شناسه خبر : 25950 لینک کوتاه

فرصتی برای پرورش استعدادها

آیا آموزش تیزهوشان در مدارس عادی موفق خواهد بود؟

یکی از باورهای نادرست درباره دانش‌آموزان مستعد این است که بیشتر آنان استعداد خودجوش دارند و می‌توانند با استعداد خود مسیر آموزشی موفقی را طی کنند. اما تجربه‌های آموزشی متعدد در بیشتر نقاط دنیا به این نتیجه مشترک رسیده‌اند که کودکان دارای استعدادهای ویژه، نیازهای متفاوتی هم دارند. والدین و محیط خانواده، معلم و محیط کلاس و محیط مدرسه هر سه از حوزه‌های کلیدی شناسایی، رشد و پیشبرد این استعدادها هستند.

 ماندانا اعرابی/ استاد میهمان دانشگاه کرنل و مشاور یونیسف / دانش‌آموخته سمپاد

یکی از باورهای نادرست درباره دانش‌آموزان مستعد این است که بیشتر آنان استعداد خودجوش دارند و می‌توانند با استعداد خود مسیر آموزشی موفقی را طی کنند. اما تجربه‌های آموزشی متعدد در بیشتر نقاط دنیا به این نتیجه مشترک رسیده‌اند که کودکان دارای استعدادهای ویژه، نیازهای متفاوتی هم دارند. والدین و محیط خانواده، معلم و محیط کلاس و محیط مدرسه هر سه از حوزه‌های کلیدی شناسایی، رشد و پیشبرد این استعدادها هستند. اگر استثنایی بودن این استعدادها را انکار کنیم، نیازهای روحی و آموزشی خاص آنها را هم نادیده خواهیم گرفت و چه‌بسا آینده‌ای استثنایی را از آنها و جامعه‌شان سلب خواهیم کرد. 

مطالعات متعدد در دهه‌های اخیر نشان داده‌اند که دانش‌آموزان دارای استعدادهای ویژه، نیازمند آموزش ویژه هستند و از چنین فرصت‌هایی بهره‌های فراوان و اثبات‌شده‌ای می‌برند. این بررسی‌ها همچنین ثابت کرده‌اند که این دانش‌آموزان در کلاس‌های عادی به اندازه کافی انگیزش پیدا نمی‌کنند و به پتانسیل رشدی خود نمی‌رسند، چراکه معلمان کلاس‌های عادی، اغلب برای آموزش استعدادهای ویژه تعلیم ندیده‌اند و مجبورند بیشتر وقت خود را صرف رساندن دانش‌آموزان ضعیف‌تر به سطح قابل قبول مقطع درسی خود کنند.

دادن آموزش اختصاصی به کودکان مستعدتر در کلاسی آمیخته از دانش‌آموزانی با سطح توانمندی‌های متفاوت، مشکلات و پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. طبق یافته‌های محققان علوم آموزشی، برای آموزگاران چنین کلاس‌هایی، «کمبود زمان» برای رسیدگی کافی به استعدادهای ویژه و همچنین «تفاوت‌های فردی» بیش از حد بین دانش‌آموزان یک کلاس جزو عوامل جلوگیری‌کننده از پرورش موفق استعدادهای برتر در کلاس‌های مختلط هستند. «در دسترس نبودن محتوای آموزشی خاص» و «نیاز به توان مدیریت بسیار بالای معلم» در کلاس نیز از سایر مشکلاتی هستند که می‌توانند جلوی موفقیت سیستم آموزش مختلط را بگیرند.  به‌خصوص در سیستم‌های آموزشی‌ای که معلمان آنها در حالت عادی فشار کاری زیادی را متحمل می‌شوند تاثیر این عوامل تشدید خواهد شد.

