بسترسازی برای اصلاحات اقتصادی
بررسی تغییر گفتمان اقتصادی تریبون نماز جمعه در گفتوگو با یحیی آلاسحاق
یحیی آلاسحاق میگوید: خطیب یا امام جمعه در کنار بهره بردن از پشتوانه علمی، با توجه به جایگاهی که از آن پیام را ارسال میکند از پشتوانه دینی و اعتقادی و آرمانی هم برخوردار است. به همین دلیل اثر نفوذی آن در سطح جامعه و در میان توده مردم بسیار بالاست.
بیان مشکلات ساختاری اقتصادی از زبان ائمه جمعه همانقدر که مورد توجه نمازگزاران و رسانهها قرار گرفته است، مورد توجه کارشناسان اقتصادی نیز قرار گرفته و بر تداوم آن تاکیده شده است. یحیی آلاسحاق، رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران، با اشاره به اثرگذاری بالای ائمه جمعه در بین تودههای مردم معتقد است حرکت به سمت گفتمانی که اصلاح ساختاری اقتصاد را توصیه میکند بسیار مهم و قابل توجه است و نباید کمرنگ شود. او تاکید میکند که باید نشستهایی در راستای هماهنگی ائمه جمعه و جماعات با اقتصاددانان و تحلیلگران از سوی رسانهها و با هماهنگی ستاد برگزاری نماز جمعه برپا شود، که به تسلط خطیبان به حوزه بینجامد و مسیر درست را مشخص کند، در این صورت خود خطبا میدانند چگونه و با چه زبانی این پیامها را به توده مردم منتقل کنند.
♦♦♦
در چند هفته گذشته از تریبونهای نماز جمعه به ویژه در تهران و اصفهان سخنانی از سوی ائمه جمعه بیان شده است که معطوف به نیاز کشور به انجام اصلاحات ساختاری اقتصادی است. در واقع ما شاهد پیامها و توصیههایی بودیم که تا پیش از این بسیار کمتر شنیده بودیم. نماز جمعه به طور معمول تریبون فشار بر دولت در جهت جلوگیری از افزایش قیمت، ثابت نگه داشتن نرخ خدمات و کمک به اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر جامعه بوده است. این تغییر فاز را چگونه ارزیابی و تحلیل میکنید؟
هدفگیری تریبونهای نماز جمعه، اطلاعرسانی به مردم و قرار دادن آنها در جریان امور کشور، نارساییها، ضرورتها، نقاط مثبت و منفی و در نهایت یک فضاسازی و بسترسازی برای تصمیمهای درستی است که مورد نیاز کشور است. در عین حال انتقال مشکلات و چالشهای پیشروی زندگی مردم به مسوولان کشور نیز در راستای اهداف این تریبونهای مذهبی و ملی است. در واقع این تریبون سیاستهای نظام را به گوش مردم میرساند و سعی در همراه کردن آنها با تصمیمات درست حاکمیت دارد؛ برای مثال در حوزه روابط بینالمللی با غرب یا مسائل اقتصادی و سیاسی، تصمیم نظام را برای مردم تشریح و تبیین میکنند. در مقابل بازخوردهایی هم از جامعه و مردم در مورد نارساییها و کاستیها دریافت میکنند که از این تریبون مهم استفاده میکنند و به گوش مسوولان میرسانند. رسالت این تریبون آن را دوطرفه یا طرفینی ساخته بهگونهای که هم از بالا به پایین و هم از پایین به بالا انتقال پیام را صورت دهد.
