نمکی در شگفتزار
درباره سعید نمکی که هم به کرونا باخت و هم به افکار عمومی
سعید نمکی وزیر بهداشت ایران در نیمه دوم فروردین 1400 روزهای سخت و تلخی را سپری کرد. روزهای تلخی که به نظر میرسد به اردیبهشت هم رسیده است و احتمالاً تا پایان دوره صدارتش در مرداد امسال گریبانش را رها نمیکند. از سویی شواهد حکایت از آن دارد که این مرز پرگهر وارد فاز چهارم کرونا شده است و از سوی دیگر این نکته قابل تامل است که افکار عمومی اظهارات او و همکارانش در وزارت بهداشت را چندان جدی نمیگیرند.
اسب سرکش کرونا در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر هنوز لگام نخورده است و شاهدیم که ماههاست در جغرافیای این کهندیار تاختوتاز میکند. طبق گزارشهای رسمی آمار جانباختگان به نزدیک 70 هزار نفر رسیده و بیش از 5 /2 میلیون نفر از شهروندان نیز به این بیماری دچار شدهاند.
در یک سال و یک ماه اخیر، سعید نمکی، معاونان و سخنگوی وزارت بهداشت به تصاویر ثابت قاب تلویزیون ایران بدل شدهاند، با این حال باید این نکته را مدنظر قرار داد که در این ایام اظهارات، وعدهها و موضعگیریهای این عضو کابینه مورد اعتماد و البته استقبال شهروندان قرار نمیگیرد و عملاً بسیاری از شهروندان او و تیمش را مسوول وضع نابسامان فعلی میدانند. با مروری به واکنشها در توئیتر، اینستاگرام و... میتوان اینگونه ارزیابی کرد که سرمایه اجتماعی جناب وزیر و سازمان تحت مدیریت او به پایینترین میزان در سه سال اخیر رسیده است. نمونه آخر اظهارات نمکی که در شبکههای اجتماعی با شوخی و متلکهای زیادی همراه بود نامه او به وزیر بهداشت هند در اوج همزمانی کرونا در دو کشور بود. روزی که ایران برای اولین بار تعداد کشتههایش به بالاتر از 450 نفر رسید و تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی با مقایسه جمعیت دو کشور معتقد بودند با این مقایسه ایران به مراتب وضعیت بدتری از هند دارد. در نامه سعید نمکی به «هاراش وارد هان» وزیر بهداشت هند آمده است: «خبر تاسفآور ابتلا و مرگومیر بالای شهروندان عزیز کشور دوست هندوستان موجب تاثر و تالم اینجانب و هیات محترم دولت، مسوولان و مردم کشورمان شد. مدیریت پاندمی موجود به جز با همدلی، همکاری و مساعدت همه کشورها در سایه عدالت، رفع تبعیضها و تحریمها و همچنین رساندن عادلانه همه امکانات موثر در پیشگیری، تشخیص و درمان برای یکایک مردم نیازمند جهان و حمایت سیاسی، کارشناسی و اقتصادی تشکیلات بینالمللی و سازمانهای مردمنهاد میسر نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران گرچه در سایه تحریمهای ظالمانه و فشارهای ناشی از آن برای تهیه دارو، واکسن و تجهیزات پزشکی، روزهای سختی را گذراند و امروز نیز با موج چهارم بیماری ناشی از ویروس موتاسیونیافته انگلیسی روبهرو است، معالوصف توانسته با تکیه بر دانش بومی، استفاده از تجربه و علم دانشمندان داخلی و همچنین وفاق گسترده علمی با کمترین عارضه ممکن از این موج سهمگین عبور کند.»
کاهش سرمایه اجتماعی
اما چه سلسله تحولاتی رخ داده است که امروز سعید نمکی به این نقطه رسیده است. به نظر میرسد که برای رسیدن به تحلیلی قرین با واقعیت باید رویدادهای مهم این وزارتخانه در دوره بحران کووید 19 را مورد مداقه قرار دهیم.
هنگامیکه در اول اسفند سال 98 یک سایت خبری از وقوع چند مرگ کرونایی در شهر قم پرده برداشت، وزارت بهداشت به ناچار و پس از چند تکذیب تند سرانجام در سوم اسفند ورود این ویروس منحوس را به کشور به صورت عمومی پذیرفت. این پذیرش سلسله بدبیاریهای دولت در این سال را تکمیل کرد. با توجه به برخی حوادث از جمله اعتراضهای آبانماه 98 و شلیک به هواپیمای مسافربری «اوکراین» سرمایه اجتماعی بسیاری از نهادهای کشور با آسیب جدی مواجه شده بود. این آسیب سبب شده بود که بسیاری از شهروندان نه آمار رسمی بحران کرونا را معتبر ارزیابی کنند، نه توصیههای وزیر و همکاران او را جدی بگیرند.
