بازی با دست خالی
تحلیل وضعیت بازار ارز از منظر نظریه بازی
در این یادداشت با توجه به مفهوم بازیهای سیگنالی، اتفاقات اخیر بازار ارز را تحلیل میکنیم.
در این یادداشت با توجه به مفهوم بازیهای سیگنالی، اتفاقات اخیر بازار ارز را تحلیل میکنیم. بازیهای سیگنالی در ادبیات نظریه بازی، زمانی است که اطلاعات بازی به صورت ناقص است. به این صورت که اطلاعات در خصوص استراتژیهای بازیگران مختلف و همچنین پیامدهای آنان برای همه بازیگران مشخص نیست. در این صورت هر طرف برای شناخت نوع طرف مقابل، سیگنالهایی را باید دریافت کند و هر بازیگری نیز برای امکان شناخت طرف مقابل و رسیدن به تعادل مورد نظر ممکن است سیگنالهایی را ارسال کند.
به طور مثال در جنگ بین دو کشور به عنوان یک بازی، هر کدام از کشورها سیگنالهایی ارسال میکنند که قدرت خود را به دیگری نشان بدهند تا طرف مقابل وارد درگیری نشود. در حقیقت هر کدام از کشورها در صدد هستند نوع خود را یک قدرت نظامی برتر نمایش دهند تا طرف مقابل تصمیم به کنارهگیری از بازی (عدم درگیری نظامی) بگیرد.
حال چنانچه این بازی سیگنالی بهصورت تکرارپذیر باشد، باور بازیگران در دوره کنونی، به نحوه رفتار بازیگران مقابل در دورههای پیش مربوط میشود. به طور مثال چنانچه، بازیگری در مراحل قبل، استراتژی همکاری را انتخاب کرده باشد، یا بر این استراتژی بیشتر وفادار بوده، به احتمال بیشتری بهعنوان یک بازیگر همکاریکننده، از سوی بازیگران دیگر شناخته میشود. در نتیجه امکان همکاری و رسیدن به تعادل مطلوب، بیشتر از احتمال رسیدن به تعادل غیرهمکاری و نامطلوب است. بنابراین، سیگنالی که یک بازیگر در دورههای مختلف بازی ارائه میکند، در تعادل کلی بازی مورد نظر در دورههای آتی اثرگذار است.
حال وضعیتی را تصور کنید که یک بازیگر در بازیهای انجامشده در دورههای مختلف، سیگنال نادرست ارسال کند. در حقیقت سیگنالی ارسال کند که منطبق بر واقعیت نباشد. در این صورت این بازیگر از نوعی است که اغلب سیگنال اشتباه ارسال میکند. به طور مثال در همین بازی جنگ بین دو کشور، یکی از کشورها همواره کشور دیگر را تهدید میکند که در صورت انجام مانور نظامی توسط آن کشور، موشک به پایتخت طرف مقابل شلیک میکند اما در واقعیت هیچ موقع موشک نفرستد (یا هیچ موشکی ندارد که بفرستد یا اصولاً چنین قصدی ندارد). در این صورت گفته میشود این بازیگر سیگنال اشتباه ارسال میکند. این مساله منجر به این میشود که اعتبار بازیگر فوق زیر سوال برود و حتی در صورت فرستادن سیگنال صحیح، جدی گرفته نشود. مثال کلاسیک در زمینه بازیهای سیگنالی، استخدام نیروی کار است. فرد متقاضی نیروی کار، سیگنالهایی از خود به کارفرما ارسال میکند تا کارفرما را متقاعد کند که وی فرد مناسبی است و به استخدام وی دربیاید. حال چنانچه سیگنال ارسالی از طرف نیروی کار، نادرست باشد یعنی وی خود را فردی کارا معرفی کند اما در عمل اینطور نباشد، اعتبار این فرد نزد کارفرما زیر سوال میرود و ممکن است برای دورههای بعدی، کارفرما قرارداد کاری وی را تمدید نکند.
بنابراین، اعتبار سیگنالی که هر فردی از خود ارسال میکند بسیار مهم است و مهمتر از منافع آنی ناشی از ارسال سیگنال، درجه اعتبار سیگنال ارسالی توسط بازیگر است.
