هزاران دلار برای یک ایده تحققنیافته
مالی رفتاری بیت کوین
ارزهای رمزپایه و سیستم بلاکچین مبحث جدیدی نیستند و به دهه 90 میلادی برمیگردند. اما این روزها بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اگر به گذشته برگردیم در سال 2007 میلادی بود که ارزهایی برای مسابقات بازیهای کامپیوتری منتشر شد و در سال 2009 اولین ایده خلاقانه در این سیستم با بیتکوین جوانه زد.
نگاه رفتاری به ارزهای رمزپایه
در سالهای اخیر پنجره جدیدی از مالکیت و تبادل مالی بر بستر بلاکچین برای مردم شکل گرفته است که فارغ از کارهای دست و پاگیر سیستم بانکی بتواند انتقال پول انجام دهد. این بازار با تمام هیجانی که دارد مانند فیل داستان مولوی است که برگرفته از داستان قدیمی هندوهاست. در شبهنگام هر کسی به عضوی از بدن فیل دست میزند و دریافت ذهنی خود را به عنوان واقعیت بیان میکند. نمیتوان غفلت فراگیر و حرکتهای کور بازیگران بازار ارزهای رمزپایه را نادیده گرفت. نزدیک به 24 میلیون نفر در سطح دنیا درگیر بازار ارزهای رمزپایه هستند اما به نوعی بیشتر آنها نابینا هستند و نمیدانند چه میکنند. متاسفانه در ایران علاوه بر نابینایی، ناشنوایی هم گسترده است. هر کسی متخصص این امر شده و توهمات ذهنی خود را به عنوان تحلیل در روزنامه و مجلات به خورد مردم میدهد. ابهامات در مورد ارزش ذاتی باعث میشود وزن جنبههای روانی در نوسانات قیمتی ارزهای رمزپایه در بیشترین حد ممکن باشد. اگر تعداد افرادی که به آینده این پولها خوشبین هستند بیشتر شود قیمت آن افزایش پیدا میکند و اگر این خوشبینی به دلایلی کاهش پیدا کند فرآیند افت قیمت شروع خواهد شد. به نظر میرسد رفتار گروهی مهمترین فاکتور رفتاری توضیحدهنده ذهنیت بازیگران بازار مذکور باشد. بعضی از کارشناسان این رونق ارزهای رمزپایه را «دوقلوی دیجیتال» جنون گل لاله1 در قرن 17 میلادی در هلند میدانند. دلیل اصلی جهل کاربران بازار ارزهای رمزپایه ناآگاهی از پول و کارکردهای آن است. مردم زیر آوار اخبار و اطلاعات نادرست گرفتار شدهاند و به همین دلیل در غیاب اطلاعات درست و قابل اطمینان، تعصبات ادراکی و رفتاری بیشتر خواهد شد و منطق به گوشهای رانده میشود.
این بازار به خاطر نوسانات زیاد در دل خود ترس و پشیمانی را برای مالک پول به همراه دارد و در سمت دیگر سود سریع و زیاد طمع را تقویت میکند؛ بازاری که «ترس و طمع» را بهطور همزمان به رخ مالک ارز در ساعات روز میکشاند.
بیتکوین و ارزهای رمزپایه همان فیل مثنوی مولوی هستند که افراد به علت ناآگاهی بر اساس مشاهدات خود به دنبال یافتن جوابی سریع برای این پدیده هستند و در دام تصدیق گرفتار میشوند زیرا افراد به دنبال اطلاعاتی هستند که تصمیم قبلی آنها را تایید کند چون ذهن آنچه را که دوست دارد، ادراک میکند و اطلاعات را آنطور که میخواهد، تفسیر میکند و هر چه را بخواهد، میبیند حتی اگر در واقعیت وجود نداشته باشد.
بیتکوین با اهدافی ساخته شده که این روزها از آن اندکی فاصله گرفته و بسیاری از مردم ترس فروپاشی را با آن تجربه میکنند. به همین خاطر وقتی بیتکوین تا 20 هزار دلار بالا رفت بسیاری از افراد سود شناسایی کردند و باعث شد قیمتها کاهش یابد. این طبیعت بازار است زیرا افراد پس از شناسایی سود به سمت بازار جذاب دیگری همچون طلا سرازیر میشوند.