با مرور برخی اظهارات در آن دوره درخواهیم یافت که احتمالاً مدیران وزارت بهداشت و بالادستیهای آنان تصویر روشنی از این بیماری نداشتند. به طور مثال ایرج حریرچی معاون وزیر بهداشت، پس از ابتلا به این بیماری در فایلی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشت، ضمن بیان شرح حال خود مدعی شد که در کمتر از دو هفته این بیماری را مهار میکنیم.
حسن روحانی رئیسجمهوری هم از بازگشت روند کشور به حالت نرمال در شنبه آینده! خبر داد. وعدهای که در این یک سال اخیر هنوز محقق نشده است.
از این نکات ضروریتر این مهم است که شاهد بودیم وزارت بهداشت برای بحث درمان نیز راهبرد مشخصی نداشت، برخی از آنان قرنطینه را تجویز میکردند، بعضی دیگر ایمنی گلهای را. برخی داروی ریمدسیور را در بهبود کرونا موثر قلمداد میکردند و برخی این دارو را بیاثر و حتی با عوارض ناگوار معرفی میکردند.
یک هشدار که شنیده نشد
درست در اواخر فروردین 1400 مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه و مشاور عالی پیشین رئیسجمهوری در یادداشتی هشدارهایی به سعید نمکی وزیر بهداشت ارائه کرد. هشدارهای راهبردی که اگر مورد توجه قرار میگرفت قاعدتاً امروز وضعیت اقتصادی و همچنین بهداشتی ایران با چالش کمتری مواجه میشد.
او خطاب به سعید نمکی نوشت: «در عرصه پرچالش سیاستگذاری، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و مراکز جمعیتی با کارکردهای مختلف، این امید را ایجاد کرد که سیاستگذار نیز اولویت و اهمیت حیاتی این پدیده خطرناک را درک کرده است و به اجرای آن اهتمام دارد. صداوسیما هم با تمام قوا مردم را به ماندن در خانه تشویق کرد و فضای عمومی به سمت یک تغییر رفتار اساسی از نظر مراعات محدودیتهای بهداشتی به منظور کند کردن گسترش بیماری حرکت کرد.»
او در ادامه نوشت: «اینکه وزارت بهداشت و درمان چه تحلیلی از شرایط پس از رفع محدودیتهای اعلامشده داشته که چنین توصیه بحثانگیزی را در ستاد ملی کرونا مطرح کرده، یک سوال بسیار مهم و نگرانکننده است. از آنجا که نام جنابعالی بهعنوان فردی که مسوولیتی سنگین در حفظ جان مردم در این مقطع زمانی داشته است در تاریخ ثبت خواهد شد، مطمئناً طی ماههای آینده چنانچه بیماری روند نامطلوبی را مجدداً آغاز کند، انگشتهای ملامت تنها شما را نشانه خواهد گرفت و آنانی که جان عزیزانشان را در ماههای آینده از دست بدهند از شما سوال خواهند کرد که با کدام تحلیل آماری اپیدمیولوژیک این توصیه را مطرح کردید.»
وزیر بهداشت هم چند روز بعد در نامهای واکنشی و بدون راهبردی مدون اظهارات خود در آن چند ماه را تکرار کرد. آن نامه نمونه تیپیک نوع واکنش وزیر بهداشت به چالشها و بحرانهای موجود به شمار میرود. در بخشی از این نامه تاکید شده بود: «امروز با کمال افتخار در مقایسه با آنچه در اثر بیماری بر جهان مسلح به پول، تکنولوژی، ابزار و امکانات میگذرد میتوان بیان کرد آن است که با شیوههای علمی مدیریت بیماری، همراهی همگان بهخصوص مردم شریف در رعایت اصول بهداشتی و ماندن در خانه، اجرای طرح فاصلهگذاری، طرح بسیج ملی مبارزه با کرونا و جانفشانی کادر بهداشتی درمانی موج سهمگین بیماری در سراسر کشور مدیریت و در اکثر استانها به آستانه مهار و کنترل نزدیک شدیم.»
این نامه به صورت کلی نشانگر سردرگمی، عدم شناخت کامل بحران و البته استیصال وزیر بهداشت در مواجهه با این بحران بود. وزیر بهداشت به موازات بالا و پایین شدن آمار بحران کرونا تلاش کرد که هوشمندانه در کنار همه موفقیتها عکس یادگاری بگیرد و در مقابل در هر بحران و ناکامی با اظهاراتی احساسی، تلخ و تا حدودی غیرمسوولانه لبه تیغ اتهامات را به سمت دیگر اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا و دولت ببرد. این امر در کنار ادعاها و وعدههای عجیبی چون الگوگیری بسیاری از کشورهای پیشرفته از شیوه مدیریتی ایران در کرونا، وعده تبدیل ایران به قطب تولید واکسن کرونا، وعدههای چندباره برای واردات میلیونها دوز واکسن و... عملاً اعتماد بسیاری از شهروندان را نسبت به او سلب کرد.
