شناسه خبر : 26206 لینک کوتاه

پشت سر خراب روبه‌رو سراب

فراز و فرودهای احمدی‌نژاد در سالی که گذشت

اگر از تحلیلگران امور این مرز پرگهر با هر گرایشی بخواهیم مهم‌ترین ویژگی‌های محمود احمدی‌نژاد را فهرست کنند، قاعدتاً در همان یکی دو مورد نخست فهرست به گزینه‌ای مشترک خواهیم رسید و آن شیفتگی او به رسانه‌ای‌شدن است؛ خواسته‌ای که او و حلقه یارانش با اقداماتی هوشمندانه در سال 96 به آن دست یافتند.

پشت سر خراب روبه‌رو سراب
 سیدحمید متقی / روزنامه‌نگار

هنگامی‌ که محمود احمدی‌نژاد به همراه حمید بقایی و اسفندیار رحیم‌مشایی در ظهر بیست و سوم فروردین‌ماه 1396 وارد ساختمان وزارت کشور شدند، کمتر تحلیلگری تصور می‌کرد که رئیس دولت‌های نهم و دهم به یکباره به بمب خبری انتخابات بدل شود. او که پیش از این رسماً حمایت خود را از حمید بقایی برای حضور در رقابت‌های ریاست‌جمهوری دوازدهم اعلام کرده بود، با صبر و آرامش بالای سر بقایی ایستاد تا او برای این رقابت‌ها ثبت‌نام کند. خبرنگارها خطاب به بقایی و احمدی‌نژاد پرسش‌هایی را مطرح می‌کردند و احمدی‌نژاد به سیاق کنفرانس خبری مشترک زمستان سال پیش یک‌تنه به پرسش‌ها پاسخ می‌داد. کار بقایی که تمام شد، احمدی‌نژاد به سرعت به سمت صف ثبت‌نام‌کنندگان رفت و با نشان دادن شناسنامه خود، بسیاری از خبرنگاران حاضر در سالن را شوکه کرد. او نیز به مشتاقان حضور در رقابت بیست و نهم اردیبهشت افزوده شد. این اعلام حضور عملاً همه نگاه‌ها را به سمت احمدی‌نژاد متمرکز کرد. در شهریورماه سال 1395 شایعاتی درباره نظر منفی آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، درباره حضور محمود احمدی‌نژاد در انتخابات مطرح شده بود. شایعاتی که با انتقاد شدید یاران حلقه محمود احمدی‌نژاد مواجه شده بود. به طور مثال علی‌اکبر جوانفکر در واکنش به سخنان محمدرضا باهنر -از چهره‌های شاخص اصولگرای منتقد دولت- درباره نهی احمدی‌نژاد از کاندیداتوری اعلام کرده بود: «مگر آقای باهنر مسوول نشر مطالب مربوط به مقام معظم رهبری است؟ این سوال برای ما هم وجود دارد که مطالب مربوط به رهبر انقلاب چطور از مجاری دیگری منتشر می‌شود.» (دولت بهار)