متاسفانه بین بیتکوین و جایگزینهایش اطلاعاتی نیست و درک ریسک و پاداش در این وضعیت بسیار سخت است زیرا بیتکوین را با دلاری میسنجند که دارای ماهیت متفاوتی با یکدیگر هستند. ارزهای رمزپایه واقعیتی بسیار متفاوت است. کسبوکار و سازههای آنها بسیار مبهم و کاملاً غیرقابل کنترل هستند و به مراتب اطلاعات کمتری برای خریداران یا سرمایهگذاران وجود دارد.
بسیاری از مردم به اشتباه بیتکوین را با سهام، ارز، فلزات گرانبها و کالاهای اصلی مقایسه میکنند. به همین دلیل باید بگوییم این خریداران طعمه خوبی برای گرگهای بازار هستند تا آنها را شکار کنند و روزی خواهند دید کیف پول دیجیتالشان به علت ناآگاهی خالی است. هرچند هک کردن چنین حسابهایی به علت نبود بانک امکانپذیر است اما به یاد داشته باشیم دزدها به بانکهای بزرگ هم دستبرد میزنند.
در تاریخ غرب آمریکا ابتدا معدنچیان طلا آمدند زیرا بیشاطمینانی باعث میشود تصور کنیم ثروت بیحدوحصر را در میان سنگهای زمین میشود پیدا کرد. بعد از آن مغازهدارها به غرب آمدند و مطمئن بودند که میتوانند ثروت خود را از معدنچیان طلا پیدا کنند. حکایت بیتکوین هم همین است و شاید روزی تنها بیلفروشها که همان فروشندگان تجهیزات ماینینگ هستند برنده شوند. ولی در حال حاضر گروههای مختلفی از بازیکنان وارد بازارهای رمزنگاری شدهاند که میتوانند با معدنکاری ارزهای رمزپایه، پول آسان دریافت کنند. این به نوبه خود رفتار گروههای دیگر را که به دنبال پول آسان هستند، دنبالهروانه کرده است.
امروزه بسیاری از مردم با اطلاعات بسیار کم مایل به خرید ارزهای رمزپایه هستند که در بستر بازار ناکارآمدی مبادلات آن صورت میگیرد. خدمات مربوطه در صرافیهای موجود یا شرکتهای خدماتدهنده ارزهای رمزپایه صورت میگیرد.
ممکن است این ارزها عمومیت یافته باشند ولی هنوز وظایف پول را که تسهیل مبادلات است انجام نمیدهند زیرا این ارزها بسیار فرار هستند و به خاطر بالا رفتن قیمتشان طبق قانون گرشام2 از مبادله خارج شدهاند.
علاوه بر این تا زمانی که یک روند صعودی چشمگیر در ارزش یک ارز وجود داشته باشد، هیچکس نمیخواهد آن را خرج کند.
در عین حال ارزهای رمزپایه مانند بیتکوین ممکن است در نهایت به عنوان یک جایگزین طلایی پذیرفته شوند اما فقدان امنیت، بیمه و سایر ضمانتها این ایده را هماکنون غیرقابل تحقق کرده است. با این وجود ممکن است به یک جایگزین ارزش برای تبادلات بینالمللی تبدیل شود.
نکته مهم این است که افراد با لنز رسانههای اطراف خود ارزهای رمزپایه را میبینند. اگر خوب تعریف کنند، خوب است و اگر بد بگویند، بیشک بد است. در همین راستا اگر این ارزها خوب باشند تعدادی از آنها میتوانند کاربردی باشند و همچون طلا بدرخشند و مابقی روزی تبدیل به چیزی غیر از فیات خواهند شد ولی هیچکدام بیتکوین نخواهند شد.
