چالش اعتبار
چگونه نهاد اعتماد در تجارت ایران دچار لطمه شد؟
ایرانیان از قدیم در عرصه اقتصاد در حوزه بازرگانی و تجارت شناخته شده بودند، بخش مهمی از جاده ابریشم از کشور ما میگذشت و ایران پلی بود میان غرب و شرق. مسیرهای تجارت به مدد دولتهای قدرتمند از امنیت بالایی برخوردار بود و کاروانسراها و چاپارخانهها نیز در خدمت تجار ایرانی و خارجی.
رضا طهماسبی: ایرانیان از قدیم در عرصه اقتصاد در حوزه بازرگانی و تجارت شناخته شده بودند، بخش مهمی از جاده ابریشم از کشور ما میگذشت و ایران پلی بود میان غرب و شرق. مسیرهای تجارت به مدد دولتهای قدرتمند از امنیت بالایی برخوردار بود و کاروانسراها و چاپارخانهها نیز در خدمت تجار ایرانی و خارجی. ضمن اینکه پایبندی تجار ایران به قول و قرارهایشان چه قبل و چه بعد از دوران اسلام باعث خوشنامی و اعتماد نسبی بازرگانان سایر ممالک به ایرانیان شده بود. مسائلی که به وفور در کتابهای تاریخی چه ایرانی و چه غیرایرانی خوانده میشود.
ایرانیان تاجران قابلی بودند حتی آنقدری که سعدی شیرازی در حکایتی در بوستان در مذمت حرص و در فضیلت قناعت، از برنامهریزی بازرگانی ایرانی میگوید که 150 شتر دارد و 40 خدمتکار. این بازرگان میگوید: «گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس.» اگر آن پند اخلاقی شیخ اجل را نادیده بگیریم آیا این رفتار نشانهای از توانمندی بالا در تجارت، گستردگی حوزه کار، برنامهریزی دقیق و تلویحاً اعتماد موجود به تاجر ایرانی نیست؟
در سالهای اخیر بسیار شنیده شده است که تعداد محدودی از صادرکنندگان با بدعهدی یا ارسال کالای بیکیفیت به یک بازار، برند محصولات ایرانی را خراب کردهاند و نتیجه افول تمایل طرف مقابل برای تداوم تجارت با ایران و کاهش تدریجی سهم ایران در آن بازار شده است. در مورد دلایل این رویداد نظرات متفاوتی وجود دارد اما آنچه بیشتر به واقعیت نزدیک مینماید، همان علتالعلل اصلی ناکامی اقتصاد ایران یعنی مداخله نابجای دولت در امر تصدیگری است. تا زمانی که تجارت در دست مردم بود و تاجران وابستگان به حکومت نبودند و دولت جز فراهم کردن بسترها، ایجاد راه و کاروانسرا و تامین امنیت نقشی نداشت، تجار ایرانی و کار بازرگانیشان نیز زبانزد بود. منفعت دولتها نیز از این طریق چه از باج و خراج و چه حتی احتمالاً رشوههای ریز و درشت از این تجارت کم نبوده است. با این حال از زمانی که پای تجارت (بازرگانی) دولتی به میان آمد، مساله شکل دیگری گرفت. چراکه دیگر دولت وظیفهاش را تجارت دید و نه بسترسازی برای تجارت مردم. شرکای تجاری با تغییر سیاستها و دولتها عوض شدند، کانالهای تجاری با ابزار سیاسی باز و بسته شدند، قراردادها و پیمانهای تجاری و پولی به دلیل ملاحظات سیاسی و اختلافات کوچک و بزرگ بسته نشد و آنچه در نهایت برجا ماند، شرکتهای دولتی تضعیفشده ناشی از تحریم و سوءمدیریت و تغییر سیاستهای یکشبه بود و یک زمین خالی بدون هیچ حمایتی برای تاجران دست خالی بخش خصوصی. با این شرایط عجیب نیست که هنوز نهادهای مدرن اعتماد و رقابت نقش کمرنگی در تجارت خارجی ایران داشته باشند و در روی پاشنه اعتبار و اعتماد و تار سبیل و آبروی چندین ساله تاجران قدیمی بچرخد که کمکم در حال خروج از بازار هستند. برای بهروزسانی بازرگانان ایرانی، این تاجران بالفطره، ایجاد نهادهای مدرن تجاری مانند رقابت و بسترهای لازم مانند مراودات بانکی و بیمهای و ابزارهای تامین مالی ضروری است.