پوپولیسم و کنارهگیری دو بازوی قدرتمند
یکی دیگر از رویدادهای مهمی که ضربه مهمی به پرستیژ وزیر بهداشت در یک سال اخیر وارد کرد، ماجرای حمایت عجیب او از نسخههای طب سنتی در مواجهه با کرونا بود. در حالیکه کوس رسوایی بسیاری از مدعیان طب سنتی با نسخههایی چون روغن بنفشه، ادرار شتر، عصاره حنظل، مصرف برخی مواد مخدر، کرونازدایی با گلاب و... به صدا درآمده بود و پس از گرد وخاکهای اولیه عامه مردم نیز دریافتند که با تشبث به این نسخهها قرار نیست از مهلکه کرونا نجات یابند، وزیر بهداشت به حمایت از این طب پرداخت. او در پاییز سال 1399 و در طغیان دوم این بحران مدعی شد: «...یکی از اتفاقات خوب در حوزه طب سنتی بود و من اعلام کرده بودم باید دانشجویان پزشکی طب سنتی هم بخوانند و با دیرینه این طب در ایران آشنا شوند و بدانند ما دیرینهای در طب داریم و دو واحد آشنایی با طب سنتی به برنامه درسی اضافه شد و برای اولین بار دربها را با وجود مقاومتها باز کردیم تا طب سنتی را در کووید ۱۹ دخالت دهیم و ۱۴۰ پروژه طب سنتی در کووید۱۹ با ارجحیت طب گیاهی داشتیم و نتایج خوبی گرفتیم... در دوگانه طب مدرن و سنتی همواره طب سنتی مظلوم واقع شده است و داروی گیاهی از خارج وارد کشور میشود و پزشکان مدرن تجویز میکنند اما اگر در داخل این داروها تولید شود مقاومت وجود دارد.»
این اظهارات با واکنش تند دو نفر از معاونان نمکی مواجه شد. رضا ملکزاده و علی نوبخت در نامههای جداگانهای ضمن اعلام کنارهگیری به عملکرد وزیر نیز انتقاد کردند. ملکزاده که نامه استعفای خود را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده بود نوشت: «مدیریت بسیار غلط، پرنقص در پاندمی کرونا که به دلیل عدم مشورت و توجه شما به توصیهها و هشدارهای متخصصان و محققان نظام سلامت، موجب تلفات انسانی بسیار در ایران شده است و در عین حال مدعی درس مدیریت بحران کرونا به سایر کشورها هستید.» بخش دیگری از نامه ملکزاده به نمکی درباره ادعاهای نمکی درباره تولید واکسن است. در این نامه آمده است: «اظهارات غیرعلمی و ناشی از شتابزدگی جنابعالی در مورد تولید واکسن ایرانی کرونا که هنوز در حال طی مراحل اولیه بوده و شما مدعی معرکه گرفتن برای تولید آن شدهاید.»
همچنین در بخش دیگر نامه معاون مستعفی وزیر بهداشت آمده است: «ادعاهای بیاساس جنابعالی و سازمان غذا و دارو در خصوص موثر بودن داروهای گیاهی که به اعتقاد اینجانب بدون هیچ مبنای علمی و پژوهشی و مطالعات بالینی کافی صورت گرفته و همچنین دفاع و اقدام جنابعالی از ادغام طب سنتی در نظام شبکه بهداشت و درمان کشور که میتواند شبکه بهداشت و درمان ایران را ناپایدار و در درازمدت تضعیف کرده و مردم را از حقوق خود در بهرهمندی از درمانهای پیشرفته پزشکی مدرن محروم سازد.»
ملکزاده همچنین در این نامه اظهارات وزیر درباره تولید واکسن ایرانی کرونا را که گفته میشد هنوز در مراحل اولیه بوده «غیرعلمی و شتابزده» توصیف و آن را به نوعی «معرکهگیری» تشبیه کرده بود. او همچنین موثر بودن داروهای گیاهی در کرونا را «ادعاهای بیاساس» شخص وزیر دانست.
علی نوبختحقیقی، معاون وقت وزارت بهداشت و دبیر شورای مشورتی مدیریت کرونا هم در نامه استعفای خود به وزیر بهداشت تاکید کرد: «بعد از سخنان آن جناب در اصفهان در کوبیدن علم و دانشمندان پزشکی جانبرکف ایران و پاسخ معاونت پژوهشی متاسفانه راهی برای همکاری بنده با جنابعالی و آن وزارتخانه باقی نگذاشته است.»