روش‌های مختلفی برای شناسایی و گروه‌بندی آموزشی دانش‌آموزان مستعد در دنیا به اجرا گذاشته شده است. در هند، ۶۰۰ مدرسه مخصوص برای ۱۸۰ هزار دانش‌آموز مستعدی وجود دارد که بیشتر از روستاها هستند و در حالت عادی بضاعت رفتن به مدرسه خصوصی با کیفیت بالا را نخواهند داشت؛ سیستمی که اهمیت ایجاد موقعیت برای «تمامی» دانش‌آموزان با استعداد ویژه را به خوبی به نمایش می‌گذارد. در چین، هم مدارس کاملاً مجزا برای تیزهوشان وجود دارد که امتحانات ورودی خود را دارند و هم در مدارس عادی برای دانش‌آموزان مستعد، کلاس‌های تقویتی، فعالیت‌های جداگانه خارج از کلاس تحت نظارت معلمان مجرب و حتی امکان جهش تحصیلی وجود دارد. کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه دیگر هم روی مجموعه‌ای از این امکانات سرمایه‌گذاری کرده‌اند، به شیوه‌ای که یک سیستم در مقابل سیستم دیگر قرار داده نشده، بلکه به عنوان یک مجموعه مکمل هم در نظر گرفته می‌شوند. در چنین سیستمی، والدین می‌توانند از روی شناختی که از توانایی‌ها و نیازهای فرزند خود دارند تصمیم به  شرکت در امتحانات ورودی خاص یا حضور در کلاس‌های مختلط با برنامه‌های مکمل  بگیرند. 

در مقایسه مدارس جداگانه تیزهوشان با کلاس‌های مختلط، به خاطر مشکلات اجرایی سیستم مختلط که به آنها به اختصار اشاره شد، کفه تاکنون به نفع مدارس مجزا سنگین‌تر بوده است. تحقیقات نشان داده‌اند که دانش‌آموزان این مدارس میزان موفقیت تحصیلی، حس توانمندی به عنوان یک دانش‌آموز و در کل، تجربه تحصیلی بهتری را کسب می‌کنند. در کره جنوبی، مطالعه‌ای که روی کلاس‌های سوم تا ششم ابتدایی صورت گرفته، نشان داده است که دانش‌آموزان مدارس مجزای تیزهوش (در مقایسه با کلاس‌های مختلط با توجه خاص به مستعدها) علاقه به درس، چالش مثبت و لذت تحصیلی بیشتری را تجربه کرده‌اند. این دانش‌آموزان در آینده نیز به موفقیت تحصیلی، بیشتر اهمیت می‌داده‌اند. 

بررسی‌ها همچنین نشان داده است این مدارس، به علت نیاز به تلاش مداوم برای جذب و نگهداری دانش‌آموزان و به اصطلاح  «اثبات» خودشان، در کل برنامه‌های درسی بهتری دارند که به طور مستمر تحت نظارت و بازنویسی قرار می‌گیرند تا مطابق استانداردهای خانواده‌ها باشند. در حالی که مدارس عادی ممکن است از چنین انگیزه‌ای برای خدمت‌رسانی ویژه به دانش‌آموزان مستعدتر برخوردار نباشند.

مساله «شناسایی» درست و بهنگام دانش‌آموزان مستعد نیز اهمیت ویژه‌ای دارد. باید تاکید کرد که «داشتن استعداد ویژه» یک وضعیت ثابت صفر یا صد نیست بلکه این استعدادها در طول زمان شکوفا می‌شوند و در زمینه‌ها و زمان‌های مختلف خود را بروز می‌دهند. بنابراین در هیچ شرایطی یک تست یا گزینش خاص نمی‌تواند و نباید تنها معیار شناسایی آنها باشد. وجود امکانات برای شکوفایی و پرورش استعدادها در تمام مقاطع تحصیلی گزینه ایده‌آل هر جامعه‌ای است. در عین‌ حال شناسایی زودهنگام این استعدادها در مقاطع پایین‌تر می‌تواند کمک کند تا خانواده‌ها و سیستم آموزشی فرصت‌های بیشتری را در اختیار این‌گونه دانش‌آموزان قرار دهند و حتی اجازه امتحان و انتخاب بهترین گزینه را طبق نیازهای رشدی خاص کودک خود داشته باشند.