کاری که ائمه جمعه انجام میدهند فضاسازی است. با بررسی و تحلیلی که دارند و تصمیماتی که از سوی کلیت نظام گرفته میشود و آنها در جریانش قرار میگیرند، سعی میکنند مردم را با وجوه مثبت این تصمیمات و آثاری که دارد آشنا کنند تا زمینه مناسب برای اجرای آن سیاستها و تصمیمها شکل بگیرد. از آنجا که نماز جمعه یک محیط عبادی و الهی محسوب میشود پیامهای بیانشده در آن دارای بار معنوی بالایی است که وظیفه دینی، انقلابی، میهنی و آرمانی فرد را عیان میکند در نتیجه قدرت نفوذ زیادی در بین مردم دارد. یک کارشناس یا نخبه پیامش را با استدلالهای علمی بیان میکند؛ خطیب یا امام جمعه در کنار بهره بردن از پشتوانه علمی، با توجه به جایگاهی که از آن پیام را ارسال میکند از پشتوانه دینی و اعتقادی و آرمانی هم برخوردار است. به همین دلیل اثر نفوذی آن در سطح جامعه و در میان توده مردم بسیار بالاست. نتیجه اینکه سخنان ائمه جمعه در هر حوزهای که باشد میتواند بسیار اثرگذار و نتیجهبخش در فضاسازی باشد. با توجه به اینکه تریبون نماز جمعه در سراسر شهرهای کشور برگزار میشود اگر این فضاسازی سازمانیافته و هماهنگ باشد، که قاعدتاً با توجه به حضور و فعالیت یک مرکز هدایت با عنوان ستاد برگزاری نماز جمعه چنین است، اثرگذاری این تریبون بسیار بیشتر درک میشود.
درست است اما چگونه شد که ائمه جمعه وارد مسائل بنیادی و اساسی اقتصاد شدند. به نوعی از سطح به عمق رفتند و مسائلی را مطرح کردند که پیشتر بیانش در این تریبون عمومی تجربه نشده بود؟
ابتدا من باید تاکید کنم که این امر مختص به تریبون نماز جمعه نیست. وضعیت اقتصادی کشور به گونهای است که هر کس در هر جایگاهی که قرار گرفته، دلسوزانه تلاش میکند تا مسائل را درک کند و با آنچه در توان دارد کمک کند. امروز مشخص است که یک دشمن خارجی، جنگی تمامعیار را علیه مردم ایران کلید زده است. به طور رسمی و عیان هم اعلام کرده است که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی تغییر آن است. این دشمن به صرف گفتن این سخنان اکتفا نکرده و هزینههای هنگفتی هم برای این هدف متحمل شده است. وزارت خزانهداری آمریکا به اتاق جنگ اقتصادی تبدیل شده است که هدف اصلیاش کشور ماست. با این حال از سایر جبههها هم غافل نیست و تنشهای تجاری و اقتصادی را با دیگر کشورها مانند چین یا اروپا هم آغاز کرده و به دنبال مهندسی تازه ساختار تجاری و اقتصادی در فضای بینالملل است. آمریکا با روسیه، هند، ناتو، نفتا، پیمانهای منطقهای و... درگیر شده و یک برنامه مدون برای ایجاد تنش و ایجاد نقش محوری برای ایالات متحده در دنیا دارد.
در دنیا حدود شش هزار اندیشکده فعال وجود دارد که بیش از ۱۶۰۰ اندیشکده در آمریکا قرار دارد. هر دولتی هم که در ایالات متحده سرکار میآید یک عقبه فکری در چند اندیشکده دارد که هم به دولت نقشه راه میدهند هم تامین نرمافزاری و نیروی انسانی اجرا و پیادهسازی این نقشه و سیاست را برای دولت انجام میدهند. بسیاری از مقامات ارشد دولتی در آمریکا بعد از پایان کار خود در دولت وارد این اندیشکدهها میشوند تا به دولتهای بعدی از این طریق کمک کنند. در نتیجه مجموعه اقدامات ترامپ، خلاف آنچه در ظاهر ممکن است به نظر بیاید، یک عقبه فکری قوی در این اندیشکدهها دارد و در واقع خود مکتبی به عنوان ترامپیسم با مختصات خاص خودش است. این مکتب به دنبال تغییر ساختار اقتصادی دنیاست چون معتقد است اقتدار و نفوذ آمریکا کاهش یافته و برای احیای آن باید از ابزار اقتصاد سود برد و از برخی قیود و تعهدات که دست آمریکا را بسته است، خارج شد و از ضوابط و مقررات بینالمللی تخطی کرد.
