آب مجازی
جان آنتونی آلن که بود و چرا نظراتش در باب خشکسالی مهم است؟
جان آنتونی آلن که گاهی به او تونی آلن هم گفته میشود چند روز پیش در لندن درگذشت. او جایزه آب استکهلم را به خاطر طرح نظریه «آب مجازی» در سال 2008 دریافت کرد. تونی آلن که بود و چه نظراتی داشت؟
انواع خشکسالی در طبقهبندی آلن
تونی آلن که جغرافیدانی اهل انگلستان بود اعتقاد داشت در مقوله خشکسالی، تعیین نوع خشکسالی بسیار مهم است. انواع خشکسالیها بر بخشهای مختلف یک کشور تاثیر میگذارند و تاثیرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی متفاوتی دارند و به طور بالقوه با راهحلهای مختلف سیاسی و اجتماعی بر طرف میشوند. آنتونی آلن این موضوع را مطرح میکند که خشکسالی را باید با توجه به میزان آب مجازی موجود در یک محصول مدیریت و راهحلی کارا برای مشکل خشکسالی پیدا کرد.
از دید او خشکسالی ممکن است تامین آب آشامیدنی مورد نیاز، آب برای مصرف خانگی، آب شهری، آب صنعتی یا آب مورد نیاز کشاورزی را تحت تاثیر قرار دهد. قطع آب در سه مورد اول بسیار مشهود است زیرا احتمالاً افراد، جوامع و مراکز کلانشهرها را تحت تاثیر قرار میدهد و از نظر سیاسی دارای اهمیت فوری است و توجهات را به کاهش تدریجی آب در دسترس و نیز موضوع خشکسالی جلب میکند. کمبود آب که بر معیشت در صنعت و کشاورزی تاثیرگذار است میتواند از نظر سیاسی و اقتصادی قابل توجه باشد، اما فوریت سیاسی کمتری نسبت به قطع آب آشامیدنی و مصرفی شهرها ایجاد میکند.
او معتقد بود، میزان استفاده هر نفر از آب در بخشهای مختلف متفاوت است. مقدار بسیار کمی آب که در مصرف سالانه سرانه اندازهگیری میشود توسط یک فرد برای نوشیدن مورد استفاده قرار میگیرد (چیزی در حد یک مترمکعب در سال). در یک اقتصاد صنعتی توسعهیافته، سالانه حدوداً 100 مترمکعب آب به صورت سرانه برای مقاصد رسمی و شهری مورد استفاده قرار میگیرد. البته این میزان برای کشورهای فقیر زیر صحرای آفریقا حدود پنج مترمربع در سال است. برای کشت غذای مورد استفاده هر یک فرد در آفریقا، حدود 100 مترمکعب آب مورد نیاز است. البته این میزان در کشورهای دارای اقتصاد پیشرفته به مراتب بیشتر است. در حال حاضر، میزان مصرف آب در بخشهای صنعتی غیرکشاورزی قابل چشمپوشی است، مثلاً یک موسسه تحقیقاتی نهایتاً چه میزان آب نیاز دارد؟ تنها در شرایط خیلی خاص میزان مصرف آب در برخی صنایع ممکن است از میزان مصرف آب در بخش کشاورزی بیشتر باشد. این نمونهها نشان میدهند که هزینه آب برای تولید مواد غذایی میتواند نسبت به کل موجودی آب یک کشور بسیار زیاد باشد و حتی ممکن است پتانسیل توسعه اقتصادی یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
آب برای غذا
میزان جمعیت، شرایط اقتصادی-اجتماعی و عادات تغذیهای مردم بر میزان آب مصرفی به دلیل مصارف غذایی تاثیر دارند. در نظر داشته باشید که مثلاً برای پرورش یک تن گندم به حدود هزار تن (مترمکعب) آب نیاز است اما برای تولید یک تن گوشت به حدود 16 برابر این میزان آب نیاز است.
به عقیده تونی آلن، آب برای غذا یکی از مهمترین مصرفکنندگان آب در هر کشور است و به نظر میرسد یک رابطه جهانی بین آب، غذا و تجارت وجود دارد و به نظر میرسد توانسته به صورتی کارا، آب را در سراسر جهان از مناطق دارای کمبود آب به مناطق دارای مازاد آب انتقال دهد. مثلاً در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، آب مجازی که در محصولات وارداتی آببر، مثل گندم وجود دارد، باعث کاهش کسری آب موجود در این کشورها میشود (در حال حاضر باعث میشود که بیش از 25 درصد از کمبود آب این کشورها جبران شود). به این معنا که اگر این کشورها تمایل داشتند گندم وارداتی خود را تولید کنند، با 25 درصد کمبود منابع آبی مواجه میشدند که هماینک با واردات گندم، عملاً این میزان آب را به کشور خود وارد میکنند.