اشاره نوبختحقیقی به اظهارات عجیب نمکی در اصفهان بود که خبرگزاری دولت (ایرنا) در گزارشی با تیتر «یک استعفا، بدون روتوش» درباره آن نوشت: «نمکی در اصفهان گفته بود: ۹۸ درصد از تحقیقات در نظام سلامت، صرف انتشار مقالات در مجلات میشود که به کار نمیآید، به شدت به روند تحقیقات نظام سلامت، انتقاد دارم. نامه بنده به دکتر ملکزاده در روزهای نخست شیوع کرونا در کشور را مشاهده کنید که ۱۰ آیتم تعیین شد، اما یکی از آنها تاکنون جواب نداده است. کدام وزیری با چنین یافتههای شکستهای میتواند بخش سلامت کشور را اداره کند؟ اصلاً نباید بر یافتههایی که بر حسب یک تخمین به وزیر داده میشود، کار و اعتماد کرد. این تخمینها تاکنون درست نبوده و ۱۰ مدل اپیدمیولوژیک به من دادند که هیچکدام صحیح نبود و برای هیچ اقدامی نیز کارایی نداشت.» نامه کوتاه نوبختحقیقی البته اشاره ریزی به غیرقابل مشورت بودن نمکی دارد. در نامه آمده است: «عدم اجرای پیشنهاد مشفقانه حقیر و دوست بلندپایه ما در جلسه مورخ ۱۶ /۸ /۹۹ و موافقت اولیه جنابعالی که میتوانست باعث وحدت شده و از جو موجود جلوگیری نماید...»
این رویداد نشان داد که ادعاهای نمکی در درون وزارتخانه نیز مشتری چندانی ندارد.
آخرین ناکامی نمکی را نیز میتوان در ماجرای تعطیلات نوروز و قسم دادن مردم به ماندن در خانه مشاهده کرد. بسیاری از شهروندانیکه یک سال تن به بسیاری از محدودیتها داده بودند و با مدیریت موجود چشماندازی نیز برای پایان قرنطینه نمیدیدند با اعلام کاهش محدودیتها در نوروز به سفر رفتند و از نیمه دوم فروردین شاهد نتایج آن در آمار بودیم.
و اما پایان
اگر در خیابان قدم بزنید و به صورت رندوم از شهروندان بخواهید که نام وزرای بهداشت دورههای گذشته را نام ببرند، به احتمال بسیار زیاد اکثر قریب به اتفاق آنان حتی نام یکی از آنها را به یاد نخواهند داشت. اصولاً وزیر بهداشت جزو چهرههای رسانهای کابینه نیست. در ابتدای انقلاب نیز وزیر بهداشت رژیم پیشین از جمله معدود مقامات ارشدی بود که به جوخه اعدام سپرده نشد. با همه این احوال درصد قابل توجهی از آنان نام سعید نمکی را به زبان خواهند آورد. این امر به این دلیل نیست که او کارآمدتر یا موفقتر از اسلاف خود بوده است، بلکه به این سبب است که از سر تصادف در مرکز یک بحران قرار گرفته و همه نگاهها و رسانهها به سوی او متمرکز شدهاند، تمرکزی که به صورت طبیعی بیشتر حول چهرههای سیاسی کابینه به وجود میآید.
در این فضا چهرههای غیرسیاسی که بازی و قواعد رسانه را بلد نیستند و احتمالاً دارای کمی حس جاهطلبی نیز هستند، به شدت تلاش میکنند که از این موقعیت و لذت دیده شدن بهره ببرند و مانند آلیس وارد شگفتزار عجایب میشوند. اکثر این چهرهها عملاً این نکته را به نسیان میبرند که این تمرکز نگاهها نه به سبب شخصیت و نه حتی به سبب جایگاه آنان که به دلیل قرار گرفتن در موقعیتی است که تصادف برای آنان فراهم کرده است. آنان تلاش میکنند که از نقش خود در بازی شطرنج فراتر رفته و وارد معادلات جدید شوند، همین نکته سرآغاز انحراف از مسوولیت اصلی و ناکامی از کلانپروژهای است که به آنان سپرده شده است. به نظر میرسد که سعید نمکی نیز در این یک سال به تدریج در حال لغزش به این وادی است. برخی نامهنگاریها، تلاش برای جدا کردن حساب خود از رئیسجمهور و... سبب شده است که به عنصری بلاتکلیف در سیستم مدیریتی کشور بدل شود. احتمالاً نمکی رویاهایی از تحکیم جایگاه در کابینه بعدی یا پریدن به موقعیتی بلندتر دارد. با این حال و با این کارنامه بعید به نظر میرسد که آن رویاها تحقق یابد.