چارهاندیشی کنیم
منازعات سیاسی همراه با فقر و ناامنی چه اثری بر اقتصاد ایران میگذارد؟
در آستانه نوروز سال ۹۶ طی یادداشتی در هفتهنامه تجارت فردا با عنوان «در بهار یخ پوپولیسم نخواهد گرفت» توضیح دادم که چرا برانگیختن پوپولیسم و عوامفریبی از دو سوی مخالفان داخلی حسن روحانی و مخالفان کلیت نظام سیاسی نمیتواند مانع جدی برای پیروزی مجدد حسن روحانی باشد.
سعید شریعتی / تحلیلگر سیاسی
1- در آستانه نوروز سال ۹۶ طی یادداشتی در هفتهنامه تجارت فردا با عنوان «در بهار یخ پوپولیسم نخواهد گرفت» توضیح دادم که چرا برانگیختن پوپولیسم و عوامفریبی از دو سوی مخالفان داخلی حسن روحانی و مخالفان کلیت نظام سیاسی نمیتواند مانع جدی برای پیروزی مجدد حسن روحانی باشد. با ارجاع به آن تحلیل ابتدا قصد داشتم که عنوان این یادداشت را «اگر آتش پوپولیسم در زمستان میگرفت» بگذارم. آتشی که در بستر قابل اشتعال «جامعه اتمیزه ناامید» از سوی مخالفان داخلی دولت برافروخته و از سوی مخالفان نظام در آن دمیده شد و خوشبختانه با درایت دولت، احزاب حامی دولت و رهبری نظام مهار شد. «پنجشنبهسوری» ابتدای زمستان آتش افروخته در جشن ائتلاف نانوشته پوپولیستهای داخلی و خارجی بود و البته مهار شد اما چون آن بستر قابل اشتعال همچنان پابرجاست باید از هماکنون نگران و چارهاندیش «چهارشنبهسوری» آخر زمستان بود.
2- در ابتدای قرن ۲۱ و در اجلاس سال ۲۰۰۰ سازمان ملل متحد محورهای مهم اهداف و آرمانهای هزاره سوم صورتبندی شد. اهداف توسعه هزاره در واقع هشت هدف مشترک هستند که در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل بر سر آنها توافق شد. این اهداف باید تا سال ۲۰۱۵ تامین شوند.
اهداف توسعه هزاره (MDGs)(Millennium Development Goals)، هشت آرمان است که باید به آنها تا سال ۲۰۱۵ دست یافته میشد تا آنها به چالشهای اصلی توسعه جهان پاسخ دهند. اهداف توسعه هزاره از اقدامات و اهدافی که در بیانیه هزاره آمده تصویری ترسیم میکند. بیانیه هزاره در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۰، از سوی ۱۸۹ کشور پذیرفته شده و ۱۴۷ نفر از سران سیاسی آن را امضا کردهاند. این هشت آرمان به ۲۱ هدف که با ۶۰ شاخص قابل سنجشاند، تجزیه میشود. از بین بردن فقر شدید و گرسنگی، دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی، گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کم کردن مرگ کودکان، بهبود سلامت مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا، توبر کلوز و دیگر بیماریها، تضمین پایداری محیط زیست و گسترش مشارکت جهانی برای اهداف توسعه هزاره در واقع هشت هدف مشترکی هستند که در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل بر سر آنها توافق شد. این اهداف باید تا سال ۲۰۱۵ تامین میشدند.
روسای دولتها، نمایندگان بلندپایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در سپتامبر ۲۰۱۵ گرد هم آمدند و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دستور کار توسعه پایدار را تصویب کردند. اهداف توسعه پایدار (Sustainable Development Goals)، (SDGs) در این دستور کار که جایگزین اهداف توسعه هزاره شد، شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است که نقشه راه جامعه بینالمللی را در زمینه توسعه پایا برای 15 سال آینده ترسیم میکند.
این اهداف توسط سازمان ملل تعریف و به عنوان اهداف جهانی برای توسعه پایدار ترویج شدهاند. این دستور کار، بر اصول کرامت و حقوق بشر، عدالت اجتماعی، صلح، شمول اجتماعی و حفاظت و تنوع قومی، فرهنگی و زبانی و نیز بر مسوولیت مشترک و پاسخگویی استوار است. اهداف اصلی توسعه پایدار مورد توافق ۱۹۳ کشور عبارتند از:
بدون فقر: به تمام انواع فقر در هر کجا باشد پایان دهیم.
بدون گرسنگی: به تمام گرسنگی پایان دهیم، به امنیت غذایی و تغذیه سالم برسیم، و کشاورزی پایا را ارتقا دهیم.
سلامتی مطلوب: زندگی سالم را تضمین کنیم و برای همه در همه سنین سطح سلامتی را بهبود بخشیم.
کیفیت آموزش: آموزش باکیفیت برای همه میسر و مساوی باشد و فرصتهای یادگیری برای همه در تمام طول عمر فراهم شود.
برابری جنسی: به برابری جنسی برسیم و تمامی دختران و زنان قدرتمندتر شوند.
آب سالم و بهداشت: آب تصفیهشده و سالم در دسترس همه قرار گیرد و امکانات بهداشتی برای همه فراهم باشد.
انرژی ارزان و تجدیدپذیر: دسترسی به منابع انرژی ارزان، مطمئن، پایا و مدرن برای همه فراهم شود.
کار و اقتصاد خوب: رشد اقتصادی پایا، فراگیر و باثبات
زیرساخت خوب و نوآوری: ساخت زیرساختار مقاوم، ارتقای صنعت پایا و عمومی، و ارائه نوآوری.