بیشک در آینده صندوقها و بازار آتی برای ارزهای رمزپایه رشد بیشتری خواهند داشت و دولت آمریکا مواضع خود را روشن خواهد کرد. بسیاری از کشورها از ایالات متحده پیروی میکنند اما ممکن است این کار را به طرق مختلف انجام دهند. در چنین زمانی تمام رسانهها در مورد ارزهای رمزپایه صحبت خواهند کرد و همه چیز وسوسهانگیز خواهد شد. آن زمان ارزش بیتکوین افزایش خواهد یافت و سایر ارزهای رمزپایه با سرعت بیشتری رشد خواهند کرد هرچند این بازار بازندگان زیادی خواهد داشت. همچنین هکها و خرابکاریها با قدرت ادامه خواهد داشت. شاید هم شرکتهای بیمه وارد عمل شوند.
با توجه به شرایط موجود یک دیدگاه مالی درباره رفتار ارزهای رمزپایه وجود دارد؛ یک پدیده اجتماعی که شبیه آن را هیچکس قبلاً تجربه نکرده است. مردم هزاران دلار برای یک ایده تحققنیافته پرداخت میکنند. ممکن است به عنوان بزرگترین حباب دارایی در تاریخ ثبت شود و شاید هم ابتدای راه باشد. فعلاً بیشتر دولتهای ملی مجبورند آن را محکوم کنند یا شهروندان خود را از خرید آن محروم کنند. اگر بیتکوین یک داستان تخیلی باشد بدون شک بهترین داستان است زیرا تاکنون پرفروشترین بوده است. شاید هم صحنه تئاتری است که عموم مردم بازیگر آن هستند و شاید هم آغاز یک شاهکار در سیستم پرداختها باشد.
امروزه نظر دادن در رابطه با ارزهای رمزپایه در فضای مجازی زیاد شده است که بدون پشتوانه علمی تنها ترکیبی از احساسات و تعصبات شخصی است. باید در نظر داشت علم رفتاری یک رویکرد نسبتاً جدید به بازارهای مالی دارد و به علت کمبود داده نمیتوان نظرات تجربی قوی در مورد ارزهای رمزپایه داد. با وجود این انتظار داریم بینشهایی را برای کسانی که درگیر ارزهای رمزپایه هستند ارائه کنیم تا در تصمیمگیری صحیح راهگشا باشد.
در بازار بیتکوین رفتار گروهی، ترس از پشیمانی (یا جا ماندن از قافله)، طمع به سود سریع و بیشاطمینانی در مقیاس بزرگ وجود دارد. رفتاریکارها، ممکن است سوگیریهایی مثل آشناگرایی یا نماگری را هم در معاملهگران مشاهده کنند. یک دیدگاه رایج این است که بازار بیتکوین کاملاً غیرمنطقی است و به همین علت بیشتر افراد صاحب نظر در انتظار سقوط هستند. به هر حال این تنوع در عقاید در شرایطی پرابهام کاملاً طبیعی است.
رهیافت مبتنی بر عوامل به بازار بیتکوین
اگر بخواهیم جنبههای رفتاری را در مدلها وارد کنیم چارهای جز استفاده از مدلسازی مبتنی بر عوامل (Agent-based modelling) نداریم. به این منظور باید گروههایی را که در این بازی شرکت دارند شناسایی کنیم. ارزهای رمزپایه به عنوان یک مفهوم کاملاً جدید بر ویژگیهایی منحصر به فرد تمرکز کردهاند که باعث جذابیت برای افراد مختلف هستند. اگر بخواهیم نگاهی مبتنی بر عوامل به بازیگران بازار ارزهای رمزپایه داشته باشیم شاید این دستهبندی مناسب باشد:
1- بنیانگذاران و نهنگها
به کسانی که حجم زیادی از بیتکوین را مالک هستند نهنگ3 گفته میشود. نهنگها یکی از دلایل نوسان بیتکوین هستند. این گروه بیشتر دارایی خود را روی این پدیده سرمایهگذاری کردهاند و به دنبال حفظ و کسب حداکثر منافع از آن هستند.
