گوهر و خرمهره1
اقتصاددانان قلابی چه بلایی سر اقتصاد ایران آوردهاند؟
دو سال قبل وقتی مسعود پزشکیان، نایبرئیس مجلس در گفتوگو با خبرگزاری فارس2 به صراحت گفت «از FATF سر درنمیآورد» کسانی پای مصاحبهاش کامنت گذاشتند که چرا چنین «آدم بیسوادی» چنان جایگاهی را اشغال کرده است؟
هادی چاوشی: دو سال قبل وقتی مسعود پزشکیان، نایبرئیس مجلس در گفتوگو با خبرگزاری فارس2 به صراحت گفت «از FATF سر درنمیآورد» کسانی پای مصاحبهاش کامنت گذاشتند که چرا چنین «آدم بیسوادی» چنان جایگاهی را اشغال کرده است؟ مشخص نبود این کامنتگذاران چگونه از یک پزشک سیاستمدار که هرگز در چنین سطحی از مسائل تخصصی حقوقی و اقتصادی ورود نداشته، انتظار فهم الزامات پیچیده FATF را داشتند. مدتی بعد، سایت خبری «عصر ایران» در یادداشتی3 نوشت: «این اظهارنظر شجاعانه مسعود پزشکیان را باید قدر نهاد و از دیگر افراد سیاسی و مذهبی درخواست کرد در مورد مسائلی که اطلاع ندارند، سخن نگویند. این روزها ما شاهد هستیم بسیاری از افراد در مورد مسائل تخصصی اظهارنظر میکنند، بدون اینکه حتی اطلاع کوچکی از آن داشته باشند... اگر ما واقعاً این همه کارشناس اقتصادی آن هم در سطح بینالملل داریم، چرا وضعیت اقتصادی کشور اینگونه نابسامان است؟»
داستان اظهارنظرهای اقتصادی در ایران البته از این هم بدتر است. در دهههای گذشته هر بار اقتصاد وارد بحران شده، انبوهی اظهارنظر غیرعلمی از سوی افراد غیرمرتبط مطرح شده است. به نظر میرسد در این شرایط چند دسته از افراد اظهارنظر میکنند: اول سیاستمداران رقیب که عموماً سیاستهای تدوینشده توسط دولت مستقر را زیر سوال میبرند و برای خوشایند جامعه هدف خود، اظهارنظرهای پوپولیستی میکنند. دوم اقتصاددانانی که میخواهند بگویند رقبای ما درست نمیگفتند و ما بهتر میفهمیدیم. سوم اقتصاددانانی که مطالعهشده و با احتیاط اظهارنظر میکنند و سرانجام گروه چهارم، اقتصاددانانی که بیهیچ تحقیق و پژوهشی، ادعاهایی کلیشهای را با عباراتی تکراری طرح میکنند که هیچ کمکی به تبیین مساله و حل آن نمیکند. به عقیده مسعود نیلی4 بسیاری از اظهارنظرهای گروه اخیر «به گونهای است که حتی اگر موضوع را هم عوض کنید مثلاً بهجای ارز، قیمت انرژی یا هر موضوع دیگر را هم بگذاریم، تغییر عمدهای در مطلب داده نمیشود». او همچنین هشدار میدهد که «اگر اقتصاددانان کشور بر اساس ادبیات علمی و با اتکای دقیق به مبانی علم اقتصاد به تبیین شرایط موجود و چرایی آن نپردازند، خرافهگرایی جایگزین رویکرد علمی خواهد شد. همانطور که تا اندازه زیادی هم اینگونه شده است».
پرونده پیشرو درباره پدیده خاص شبهاقتصاددانان ایرانی است؛ آنان که بدون اتکا به ادبیات علمی سخن میگویند و از مصادیق خرافهسرایی مورد اشاره مسعود نیلی هستند. اقتصاددانان قلابی و شبهاقتصاددانان چه بلایی سر اقتصاد ایران آوردهاند؟