پیام اولین امضای ترامپ پای برجام چیست؟
ترامپ و امضای با اکراه قانون تعلیق تحریمهای ایران
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا قانون تعلیق تحریمهای ایران را به مدت سه ماه تمدید و بهصورت تلویحی بر ادامه برجام تاکید کرد.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا قانون تعلیق تحریمهای ایران را به مدت سه ماه تمدید و بهصورت تلویحی بر ادامه برجام تاکید کرد. این در حالی است که، باروی کار آمدن ترامپ با تکیه بر سخنان وی پیش از تکیه زدن بر پست ریاستجمهوری و پس از آن برجام همواره در راس انتقادهای وی از رئیسجمهور پیشین قرار داشت و وی اوباما را متهم به خدشهدار کردن پرستیژ بینالمللی و آرمان ایالاتمتحده و نیز زیر پا گذاشتن منافع ملی آمریکا میکرد و در ماههای اخیر همگان در انتظار تمدید یا پایان دادن این توافق بینالمللی از سوی وی بودند؛ اما با تمدید این قانون در روزهای اخیر تحلیل رفتار ترامپ در موضوعات مهم در حوزه سیاست خارجی و بالاخص موضوع ایران و توافقنامه هستهای موردتوجه و امعان نظر قرارگرفته که در ادامه به دلایلی که به باور من منجر به تمدید این قانون از سوی ترامپ شده است، اشاره خواهد شد.
سیستم سیاسی آمریکا
همواره تحلیلگران برای تبیین سیاست خارجی روسایجمهور ایالات متحده روی این نکته پای میفشارند که سیستم سیاسی در این کشور بهقدری قوی و منسجم است که بالاخره خود را بر فرد تازهوارد تحمیل و او را تعدیل میکند. گواه این مدعا قیاس باراک اوباما در سال اول ریاستجمهوریاش با سالهای پس از آن است. بهطورقطع ویژگیهای فردی میان افرادی چون جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ متفاوت است اما سیستم به افراد در چارچوب مشخص اجازه مانور و انتخاب راه در قبال موضوعات در دستور کار میدهد و رفتارهای جاهطلبانه یا ماجراجویانه را به مرور زمان تعدیل میکند؛ تغییر رویکرد ترامپ در قبال برجام، آمریکای لاتین و اتحادیه اروپا در این زمره هستند. به تعبیر بهتر ترامپ همواره اوباما را متهم میکرد که به دلایل واهی که هیچگاه از آن سخنی به میان نیاورده، برجام را بر آمریکا تحمیل کرده است و اولین دستور کارش بهعنوان رئیسجمهور لغو آن خواهد بود؛ اما با تمدید تعلیق تحریمها علیه ایران اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود این است، همان اطلاعات مگو که اوباما را به سمت امضای این توافق کشاند بهقدری قابلتامل بودهاند که ترامپ نیز بر آن گردن نهاده است.
با این تحلیل باید بپذیریم سیستم در آمریکا این قدرت را دارد که فردی ماجراجو و خارج از عرفهای رایج در حوزه سیاست نیز در مقابل قدرت آن یارای مقاومت ندارد؛ در این صورت این سوال را باید در آینده پاسخ داد که آیا این تحلیل را به موضوعات دیگر در آینده میتوان تعمیم داد یا خیر!
مولفه دیگر نوع و شکل این توافقنامه است که ترامپ را مجبور به عقبنشینی کرده؛ برجام یک سند بینالمللی است که میان دولتهای مختلف (با حضور پنج عضو شورای امنیت) به امضا رسیده است و باراک اوباما به نمایندگی دولت ایالات متحده آن را پذیرفته و نه به نام خودش که فرد دیگر بتواند آن را لغو یا محدود کند؛ ترامپ بهخوبی میداند یک توافق چندجانبه بینالمللی به چه معناست و تبعات خدشهدار شدن آن از سوی شرکت یا دولت موردبحث چه خواهد بود. اتکای توافقنامههای بینالمللی از ابتدای به وجود آمدنشان تا به امروز روی اعتبار کشورها در پایبندی به توافقات است، به این معنا که شاید یک کشور قراردادی را در میانه راه لغو و تبعات و مسوولیت آن را نپذیرد اما دیگر بازیگران شاهد رفتار غیرمسوولانه آن بازیگر هستند و سکوتشان به معنای رضایتشان نیست؛ و در هنگامهای که بخواهند با آن بازیگر قراردادی را به امضا برسانند بهطورقطع روی عدم اطمینان بر پایبندی آن بازیگر بر توافقها و قراردادهایش پای خواهند فشرد و این به معنای خدشه وارد شدن به اعتبار بینالمللی آن بازیگر در عرصه بینالمللی خواهد بود و کمتر بازیگری چنین هزینهای را برای منافع خویش به جان میخرد. در مورد توافقنامه هستهای ایران نیز داستان به همینگونه است، لغو این توافقنامه تنها ایران را هدف قرار نمیدهد و اجماع بینالمللی برای امضای آن را مورد هدف قرار میدهد و بعید به نظر میرسید که ترامپ در ابتدای دوران ریاستجمهوریاش این سیاست را در پیش بگیرد و در هنگامهای که او را بهعنوان یک سیاستمدار تمامعیار مورد احترام قرار نمیدهند، با این رفتار مهر تاییدی بر آن انتقاد بزند.