همچنین در مباحث مربوط به طراحی مکانیسم در خصوص بازیهای تکرارپذیر، این بحث مطرح میشود که چنانچه یک بازیگر نگاه بلندمدتی به بازی داشته باشد و روابط بین وی و بازیگر مقابل برایش مهم باشد، احتمال همکاری بیشتری فراهم است، زیرا با منافع کم هم حاضر به همکاری است اما بازیگری که نگاهش کوتاهمدت است و منافع آتی برایش اهمیت کمتری دارد و از اینرو روابط بین وی و بازیگر مقابل، برایش اهمیت زیادی ندارد، در کوتاهمدت منافع زیادی طلب میکند تا همکاری کند از اینرو احتمال همکاری وی کمتر است. به طور مثال، نیروی کاری که برایش ادامه رابطه با کارفرما (اخراج نشدن از شرکت) مهم است، منافع کوتاهمدت کمتری طلب میکند (دستمزد کمتری حاضر است دریافت کند) تا کارایی داشته باشد، اما نیروی کاری که نگاه بلندمدت ندارد، برای داشتن کارایی، دستمزد بالایی طلب میکند و در صورت دریافت نکردن آن، به صورت کارا، کار نخواهد کرد. از اینرو، در اینجا مشاهده میشود که جلب همکاری (کارا بودن نیروی کار) برای بازیگری که نگاه بلندمدت دارد، آسانتر و محتملتر است.
نظریه بازی در بازار ارز
حال با توجه به مفاهیم فوق، به بررسی وضعیت اخیر بازار ارز میپردازیم. یکی از توفیقات مهم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی، کاهش تورم بود به نحوی که توانست تورم نقطهبهنقطه حدود 45درصدی را تکرقمی کند و این مساله در دولت دوازدهم تا آبانماه سال جاری ادامه داشته است. از مهمترین دلایل این امر ثبات در تصمیمات گرفتهشده توسط نهادهای مسوول اقتصادی بهخصوص بانک مرکزی بوده است. در زمان بحران پولی و ارزی در سالهای 1390 تا اوایل 1392، هرچه مسوولان بانک مرکزی از عدم افزایش نرخ ارز سخن میگفتند از دید فعالان اقتصادی معتبر شناخته نمیشد و همین مساله منجر به هیجانی شدن بازار و افزایش چندبرابری نرخ ارز شد. بنابراین در اصطلاح نظریه بازی، حرفهای مسوولان بانک مرکزی در آن زمان، سیگنال نادرست تلقی میشد. زیرا در عمل بانک مرکزی، ارز به اندازه کافی در اختیار نداشت و برای ادعاهای خود مبنی بر کاهش نرخ ارز و ثبات آن، پشتوانه کافی نداشتند.
بنابراین بعد از چند بار سخن مسوولان وقت، در حالی که عرضه ارز توسط بانک مرکزی به اندازه کافی صورت نگرفت، سیگنال ناصحیح این حرفها مشخص شد و تقاضای ارز به شدت افزایش یافت. افزایش چند برابری قیمت ارز و افزایش رشد نقدینگی در سالهای 1390 و 1391 در کنار هم موجب افزایش تورم شدید در سال 1391 و اوایل سال 1392 شدند.
بعد از روی کار آمدن دولت جدید و به سرانجام رسیدن برجام، صادرات نفتی دولت چند برابر و همین مساله موجب بازگشت آرامش به بازار ارز شد. نرخ رشد نقدینگی نیز هرچند همواره بالای 20 درصد بود ولی در حد هدفی بود که بانک مرکزی اوایل هر سال اعلام میکرد. همین مساله منجر به افزایش اعتماد عمومی به سخنان مسوولان بانک مرکزی شده بود و سخنان آنان به عنوان سیگنال قوی که پشتوانه اجرایی هم دارند تلقی شده و ثبات را در بازار ارز حفظ میکرد. همین مساله در سال گذشته نیز انجام شد. بعد از آنکه در انتهای فصل پاییز و اوایل دیماه، نرخ دلار به حدود 4150 تومان رسید و بعد از آنکه مسوولان بانک مرکزی کاهش نرخ ارز را اعلام کرده بودند، با تزریق نرخ ارز به بازار، موجبات کاهش نرخ ارز را فراهم کردند و تا انتخابات به سطح 3750 تومان نیز رساندند و بعد از آن نیز نوسانات عادی نرخ ارز ادامه داشت.
