سرود تناقض
آیا شاملو به آرمانهایی که خود تبلیغ میکرد خیانت کرد؟
فاطمه شیرزادی: اسناد منتشرشده در شماره 55 مجله «اندیشه پویا» نشان میدهد احمد شاملو (1379-1304) در سال 1352 در دوران نخستوزیری امیرعباس هویدا هزینه درمان خود در پاریس را از دولت ایران دریافت کرده است. بر اساس این اسناد، هویدا به درخواست این شاعر تامین این هزینه را تقبل کرده است. در بخشی از یکی از اسناد که متن یک تلگراف از پاریس به نخستوزیری است، آمده: «آقای شاملو اظهار داشتند که حسبالامر آن جناب که توسط آقای دکتر صفا از نخستوزیری به ایشان ابلاغ گردید، برای عمل جراحی نخاع به پاریس آمده و در بیمارستان بستری شدهاند... آقای شاملو ضمن سپاسگزاری از بذل توجه آن جناب تقاضا داشت نسبت به پرداخت هزینه بیمارستان دستور مقتضی صادر شود.» در پاسخ هویدا به این تلگراف آمده است: «لطفاً هزینه معالجه آقای شاملو را سفارت بپردازد و صورتحساب را برای نخستوزیری ارسال نمایید. برای مشارالیه از طرف اینجانب یک دستهگل ارسال نمایید و احوالپرسی کنید.»
انتشار این اسناد به بحث گستردهای بین منتقدان و هواداران احمد شاملو انجامیده است. علت اصلی اینکه یک کمک خواستن ساده از حکومت آن هم برای درمان این طور محل انتقاد و بحث قرار گرفته این است که شاملو در شعر و شعار بارها بر ضرورت مبارزه تمامعیار با حکومت پهلوی تاکید میکرد و ضمن ستایش چریکهای مسلح و مبارزان اعدامی، هرگونه همکاری با دستگاه حاکم را محکوم میکرد. میلاد عظیمی، استاد ادبیات دانشگاه تهران، در این باره مینویسد: «شاملو در نامه به یارشاطر به صراحت نظرش را درباره هرگونه مراوده و همکاری روشنفکرانِ امثالِ خودش با رژیم شاه نوشته است. رژیم شاه را هم بدون مجامله توصیف کرده است؛ او کسانی را که بر ایران حکومت میکنند، اراذل و اوباش نامیده و تصریح کرده حتی تلفظ نام شجره خبیثه پهلوی جز با احساس اشمئزازی عمیق برای او مقدور نیست. جان کلام شاملو: «من ناگزیر بر این اعتقادم که امروز حتی اگر یک فعالیت پژوهشی صرفاً علمی نیز در شرایطی قرار گیرد که بتواند به نحوی از انحا در یکپارچگی مبارزه با این بختک کثیفی که بر سرنوشت مردم ایران افتاده است، تشتّتی ایجاد کند، طریق شرافتمندانه این است که بالمره از آن صرف نظر شود. پرداختن این بها دلپذیر نیست اما چندان سنگین نمینماید. دیگران در این راه از جان شیرین خود چشم پوشیدهاند.» سخن «شاعر آزادی و مبارزه» تمام است و هیچ کم ندارد. این سخن روشن و صریح معیاری تواند بود برای بررسی و ارزیابی علمی و بیتعصب سویههایی از کار و کارنامه او. شاید بر مبنای این معیار است که درخواست مالی شاملو از هویدا نزد دوستدارانش، اینمایه عجیب و باورنکردنی بوده است.» در مقابل برخی استدلال میکنند که از اساس نباید از احمد شاملو انتظار مبارزه داشت، باید او را صرفاً به عنوان شاعری موفق دید و آثارش را خواند و بررسی کرد نه تاثیر اجتماعی آنها را. اما آیا قضاوت نکردن درباره تاثیر اجتماعی شاعری که آثارش تا این اندازه اجتماعی بود ممکن است؟ فارغ از تناقضی که در گفتار و عمل شخص شاملو به چشم میخورد، اساساً رابطه روشنفکران با قدرت باید چگونه تبیین شود تا ضمن ادای وظیفه نقادی، امکان تامین معاش و بهرهمندی از حقوق اولیه نیز از روشنفکران سلب نشود؟