میراث چپ
به بهانه صحبتهای بهزاد نبوی درباره سرمایهگذاریخارجی
«ما در جوانی فکر میکردیم که سرمایهگذاری خارجی به معنای وابستگی به کشورهای امپریالیستی است». اینها کلمات مردی است که او را به نام «چریک پیر» میشناسند، کسی که ریاست ستاد بسیج اقتصادی را در دوران جنگ ایران و عراق بر عهده داشت و در سالهای دهه 60، سکاندار وزارت صنایع سنگین بود.
«ما در جوانی فکر میکردیم که سرمایهگذاری خارجی به معنای وابستگی به کشورهای امپریالیستی است». اینها کلمات مردی است که او را به نام «چریک پیر» میشناسند، کسی که ریاست ستاد بسیج اقتصادی را در دوران جنگ ایران و عراق بر عهده داشت و در سالهای دهه 60، سکاندار وزارت صنایع سنگین بود، بهزاد نبوی که روزگاری همنشین گروه چپگرای شعاعیان بود و به دنبال مبارزه بیامان با امپریالیسم، پنجشنبه گذشته در مراسم بزرگداشت میرمصطفی عالینسب در موسسه دین و اقتصاد تاکید کرد اقتصاد ایران در حال سوختن است و تنها چیزی که این آتش را خاموش میکند سرمایهگذاری است، حالا با قاطعیت میگویم بدون سرمایهگذاری خارجیها اقتصاد ایران بدتر از وضع موجود خواهد شد.
اندیشه «سوسیالیستهای خداپرست» که خواستار نابودی هرگونه نماد غربی بودند و بهزاد نبوی، امروز از آن رویگردان شده، ریشهای دیرین در تاریخ ایران دارد، میراثی که اگرچه از اندیشه چپ برای انقلاب اسلامی به یادگار ماند و به نظر میرسد نقطه اوج تبلور آن، مبارزه با امپریالیسم در ملی شدن صنعت نفت باشد، اما به گمانم ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران دارد، از همان روزی که روسها با عقد معاهده گلستان و ترکمانچای، پای تجارتشان را به مرزهای ایران گشودند، هرگونه حضور خارجی برای ایرانیان، تداعی معانی همان دو عهدنامه ننگین است.
عصر امتیازات ناصری با امتیاز رویتر آغاز شد که چنان شور بود که صدای لرد کرزن را هم درآورد و با اعتراض روسها و علما ملغی شد و به فتوای تحریم میرزای شیرازی و شکستن قلیانهای حرمسرا در جنبش تنباکو و در عصر مشروطه به «نهضت اقتصاد» و تاسیس کارخانههای ایرانی همچون شرکت اسلامیه و کمپانی مسعودیه در راه خودکفایی منجر شد.
جنبش چپ مولود دوران اختناق رضاشاهی است و سالها حصر و محدودیت در دوران پهلوی اول و پسرش نتوانست ریشه آن را بخشکاند و ملی شدن صنعت نفت، نقطه عطف مبارزه با امپریالیسم بود؛ میراثی که برای روشنفکران دهههای 40 و 50 به یادگار ماند و تا انقلاب اسلامی نیز به حیات خود ادامه داد، و افسوس امروز که بهزاد نبوی، از تندرویها اظهار ندامت میکند، دیگر جایگاهی در مسند قدرت ندارد و کسانی بر همان مسندها تکیه زدهاند، که هنوز بر همان اندیشه پایدارند. مردانی که شاید روزی پشیمان شوند، روزی که شاید دیر باشد.
به بهانه صحبتهای بهزاد نبوی، به سراغ تبارشناسی سرمایهگذاری خارجی در ایران معاصر رفتهایم. به راستی دلیل بدبینی انقلابیون به سرمایهگذاری خارجی چه بود؟ چرا انقلابی که یکی از مهمترین پایگاههایش بازار بود، به دام چپگرایی افتاد؟ چرا هنوز هم در اندیشه اقتصادی انسان ایرانی خودکفایی، به مثابه استقلال تلقی میشود؟