آب مجازی به معنای مقدار آب مورد نیاز برای تهیه مقدار مشخصی غذاست. مثلاً یک تن دانه، حاوی بیش از یک تن آب است، به این معنا که برای تولید یک تن دانه، بیش از یک تن آب مصرف میشود. موضوع آب مجازی، از دو جهت حائز اهمیت است. اول این که این موضوع روش تحلیل مناسبی برای حل مشکل خشکسالی گاهبهگاه کشاورزی است. خشکسالی کشاورزی نوعی خشکسالی است که رایجتر است و به دلیل این نوع خشکسالی، محصولات کشاورزی با مشکل رشد و برداشت مواجه میشوند. دوم جهت مصارف خانگی معمولاً مقدار بسیار کمتری آب مورد نیاز است و میتوان این میزان آب مورد نیاز را به نوعی از بخشهای دیگر چرخههای هیدرولوژیکی آب به دست آورد.
در مواردی که از منبع سطحی یکسانی برای بخشهای مختلف استفاده میشود (مثل آنچه در مصر اتفاق میافتد)، حجم مورد نیاز برای مصارف خانگی در مقایسه با محصولات کشاورزی بسیار ناچیز است و در نتیجه اولویتبندی منابع آبی یک مشکل عمده سیاسی نخواهد بود. در مواردی که آب زیرزمینی منبع آب باشد، فرسودگی یک منبع آب منطقهای توسط یک بخش پرمصرف همچون کشاورزی برای آبیاری، میتواند به استرس شدید برای همه کاربران از جمله بخش خانگی شهری منجر شود. تجربه لیبی نمونهای از این موارد است. اسپانیا در حال حاضر رقابت جدیِ بینبخشی برای منابع آبی را تجربه میکند. همانطور که در مثال منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا گفته شد، مفهوم «آب مجازی» کمبود آب ملی را به طرز ویژه و موثری برطرف میکند.
تجزیه و تحلیل تاثیرات تدریجی وخیم شدن منابع آبی ناشی از افزایش تقاضا یا خشکسالی دورهای یک یا چندساله بدون در نظر گرفتن موضوع «آب مجازی» در بهترین حالت یک رویکرد جزئی است. با واردات محصولات پرورشیافته با آب از مناطق بسیار دور میتوان کمبود آب محلی را برطرف کرد. به این ترتیب، اقتصاد کمبود آب پاسخ «مشکل خود» را در حوزه بینالمللی و نه در حوضههای آبخیز محلی میگیرد. مورد دوم نوعی سیستم هیدرولوژیکی بسته است. اقتصادها و سیاستها در سیستمهای اقتصادی باز فعالیت میکنند. سیاست و اقتصاد توسط سیستمهای هیدرولوژیکی بسته محدود میشوند اما انتخابهای آنها توسط سیستمهای هیدرولوژیکی بسته تعیین نمیشود.
تونی آلن معتقد بود؛ این موضوع اهمیت اطمینان از تخصیص موثر و کارآمد منابع محدود آب را نفی نمیکند. اصول بهرهوری مصرف آب، ایدههایی اساسی در زمینه رویکردهای مدیریت عرضه و تقاضا برای مدیریت آب را فراهم میکند. میتوان آب را مهندسی کرد تا بازده بالاتری با آن حاصل شود. دو برابر شدن بهرهوری استفاده از آب با بهبود توزیع آب و کاهش نشت آن، تا رسیدن به نیازهای آینده جمعیت بیشتر بسیار کمک خواهد کرد. اقدامات مهندسی ممکن است از طریق اقدامات کارآمدی به دست یابند. بیانیه ماموریت انستیتوی بینالمللی مدیریت آبیاری یعنی «محصول بیشتر به ازای هر قطره آب» این اصل کارایی تولید را به تصویر میکشد.