سرانجام پنجم مهرماه مقام معظم رهبری در جلسه درس خارج خود تاکید کردند: «یک آقایی آمد پیش من. من هم ملاحظه حال صلاح خود او و صلاح کشور به او گفتم در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتم هم شرکت نکنید. گفتم صلاح نمی‌دانم. با ملاحظه حال مخاطب به آقایی توصیه می‌کنیم یک دوقطبی در کشور ایجاد می‌شود. دوقطبی مضر است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم. یکی بگوید گفته، یکی بگوید نگفته. چرا پشت بلندگو نگفته؟ این هم پشت بلندگو.» این سخنان از سوی اکثر تحلیلگران امور ایران به عنوان نهی علنی احمدی‌نژاد برای حضور در انتخابات ارزیابی شد. این چهره سیاسی نیز پس از این سخنرانی در نامه‌ای خطاب به مقام معظم رهبری نوشت: «...ضمن تشکر از بیانات مهم حضرتعالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار می‌رسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه‌ای برای حضور در عرصه رقابت‌های انتخاباتی سال آینده ندارم.» قاعدتاً ارسال این نامه باید به معنای پایان یافتن پرونده محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ارزیابی می‌شد، اما ثبت‌نام این چهره پرحاشیه در انتخابات اکثر پیش‌بینی‌های سیاسی جغرافیای سیاست در ایران را با چالش مواجه کرد. از همه مهم‌تر شورای نگهبان که احمد جنتی دبیر آن در دهه پیشین بارها از مناقب محمود احمدی‌نژاد سخن رانده بود، در برابر انتخابی سخت قرار گرفته بود. سرانجام پس از یک هفته در شامگاه 31 فروردین نام شش نامزد تایید‌‌صلاحیت‌شده برای انتخابات اعلام شد. در این فهرست نه نامی از احمدی‌نژاد مشاهده می‌شد و نه نامی از نامزد او یعنی حمید بقایی. آن شب اگر گذرتان به «نارمک» محله احمدی‌نژاد می‌افتاد با استقرار گسترده نیروهای انتظامی و امنیتی در آن منطقه مواجه می‌شدید. فضا به گونه‌ای بود که در ساعات 23 و 24 آن روز تعداد نیروهای انتظامی از تعداد رهگذران و مردم عادی بیشتر بود. نکته ظریف‌تر آنکه هیچ‌گونه اعتراض خیابانی به این تصمیم شورای نگهبان صورت نگرفت و احمدی‌نژاد از یک بازیگر به تماشاچی رقابت‌های آخر اردیبهشت کشور بدل شد. هرچند که در این رقابت بخش عمده کابینه او به تیم سیدابراهیم رئیسی پیوستند، او و حمید بقایی در بیانیه‌ای اعلام کردند که به هیچ یک از نامزدهای تایید صلاحیت‌شده رای نخواهند داد. در تصاویری که از هنگام رأی‌دهی این دو چهره نیز منتشر شد، آشکار شد که دست کم حمید بقایی با درج نام محمود احمدی‌نژاد بر برگه رای خود، این برگه را باطل کرده است. پس از انتخابات اما دیگر نام احمدی‌نژاد و حلقه یاران او بیش از اینکه در معادلات سیاسی مطرح شود، در بخش پرونده‌های مفاسد اقتصادی مطرح شد. احضار حمید بقایی به دادگاه در روزهای میانی پاییز موجب شد که او با زنبیل قرمز به دادگاه برود. احمدی‌نژاد و چند نفر از یاران حلقه او نیز به حرم شاه‌عبدالعظیم حسنی پناه برده و در آنجا بست بنشینند. این بست‌نشینی پیام‌های متعددی را در خود مستتر داشت. نخستین پیام آن ناامیدی این چهره‌ها به‌زعم خود از اجرای عدالت در نهادهای رسمی کشور بود. دومین پیام این اقدام نمادین القای این امر به جامعه بود که احمدی‌نژاد و یاران حلقه او نسبت به امنیت خود بیمناک‌اند. انتخاب این محل برای بست‌نشینی و عدم حضور آنها در مکانی مانند آرامگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز عملاً معنای گذار از بسیاری از مناسبات سیاسی کشور داشت. نامه‌نگاری‌های احمدی‌نژاد با مقام معظم رهبری و همچنین جدال کلامی او با صادق آملی‌لاریجانی رئیس قوه قضائیه نیز در ماه‌های پایانی سال 96 بسیار قابل تامل بود، او در این قبیل کنش‌های سیاسی تلاش کرد ضمن ماندن در فضای رسانه‌ای کشور قبای نمایندگی منتقدان به وضع موجود را هم به تن کند، چهره‌ای که اتفاقاً نقش بسیار پررنگی در بسیاری از نارسایی‌های امروز کشور داشته است. در ناآرامی‌های دی‌ماه 96 نوعی هماهنگی عجیب میان برخی از رسانه‌های حلقه احمدی‌نژاد و برخی کانال‌های خبری آن‌ور مشاهده می‌شد، هماهنگی شگفت‌آوری که موجب شد برخی از تحلیلگران فرضیه‌های جدیدی را درباره منابع اطلاعاتی این کانال‌های خبری مطرح کنند. کانال‌هایی که ضمن حمله به بخش‌هایی از حاکمیت به تخریب گسترده رهبران جریان اصلاحات  پرداخته و آرام‌آرام تلاشی گسترده برای ترمیم چهره محمود احمدی‌نژاد آغاز کرده‌اند. اگر از تحلیلگران امور این مرز پرگهر با هر گرایشی بخواهیم مهم‌ترین ویژگی‌های محمود احمدی‌نژاد را فهرست کنند، قاعدتا در همان یکی دو مورد نخست فهرست به گزینه‌ای مشترک خواهیم رسید و آن شیفتگی او به رسانه‌ای شدن است. خواسته‌ای که او و حلقه یارانش با اقداماتی هوشمندانه در سال 96 به آن دست یافتند.

 در داستان «مرلین» بزرگ‌ترین جادوگر افسانه‌ای بریتانیا آمده است که او برای شکست جادوی مخرب «مورگانا» به مردم توصیه کرد او را نبینند. این پیشنهاد پایان داستان مورگانا بود. به نظر می‌رسد که حامیان اصلی محمود احمدی‌نژاد دقیقاً در حال بهره‌گیری از این نسخه هستند. اصولگرایان تندرو که در هشت سال زمامداری احمدی‌نژاد شریک او به شمار می‌رفتند، این روزها به جای تلاش برای پاسخگویی یا عذرخواهی احتمالی، اصولاً او را نمی‌بینند و این چهره به عکس یک بسیاری از رسانه‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب بدل شده است.

 با توجه به دست‌‌فرمان این روزهای احمدی‌نژاد و حلقه او و همچنین پرونده‌های متعدد این عزیزان در دستگاه قضایی دور از ذهن نخواهد بود که در سال آینده شاهد بازداشت چهره‌هایی چون بقایی و مشایی باشیم. باید منتظر ماند و دید احمدی‌نژاد ورژن 97 قبای اپوزیسیون را تمام و کمال به تن خواهد کرد یا با سکوت احتمالی تلاش خواهد کرد که پل‌های خراب‌شده پشت سر را بازسازی کند؟ 

دراین پرونده بخوانید ...