عدم همکاری با سیاستگذار
اما در سال جاری نرخ ارز از اواسط تابستان به طور تدریجی شروع به افزایش کرد منتها در فصل پاییز نوسانات نرخ ارز زیاد شد تا اینکه در آبانماه نرخ دلار به ریال به بالای 4000 تومان افزایش پیدا کرد.
عبور نرخ ارز در آذرماه سال جاری از پیک قیمتی سال گذشته موجب واکنش رئیس کل بانک مرکزی شد و ایشان اعلام کرد نوسانات فوق فصلی بوده و به دلیل افزایش تقاضای فصلی (اربعین و ژانویه) رخ داده است. سیگنالی که رئیس کل بانک مرکزی به بازار ارز ارسال کرد، به معنی دخالت دولت در بازار ارز و عدم افزایش نرخ ارز از ژانویه (اوایل دیماه) تفسیر شد بنابراین موجب کاهش نرخ ارز در آذرماه نشد و نرخ دلار به ریال به بالای 4300 تومان در دیماه رسید.
در همین موقع بود که سخنگوی دولت از آزردهخاطر شدن رئیسجمهور از افزایش نرخ ارز سخن گفتند و حتی شایعه برکناری رئیس کل بانک مرکزی در رسانههای مجازی پیچید. همین مساله نیز سیگنالی دیگر به بازار ارسال کرد که هدف دولت کاهش نرخ ارز است. در حالی که پیک نرخ ارز در دیماه به 4450 هم رسیده بود، بسیاری از فعالان بازار ارز با توجه به دو سیگنال ارائهشده از بازیگر مهم بازار ارز یعنی دولت (رئیس کل بانک مرکزی و رئیسجمهور) انتظار کاهش نرخ ارز را داشتند. اما در نهایت تعجب حتی بعد از اینکه ترامپ پایبندی آمریکا به برجام را دو مرتبه اعلام کرد (اواسط دیماه) نرخ ارز کاهش نیافت و نرخ دلار به ریال به مرز 4800 تومان هم نزدیک شد.
وقتی سیاستگذاران اصلی اقتصادی، سیگنالهای درستی ارسال نکنند و سیگنالهای ارسالی آنان دچار بیاعتباری نزد فعالان بازار شود، دیگر نمیتوانند سیاستهای بهینهای را اجرا کنند. همان اتفاقی که در سالهای 1391 و 1392 در دولت قبلی افتاد. برخی از سیگنالهای نادرستی که از طرف دولت ارسال شده است، در ادامه ارائه میشود.
♦ نرخ سود واقعی سیستم بانکی به نحو مطلوبی مثبت بوده و در مقایسه با بازدهی بازار ارز که توام با ریسک است، بسیار جذابتر است (سیف، 19 مهر 1396، روزنامه دنیای اقتصاد). این سیگنال به معنی این است که بانک مرکزی به اندازه کافی ذخایر ارزی دارد و توان مدیریت بازار ارز را دارد به نحوی که نوسانات بازار ارز کمتر از 15 درصد (سود بانکی مصوب دولت) خواهد بود. در حالی که در عمل از همان تاریخ تا پیک قیمت ارز یعنی کمتر از چهار ماه، نرخ ارز در بازار بیش از 17 درصد رشد کرده است.
♦ به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خانه ملت، ولیالله سیف با اشاره به افزایش قیمت دلار به بیش از چهار هزار و ۱۰۰ تومان، گفت: سال گذشته در همین بازه زمانی چنین وضعیتی مشاهده شد، البته در سال جاری با یک نظم مناسبتری این افزایش قیمت صورت گرفته است و این یک تقاضای فصلی است که میتواند کنترل شود و نمیتواند استمرار پیدا کند (26 آبان 1396، خبرگزاری مهر). نرخ ارز بعد از این زمان تا پیک قیمت نرخ ارز، حدود 16 درصد رشد کرده است.