تخصیص موثر آب
به اعتقاد تونی آلن با تخصیص موثرتر آب از طریق اقدامات کارآمد اقتصادی یا تخصیصی، میتوان منافع اقتصادی بیشتری نیز به دست آورد. یک هکتار گندم که به حدود پنج هزار تا شش هزار مترمکعب آب نیاز دارد، امرار معاش یک خانواده در یک کشور فقیر را فراهم میکند اما تنها کمتر از یکپنجم نیازهای اقتصادی یک خانواده در یک اقتصاد پیشرفته صنعتی را تامین میکند. در چنین اقتصادی، همان یک هکتار اشغالشده توسط یک فعالیت بخش خدمات با استفاده از همان ورودی آب میتواند معیشت بیش از هزار خانوار را با ایجاد 50 میلیون دلار در سال فراهم کند. فعالیتهای مفید استفاده از آب به طور ویژه میتواند 10 هزار برابر بازده آب نسبت به محصولات کشاورزی داشته باشد. پتانسیل تامین درآمد بیشتر این فعالیتها، جوامع و اقتصادهای ملی را قادر میسازد تا استحقاق خود را تضمین کنند: یعنی دسترسی به کالاهای غذایی پرآب در سیستمهای تجاری. این مفهوم کارایی تخصیصی با اصطلاح «شغلهای بیشتر به ازای هر قطره آب» را تایید میکند.
اهمیت تجزیه و تحلیل استرس آبی در زمینههای اقتصادی-اجتماعی با مباحث اقتصادی که منابع زیستمحیطی و توسعه اقتصادی-اجتماعی را به هم مرتبط میکند، تقویت میشود. این مدلها برای برجستهسازی زمینههای اقتصادی-اجتماعی که اصلاح سیاستهای آب را امکانپذیر کرده یا مانع آن میشوند، بسیار مفید هستند. به طور خلاصه، این مدلها تلاش میکنند نشان دهند که یک اقتصاد سیاسی در رویکرد خود برای مدیریت سرمایه محیطی خود، از چند مرحله قابل پیشبینی عبور میکند. در فاز اولیه سرمایه محیطی به عنوان ورودی محتمل برای توسعه اقتصادی است. در نتیجه موجودی سرمایه محیطی، به عنوان مثال آب، رو به تخریب است. وقتی اقتصادی به مرحلهای از تنوع و قدرت اقتصادی میرسد، میتواند رویکردهای مختلفی را در پیش گیرد و از گزینههایی که در شرایط ضعیف بودن اقتصاد در دسترس نیست، بهرهمند شود. یک گزینه محدود کردن سیاستهای آسیبرسان به محیط زیست است. در مرحله بعدی که اقتصاد حتی قویتر باشد، دولتها و جوامع میتوانند محیط را احیا کنند. اهمیت مدل این است که نشان میدهد روشهای درمانی در زمینه اثرات خشکسالی به طور مساوی در دسترس نیستند. همزمان نباید تصور کرد که همه اقتصادهای سیاسی به یک اندازه از خشکسالی رنج میبرند. ظرفیت سازگاری اجتماعی متفاوت است و در جریان «توسعه» اقتصادی-اجتماعیِ اقتصاد سیاسی، تغییر شکل مییابد.
زمینه سیاسی-اجتماعی
اولین مفهوم نظریه سیاسی که در تحلیل خشکسالی و پیامدهای آن مفید است، مفهوم «منافع» جوامع، بوروکراسیها و ملتهای تحت تاثیر خشکسالی است. این نهادهای سیاسی تلاش خواهند کرد اطمینان حاصل کنند که هر نتیجه مثبتی در زمینه خشکسالی از سوی آنها حاصل شده است یا حداقل از آسیب رساندن به آنها جلوگیری میشود. بسیاری از تحلیلگران نشان دادهاند که چگونه زیرساختهای اقتصادی و مدیریتی کشورها، تاثیر خشکسالیهای دهههای 1970 و 1980 را تشدید کردهاند.
دوم، تحلیل گفتاری، رویکردی که دانشمندان علوم اجتماعی از آن استفاده میکنند، به تحلیلگران بخش آب و به ویژه وقایع خشکسالی کمک میکند. این تکنیکهای تحلیلی نشان میدهد که چگونه افراد درگیر با خشکسالی در زمینه جوامع و سیاستگذاری آب، با کسانی که طرفدار اصلاح سیاست در خارج از مناطق تحت تاثیر خشکسالی هستند، اختلاف نظر دارند. روند تبادل نظر و دستیابی به «اجماع» زمانبر است و نتایج هرگز دقیقاً با اهداف طرفهای مدعی مطابقت ندارد. روندی به ویژه در اقتصاد سیاسی با سنت بسیار طولانی مدیریت آب، به عنوان مثال در مصر، مشهود است. به طور خلاصه، جوامع و دولتها مخالف نوآوری ناآشنا هستند. دولتها با جوامعی روبهرو هستند که تنها یک روش برای مصرف آب میشناسند و آن روش، روش سنتی است. هرگونه انحراف از این موضوع مثلاً اقداماتی کارا جهت تخصیص بهینه، چنان هزینه سیاسی بالایی دارد که مورد توجه قرار نمیگیرد. به همین ترتیب، تشخیص اینکه «آب مجازی» درمانی بالقوه برای افزایش کمبود ملی آب و خشکسالی است، هزینه سیاسی بالاتری دارد و در نتیجه رد میشود.