آمریکا با کشور ما رسماً وارد جنگ اقتصادی شده است. بالغ بر ۷۰۰ چریک کتوشلوارپوش در وزارت خزانهداری آمریکا متشکل از اقتصاددان، جامعهشناس، فلسفهدان و نظامی گرد هم آمده و در حال تدوین سیاستهای این جنگ نرم هستند. مردم ما هم متوجه این مساله شدهاند. در سالهای قبل این نظر وجود داشت که مذاکره ممکن است ما را به یک نقطه تعادل با این دشمن برساند. دولت یازدهم هم با استفاده از کارشناسان و متخصصان فن مذاکره، وقت و هزینه زیادی صرف کرد تا به نتیجهای با عنوان برجام رسید. برجام با زحمات زیادی به دست آمد و فضای مثبت و امیدوارکنندهای هم ایجاد کرد اما رئیسجمهور جدید آمریکا همانطور که در دوره تبلیغات انتخاباتیاش عنوان کرده بود که از این توافق به زعم او بد، خارج میشود با رسیدن به قدرت حرفش را عملی کرد و جنگ اقتصادی را راه انداخت. همه مردم، اعم از طرفداران مذاکره و مخالفان آن، اکنون در برابر این تهدید خارجی اختلاف سلیقه را کنار گذاشته و همصدا و متحد شدهاند. گلایه و دلخوریهای داخلی به جای خود اما مساله مقابله با دشمن قسمخورده و مداخلهگر امری ملی است. در سطح کشور، گروههای متفاوت در جلسات و محافل مختلف، مقابله با تهدیدات اقتصادی این دشمن خارجی و بهبود شرایط اقتصادی کشور با اصلاح ساختار داخلی را در اولویت خود قرار دادهاند. اغلب این گروهها به دنبال آن هستند که مشکلات اقتصادی ناشی از تهدید خارجی و برخی سیاستهای داخلی را چگونه با حُسننظر حل کنند. محافلی از این دست کم برگزار نمیشود. برای مثال من را حداقل هفتهای به پنج شش تا از این محافل و نشستها دعوت میکنند تا اظهارنظر کنیم. از گروههای مختلف هم در این جلسات شرکت میکنند؛ یکی از این گروهها هم ائمه جماعت هستند. آنها نیز متوجه این مساله هستند که اوضاع اقتصادی کشور به دولت و به مردم فشار زیادی وارد آورده و بر ناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی میافزاید. وقتی میبینند که نظام بانکی تا این اندازه آشفته شده، بازار ارز چنین بیثبات و افزایش قیمت در کالاها لحظهای است، مانند سایر گروهها نظیر دانشمندان اقتصادی، مطبوعاتیها، اصناف و فعالان اقتصادی احساس وظیفه میکنند. آنها نگران هستند که اصل انقلاب، اصل ایران و مردم تحت فشارهایی که به طبقات مختلف وارد میشود، متحمل آسیبهای جدی شوند. باعث خوشحالی است که همه اقشار و گروهها از جمله ائمه جمعه به خوبی متوجه شدهاند که باید نشست و فکر کرد. اولین اثر این هماندیشیها، شکلگیری همدلی است.
در واقع این رویکرد جدید ائمه جمعه را در راستای وحدت و همدلی برای حل مسائل کلان کشور اعم از اقتصادی و اجتماعی میدانید؟
بله همینطور است. برای مثال در مجلس، نمایندگان گروههای مختلف اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالی دست به دست هم دادهاند تا برای مشکلات کشور چارهاندیشی کنند. در عین حال، روسای سه قوه ضمن آنکه استقلال خود را حفظ کردهاند، با همدیگر همکاری میکنند. نیروهای مختلف از جمله ائمه جمعه هم به دنبال آن هستند که راهکاری پیدا کنند، منتها با ادبیات خودشان. آنها در این مسیر باید از سوی اقتصاددانان، مسوولان امر و رسانهایها به گونهای که در تطابق با سیاستهای کلی تریبون نماز جمعه باشد مطلع و تغذیه شوند.