♦ افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر نیز یک شوک انتظاری است و پایدار نخواهد بود (10 آذر 1396). نرخ ارز بعد از این زمان تا پیک قیمت نرخ ارز حدود 14 درصد رشد کرده است.
♦ ایرنا به نقل از رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور نوشت: در جلسهای که امروز با رئیسجمهوری داشتیم، وی از افزایش نرخ ارز بسیار ناراحت و مکدر است (23 آذر 1396، خبرگزاری ایرنا). نرخ ارز بعد از این زمان تا پیک قیمت نرخ ارز 13 درصد رشد کرده است.
♦ در مصاحبه زنده رئیسجمهور در روز دوم بهمنماه، وی از کاهش التهابات نرخ ارز سخن گفت و بیان کرد که جای هیچ نگرانیای برای مردم وجود ندارد. در حالی که نرخ دلار به ریال در آن روزها با کاهش به 4600 تومان رسیده بود، نرخ دلار به ریال بیش از چهار درصد افزایش یافته است.
ارسال سیگنال نادرست
قاعدتاً بانک مرکزی و دولت از اهمیت روابط با سرمایهگذاران، فعالان اقتصادی و مردم باخبر هستند و نباید بازی را به صورت کوتاهمدت تصور کنند، از اینرو انجام همکاری یعنی ارسال سیگنال درست به بازار ارز و مردم، باید برای این بازیگر از اهمیت زیادی برخوردار باشد. با این تحلیل نیز سیاستگذاران ارزی نباید
به هیچ عنوان سیگنالی ارائه کنند که نادرستی آن برای آن مردم اثبات شود.
حال تصور کنید در ماهها یا سالهای آتی، مشکل اقتصادی یا بحران به عنوان مثال بحران بانکی در اقتصاد به وجود بیاید. برخی از کارشناسان، بازی پونزی شکلگرفته در میان بانکها و موسسات اعتباری در بازار پول را محرک یک بحران بانکی میدانند. در صورت به وقوع پیوستن چنین مشکلی، بسیاری از مردم ممکن است به سمت بانکها هجوم ببرند تا منابع مالی خود را از بانکها بردارند و همین مساله منجر به تشدید بحران در ابعادی وسیعتر خواهد شد و امکان حل بحران را برای دولت مشکلتر میکند.
اما چنانچه دولت سیگنالی ارسال کند که بحران بانکی حل خواهد شد و مردم را از این مساله مطمئن سازد، میتواند از افزایش دامنه بحران جلوگیری کرده و با تمهیداتی این مساله را حل کند. مساله اصلی در این حالت این است که در چه صورتی دولت میتواند سیگنالی معتبر و قابل باور به سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی و مردم ارائه کند؟
قطعاً در صورتی که بانک مرکزی و دولت، در بازیهایی که در زمینههای مختلف بین این نهاد سیاستگذاری و مردم به وقوع پیوسته، به عنوان بازیگری با سیگنالهای درست و قابل اتکا شناخته شود. اما چنانچه بانک مرکزی و به طور کلی مجموعه دولت، این اعتبار را نزد مردم نداشته باشند، وضعیت مشکلات بانکی به سمت تشدید بحران خواهد رفت. در بازیهای همه یا هیچ در ادبیات نظریه بازی، مشخص میشود که محور عملکرد سیستم بانکی، اعتماد مردم به سیستم بانکی است و چنانچه این اعتماد خدشهدار شود، سیستم بانکی به سمت بحران یا تشدید آن خواهد رفت. بنابراین مشخص میشود که نهادهای سیاستگذاری اقتصادی بهخصوص بانک مرکزی و به طور کلی مجموعه دولت به هیچ عنوان نباید اعتماد مردم به خود را از دست بدهند و از دست دادن چنین اعتمادی ابعاد وخیمی خواهد داشت. برعکس، اعتماد به دولت از طریق به کرسی نشانده شدن حرفهایی که مسوولان آن میزنند میتواند دولت را در رفع مشکلات و بحرانهای اقتصادی