سوم، مفهوم جوامع قوی و دولتهای ضعیف، بحثهای حاصل از تحلیل گفتمانی را تقویت میکند. در بسیاری از اقتصادهای سیاسی، جوامع روستایی که از آب استفاده میکنند، بزرگ بوده و دارای چنان سنتهای طولانی در مدیریت آب هستند که نظرات آنها بر دیدگاه مقاماتی که از طرف دولت عمل میکنند غلبه دارد. نهادهای دولتی به اندازه کافی قوی نیستند که بتوانند ظرفیت نهادی برای پاسخگویی به تبعات خشکسالی را داشته باشند. ایدهها و اقدامات در سطح محلی پاسخ را تعیین میکنند. وقتی ظرفیت محلی برای مقابله با مشکلات خشکسالی با افزایش جمعیت کاهش مییابد و مانع پاسخهای سنتی مانند مهاجرت ناشی از اختلافات سیاسی محلی یا تنظیم مرزهای بینالمللی شود، نتایج ممکن است شدیدتر باشد. نمونه آن را میتوان در خشکسالیهای دهههای 1970 و 1980 در منطقه آفریقای ساحلی مشاهده کرد.
چهارم، مفهوم «پنجرههای فرصت» به ویژه مربوط به مدیریت آب در شرایط کمآبی است. وقوع خشکسالی باعث یک دوره کوتاه همگرایی در ایدههای دولتمردان، وزرا، مردم و رسانهها میشود. این همگرایی فرصتی را برای کسانی که مایل به معرفی اصلاحات در سیاستهای آب هستند، فراهم میکند. مورد اسرائیل به عنوان یک ساختار دولت ضعیف به ویژه در نشان دادن این پدیده بسیار مفید است. خشکسالیهای سالهای 1986 و 1992-1991 به تنهایی برای ایجاد تغییر در سیاست ملی تخصیص آب کافی نبود. اما ثابت شد که پنجره مهمی از فرصت برای تغییر توجه عمومی به موضوع استفاده پایدار از منابع ملی آب هستند. دو زمینه اقتصاد سیاسی اضافی نیز در ایجاد تغییر در سیاست حائز اهمیت بودند. اولین عامل داخلی بود. این گفتمانی بود که از اوایل دهه 1960 در مورد نیاز به اتخاذ سیاستهای کارآمد و همچنین زیستمحیطی پایدار از نظر محیط زیستی آموزش داده شده بود. دانشمندان فعال، مقامات دولتی و گروههای فشار سبز با صحبت در مورد «خطوط قرمز» مورد توجه رسانهها قرار گرفتند. این آستانههای خطرناک سقوط با توجه به سطح دریاچه طبریه و در چاههای رصد آبخوان کرانه باختری هستند. عامل دوم بینالمللی بود. در سال 1986، دولت ریگان اقدام به هدایت اقتصاد رژیم صهیونیستی کرد. دولت ایالات متحده اعطای کمک مالی 10 میلیارددلاری ایالات متحده را به اصلاحات عمده در اقتصاد وابسته کرد. آب یکی از بخشهای مورد هدف بود. پس اصلاحات آب با خشکسالی، فشار بینالمللی و گفتمان داخلی مرتبط بود.
تاثیر خشکسالی در یک اقتصاد سیاسی متنوع و قوی بسیار متفاوت از یک اقتصاد سیاسی ضعیف است. ضروری است کسانی که به بهبود حوادث خشکسالی میاندیشند، آیندههای سیاسی و اقتصادی متفاوت از آنچه اکنون وجود دارد را در نظر بگیرند. آینده، غالباً آیندهای توسعهیافته از نظر اجتماعی و اقتصادی خواهد بود. نتیجهگیری اصلی دوم این است که سیستمهای اقتصادی جهانی با توجه به خشکسالیهای دورهای محلی بسیار مهم هستند. سیستمهای اقتصادی جهانی به ویژه برای آن دسته از اقتصادهای سیاسی که اکنون یا در آینده با کسری آب دائمی در طولانی مدت روبهرو هستند از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. سیستم جهانی توانایی هضم هرگونه خشکسالی دورهای محلی را دارد، به شرط آنکه سیستمهای اقتصادی و سیاسی برای انتقال تجهیزات به منطقه تحت فشار آماده و کارا باشند.