نکته جالب دیگر درباره اهمیت سنجش هوش کودکان این است که برگزاری تست‌های غربالگری عمومی کودکان در مدارس باعث «افزایش» حضور دانش‌آموزان طبقات محروم جامعه در بین گروه‌های تحصیل‌کرده و موفق آینده می‌شود. بدون چنین گزینش‌هایی، فرزندان خانواده‌های محروم‌تر برای ارزیابی استعدادها در آینده فرصت کمتری خواهند داشت. البته دغدغه‌های والدین در مورد آماده‌سازی بیش از حد دانش‌آموزان برای این تست‌ها قابل درک است، اما در تمام دنیا روش‌های استانداردشده‌ای به کار گرفته می‌شود که کمترین تمرکز را روی آماده‌سازی و به اصطلاح عام «خرخوانی» دارند و می‌توانند استعدادهای خاص را به صورت خام و درون‌زاد مشخص کنند. برای چنین گزینش‌هایی، به والدین توصیه می‌شود هیچ‌گونه آماده‌سازی خاصی برای  فرزندانشان نداشته باشند چراکه در عمل هم جواب خاصی  از این کار گرفته نمی‌شود. به همین دلیل، فرهنگ شرکت در چنین آزمون‌هایی در دنیا خودبه‌خود عوض شده است.

یکی دیگر از نکاتی که معمولاً به عنوان پیامد منفی آموزش در مدارس ویژه از آن یاد می‌شود «استرس» است. استرس به خودی خود چیز بد و خطرناکی نیست و جزو تجارب عادی دنیای کودکی است. مثلاً اولین روز مدرسه برای بیشتر کودکان جزو وقایع استرس‌زا محسوب می‌شود. اینکه ممکن است کودکی در این روز استرس داشته باشد قطعاً نباید مانع فرستادن او به مدرسه شود. این نوع استرس، به کودک اجازه رشد و استقلال می‌دهد؛ به‌خصوص اگر والدین و مربیان در کنار کودک، روش‌های درست کنار آمدن با موقعیت‌های استرس‌زا را به وی بیاموزند. البته وقایع ناگوار هم می‌توانند منشأ استرس بد و مخرب باشند که کودک در مقابله با آنها نیاز به حمایت فراوان و تخصصی دارد. در مورد شرکت در مسابقات یا آزمون‌ها، بسیاری اوقات کودکان از واکنش والدین الگو می‌گیرند و بیشترین منشأ استرس آنها، حس ناخودآگاه فشار از سمت والدین و مربیان است. بنابراین بهتر است والدین و آموزگاران همیشه و در هر شرایطی به خود یادآوری کنند که هدف اصلی سلامت اجتماعی، روحی و عاطفی و رشد بهینه تمامی دانش‌آموزان به ویژه استعدادهای برتر است.

نوسانات آموزش تیزهوشان در کشور ما در طول زمان آنقدر زیاد بوده که شاید پرداختن به آن به عنوان یک پدیده واحد ممکن نباشد. بی‌تردید سمپاد بیش از سه دهه، در شناسایی و پرورش استعدادهای خاص کودکان ایرانی نقش بسزایی ایفا کرده است. با وجود انتقادهای بجا و تجارب مختلف افراد، بیشتر دانش‌آموختگان سمپاد معتقدند که تجربه آموزشی این مدارس «از هیچ طریق دیگری به دست آمدنی نبوده است». این به این معنی است که با حذف این مدارس، نسل‌های آینده از دسترسی به چنین تجربه متحول‌کننده‌ای محروم خواهند شد. گرچه افزایش مدارس و تغییر شیوه گزینش از سیستم قدیمی به سمت سیستم کنکوروار جدید، منجر به شکل گرفتن بازار آموزشی سودجویانه و ایجاد اضطراب در دانش‌آموزان و خانواده‌ها شده است اما بازبینی سیستم کنونی و اصلاح آن به جای حذف، شیوه مناسب‌تر و منطقی‌تری به نظر می‌رسد.

دنیایی در پیش رو داریم که پر از چالش‌های نو و موقعیت‌های نو خواهد بود و به همین سبب، نیازمند نسلی هستیم سرشار از توانایی تفکر، نوآوری و حل مساله. اگر توانمندی‌های ویژه کودکان امروز فرصت بالیدن پیدا نکند، مشکلات ویژه فردا هرگز به راه‌حل نزدیک نخواهد شد. 

دراین پرونده بخوانید ...