منتها اینجا یک نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اینکه باید نهادی شکل بگیرد که مجموعه تلاشهایی را که در سطح ملی شکل گرفته است، هماهنگ و به یک مسیر هدایت کند. اینگونه نباشد که این سرمایهگذاریها در مجامع و محافل و تریبونهای مختلف هدر برود. اگر این حرکت که شکل گرفته، حرکت منسجمی باشد و سازمانی به آن جهت بدهد، اثرگذار خواهد بود. یعنی هدایت این مجموعه باید با ارائه اطلاعات صحیح همراه باشد. چراکه تصمیمگیری صحیح در سایه اطلاعات دقیق ممکن میشود. حال ممکن است این گروهها به سراغ حل مشکلات معیشتی مردم بروند یا ممکن است مساله تورم را ریشهیابی کنند و راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت برای آن پیدا کنند. اما در نهایت باید مجموعه این راهکارها تدوین و راستیآزمایی شود.
نقش رسانهها نیز در ارائه اطلاعات صحیح بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر که یک خیزش برای حل مشکلات کشور ایجاد شده است، این رسانهها هستند که باید با اتکا به نظر خبرگان، اقتصاددانان و تحلیلگران زبده در مورد مسائل مختلف کشور مانند تهدیدات و فرصتهای داخلی و خارجی اطلاعرسانی کنند. برای مثال، رسانهها اعلام کنند که ریشه نقدینگی 1500 هزار میلیاردتومانی که روزی 1000 میلیارد تومان هم به آن افزوده میشود، کجاست؟ کدام ناکارآمدیها در نظام بانکی منجر به تجمع این سیلاب در پشت سدهای نازک و ترکخورده شده است که آب پرسرعتی از آن جاری است که به هر نقطهای که راه پیدا کند، خرابی به بار میآورد. در واقع رسانهها باید به کسانی که میخواهند راه و چاه را پیدا کنند، بگویند که بزرگترین مشکل اقتصاد در شرایط فعلی این نقدینگی سرگردان است و باید تدبیری برای فریز کردن آن اندیشیده شود. نقدینگی مانند ویروسی است که نباید اجازه انتشار آن را داد. یا رسانهها باید بدانند و این را اطلاعرسانی کنند که بخشی از التهاب بازار ارز، ناشی از فضای روانی است تا گروههایی که در جهت حل این مساله برآمدهاند، بتوانند مردم را به سمتوسوی صحیحی هدایت کنند. بنابراین اگر اطلاعات صحیحی ارائه شود و تلاشهای عمومی برای حل مساله، همجهت و هماهنگ باشد، مشکلات حل میشود. ضمن اینکه تاکید میکنم که حل این مسائل باید ریشهای باشد، نه سطحی. ضمن آنکه اگر آن هدایتکنندههای اصلی مساله را درست تشخیص ندهند، همه مردم را به سمتوسوی نادرستی بسیج میکنند. خوشبختانه برخی از ائمه جمعه خود سوابقی در حوزه اقتصاد دارند. مانند آقای حجتالاسلام ابوترابیفرد که در دورهای نایبرئیس مجلس بوده ریشه مشکلات و چالشهای اقتصادی را میشناسند. ایشان در خطبههایش، سخن را به جهت اصلی هدایت میکند. هر چه تعداد این نوع خطیبها که به مسائل اقتصادی مسلطتر هستند، در نمازهای جمعه و سایر فرایض عبادی بیشتر شود و این گفتمان غالبتر شود، بسیار در جهتدهی صحیح به افکار عمومی موثر خواهد بود. اکنون وظیفه رسانههای اقتصادی این است که با ائمه جمعه و جماعت ارتباط برقرار کرده و با ارائه گزارشها و جزوات یا برگزاری جلسات و سمینارها آنها را به سمت اصلاح ساختارها و آشکارسازی ریشههای مسائل اقتصادی بیشتر سوق دهند. زمانی که این افراد اثرگذار توجیه شوند، خودشان با قدرت و تواناییای که در خطابه و وعظ دارند این فضا را بهصورت مناسب هدایت میکنند. اگرنه، این احتمال وجود دارد که اطلاعات نادرستی از جوانب مختلف و گوشه و کنار به دست آنان برسد که گفتنشان غفلت از مسائل اصلی را دربر داشته باشد.
