در ضدیت با توسعه
تنش بر سر رابطه با جهان چگونه اقتصاد ایران را زمینگیر کرده است؟
محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران و یکی از چهرههای سیاسی اردوگاه اصولگرایان اخیراً در گفتوگویی با روزنامه رسالت، وقتی نظر او را درباره مذاکره با آمریکا جویا شدهاند، گفته است: «انشاءالله رویکرد دولت از مذاکرهمحوری به کارمحوری تغییر کند و دولت مذاکره، دولت کار شود تا به مرور شاهد رضایت اجتماعی گسترده باشیم.»
ندا گنجی: محمدباقر قالیباف، شهردار سابق تهران و یکی از چهرههای سیاسی اردوگاه اصولگرایان اخیراً در گفتوگویی با روزنامه رسالت، وقتی نظر او را درباره مذاکره با آمریکا جویا شدهاند، گفته است: «انشاءالله رویکرد دولت از مذاکرهمحوری به کارمحوری تغییر کند و دولت مذاکره، دولت کار شود تا به مرور شاهد رضایت اجتماعی گسترده باشیم.» او همچنین میگوید: «خیلی صریح بگویم که مساله اصلی و اولویت کنونی ما مذاکره با ترامپ نیست بلکه حل معضلات اقتصادی کشور و در راس آنها مساله نقدینگی است. مشخص است که مذاکره باعث حل مشکلات ساختاری اقتصاد ما نخواهد شد.» مواضع سیاسیون در دهههای گذشته و البته در این روزها، موید این واقعیت است که در اندیشه بخشی از سیاستمداران ایرانی، اساساً رابطه با جهان تعریف نشده و بخش مهمی از جریانهای فکری سنتی در ایران از تعامل با جهان واهمه دارند. برخلاف قالیباف، محمود سریعالقلم، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی بر این باور است که «یکی از نارساییهای جدی در راهروهای قدرت، کم بودن فوقالعاده «متخصصان اقتصاد بینالملل» است؛ کسانی که پیچیدگیهای مالی، تولیدی، بانکی، سرمایهگذاری و حتی تا اندازهای سیاسی و حقوقی مسائل اقتصاد بینالملل را دقیق بدانند. فقدان اینگونه افراد در سیاستگذاری باعث میشود دیالوگها در حد سیاست و امنیت متوقف شود و ما نتوانیم امنیت، اقتصاد و سیاست را همزمان و به صورت یک مجموعه حکمرانی (Synoptic) ببینیم.» او همچنین در گفتاری به این نکته اشاره میکند که: «کار بینالمللی در ایران ضرورت پیدا نکرده است. در حالی که توسعهیافتگی نیاز به ارتباطات جهانی دارد و کار با شبکه جهانی موجب رشد میشود و نداشتن ارتباطات جهانی ضدتوسعه است». برخلاف سیاسیون که اغلب دچار «نزدیکبینی سیاسی» هستند و حب و بغضهای سیاسی را مبنای مواضع خویش قرار میدهند، اقتصاددانان واقعیتها را گوشزد میکنند. صاحبنظران حوزه اقتصاد بر این باورند که دود مناقشه بر سر تعامل با جهان، فضای کسبوکار را تیر و تار میکند و هیچ سیاستی در محیط پرتنش، کارایی نخواهد داشت. در این سالها، در باب اهمیت پیوند با اقتصاد جهانی، سخنهای بسیاری گفته شده است. اقتصاددانان این گزاره را بارها یادآوری کردهاند که توسعه در انزوا صورت نمیگیرد و بدون استفاده از ظرفیتها و فرصتهایی که اقتصاد جهانی فراهم میکند، تحقق رشد پایدار اقتصادی ممکن نخواهد بود. بهزعم آنان، نبود یک سازماندهی تعریفشده و بلندمدت تجاری، تولیدی و مالی با جهان، هزینههای مبادله در ایران را به شدت افزایش داده و تاثیر قابل توجهی را بر رقابتپذیری محصولات تولیدشده در داخل گذاشته است. توسعه همکاریهای اقتصادی در حالی همچنان محل تردید سیاسیون است که برونگرایی اقتصادی از طریق روشهایی چون «توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان»، «استفاده از دیپلماسی در جهت حمایت از هدفهای اقتصادی» و «استفاده از ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی و منطقهای» در اسناد بالادستی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. اما آنها که منافع جناحی و گروهی خویش را از انزوای اقتصادی ایران به دست میآورند، تفسیرهای متفاوتی از این راهبردها ارائه میکنند. اما آیا آنها به این مساله میاندیشند که تنش بر سر رابطه با جهان چگونه اقتصاد ایران را زمینگیر کرده است؟