مفاهیم مدرن از تریبون سنت
چرا بیان ضرورتهای ساختاری اقتصاد در نماز جمعه مهم است؟
یکی از بدشانسیهای دانش اقتصاد در ایران و شاید جوامع دیگر این است که همه شهروندان به دلیل برخورد عینی با جلوهها و پیامدهای آن در زندگی ، محل کار و جامعه، خود را در شرایط داوری نسبت به تحولات اقتصادی قرار میدهند.
یکی از بدشانسیهای دانش اقتصاد در ایران و شاید جوامع دیگر این است که همه شهروندان به دلیل برخورد عینی با جلوهها و پیامدهای آن در زندگی ، محل کار و جامعه، خود را در شرایط داوری نسبت به تحولات اقتصادی قرار میدهند. از سوی دیگر این بخت بد به این دلیل مضاعف میشود که گروههای مرجع فکری و سیاسی، روشنفکران و کسانی که تریبون در اختیار دارند نیز به ویژه در روزهای ناخوش کسبوکار شهروندان و تهیدستان جامعه، خود را در صف آنها قرار داده و درباره متغیرهای اقتصادی ارزیابی و داوریهای غیرکارشناسانه انجام میدهند.
بدشانسی دانش اقتصاد هنگامی به دره مرگ میرسد که گروههای یادشده به هر دلیل با دولت مستقر سازگاری ندارند و میخواهند دولت را در موقعیت ضعف قرار دهند. در چنین روزگاری است که از زمین و زمان علیه هر تصمیم درست اقتصادی دولت مستقر که میتواند در میانمدت منجر به برطرف شدن گرههای تاریخی شود اما احتمال دارد در کوتاهمدت کمی سختی بر شهروندان تحمیل کند، سخنرانیهای هیجانانگیز انجام میشود. اگر بررسی تحلیلی و تطبیقی در رابطه با رسانههای داخلی به ویژه رسانههای منتقد دولت انجام دهید، در همین روزهایی که دولت با هجوم مسائل مربوط به تحریم آمریکا مواجه شده است، شاهد سخنرانی و نوشتههایی از این دست خواهیم بود.
یکی از تریبونهای عمومی که با طیف قابل توجهی از مردم در ارتباط است، تریبون هفتگی نماز جمعه در همه شهرهای کوچک و بزرگ ایران است. این تریبون که حالا عمری 40ساله را به زودی تجربه میکند در اغلب سالهای پس از جنگ تحمیلی به جز دوران دولتهای نهم و دهم از بهار 1384 تا بهار 1392، به هر دلیل منتقد سیاستهای اقتصادی دولتهای وقت بوده است. در این تریبون بزرگ و سراسری ائمه محترم جمعه و شماری از خطیبان روز جمعه در سالهای یادشده و بر اساس جهتگیریهای فردی و سازمانی، ضمن طرح نکاتی در باب سیاست روز دقایقی را نیز به مسائل اقتصادی به ویژه با رویکرد انتقاد از دولت اختصاص میدادند. ائمه جمعه در سراسر ایران همواره علیه فساد و علیه رشد عمومی سطح قیمتها یا تورم و گرانی به دولت نکاتی را یادآوری میکنند. البته یک خطیب نماز جمعه یا امام جمعه این اقدام را در مسیر دفاع از شهروندان کمدرآمد و مومنانی انجام میدهد که عمدتاً تشکیلدهندگان صفوف این آیین عبادی و سیاسی هستند. از سوی دیگر نیک میدانیم بهروزی و خوشبختی مادی همه ایرانیان در بلندمدت بستگی به این دارد که متغیرهای اقتصادی بدون اینکه از سوی سیاستمداران، روشنفکران و سایر گروههای فکری تحت فشار باشد عمل کنند. احترام به دادوستد افراد در چارچوب قانون، عرف و شرع و بر اساس رویهها و نظارت نهادهای قانونی نیز یکی دیگر از شرایط خوشبختی مادی جامعهها و از ابزارهای پیشرفت اقتصادی است.
تغییر محسوس در تریبونی مهم
همانطور که در بالا نگاشته شد تریبون نماز جمعه به دلیل مخاطبان و همچنین وظایف و اختیارات امامان جمعه یکی از تریبونهای موثر در شکلدهی و ماهیتبخشی به خواست و مطالبات شهروندان است. تجربه چهار دهه سپریشده، نشان میدهد اکثریت امامان جمعه به دلیل نوع مناسبات با شهروندان و همچنین نوع مناسبات با نهاد دولت در ایران به ویژه در شهرهای کوچک و حتی در مراکز استانها علاقه داشته و دارند که مطالبهگری از دولت در حوزههای محسوس را به نفع شهروندان دامن بزنند. انتقاد از گرانی نیازمندیهای عمومی شهروندان، انتقاد از افزایش نرخ دلار، انتقاد از بیکاری جوانان، انتقاد از گرانی و کمبود مسکن و برخی دیگر از مقولههای ملموس در این سالها به ویژه در این چند ماه سال 1397 در تریبونهای نماز جمعه رونق و رواج داشته است. با این همه نگاهی به سخنان دو امام جمعه یکی قدیمی و دیگری جدید پایتخت و همچنین امام جمعه شهر اصفهان که یکی از سیاسیترین شهرهای ایران است، درباره روندها و تحولات مرتبط با رخدادهای اقتصادی یک نقطه عطف به حساب میآید. در شرایطی که حتی برخی احزاب و گروههای سیاسی که خود را مذهبیتر از بقیه میدانند حاضر نیستند واقعیتها را قبول کنند، این را که یک امام جمعه از ضرورت استقلال بانک مرکزی و نقش این استقلال در حفظ ارزش پول ملی و اثر آن در کنترل حجم پول و مهار نرخ تورم سخن میگوید، باید به فال نیک گرفت. در حالی که برخی از مقامهای مسوول در دولت و حتی در قوه قضائیه خرید انبوه سکه از سوی یک یا چند نفر انگشتشمار را برنمیتابند و حتی سخن از اعدام آنها میگویند، سخن عاقلانه خطیب جمعه اصفهان مبنی بر اینکه این افراد در چارچوب قانون و عرف و در شرایطی که شفافیت خرید و فروش وجود دارد، اقدام به خرید سکه کردهاند و نباید نکوهش شوند یا تحت تعقیب قرار گیرند، یک رفتار کاملاً قابل تحسین است.