بنابراین، رسانهها با ارائه اطلاعات صحیح میتوانند بار بزرگی را از روی دوش نظام بردارند. اگر بتوانید مسائل بانکی، مساله ارز، مساله معیشت مردم یا تورم را به درستی برای این خطیبان تشریح کنید و ریشههایش را بگویید، در جهتدهی جامعه بسیار اثرگذار خواهد بود. نکتهای که در اعتقادات دینی وجود دارد این است که اگر اصل اسلام به خطر بیفتد، همه امور را بر اساس اعتقاد واجب باید کنار گذاشت. مانند دوران جنگ که وقتی اصل نظام در خطر قرار گرفت، پیر و جوان به جبهه رفتند یا افراد به طرق دیگر، از این نظام و سرزمین دفاع کردند. حال اگر این جنگ اقتصادی را مانند یک جنگ نظامی بدانیم، ائمه جمعه و جماعت نیز دفاع از این نظام و کشور را وظیفه خود میدانند و گرایشهای احتمالی گروهی و سیاسی را کنار خواهند گذاشت. آنوقت برای این حرکت، خوراک و اطلاعات و جهتدهی لازم است. چه کسی میتواند این اطلاعات مورد نیاز را تامین کند؟ رسانهها این امکان و دسترسی به اطلاعات را دارند.
مدت زیادی است که در خطبههای نماز جمعه به مسائل اصلی اقتصادی توجه نشده و از این تریبون برای فضاسازی برای حرکتهای بزرگ بهره برده نشده است. در حالی که به خاطر داریم که دو دهه قبل مرحوم هاشمیرفسنجانی برخی از این مسائل اقتصادی را از تریبون نماز جمعه مطرح میکرد مانند خطبهای که به خطبه مترو معروف شد و در ضرورت احداث مترو در تهران بود.
بله، ایشان از این تریبون به خوبی برای فضاسازی و بسترسازی بهره میبرد. در اوایل دهه 1360، مخالفتهایی جدی با احداث مترو در تهران وجود داشت. با توجه به اینکه سالهای نخست پیروزی انقلاب بود، مساله کمک به مناطق محروم و دورافتاده کشور که سالها مورد بیتوجهی قرار گرفته بودند، بسیار پررنگ بود. در پی این برداشت برخی این تفکر را داشتند که احداث مترو در پایتخت میتواند در راستای بیتوجهی به مناطق محروم تلقی شود و به معنای تمرکز همه امکانات در پایتخت باشد. که مرحوم هاشمیرفسنجانی از تریبون نماز جمعه در خطبهای معروف به خطبه مترو به خوبی این مساله را تشریح کرد. البته در سوابق ایشان از این دست خطبهها بسیار دیده میشود به ویژه خطبههای مربوط به عدالت اجتماعی که ایشان یا سایر علما یا خود مقام معظم رهبری از تریبون نماز جمعه ایراد کردند و بسیار اثرگذار بود. اکنون هم میبینیم که مقام معظم رهبری چند سالی است به طور جدی وارد مباحث اقتصادی شده و به جزئیات آن میپردازند. حال لازم است، این مجموعهها با یکدیگر هماهنگ شوند، یعنی دولت، مجلس، رسانهها، حوزهها، علما دست به دست هم بدهند و یک نیروی هماهنگ ایجاد کنند که دشمن نتواند یک گام به پیش براند. من این پیشنهاد را به مجموعه تجارتفردا دارم که حتماً جلساتی با حضور ائمه جمعه، اقتصاددانان و تحلیلگران تشکیل دهند و بر لزوم تداوم این خط فکری در تریبون نماز جمعه تاکید کنند.