تیغ تیز منتقدان
چرا بخشهایی از حاکمیت منتقد عملکرد بانکهای خصوصی هستند؟
برخی مسوولان طی هفتههای گذشته، «عملکرد» و البته «تعدد» بانکهای خصوصی را به باد انتقاد گرفتهاند. آیتاللهصادق لاریجانی در جلسه مسوولان عالی قضایی گفته است: «در جلساتی که با مسوولان بانک مرکزی و مقامات عالی نظام داشتهام این موضوع را مطرح کردهایم که واقعاً کشور چه نیازی به این همه بانک خصوصی دارد؟
ندا گنجی: برخی مسوولان طی هفتههای گذشته، «عملکرد» و البته «تعدد» بانکهای خصوصی را به باد انتقاد گرفتهاند. آیتاللهصادق لاریجانی در جلسه مسوولان عالی قضایی گفته است: «در جلساتی که با مسوولان بانک مرکزی و مقامات عالی نظام داشتهام این موضوع را مطرح کردهایم که واقعاً کشور چه نیازی به این همه بانک خصوصی دارد؟ بانکها حتی اگر مصداق بنگاه اقتصادی هم باشند نباید همچون بنگاههای اقتصادی که ساختمانسازی میکنند یا وارد تجارت خارجی میشوند، عمل کنند.» او سپس سخنانش را اینگونه ادامه میدهد: «...باید مانع ایجاد بیحسابوکتاب بانکها باشیم، بانکهای فعلی برای ارائه خدمات بانکی به مردم کفایت میکنند.» البته پیش از آنکه رئیس دستگاه قضا، عملکرد بانکهای خصوصی را به نقد بکشد، افراد دیگری از جامعه روحانیت، از مناصب دولتی و قانونگذاری به عملکرد این بانکها، ایراداتی را وارد کردهاند. اما به چه دلیل انتقاد بخشی از حاکمیت به بانکداری خصوصی، رو به افزایش گذاشته است؟
البته جنس انتقادات مقامات دولتی از بانکهای خصوصی اغلب با ماهیت انتقادات روحانیون و طیف سنتی، متفاوت است؛ چه، نقد روحانیت بیشتر معطوف به شائبه ربوی بودن فعالیت بانکهاست و آنچه گاه، دولتیها را علیه بانکهای خصوصی میشوراند، عدم تمکین بانکهای خصوصی از پرداخت تسهیلات تکلیفی دولت است. همانگونه که حدود یک سال پیش، زمانی که علی طیبنیا تصدی وزارت امور اقتصاد و دارایی را در دولت یازدهم بر عهده داشت، از آنچه «عدم همراهی بانکهای خصوصی در حل مشکلات اقتصادی کشور» نامیده بود، انتقاد کرد: «بانکهای خصوصی با این سهم بالا از منابع نباید از کمک به رفع مشکلات اقتصادی کشور سر باز بزنند.» او حتی پا را از نقادی فراتر گذاشت و بانکهای خصوصی را نسبت به سلب عاملیت صندوق توسعه ملی هشدار داد. برخی از منتقدان بانکهای خصوصی نیز روی مسائلی نظیر «عدم اعطای تسهیلات قرضالحسنه ازدواج و تولید و اشتغال» از سوی این بانکها دست میگذارند. اما عملکرد بانکها از جمله بانکهای خصوصی، جز از ناحیه بخشهایی از حاکمیت، از سوی اقتصاددانان نیز مورد نکوهش قرار گرفته است. از آن هنگام که بانکها از وظیفه اصلی خود، یعنی واسطهگری وجوه، فاصله گرفتند و برای کسب منافع بیشتر به بنگاهداری روی آوردند؛ مسیری به ظاهر میانبر که در نهایت به انجماد داراییهایشان منتهی شد. آیتالله مکارمشیرازی درباره گرایش بانکها به بنگاهداری میگوید: «اکنون به برخی از بانکها فشار میآورند که چرا اموال خود را به ساختمانهای مدرن تبدیل کردهاند و از گردش مالی بانک خارج شده است و باید اینها را بفروشند. این نشان میدهد که تخلفاتی صورت گرفته است.» از این گذشته، بانکها از جمله بانکهای خصوصی برای جذب سپردههای بیشتر به رقابتهای مخرب نیز تن دادهاند. آنها برای دور زدن بخشنامهها و دستورالعملهای بانک مرکزی به انواع حربهها متوسل شدهاند و خود را در مخاطره ورشکستگی قرار دادهاند.