اهمیت نقش ایران در خاورمیانه
موضوع مهم دیگر که همواره در قبال اعمال سیاست علیه یا له ایران موردتوجه دیگر بازیگران قرار میگیرد، نقش و جایگاه ایران در منطقه پرآشوب خاورمیانه است؛ بهرغم آنکه امروز بسیاری نقش ژئوپلتیک را در حال نزول میدانند و باور دارند بازیگرانی نظیر ایران نمیتوانند مانند دهههای گذشته خود را صاحب شأن بهواسطه قرار گرفتن در منطقهای خاص بدانند؛ اما تحولات سوریه و عراق و تاثیرات مشابه آن بر دیگر بازیگران ازجمله اتحادیه اروپا و بازیگری جمهوری اسلامی در مناطق فوقالذکر موضوعی نیست که بتوان بهسادگی چشم بر آن فروبست. آنها به نقش و نفوذ ایران در منطقه اذعان دارند و باور دارند ایران اگر بخواهد میتواند نقش سازنده خویش در منطقه برای مبارزه با افراطگرایی و ایجاد ثبات و امنیت را با نقش مخرب که به معنای بالا بردن هزینه دیگر بازیگران نظیر ترکیه، ایالاتمتحده و... تعویض کند و این به معنای بالا رفتن آستانه آشوب در منطقه، دشوار شدن مدیریت و مهار آن، افزایش هزینه بازیگران و طولانیتر شدن و شاید حتی گسترش جنگ و بحران در منطقه خواهد بود.
این توافقنامه یک نشانه برای دولت اوباما بود و نه صرفاً یک توافق هستهای؛ به این معنا که میتوان با بازیگری که تا به امروز در فهم سیستم سیاسی آمریکا بهمثابه دشمن قلمداد میشد وارد مذاکره شد و منافع حیاتی خویش را در بازی برد-برد پیش برد. بهطوریکه آن بازیگر یعنی ایران نیز حاضر به پذیرش منافع شما در موضوعات مورد بحث باشد و بهطورقطع این سیاست هزینههای بسیار کمتری برای ایالاتمتحده دربر خواهد داشت. این فهم در دولت اوباما شکل گرفت و نقش موثر ایران برای مدیریت مناقشات منطقهای مورد تاکید قرار گرفت و سیاست مهار ایران از دستور کار خارج شد؛ دونالد ترامپ برای لغو این قانون باید تمامی هزینههای فوقالذکر را به جان بخرد و مسوولیت افزایش سطح آشوب در منطقه و سرریز بحران به اتحادیه اروپا و دیگر کشورها را بپذیرد؛ و بعید است ترامپ درحالیکه سعی در افزایش مقبولیت خویش و نمایش چهره یک سیاستمدار قوی و سیاس را دارد خود را درگیر این بازی خطرناک با پایان پرمخاطره سازد.
زیر سایه اوباما
با بررسی رفتار سیاسی دونالد ترامپ از ابتدای دوره ریاستجمهوری تاکنون نکتهای که بیش از هر چیز به چشم میآید این است که او بهشدت تحت تاثیر اوباماست و خود را زیر سایه او میبیند. احترام بالای بینالمللی و محبوبیت داخلی اوباما برای فردی که همواره خواهان برد و توجه بسیار است، بههیچعنوان قابلپذیرش و هضم نیست. او سعی میکند بین خطوط سیاستهایی که از اوباما انتقاد شده و سیاستهای او که مورد تایید مردم و دیگر بازیگران قرارگرفته، حرکت کند؛ تا از این رهگذر بتواند زمان مناسب برای خود را بخرد تا هم شرایط را درک و هم مردم و دیگر بازیگران به او اطمینان کنند و از زیر سایه انتقادها و جدی نگرفتنها خارج شود. سال اول برای تمامی روسای جمهور بهزعم خودشان بسیار دشوار است. ترامپ به نظر میرسد سعی دارد تصمیمی با هزینه سنگین و ریسک بالا در این مدت نگیرد تا با تبعات آن در سالهای بعدی روبهرو نشود، از همین ابتدا بسیاری او را رئیسجمهوری تکدورهای در ایالات متحده میدانند و او با علم به این پیشبینیها سعی دارد با خویشتنداری بیشتر در نقاط پرخطر با ریسک بالا حرکت کند که هزینهای را بر اعتبار خویش تحمیل نکند.
ترامپ فردی است که تمامی مسائل و انتقادها را شخصی میپندارد و از اینرو، بعید است وارد بازیای شود که میداند هیچکس او را تایید نخواهد کرد.