کاهش نابرابری: کاهش نابرابری در کشورها و میان آنها.
شهرها و جوامع پایا: شهرها و اقامتگاههای بشری را عمومی، امن، مقاوم و پایا سازیم.
استفاده امن از منابع: تضمین مصرف پایا و الگوهای مصرف.
اقدام درباره آبوهوا: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آبوهوا و عوارض ناشی از آن.
اقیانوسهای پایا: حفظ و استفاده پایا از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایا.
استفاده پایا از زمین: حفظ، بازیابی و بهبود استفاده پایا از اکوسیستمهای خاکی، مدیریت پایای جنگلها، مبارزه با بیابانزایی، متوقف کردن یا معکوس کردن روند تخریب زمین و متوقف کردن روند از دست رفتن تنوع زیستی.
همکاریها در توسعه پایا: تقویت ابزارهای پیادهسازی و احیای همکاریهای جهانی برای توسعه پایا.
صلح و عدالت: ارتقای جوامع صلحآمیز و فراگیر برای توسعه پایا، فراهم کردن دسترسی به عدالت برای همه و ساخت موسسات کارا، قابل اعتماد برای همه و در همه سطوح.
3- بیتردید مهمترین مساله جامعه ایران «بحران معیشت و کاهش قدرت خرید» و مهمترین مساله حکومت ایران «بحران دستاورد» است. بر سر اقتصادی بودن «صورت مساله» اجمالاً همگان توافق دارند اما تقریباً تحلیل عموم صاحبنظران بر این معنا متمرکز است که «صورت مساله اقتصادی»، «راهحل سیاسی» دارد.
تب تند اقتصاد در ایران را مسکنها و تببرهای اقتصادی «جمع» میکند اما «حل» نمیکند. میان جامعه و حکومت نهفقط «بیاعتمادی» بلکه یک ترس دوسویه حاکم است؛ «ترس از آشوب فقرا» و «ترس سرکوب و ناامنی». تضعیف «جامعه مدنی» به عنوان ضربهگیر، پالاینده و رسانای مطالبات جامعه به حکومت و نیز بستر سازمانیابی و آموزش اقشار مردم، سبب شده است که حکومتگران در مواجهه و رویارویی با تودههای اتمیزهشده بر گستره و عمق آن دو ترس دامن بزنند.
4- راهحل سیاسی فائق آمدن بر این مساله، ایلاف و آشتی ملی است. آشتی ملی یک راهحل سیاسی و دارای برنامه عمل است. آنطور که ما در بیانیه تحلیلی حزب اتحاد ملت آوردهایم: «چاره کار رعایت متعهدانه اصول هشتگانه حکمروایی خوب است: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسوولیتپذیری، پاسخگویی، وفاق عمومی و آشتی ملی، عدالت و برابری همگان در برابر قانون، اثربخشی و کارایی.
همه جریانهای سیاسی بهرغم اختلاف نظرهایشان باید در جهت کاربست این اصول در اداره امور کشور به توافقی پایدار و مبنایی برسند و بر این اساس آشتی و وحدت ملی را زمینهساز شوند.»
5- زندگی قریش در مکه بر اثر خشکی و بیآبی آن سرزمین، به سختی میگذشت تا آنکه سفرهای بازرگانی میانشان رواج یافت و سطح و شیوه زندگیشان را تغییر داد. از هاشم بنعبدمناف معروف به عمرو العلی به عنوان نخستین کسی یادشده که سفرهای بازرگانی قریش را آغاز و به این ترتیب، از پراکنده شدن قریش از پیرامون حرم پیشگیری کرد. هاشم در دوران ریاستش بر مکه، تجارت قریش را گسترش داد و دو نوبت سفر زمستانه و تابستانه بنا نهاد و با قبایل و امیران همسایه برای تضمین امنیت سفرهای بازرگانی پیمان بست.
پیدایش این سفرها بدین شکل بود که پسران عبدمناف، هاشم و عبد شمس و مطلب و نوفل، نزد پادشاهان همسایه حجاز رفتند و با ایشان برای تسهیل روابط بازرگانی و تضمین امنیت کاروانهای تجاری پیمان بستند. هاشم نزد قیصر در شام، نوفل نزد کسرا در عراق، عبد شمس نزد نجاشی در حبشه و مطلب نزد پادشاه حمیر در یمن رفتند. پادشاهان یادشده به سبب احترام و عزتی که برای مردم مکه به عنوان اهل حرم و متولیان خانه خدا باور داشتند، از ایشان استقبال کردند و زمینه سفرهای بازرگانی قریش را فراهم آوردند. از اینرو، بنی عبدمناف نزد قریشیان به «اصحاب ایلاف» شهرت یافتهاند. گویا بر اثر همین روابط تجاری، هاشم توانست با فراهم کردن مواد غذایی از شام و فلسطین، مردم مکه را در دوران قحطی از گرسنگی نجات دهد. پس از حمله سپاه ابرهه به بیتالله در عامالفیل، بیثباتی و ناامنی و کسادی کسبوکار بر قریش که محور تجارت و بازرگانی حجاز بودند حاکم شد. دو رحله (کاروان بزرگ تجاری) زمستانی و تابستانی آنان متوقف شد و میان سران قریش اختلاف افتاد. خداوند متعال در قرآن کریم در دو سوره فیل و قریش (که برخی این دو را یک سوره برمیشمارند) به این ماجرا اشاره میکند و چاره فقر و گرسنگی و ناامنی و ترس را بازگشت به ایلاف برمیشمارد.
بسمالله الرحمن الرحیم / لایلاف قریش، ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف، فلیعبدوا رب هذا البیت، الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف