فساد در فساد
چرا اتهامزنی به فساد در جامعه رایج شده است؟
گویا دیگر گوشها به شنیدن اخبار موثق، شایعات بیاساس، اتهامات ثابتنشده و افشاگریهای تازه در مورد مفسدههای صورتگرفته در جایجای حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عادت کرده است؛ آنقدر عادی که شنیدن خبر فساد جذابیتی ندارد مگر اینکه رقم از هزار میلیارد بالاتر باشد یا اینکه متهم به فساد چهره شناختهشدهای.
رضا طهماسبی: گویا دیگر گوشها به شنیدن اخبار موثق، شایعات بیاساس، اتهامات ثابتنشده و افشاگریهای تازه در مورد مفسدههای صورتگرفته در جایجای حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عادت کرده است؛ آنقدر عادی که شنیدن خبر فساد جذابیتی ندارد مگر اینکه رقم از هزار میلیارد بالاتر باشد یا اینکه متهم به فساد چهره شناختهشدهای. مردم منتظر ثبت رکوردهای تازهای از فساد از نظر رقم و از نظر بالا بودن جایگاه فساد هستند. عادت کردن گوشها به این اخبار اما چه تبعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد و چه بر سر تهمانده اعتماد عمومی مردم میآورد؟
دیوار افشاگری فساد مقامات علیه یکدیگر؛ از همان مناظرههای تلویزیونی انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 فروریخت؛ نه اینکه قبل از آن نباشد اما اتهامزنی فساد به درجهای نرسیده بود که احدی از مقامات ارشد کشور بیپروا و بدون ارائه مستندات کافی از فساد طرف مقابل بگوید و بگذرد. پس از آن بارها و بارها در جلسات مختلف قوای سهگانه و نهادهای مهم کشوری مسائل و اتهاماتی مبنی بر شیوع و دربرگیری فساد مطرح شده است. جلسات رای اعتماد و استیضاح در مجلس نیز سرآمد همه این بگمبگمهاست. با بدتر شدن شرایط اقتصادی که باعث نمود بهتر ناکارآمدیهای مدیریتی در عرصه نظارت و کنترلهای بجا میشود، رگههای بیشتری از فساد شایع، ناشی از سیاستگذاریهای غلط پیدا میشود و تنگتر شدن فضای سیاسی و اقتصادی و هجومیتر شدن رقبا با استفاده از وضعیت سخت معیشت مردم، اتهام به فساد را نیز بیشتر و بیشتر رایج میکند. به طوری که هر سخنور و صاحب تریبونی میتواند از این فضا برای متهم کردن رقبا و حتی رفقایش به فساد سود ببرد. اثرگذاری این اتهامات نیز به دلیل شرایط موجود بسیار بالا رفته است. روند نزولی اعتماد عمومی در جامعه باعث فراگیر شدن بدبینی مفرط نسبت به اشخاص شده است به نوعی که به راحتی میتوان با برچسبهایی چون آقازاده هر فرد و خانوادهای را منفور کرد. ضمن اینکه متاسفانه هیچ فرآیند مشخص و سریعی برای رسیدگی به اتهامات مطرحشده طی نمیشود و کمتر پیش میآید کسی یقه اتهامزننده برای کسب مدرک مستند را بگیرد و همه به سمت اتهامخورده یورش میبرند که ظاهراً تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها، از ضربالمثل به یک اصل لایتغیر تبدیل شده است. حالا داستان فساد در فساد شده است. همانطور که انتظارات تورمی به همان بدی تورم است و اتهام به فساد نیز به همان اندازه فساد بد و حتی شاید اثرگذارتر در جامعه باشد. زمانی که تریبونهای رسمی کشور تبدیل به محلی برای اعلام اتهامات به فساد میشود، زمانی که چندین و چند نهاد عریض و طویل برای درآوردن سنگی که خودشان به چاه انداختهاند بسیج میشوند و واردکننده، انباردار، فروشنده عمده و فعال اقتصادی را همان اول برچسب رانتجو، محتکر، سودجو و دنبالکننده منافع فردی میزنند، تا شاید خلافش به طور کاملاً بیاثری ثابت شود، جامعه پذیرش فسادهای مختلف و گوناگون را دارد. در چنین فضایی و در دورانی که روزبهروز شرایط سختتر میشود، کمتر امیدی میتوان به بهبود سرمایهگذاری، جان گرفتن تولید، تامین کالا، توزیع مناسب و مویرگی و کاهش سطح درگیریهای معیشتی مردم داشت. سیاستهای فسادزا، آنقدر فساد میآفریند که گوشه دامن پاکان را هم بگیرد. حتی اگر خود فساد هم نگیرد، اتهام فساد از آنان دور نباشد.