آتی یاری رساند، همانطور که در اوج بحران اقتصادی در اوایل سال 1392، اعتماد مردم به دولت جدید منجر به کاهش شدید تورم انتظاری و بالطبع تورم شد و زمینه مساعدی برای افزایش رشد و پیگیری سیاستهای اقتصادی فراهم ساخت. اعتمادی که البته با پاسخ بانک مرکزی همراه بود و این نهاد پولی با اتخاذ سیاستهای منظم پولی توانسته بود، زمینه بسیار مساعدی برای اعتماد مردم به این نهاد ایجاد کند. در چهار سال اول دولت، سیگنالهای زیادی از سوی بانک مرکزی ارسال شد که موجب افزایش اعتماد مردم به این نهاد شده بود. تعیین نرخ تورم هدفگذاریشده سالانه و رسیدن تورم به ارقامی نزدیک به این اهداف، تعیین نرخ رشد نقدینگی مطلوب و محقق شدن آنها در چندین سال پیاپی و همچنین وعده کاهش نرخ ارز در سال گذشته که دقیقاً مطابق با سیگنالهای ارسالی دولت، به وقوع پیوست، موجب شده بود سیگنالهای بانک مرکزی معتبر تلقی بشوند. به همین دلیل نیز بعد از سپری شدن موسم تقاضای فصلی در ژانویه، قیمتها در بازار سکه بهرغم افزایش اونس جهانی، دچار ریزش شد زیرا بسیاری از فعالان بازار انتظار دخالت دولت و کاهش نرخ ارز را داشتند.
اما بعد از سپری شدن چندین هفته و عدم کاهش نرخ ارز، قیمتهای بالای نرخ ارز مورد باور بازیگران قرار گرفت و قیمت سکه نیز در روزهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. مصاحبههای مسوولان بانک مرکزی مبنی بر دخالت دولت در این بازار و پیشفروش سکه نیز برای فعالان باورپذیر نیست، زیرا فعالان بازار اعتماد خود را به دولت برای ارائه سیگنال صحیح و معتبر، تا حدی از دست دادهاند.
در عوض، سیگنالهایی به صورت ناخودآگاه از طرف دولت به فعالان اقتصادی ارسال میشود که فعالان اقتصادی آنها را بیشتر باور میکنند. مصاحبه مسوولان پلیس در خصوص بازار ارز و همچنین درخواست رئیس کل بانک مرکزی از رئیس سازمان امور مالیاتی مبنی بر اخذ مالیات از خریداران عمده ارز و نظایر این موارد، به عنوان سیگنالی از ناتوانی دولت در ثبات بازار ارز تفسیر میشوند.
بازی با دست خالی
در پایان جدای از مباحث صورتگرفته در روزهای اخیر میان کارشناسان اقتصادی که برخی افزایش نرخ ارز را گریزناپذیر میدانند و برخی دیگر آن را نادرست میدانند و موجب افزایش تورم جامعه تلقی میکنند، باید گفت وقتی دولت سیگنالهای بسیار قوی از طرف رئیسجمهور و رئیس کل بانک مرکزی در جهت کاهش قیمتها ارسال میکند، حتماً باید پشتوانه کافی برای دخالت در بازار ارز را داشته باشد و چنانچه قیمتها در بازار بهرغم سیگنالهای فوق کاهش پیدا نکند، به معنی نبود ذخایر ارزی مطمئن از طرف دولت تلقی میشود که موجب ورود بازار به بحران خواهد شد.
در حالی که اگر دولت ذخایر ارزی کافی ندارد، نباید سیگنالی به بازار ارز وارد کند و کاهش قیمت ارزها را نوید بدهد. درست است که افزایش قیمت ارز قطعاً بر افزایش هزینههای زندگی تاثیر دارد و موجب افزایش اعتراضات مردم میشود، اما میتوان برای آن راهحل یافت، منتها افزایش بیاعتمادی به سیگنالهای ارسالی دولت، منجر به از بین رفتن اعتماد مردم و فعالان و سرمایهگذاران خواهد شد که نتیجهاش این میشود که دیگر دولت نتواند برای مسائل و مشکلات اقتصادی، راهحلی بهینه پیدا و بحرانهای اقتصادی را در آینده حل کند.