با کاهش یارانه انرژی یارانه نقدی را افزایش دهد. مشابه همین شرایط را در سال 89 و آغاز اجرای طرح هدفمندی یارانهها دیدهایم. بهرغم افزایش قیمت حاملهای انرژی نارضایتی چندانی در جامعه ایجاد نشد. شما دیدید روزی که این طرح اجرا شد -28 آذرماه- شاهد هیچ نوع ناآرامی اجتماعی نبودیم. در حالی که افزایش قیمت حاملهای انرژی در کشورهای متعدد منجر به اعتراض شده. مانند شرایط کنونی فرانسه که افزایش مالیات گازوئیل منجر به اعتراض جلیقهزردها شد. این مربوط به کشوری است که درآمد بالایی دارد. اما در همه کشورهایی که سعی شده قیمت انرژی را بدون بازپرداخت مقداری از درآمد آن به مردم افزایش دهند، این طرح شکست خورده و تبعات اجتماعی و سیاسی بدی داشته. من پیشنهاد نمیکنم بدون افزایش قیمت یارانه نقدی قیمت حاملهای انرژی را بالا ببریم چون مردم را ناراضی میکنیم.
ترس دولت برای هر تغییری نگرانی از هزینه سیاسی است. اگر طرح شما بدون هزینه است، چرا دولت آن را اجرا نمیکند؟
این سوالی است که من هر روز از خودم میپرسم. دولت آقای روحانی قرار بود دولت تدبیر و امید باشد و منطقی به مسائل نگاه کند. اما با تعجب این منطق ساده جایگزین کردن یارانه نقدی به جای یارانه انرژی را یا اصلاً قبول نداشت یا نتوانست برای مردم خوب بیان کند. شاید هم ملاحظه سیاسی دارد و فکر میکند اجرای طرح به شیوه دولت قبل، نوعی تعریف و تایید عملکرد رقیب سیاسی است. اگر اینگونه باشد جای تاسف دارد که ما در رقابت سیاسی یک طرح بسیار خوب را از دست بدهیم. چون نمیخواهیم به طرف مقابل هیچ نوع امتیازی بدهیم. یک دلیل دیگر هم شاید این است که واقعاً در جامعه ایران نگاه طبقه متوسط به بالا به طبقات پایین در جامعه ایران منفی است و حس میکنند گرایش سیاسی طبقه پایین به سمت گروههای اصولگراست و بنابراین میخواهند در دعوای سیاسی جامعه ایران، چیزی به طبقات پاییندست ندهند، که این هم جای تاسف دارد.