عصیان شاخصها
سیاستگذار پولی با چه مخاطراتی مواجه است؟
همانقدر که آمدن «ولیالله سیف» به بانک مرکزی در ثبات بازارها و کاهش نرخ تورم در سالهای نخستین دولت یازدهم کماثر مینمود، احتمالاً رفتن او از این نهاد نیز تاثیر چشمگیری بر روند بازارها و نمایهها نخواهد گذاشت.
ندا گنجی: همانقدر که آمدن «ولیالله سیف» به بانک مرکزی در ثبات بازارها و کاهش نرخ تورم در سالهای نخستین دولت یازدهم کماثر مینمود، احتمالاً رفتن او از این نهاد نیز تاثیر چشمگیری بر روند بازارها و نمایهها نخواهد گذاشت.
البته او در سال 1392 و زمانی ردای سیاستگذاری پولی را بر تن کرد که نرخ تورم قله 7 /34 درصد را هم فتح کرده بود، اما این شاخص با روی کار آمدن دولت یازدهم، فرود تاریخی خود را آغاز کرد و تنها پس از یک سال به کانال 15 درصد فرو افتاد. حال آنکه خط مهار طغیان تورم از بانک مرکزی نمیگذشت، بهبود انتظارات مردم از شرایط سیاسی و بینالمللی در سایه مذاکرات هستهای به این شاخص و بازارهای ارز و سکه وقار بخشیده بود.
حالا دوباره چند ماهی است که دلار و سکه و تورم راه عصیان را در پیش گرفتهاند و البته تداوم این گردنکشی، بیاعتنا به تودیع سیف و معارفه عبدالناصر همتی.
اکنون همتی در شرایطی بر مسند ریاست بانک مرکزی تکیه زده که نقدینگی با ۲۲ درصد رشد به هزار و ۵۲۹ هزار میلیارد تومان رسیده است.
در عین حال، رویاپردازیها در مورد حفظ تورم تکرقمی نیز در ماه تیر، نقش بر آب شد و برآوردها از نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به تیرماه 1397 نسبت به 12 ماه منتهی به تیرماه 1396 رقم 2 /10 درصد را نشان داد. التهاب بازار ارز نیز نهتنها به هیچ یک از مسکنهای دولت که از اواسط سال گذشته شروع به تزریق آن کرده، پاسخ مثبت نداده است که روشهای غیرعلمی دولت برای مواجهه با این شرایط به وخامت آن افزوده است.
اما به موجب آنچه اقتصاددانان پیش از این هشدار دادهاند، حکماً روند صعودی نرخ تورم در این ماهها، به واسطه رشد پایه پولی از ناحیه انباشت بدهی بانکها به بانک مرکزی، طی سالهای گذشته رخ داده است و به این ترتیب تعلل سیاستگذار پولی در اصلاح نظام بانکی، منشأ بخش عمدهای از مسائل شگفتیساز اقتصادی در ماههای اخیر بوده است.
مساله قابل تامل که احتمالاً ذهن ناظران و کنشگران اقتصادی را به خود مشغول کرده آن است که رئیس جدید بانک مرکزی با این چالشها که گویی کل عملکرد اقتصادی دولت را تحتالشعاع قرار داده، چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا همتی از ابزار یا اختیاراتی بیش از آنچه سیف به آن دست داشت، برخوردار خواهد بود؟ مسعود نیلی، اقتصاددان، بر این باور است که نظام بانکی بیش از هر نهاد دیگری از سوء سیاستگذاری به ویژه در ۱۰ سال گذشته آسیب دیده و هیچ نشانهای از شکلگیری نقطه چرخش در آن مشاهده نمیشود؛ او در ادامه تاکید میکند که «اصلاح نظام بانکی حیاتیترین ضرورت نجات اقتصاد ایران از مسیر گذشته است». با این وصف، آیا تصدی همتی بر ریاست بانک مرکزی میتواند نقطه این چرخش باشد؟