اقتصاددانان نهادگرا درباره سیاست پولپاشی چه هشداری دادند؟
تدبیر جمعی
با نگاهی به چنددهه اخیر درمییابیم که یکی از مهمترین وجوه علوم اجتماعی از جمله علم اقتصاد، بازتاب واقعیتهای جامعه مبنی بر روش علمی است. بر همین اساس محققان همواره به دنبال یافتن راهی بودهاند تا دانششان را برای بهبود وضعیت جامعه به کار گیرند. کشور ما ایران هم از این امر مستثنی نبوده است. اولین لازمه این امر نگاه واقعبینانه به رویکردهای سیاستگذاری است. همین مساله سبب شده است تا جمع کثیری از استادان، اعضای هیاتعلمی و پژوهشگران اقتصادی، با بیان دستاوردهای کابینه فعلی بر سر این نکته اتفاق نظر کنند که اگر میخواهیم مسیر رشد و شکوفایی فعلی تمام و کمال به بار بنشیند، گزینهای جز ادامه خرد و عقلانیت برای دولت بعدی در دست نداریم.
با نگاهی به چنددهه اخیر درمییابیم که یکی از مهمترین وجوه علوم اجتماعی از جمله علم اقتصاد، بازتاب واقعیتهای جامعه مبنی بر روش علمی است. بر همین اساس محققان همواره به دنبال یافتن راهی بودهاند تا دانششان را برای بهبود وضعیت جامعه به کار گیرند. کشور ما ایران هم از این امر مستثنی نبوده است. اولین لازمه این امر نگاه واقعبینانه به رویکردهای سیاستگذاری است. همین مساله سبب شده است تا جمع کثیری از استادان، اعضای هیاتعلمی و پژوهشگران اقتصادی، با بیان دستاوردهای کابینه فعلی بر سر این نکته اتفاق نظر کنند که اگر میخواهیم مسیر رشد و شکوفایی فعلی تمام و کمال به بار بنشیند، گزینهای جز ادامه خرد و عقلانیت برای دولت بعدی در دست نداریم. به عبارت بهتر، امیدواری به ادامه اصلاح وضع موجود به همراه دفاع از عقلانیت ایجاب میکند مجادلات مکتبی و فکری را کنار نهاده و بر سر یک راه حل که تضمین منافع ملی و بهبود وضع مردم را به دنبال دارد اجماع کنیم. در همین راستا یکی از مهمترین هشدارهایی که منشأ این اجماع نظر بوده است، مساله خطرناک توزیع پول در جامعه است. به نظر میرسد تجربه تاریخی کشورمان در دهه گذشته و نیز مطالعه سرنوشت کشورهایی که چنین سیاستهای عوامپسندانهای را در پیش گرفتهاند، نخبگان کشور را بر آن داشته تا با بیانیههای خود، رایدهندگان را از عواقب ناگوار چنین سیاستهایی برحذر دارند. افزایش بیرویه پایه پولی در دهه 80 و اوایل دهه 90 شمسی که با هدف اشتغال زودبازده و نیز فراهم آوردن مسکن برای اقشار مختلف جامعه صورت گرفت، نتیجهای جز تورم لجامگسیخته در پی نداشت. تحریمهای ظالمانه علیه ایران نیز اقتصاد را به جایی رساند که در یکی از بدترین شرایط چنددهه اخیر قرار گرفت. رشد اقتصادی منفی و پرش بیسابقه قیمت ارز که در ادامه با کاهش تولید و متعاقباً بیکاری و رکود همراه شد، بارزترین مشخصههای این دوران هستند. در همین حال، وعده وسوسهبرانگیز یارانه چندصد هزارتومانی آن هم به صورت نقدی و مستقیم، در حالی که منابعی برای تامین آن وجود ندارد، عملاً میتواند عواقب مشابهی به دنبال داشته باشد. مجموعه این عوامل سبب شدهاند تا اقتصاددانان برجسته کشور در مورد تکرار چنین وضعیتی هشدار دهند.
نکته اسفبار چنین وعدههایی این است که فارغ از اینکه اجرایشان به دور از عقلانیت اقتصادی است، در نگاه اول میتواند برای عموم مردم به ویژه قشر محروم و دهکهای پایین درآمدی جذاب به نظر آید و رای را به سوی خود جلب کند. در حالی که میبایست نسبت به پیامدهای این امر آگاهیبخشی صورت گیرد. به همین منظور در پروندهای که پیش روی شماست، به تحلیل این مساله و ریشهها و عواقب آن از منظر اقتصاد سیاسی پرداخته شده است. تلاشمان بر این بوده تا مبانی اقتصادی یا همان دلایل اصلی را که اقتصاددانان بسیاری را به این اجماع واداشته است، با زبانی ساده و روان بیان کنیم.