2- بازیگران کوچک
تعداد زیادی از بازیگران کوچک که این فرآیند را پشتیبانی میکنند آن را به صورت بیانیه سیاسی میبینند. این بازیکنان کوچک که در سراسر جهان پراکنده هستند در طول سالهای اول مقدار اندکی خرید میکنند زیرا آنها به احتمال زیاد از بیانیه و رویکرد بیتکوین حمایت میکنند و به دنبال سرمایهگذاری نیستند. بعضی ممکن است وسوسه شوند که سود ببرند اما اکثر آنها احتمالاً تا زمانی که بتوانند، از ماهیت بیتکوین حمایت میکنند.
3- برنامهنویسان و علاقهمندان به بازی
سرمایهگذاران کوچک تکنولوژی دیجیتال را به عنوان نیروی محرکه آینده در نظر میگیرند و هر تکنولوژی جدید را خریداری میکنند که بسیاری از این ایدهها در پی از بین بردن سیستم مالی جهانی و دولتها رشد میکنند.
4- استفادهکنندگان از ارزها
این گروه به بیتکوین به چشم جایگزینی برای پولهای فیات4 و به عنوان واسطه مبادله نگاه میکنند.
5- قماربازها، سفتهبازها و معاملهگران نوسانگیر
این گروه هدفشان این است که سریعاً پولدار شوند و مشابه دیگر معاملهگران بسیار کوتاهمدتی، خریدشان برای دورههای بسیار کوتاهمدت است و این خرید را هم با ابزارهای مختلف پوشش ریسک میدهند.
6- سرمایهگذاران سنتی
کسانی که بهطور سنتی سرمایهگذاری میکنند و افق سرمایهگذاری آنها بلندمدت است. این گروه ممکن است ETFها را مجبور کنند که وارد بیتکوین شوند. این افراد اگرچه ممکن است ریسک خودشان را کمی با ابزارهای مشتقه پوشش دهند اما فروش استقراضی نمیکنند.
7- معاملهگران و آربیتراژگران حرفهای
این گروه که شامل صندوقهای پوششی، بانکهای بزرگ، صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله و... میشود، میتوانند با بازارسازی برای دیگران در این بازی سود خوبی کسب کنند.
زمانی ارزهای رمزپایه رشد خواهند کرد که سرمایهگذاران سنتی به سیستم بلاکچین معتقد شوند و به پورتفوی سهام و اوراق قرضه خود تنوع بخشند. این گروه بازیگران اصلی آینده ارزهای دیجیتال خواهند بود زیرا به سرمایهگذاری بلندمدت معتقد هستند.
بانکها دوست دارند در این بازار بکر با حجم زیاد افراد ناآگاه به حداکثر سود برسند. برای آنها این بازار شبیه ماهیگیری در بشکه خواهد بود. گروه هفتم بازار را فوقالعاده بهبود میدهند. رفتار بانکها در حال حاضر بسیار دفاعی است ولی در آینده احتمالاً به ارائه خدمات مبادله و کیف پول روی خواهند آورد.
اینکه بیتکوین یک حباب است یا خیر، مورد مناقشه است بهخصوص اینکه اساساً مفهوم حباب در بافتی پیچیده شاید مفهومی بدون فایده باشد. با این حال بیتکوین یک توهم نیست.
اهداف بیتکوین به روشنی بیان شده که میخواهد مشکلات جهانی را حل کند از قبیل ارزهای فیات، عدم اعتماد به موسسات مالی و هزینههای بالای پرداخت. آنها تزریق احساسات ناامیدکننده و پوپولیستی سیاستهای دولتها و موسسات مالی بزرگ را هدف قرار داده و تحریم میکنند.
بیتکوین یک تهدید مستقیم برای بانکهای مرکزی است و به عنوان یک جایگزین احتمالی برای طلا به عنوان یک دارایی بلندمدت از سوی آیندهنگرها با رویکرد انتقال و ذخیرهسازی آسان، عرضه محدود و غیره مورد ارزشگذاری قرار گرفته است. حتی شاید بتوان با استفاده از بیتکوین تحریمهای اقتصادی را دور زد اما بدون تحقیقات کامل ورود به این بازار برای دولتها یا افراد کاری بسیار پرخطر است.