وقتی یک امام جمعه محترم و کهنسال ایرانی با روشنبینی به دولت انتقاد میکند که چرا دلار گرانبها و کمیاب کشور و مردم را به قیمتی بسیار پایینتر از قیمت واقعی در معرض حراج گذاشتهاید نوعی احساس مطلوب نزد افراد نسبت به رفتار بردبارانه و کارشناسانه این امام جمعه پدیدار میشود.
واقعیت این است که این تغییر نگاه و تغییر عارضهیابی از سوی این سه امام جمعه در دو کلانشهر سیاسی ایران یعنی تهران و اصفهان را میتوان ارج نهاد و البته نباید در همینجا ماند و نباید به تحسین زودگذر اکتفا کرد. این رفتار تازه و جذاب و این نگاه منطقی به کسبوکار و اقتصاد کلان باید در کانون توجه و اطلاعرسانی گسترده از سوی رسانهها و رسانهداران قرار گیرد. در صورتی که این اطلاعرسانی گسترده با محوریت این نگاه مثبت باید در سایر شهرها و تریبونهایی که سراسریاند ترویج شود تا شاید راه تغییر دید را در این نهاد مهم باز کند. واقعیت این است که نهادینه شدن مفاهیم و مصداقهای اقتصاد مدرن و علم بسیار مهم اقتصاد و الزامها و شرایط این دانش برای رسیدن به کسبوکار پایدار در جامعه در چنین تریبونهایی که خود میتوانند یک نهاد آموزشی مهم باشند، یک ضرورت است. شمار قابل اعتنایی از ایرانیان و به ویژه گروههای مومن از این تریبونها تاثیر میپذیرند و اگر بتوان این نگاه کارشناسانه و کمتر احساسی اقتصادی را در میان سایر امامان جمعه و جماعت شهرهای کوچک و بزرگ ایران نیز ترویج کرد، برای اجتناب از داوریهای شتابزده در این حوزه بسیار مفید خواهد بود.
اقتصاددانان و مدیران اقتصادی بنگاهها در شهرهای کوچک راههای گفتوگو با ستادهای برگزاری نماز جمعه و به ویژه با امامان جمعه را باز کرده و با تشریح بیشتر الزامات اقتصاد به این خطیبان که پل ارتباطی مناسبی برای حرف زدن با توده مردم به حساب میآیند، در حال هموار کردن راه عبور از روزهای سخت کنونی هستند؛ کاری که باید فعالان اقتصادی در شهرهای بزرگ و کلانشهرها نیز در پیش بگیرند. راه نجات اقتصاد ایران در بلندمدت این است که شهروندان با رفتار متغیرهای اقتصادی و شاخصهای مهم مثل تحولات تورم، تحولات قیمتی، تحولات جمعیتی، عرضه و تقاضای کار، نرخ بیکاری و تجارت خارجی به طور کارشناسانه آشنا شوند. اگر چنین شد میتوان امیدوار بود که بنگاهها نیز بتوانند در وضعیت کارآمدی و تصمیمگیری باثباتتری قرار گیرند.
با امید به اینکه سخنان سه امام جمعه یادشده در تهران و در اصفهان بازتاب یک تغییر نگاه عارضهیابی به نوعی پارادایم شیفت منجر شده و به همین یکبار بسنده نکنند، شاید حتی ضرورت داشته باشد این افراد یعنی امامان جمعه را به تشکلها و به نهادهایی چون اتاقهای بازرگانی و تعاون و اصناف دعوت کرد و ضمن طرح مبانی دانش اقتصاد و مسائل مهم در جریان اقتصاد ملی و استانی، طرح این خواستهها در دستور کار قرار گیرد. اقتصاد ایران چهار دهه است که متاسفانه به بیراهه رفته و میتوان بهجای دست روی دست گذاشتن و شاهد ساکن ماجرا شدن، دستی بالا زد و دانش اقتصاد و رفتارهای اقتصاد کلان را به زبان ساده به دل بخشی از جامعه برد. اصلاحات اقتصادی واقعی از همینجا میتواند کلید بخورد. باید راه را با هر روش عقلی و عرفی که میتوان باز کرد.