قربانی سیاست
آیا تنشهای سیاسی مانع توسعه اقتصادی است؟
در تمامی نظامهای سیاسی، احزاب و افراد منتقد و مخالف دولت برای حفظ جایگاه خود و البته به دست گرفتن دولت و پارلمان، از هیچ فرصتی برای انتقاد نمیگذرند، از اشتباهات لفظی در سخنرانی یک وزیر گرفته تا کلماتی در سخنان رئیس دولت که میتواند بویی از نژادپرستی، جنسیتزدگی، تبعیض و... داشته باشد.
رضا طهماسبی: در تمامی نظامهای سیاسی، احزاب و افراد منتقد و مخالف دولت برای حفظ جایگاه خود و البته به دست گرفتن دولت و پارلمان، از هیچ فرصتی برای انتقاد نمیگذرند، از اشتباهات لفظی در سخنرانی یک وزیر گرفته تا کلماتی در سخنان رئیس دولت که میتواند بویی از نژادپرستی، جنسیتزدگی، تبعیض و... داشته باشد. هر تصمیم و سیاستی اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا حتی فرهنگی و هنری میتواند محل منازعه شود و منتقدان با تریبونها و رسانههایشان تا میتوانند دولت را بکوبند. اما آیا مجادلات سیاسی در همه کشورها روی مسائل اقتصادی اثرگذاری منفی دارد؟ ممکن است اما میزان این اثرگذاری به ساختار سیاسی و اقتصادی آن جامعه وابسته است. زمانی که منازعات شدت میگیرد، احتمالاً نشانههایی از بیثباتی سیاسی را به سرمایهگذاران داخلی و خارجی ارسال میکند که میتواند باعث شود آنها برای سرمایهگذاری جدید یا افزایش سرمایه خود صبر و تامل بیشتری پیشه کنند، صنعتگران طرحهای توسعهای خود را به تعویق میاندازند و سرمایهگذاران داخلی هم به فکر خارج کردن سرمایههایشان بیفتند. اما این اثر در اقتصادهای توسعهیافته به واسطه وجود مولفههای مختلف مانند شفافیت اقتصادی، استقلال نهادهای مهم اقتصادی مانند بانک مرکزی و قوام یافته بودن منش کلی اقتصادی حاکم، اثرگذاری شدیدی روی وضعیت اقتصادی ندارند. ضمن اینکه اصلاحات اقتصادی در این کشورها، همواره به صورت تدریجی در جریان است و فضای باز اقتصاد، این اجازه را به بازیگران میدهد که خود فرآیند اصلاح و تنظیم را به پیش ببرند. خلاف این مساله در کشورهای کمتر توسعهیافته و در حال توسعه، بسته بودن فضای اقتصاد و حضور دست پرقدرت دولت در اقتصاد، محبوبیت دولت و تعاملش با سایر نهادهای قدرتمند سیاسی و اقتصادی میتواند بازی پیچیدهای را شکل دهد. به نحوی که جایی مجبور به توقف اصلاح سیاستها و تصمیمات شود یا در جایی به اجبار تن به تغییر دهد. مهمتر از آن اثرپذیری افکار عمومی از فضای تنشآلود سیاسی است. در ساختارهایی چون کشور ما که بخش عمده اقتصاد هنوز در اختیار دولت است، عملاً موافقان و مخالفان دولت، میتوانند با ایجاد تنش یا آرامش روی شاخصهای اقتصادی اثرگذار باشند. ضمن اینکه اقتصاد ایران به تغییرات ناگهانی، تصمیمهای دفعتی و جهشها و سقوطها خو گرفته است و انتظار این رویدادها، بیش از وقوع آنها، بر روند اقتصاد اثرگذار است. پییرو استانیگ (Piero Stanig) استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه باکانی میلان مینویسد: «افکار عمومی نسبت به کاهشها و نزولها در اقتصاد بسیار حساستر هستند تا به افزایشها و بهبودها. و اثر تنش سیاسی در ارزیابی اقتصاد در زمان بهبود و رونق اقتصاد بیشتر از دوران بد اقتصادی است.» تنشهای سیاسی همانگونه که در اقتصادهای توسعهیافته ممکن است به اصلاح و بهبود سیاستها کمک کند، در کشور ما به مانعی جدی در برابر توسعه تبدیل شده است. در فضایی که منازعات و مجادلات سیاسی برای مقبول افتادن به مسائل اقتصادی چنگ میزنند، اولین قربانیشان در واقع همان اقتصاد است. در فضای بهشدت سیاستزدهای که تنشهای هر روزه تحت لوای لفاظیهای پوپولیستی چون معیشت مردم شکل میگیرد، توسعه اقتصادی از دسترس دورتر و دورتر میشود.